در جلسه گذشته این بحث شروع شد که اگر زن بیش از ده روز خون ببیند، چه تکلیفی دارد؟
در پاسخ به این پرسش بیان شد که در مورد زنی که صاحب عادت وقتیه و عددیه است یا صاحب عادت عددیه محضه است، باید عدد مشخص خودش را حیض قرار دهد و بقیه را استحاضه قرار دهد.
اگر تنها عادت وقتیه داشت، نمیتوان عدد مردد خودش را ملاک قرار دهد. گرچه از ابتدای وقتی که حیض میبیند به این جهت که صاحب عادت وقتیه است، از آن زمان، خون را حیض قرار میدهد. لذا در صورتی که از ده روز تجاوز کرد، باید کل ده روز را حیض قرار دهد.
زنی که صاحب عادت وقتیه یا عددیه یا عادت وقتیه و عددیه نیست، مبتدئه یا مضطربه میباشد. در این دو نوع، گاهی ذات تمییز است و گاهی ذات تمییز نیست. بخشی از این مسئله در جلسه گذشته بحث شد و بخش دیگر آن، در این جلسه مورد بررسی قرار میگیرد.
بیان شد که زن مبتدئه یا مضطربهای که ذات تمییز است، (ذات تمییز بودن به این معنا است که خونهای مختلفی میبیند که نوع و صفات خونها با یکدیگر متفاوت است و تمام خونها از یک نوع نیست.) باید خون قوی را حیض و خون ضعیف را استحاضه قرار دهد؛ به دو شرط:
۱) خون قوی، از سه روز کمتر نباشد و از ده روز بیشتر نباشد.
۲) مقدار خون ضعیف به اضافه مقدار پاکی بعدش، به اقل طهر برسد. یعنی به ده روز پاکی که باید تخلل پیدا کند، برسد. و الّا اگر به ده روز نرسد، نمیتواند قبل و بعدش را حیض قرار دهد. چون اگر قبل و بعدش را حیض قرار دهد، لازمهاش آن است که بین دو حیض، کمتر از ده روز فاصله شود و این جایز نیست.
صفات خون قوی و خون ضعیف:
نکات فوق الذکر در جلسه گذشته تبیین شد. مطلبی که در ادامه بیان میشود، آن است که خون قوی چه خونی و خون ضعیف چه خونی است.
قوت و ضعف از جهات مختلف، مورد بررسی قرار میگیرد. گاهی از جهت رنگ گفته میشود که چه خونی قوی و چه خونی ضعیف است. خونی که سیاه باشد نسبت به خونی که سرخ باشد، قوی محسوب میشود. خونی که سرخ باشد، نسبت به خونی که اشقر باشد، قوی محسوب میشود. اشقر یعنی سرخ متمایل به زرد. به عبارت دیگر قرمز کم رنگ را اشقر میگویند.
خون اشقر نسبت به زرد، قوی میباشد. و خونی که زرد است، نسبت به اکدر (زرد مایل به سفید) قوی قلمداد میشود.
با این حساب، هر خونی که پررنگتر باشد، نسبت به خون کم رنگتر، قوی محسوب میشود.
گاهی قوت و ضعف از جهت بو تشخیص داده میشود. خونی که بوی کریهه و بد داشته باشد نسبت به خونی که بو ندارد، قوی محسوب میشود. همچنین خونی که بوی کریهه دارد، نسبت به خونی که بوی کریه آن کمتر است، قوی محسوب میشود. یعنی اگر بو شدت بیشتری داشته باشد، قویتر محسوب میشود.
گاهی قوت و ضعف از جهت قوام و غلظت، تشخیص داده میشود. خونی که غلیظ است، نسبت به خون رقیق قوی محسوب میشود.
اگر خونی در هر سه صفت قوی بود؛ یعنی هم از جهت رنگ و هم از جهت بو و هم از جهت غلظت قوی باشد، نسبت به خونی که در دو صفت قوی است اما در یک صفت ضعیف است، اقوی محسوب میشود. یعنی خون اول را قوی و خون دوم را ضعیف محسوب میکنیم.
خونی که در دو صفت قوی باشد، نسبت به خونی که در یک صفت قوی باشد، اقوی محسوب میشود.
خونی که در یک صفت قوی باشد، نسبت به خونی که در هیچ یک از صفات قوی نیست، اقوی محسوب میشود.
در حقیقت باید سه صفات را ملاک قرار داد و هر خونی که صفات بیشتری را دارا بود، نسبت به خونی که صفات کمتری داشت، اقوی محسوب میشود.
اما اگر در صفات مساوی بود. یعنی هر دو خون در دو صفت قوی بودند، هرچند که دو صفات مختلف داشته باشند. مثلا یک خون در رنگ و بو قوی است اما خون دیگر در بو و غلظت قوی بود. در این صورت هیچ یک از دو خون، قوی محسوب نمیشود و لذا تمییزی وجود نخواهد داشت. در نتیجه نمیتوان زن را به تمییز رجوع داد.
حکم رجوع به تمییز در مورد زن مبتدئه و مضطربه است.
تعریف زن مبتدئه:
تا کنون زن مبتدئه را زنی معرفی میکردیم که برای اولین بار خون میبیند. اما مرحوم شهید یک مورد دیگر را بنابر نظری به این نوع اضافه میکند و آن عبارت است از زنی که عادتی برای او مستقر نشده باشد. یا به جهت این که اولین بار است که خون میبیند یا اگر قبلا خون دیده است، خونهای او عددا و وقتا مختلف بوده است. لذا نه صاحب عادت عددیه و نه عادت وقتیه است.
مبتدئه را هم میتوان به کسر دال و هم به فتح دال قرائت نمود.
اگر به کسر دال قرائت شود، یعنی زنی که ابتدا کننده به خون حیض است.
اگر به فتح دال قرائت شود، یعنی زنی که ابتدا شده به حیض. یعنی حیض ابتدائاً بر او واقع شده است.
تعریف زن مضطربه:
زن مضطربه، زنی است که عادت خودش را فراموش کرده است، یا فقط وقت و یا فقط عدد و یا هم وقت و هم عدد را فراموش کرده است. البته از حیث اصطلاح گاهی مضطربه هم به زن ناسیه و هم به زنی که چند بار خون دیده اما با اختلاف عدد و وقت خون دیده است، اطلاق میشود. یعنی صورت دومی که در مبتدئه بیان شد. اگر این صورت دوم را ملحق به زن مضطربه بدانیم، طبیعتا مبتدئه اختصاص به زنی پیدا میکند که اولین بار خون دیده است.
مرحوم شهید میفرماید: اصطلاح اول، اشهر است. البته ظاهرا مقصود شهید از اشهر معنای اسم تفضیلی نیست بلکه به معنای مشهور بودن است.
نکته: در لمعه مکررا مرحوم شهید لفظ اشهر را بیان میفرماید اما مرادشان از اشهر، معنای اسم تفضیلی نیست. تفاوت اشهر با مشهور آن است که در اشهر، دو طرف قضیه دارای شهرت است اما یک طرف شهرت بیشتری دارد و هیچ طرف نادر نیست. اما مرحوم شهید از لفظ اشهر استفاده میکند اما طرف مقابل را نظریه نادر میداند. اگر مقابل اشهر، نادر باشد دیگر نمیتوان گفت اشهر بلکه باید معنای مشهور را برای آن در نظر بگیریم. مواردی که در کلام مرحوم شهید اینچنین است به شرح ذیل است.
۱) جلد ۴، ص۱۹۹، سطر ۵ و ۶ و ۱۱ به بعد. با انضمام این سطور نکته مطرح شده واضح میشود.
۲) جلد ۴، ص ۴۵۱، سطر ۳ و ۹.
سوال: چه تفاوتی دارد، زنی را که چند بار خون دیده اما عادتی برای او مستقر نشده، مبتدئه یا مضطربه بدانیم. با توجه به این که حکم هر دو یکی است، چه تفاوتی در الحاق وجود دارد؟
پاسخ: در فرضی که تمییزی در خون نباشد، ثمره ظاهر میشود. اگر تمییز وجود داشته باشد، خواه مبتدئه یا مضطربه باشد، تفاوتی ندارد و باید به تمییز رجوع کند. اما اگر تمییزی در خون نباشد، اگر مبتدئه باشد، یک حکم و اگر مضطربه باشد، حکم دیگری دارد. مثلا اگر مبتدئه باشد، باید ابتدا به عادت خویشان خودش رجوع کند. یعنی به زنانی که از خویشاوندان او هستند رجوع میکند و اگر آنها دارای عادت خاصی باشند، عادت آنها را برای خودش قرار میدهد. اگر خویشاوندی نداشت یا خویشاوندان او عادت خاصی نداشتند، باید به عدد روایات رجوع کند.
اما اگر مضطربه باشد، باید از ابتدا به عدد روایات مراجعه کند که در ادامه بیان میشود.