درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۲۷: موجبات غسل + جنابت

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

ادامه موجبات غسل

در جلسه گذشته که بحث غسل بیان شد، تبیین شد که موجبات غسل، مجموعا شش مورد است. یعنی آن چه که غسل را بر انسان واجب می‌کنند؛ شش مورد است. چهار مورد در جلسه گذشته بیان شد. جنابت، حیض، استحاضه و نفاس بیان شد و دو مورد از آن باقی ماند.

مورد پنجم از موجوبات غسل:

مس میت نجس آدمی از موجبات وضو است. این گونه نیست که هر مس میتی سبب وجوب غسل شود بلکه مس میت باید با دو قید همراه باشد.

۱) میت، نجس باشد

۲) میت، آدمی باشد.

میت آدمی زمانی نجس است که بدنش سرد شده باشد. یعنی آن لحظه که انسان می‌میرد بدنس نجس نمی‌باشد و زمانی که بدن سرد شد، نجس محسوب میشود. لذا اگر مکلف تا زمانی که بدن میت گرم است آن را مس کند، لازم نیست که غسل کند. چون این میت، میت نجس نیست.

هم چنین نباید میت غسل داده شده باشد و الّا اگر بعد از این که اغسال ثلثه میت انجام شده باشد، دیگر بدن میت نجس نیست و در آن موقع، مس سبب وجوب غسل نمی‌شود.

همچنین میت باید شهید یا معصوم نیز نباشد. چون بدن شهید و بدن معصوم حتی قبل از غسل و حتی بعد از سرد شدن، نجس نیست.

بنابر این میت آدمی وقتی نجس است که اولا سرد شده باشد، غسل نداده باشند، شهید و معصوم نیز نباشند.

با قید نجس، مس بدن شهید، مس بدن معصوم، کسی که اغسال ثلاثه او را بطور صحیح انجام داده باشند خارج می‌شود.

نکته: قبل از سرد شدن میت، قطعا مس میت، غسل ندارد اما در این که زمانی که بدن گرم است، آیا بدن پاک است و مس ندارد یا قبل از سرد شدن، بدن نجس است اما در عین حال، غسل ندارد؟ در این مورد میان فقها اختلاف است.

موارد اتفاقی که نیازمند غسل نیست به شرح ذیل است:

۱) مس بدن شهید؛

۲) مس بدن معصوم؛

۳) مس بدن میتی که اغسال آن انجام شده است.

سه مورد مذکور قطعا پاک می‌باشند.

آنچه که محل اختلاف است، میتی است که هنوز سرد نشده باشد. میتی که هنوز بدنش گرم است، ممکن است که گفته شود بدن او نجس نیست ولذا مس چنین میتی غسل ندارد یا گفته شود که چنین میتی نجس است اما در عین حال که نجس است، به دلیل وجود دلیل خاص غسل ندارد.

این که گفته شد، اغسال ثلاثه میت تمام شده باشد، گاهی اغسال ثلاثه میت را خود میت انجام می‌دهد. توضیح آن که: گاهی کسی را می‌خواهند قصاص کنند یا رجم کنند. حاکم دستور می‌دهد که پیش از اجرای حکم، سه غسل میت را خودت انجام بده. پس از انجام اغسال ثلاثه حکم جاری می‌شود. اکنون که قصاص یا رجم کردند، اگر کشته شود به سببی که برای آن سبب غسل کرده. یعنی برای رجم غسل کرد و اکنون نیز رجم کردند یا برای قصاص غسل کرد و الآن نیز قصاص کردند. در این صورت، پس از قصاص و رجم، نیازی به غسل ندارد و دفن می‌شود.

اگر محکوم برای قصاص یا رجم غسل کرد اما به سبب دیگری غیر از قصاص و رجم از دنیا رفت. مثلا در راه برگشت از غسل، تصادف کرد یا به مرگ طبیعی از دنیا رفت. غسل قبلی کافی نیست و باید دوباره اغسال ثلاثه را برای او انجام دهند و سپس دفن شود.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: با قید آدمی، غیر آدمی از میته حیوانات دیگر خارج می‌شوند هرچند که میته نجس است اما مس آن موجب غسل نیست. میته حیوانات مثل نجاسات دیگر است و اگر با رطوبت مس شود نیازمند تطهیر است.

در مقابل مرحوم علامه فرموده است: بدن میته حیوانات دیگر حتی اگر با دست غیر مرطوب نیز مس شود، نیازمند تطهیر است.

مورد ششم از موجبات غسل:

مرگ یکی از موجبات غسل است. اگر کسی از دنیا برود غسل بر او واجب می‌شود. یعنی واجب می‌شود که میت را غسل دهند. وجوب بر خود میت نیست اما غسل نسبت به این میت، واجب می‌شود. البته مرگی که معهود شرعی باشد، غسل را واجب می‌کند. یعنی مرگی که شارع مقدس، آن را سبب غسل بداند.

سوال: کدام مرگ معهود شرعی است؟

پاسخ: مرگ شخص مسلمان یا کسی که در حکم مسلمان است. مثل اطفال مسلمان یا مجانینی که در میان مسلمانان زندگی می‌کنند. تنها شهیدی که در معرکه جنگ به شهادت رسیده است، غسل ندارد ولی افراد دیگر حتی معصوم نیز غسل دارد.

۴

تطبیق موجبات غسل

﴿ومسُّ الميّت النجس ﴾ في حال كونه ﴿ آدميّاً ﴾. (پنجمین مورد از موجبات غسل، مس کردن میت نجس در حالی که این میت نجس، آدمی باشد. با قید نجس چه مواردی خارج شد؟)

فخرج الشهيد (شهید خارج می‌شود. چون شهید میت نجس نیست) والمعصوم (معصوم نیز خارج می‌شود. چون معصوم نیز نجس نیست) ومن تمّ غسله الصحيح (کسی که غسل صحیح او تمام شده باشد. غسل صحیح میت، سه غسل است. یک غسل با آب کافور، یک غسل با سدر و غسل دیگر با آب خالص می‌باشد.) وإن كان (غسل) متقدّماً على الموت، (اگر چه غسل ثلاثه میت، متقدم بر موت باشد. یعنی قبل از موت او را غسل داده باشند یا خودش غسل میت کرده باشد. مگر می‌شود قبل از موت، کسی اغسال میت را انجام دهد؟ بله) كمن قدّمه (مثل کسی که مقدم کرده غسل را) ليُقتل (برای این که کشته شود) فقُتل بالسبب الذي اغتسل له. (سپس کشته شود بواسطه همان سببی که غسل کرد برای او. یعنی اگر می‌خواست رجم شود. قبل از رجم اغسال ثلاثه را انجام داد و بعد رجم شد. این بدان معنا است که اگر به سبب دیگری غیر از سببی که غسل کرده مثل این که به مرگ طبیعی یا تصادف بمیرد، غسل متقدم کافی نیست و باید دوباره غسل انجام دهد. با قید آدمی چه مواردی خارج شد؟) وخرج ب‍ «الآدمي» غيرهُ (خارج کرد مرحوم مصنف، بواسطه قید آدمی، غیر آدمی را) من الميتات الحيوانيّة، (از میت‌هایی که حیوان غیر آدمی هستند) فإنّها (میته‌های غیر آدمی) وإن كانت نجسةً (هرچند که نجس هستند) إلّا أنّ مسّها لا يوجب غسلاً، (مس چنین حیواناتی غیر از آدمی موجب غسل نیست) بل هي كغيرها من النجاسات في أصحّ القولين (قید فی اصح القولین مربوط به لا یوجب غسلا نیست. یعنی نمی‌خواهد بیان کند که برخی از فقها غسل را واجب می‌دانند. بلکه قید فی اصح القولین مربوط بل هی کغیرها من النجاسات است. یعنی این میته مثل غیر میته است از نجاسات دیگر. همانگونه که اگر دست انسان به شراب یا خون بخورد باید دست را آبکشید؛ در میته حیوانات غیر آدمی نیز باید دست را آبکشی نمود. اما در مقابل برخی قائل شده‌اند که میته مانند سایر نجاسات نیست. نجاسات دیگر باید با رطوبت مسریه باشد تا بدن انسان را نجس کند اما میته اینگونه نیست) وقيل: يجب غَسل ما مسّها وإن لم يكن برطوبة. (واجب است تطهیر کردن آنچه که مس کرده است میته حیوانات را هرچند که آن مکانی که از میته مس شده است، رطوبت نداشته باشد. به عبارت دیگر، هرچند که رطوبت وجود نداشته باشد، نیازی به غسل دارد. از این رو مشخص می‌شود که میته مانند نجاسات دیگر نیست. قیل در مقابل اصح القولین است)

﴿ والموتُ ﴾ (مرگ مورد ششم از موجبات غسل است. خود مرگ غسل را واجب می‌کند. باید توجه داشت که موارد دیگر _جنابت، حیض و... _ غسل را بر خود شخص واجب می‌کند اما مرگ غسل را بر دیگران واجب می‌کند. یعنی بر دیگران واجب کفایی است که میت را غسل دهند. زیرا تجهیز میت از واجبات کفایی است.) المعهود شرعاً، (البته هر مرگی، غسل را واجب نمی‌کند. مثلا اگر کافری بمیرد بر دیگران انجام غسل واجب نمی‌شود.) وهو موت المسلم ومن بحكمه غير الشهيد. (من بحکمه یعنی بچه مسلمان، مجنونی که بچه مسلمان است. هرچند که این‌ها مسلمان محسوب نمی‌شوند اما در حکم مسلمان است و نیازمند غسل دادن هستند. غیر از شهید که نیازی به غسل ندارد. حتی معصوم نیز، نیاز به غسل دارد.)

۵

موجبات جنابت

موجبات جنابت:

تا کنون موجبات غسل تبیین شد. در ادامه به تک تک اغسال پرداخته می‌شود و به دنبال آن هستیم که دریابیم چه چیزی غسل جنابت را واجب می‌کند. به عبارت دیگر باید دریافت که خود جنابت به چه چیزی حاصل می‌شود و در چه صورتی شخص جنب محسوب می‌شود؟

دو چیز غسل جنابت را واجب می‌کند.

۱) خارج شدن منی. چه در بیداری و چه در خواب؛

۲) غیبوبت حشفه

در مورد غیبوبت حشفه می‌فرمایند: یا باید خود حشفه غیبوبت پیدا کند یا ما فی حکم حشفه. اگر کسی حشفه‌اش قطع شده است، به مقدار حشفه از بقیه آلت اگر داخل شود، حکم حشفه را دارد و ما فی حکم حشفه می‌باشد.

تفاوتی ندارد که غیبوبت حشفه، قبلا یا دبرا باشد. همچنین تفاوتی ندارد که مفعول، آدمی یا غیر آدمی باشد و تفاوتی ندارد که مفعول زنده یا مرده باشد. تمام این صورت‌ها باعث غسل جنابت می‌شود.

غیبوبت حشفه هم برای فاعل و هم برای قابل باعث جنابت می‌باشد. فرقی ندارد که انزال منی بشود یا انزال منی نشود.

۶

احکام جنابت

احکام جنابت:

پس از ذکر موجبات جنابت به احکام مربوط به شخص مکلف جنب می‌پردازد. زمانی که شخص مکلف با دو سببی که بیان شد، جنب شد، برخی موارد بر آن حرام می‌شود.

۱) قرائت سور عزائم، سور عزائم سوره‌هایی است که در آن‌ها آیاتی وجود دارد که اگر قرائت شود انجام سجده واجب می‌شود. در چهار مورد، سجده واجب و در یازده مورد سجده مستحب وجود دارد. موارد واجب عبارتند از: سوره سجده، سوره فصلت، سوره نجم و علق.

بر شخص جنب، قرائت تمام سوره حتی بسم الله الرحمن الرحیم اگر به قصد آن سوره باشد، حرام است.

۲) توقف در تمام مساجد حرام است. تفاوتی ندارد که مسجد الحرام و مسجد النبی باشد یا غیر آن از مساجد دیگر باشد.

۳) عبور کردن از مسجد الحرام یا مسجد النبی. یعنی اگر کسی از یک در مسجد الحرام یا مسجد النبی داخل شود و از در دیگر خارج شود، هرچند که توقف نکند، مرتکب حرام می‌شود. گرچه عبور کردن در مساجد دیگر غیر از دو مسجد مذکور، اشکالی ندارد.

۴) گذاشتن چیزی در مساجد. گرچه گذاشتن آن شئ مستلزم توقف نباشد. حتی گفته‌اند اگر از خارج مسجد چیزی داخل مسجد بگذارد حرام است. گرچه برداشتن چیزی از مسجد، اشکالی ندارد.

۵) مسّ خط قرآن. یعنی مسّ کلمات، حروف مفرده قرآن و هرچه جای حروف می‌نشیند حتی تشدید، همزه و... حرام می‌باشد. اما مسّ نقش و نگاری که در حاشیه قرآن وجود دارد چون خط قرآن نیست، حرام نیست. البته اگر مس با جزئی از بدن که حیات در آن حلول کرده است باشد، اشکال دارد و الا اگر ناخن یا مو به خط قرآن اصابت کند اشکالی ندارد.

۶) مسّ هر نام خداوند متعال به هر زبان و هر لغتی که باشد اشکال دارد. همچنین مسّ نام پیامبر یا یکی از ائمه که در نوشتن قصد آن حضرات شده باشد. گاهی شخص نام علی را می‌نویسد اما مقصود از علی فامیل یا دوستش می‌باشد. مس این نام علی اشکال ندارد اما اگر اسم مبارک ائمه یا پیامبر به قصد آن حضرت نوشته شود، اشکال دارد.

مرحوم شهید می‌فرماید: بنابر قول مشهور، حتی اگر اسم ائمه بر روی درهم و دینار یا سکه ضرب شده باشد، مس نمودنش اشکال دارد. گرچه در خصوص سکه، ابن فهد حلی می‌گوید: اگر اسم خداوند متعال بر روی دراهم نوشته شده باشد، مس نمودش مکروه است و حرام نیست.

۷

تطبیق موجبات و احکام جنابت

﴿ وموجِب الجَنابة ﴾ 

شيئان: (موجب جنابت دو شئ است)

أحدهما: ﴿ الإنزال ﴾ للمني (خارج شدن منی) يَقَظَةً (در حال بیداری) ونوماً (و در حال خواب. یعنی حتی اگر در خواب نیز محتلم شود این حکم را دارد.) ﴿ و ﴾ الثاني: ﴿ غيبوبة الحشفة ﴾ وما في حكمها (فی حکم الحشفة. ما فی حکم حشفه مثل چی؟)، كقدرها (الحشفة) من مقطوعها (مقطوع الحشفة. اگر کسی به هر دلیل حشفه‌اش قطع شده است. به مقدار حشفه از بقیه آلت اگر داخل شد. حکم ادخال حشفه را دارد.) ﴿ قُبُلاً أو دُبراً ﴾ (چه غیبوبیت، غیبوبیت قبلی باشد و چه غیبوبیت دبری باشد) من آدميٍّ وغيره، (چه مفعول آدمی باشد و چه غیر آدمی.) حيّاً وميّتاً، (چه مفعول حی باشد و چه میت باشد. اگر کسی این کار را با میت انجام دهد باید غسل کند.) فاعلاً وقابلاً (یعنی غسل هم بر فاعل و هم بر قابل لازم می‌شود. یعنی زنی که مفعول قرار گرفته است باید غسل را انجام دهد) ﴿ أنزل ﴾ الماء ﴿ أو لا ﴾. (ماء یعنی منی، چه انزال منی محقق شود و چه محقق نشود، باید غسل جنابت انجام دهد.

برخی تصریح دارند که اگر فی فرج البهیمة باشد، فاعل غسل ندارد. یعنی من آدمی و غیره که شهید فرمود را نمی‌پذیرند. بلکه برای وجوب غسل، انزال لازم است. این نظریه در مفتاح الکرامه بیان شده است.)

ومتى حصلت الجَنابة لمكلّفٍ بأحد الأمرين تعلّقت به الأحكام المذكورة: (زمانی که جنابت برای مکلف بواسطه یکی از دو امری که بیان گشت، حاصل شد؛ تعلق می‌گیرد به آن مکلف احکامی که در ذیل بیان می‌شود)

﴿ فيحرم عليه قراءة العزائم ﴾ (حرام می‌شود بر آن شخص قرائت عزائم) الأربع وأبعاضها (ابعاض آن عزائم. یعنی کل سوره، آیه‌ای که محتوی سجده است و تمام اجزاء آن سوره)، حتى البَسْمَلَة (حتی بسم الله الرحمن الرحیم) وبعضها (و بعض بسمله، یعنی اگر بسم الله تنها را بیان کند باز حرام است. البته بسمله برای زمانی است که) إذا قصدها لأحدها. (قصد کند این بسمله را برای یکی از عزائم. باید توجه داشت که عزائم چهارگانه سوره مبارکه سجده، فصلت، نجم و علق است. یازده مورد از سوره‌های دیگر محتوی سجده هستند که آن‌ها سجده مستحب هستند. همچنین باید توجه داشت که گاهی بعضی از آیاتی که در چهار سوره مذکور وجود دارد، لا به لای ادعیه وجود دارد. شخص جنب نباید آن قسمت از دعا را قرائت کند. مثلا در دعای کمیل یکی از این آیات وجود دارد. در این دعا می‌خوانیم: أَ فَمَنْ كٰانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كٰانَ فٰاسِقاً که یکی از آیات سوره حاجت است. شخص جنب و حائض نباید این قسمت از دعای کمیل را بخوانند.)

﴿ واللبثُ في المساجد ﴾ مطلقاً (توقف کردن در مساجد حرام است. مطلقا یعنی چه مسجد الحرام و مسجد النبی و چه مساجد دیگر. توقف در تمام مساجد حرام است) ﴿ والجواز (جواز یعنی عبور کردن) في المسجدين ﴾ الأعظمين بمكّة والمدينة (در دو مسجد اعظم در مکه و مدینه یعنی مسجد الحرام و مسجد النبی، عبور کردن هم حرام است. یعنی اگر از دری وارد و از در دیگر خارج شود بدون این که توقف کند، حرام است. اما در مساجد دیگری اشکال ندارد.) ﴿ ووضعُ شيءٍ فيها ﴾ (گذاشتن یک شئ در مساجد) أي في المساجد مطلقاً (مطلقا گذاشتن شئ در مساجد حرام است) وإن لم يستلزم الوضعُ اللبثَ، (هرچند که گذاشتن شئ در مساجد مستلزم توقف نباشد) بل لو طرحه من خارج، (بلکه اگر چیزی را از خارج مسجد در مسجد بیاندازد، حرام است) ويجوز الأخذ منها. (البته برداشتن چیزی از مسجد اشکال ندارد به شرط آن که مستلزم توقف نباشد)

﴿ ومسُّ خطّ المُصْحَف ﴾ (مس خط مصحف نیز اشکال دارد. خط مصحف یعنی چه؟) وهو كلماته وحروفه المفردة وما قام مقامها ـ كالتشديد والهمزة ـ (مشخص می‌شود که حرکاتی که به جای حرف نیست، اشکالی ندارد. تشدید، جای یک حرف است و همزه به مثابه یک حرف است. مسّ در صورتی اشکال دارد که) بجزءٍ من بدنه تحلّه الحياة (به جزئی از بدن جنب که حیات در آن حلول کرده است. اما اگر به مو یا ناخن مس کند، اشکالی ندارد.) ﴿ أو اسمِ اللّٰه تعالى ﴾ (اسم عطف به خط می‌شود. یعنی مسّ اسم الله تعالی نیز حرام است) مطلقاً (هر اسمی _الله و غیر الله_ به هر لغت و زبانی _ عربی و غیر عربی_ اگر در فارسی نوشته است خدا، فرد جنب نمی‌تواند آن را مسّ کند) ﴿ أو ﴾ اسمِ ﴿ النبيّ أو ﴾ أحد ﴿ الأئمّة عليهم‌السلام ﴾ المقصود بالكتابة (المقصود بالکتابه به این دلیل است که ممکن است اسم پسر شخص جنب علی باشد و اسم پسرش را در جایی نوشته باشد اما به قصد نام امیرالمؤمنین عليه‌السلام نباشد. مسّ چنین اسمی اشکال ندارد. مسّ اسم ائمه که در کتابت قصد ائمه شده است. یعنی به قصد نام مبارک ائمه عليهم‌السلام آن نام نوشته شده باشد.) ولو على درهم أو دينار في المشهور. (ولو این که روی درهم و دینار باشد، طبق نظر مشهور. البته ابن فهد حلی در مواردی که روی سکه ضرب شده باشد، قائل به کراهت است.

طبیعتا زمانی که مس اسم خدا روی درهم و دینار، کراهت داشته باشد به طریق اولی مس نام مبارک ائمه نباید کراهت داشته باشد.)

۸

مکروهات جنابت (مورد اول)

مکروهات جنابت:

در ادامه مرحوم شهید به مکروهات اشاره می‌کند.

۱) خوردن و آشامیدن برای شخص جنب مکروه است. برای رفع کراهت، مضمضه یا استنشاق و یا وضو لازم است. با انجام یکی از این سه کار کراهت اکل و شرب از بین می‌رود. اگر قبل از انجام مضمضه و استنشاق، اکل انجام دهد، بر اساس روایت احتمال دارد که مبتلا به مرض پیسی و برص شود. در روایت وجود دارد که اکل در هنگام جنابت موجب فقر می‌شود. حضرت چنین فرمودند: نَهَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنِ اَلْأَكْلِ عَلَى اَلْجَنَابَةِ وَ قَالَ إِنَّهُ يُورِثُ اَلْفَقْرَ.

البته باید توجه داشت که اگر چند بار اکل و شرب انجام می‌دهد. مثل این که بعد نماز صبح، جنب شده و می‌خواهد صبحانه، ناهار، عصرانه و... بخورد و قبل از غروب برای نماز ظهر و عصر غسل می‌کند. اگر می‌خواهد چند بار اکل و شرب انجام دهد، باید برای هر دفعه مضمضه یا استنشاق و یا وضو را تکرار کند. به شرط آن که عادتا بین آن‌ها فاصله باشد. اما اگر تنها ناهار می‌خورد و طبیعتا ناهار چندین لقمه است. در این صورت لازم نیست که هر بار مضمضه یا استنشاق یا وضو را تکرار کند بلکه یکبار برای کل ناهار کفایت می‌کند.

۹

تطبیق مورد اول از مکروهات جنابت

﴿ ويكره ﴾ له ﴿ الأكل والشرب (کراهت دارد برای شخص جنب، اکل و شرب) حتّى يتمضمض ويستنشق ﴾ (تا این که مضمضه و استنشاق کند یا اگر مضمضه و استنشاق نمی‌کند) أو يتوضّأ، (وضو بگیرد) فإن أكل قبل ذلك (اگر قبل از استنشاق و مضمضه اکل انجام دهد) خيف عليه البَرَص، (برص یعنی مریضی پیسی) وروي: أنّه يورث الفقر (در روایت وارد شده است که اکل علی الجنابة یورث الفقر) ويتعدّد بتعدّد الأكل والشرب مع التراخي عادةً (تراخی یعنی فاصله افتادن. اگر اکل و شرب اول با اکل و شرب دوم فاصله دارد، مضمضه و استنشاق را تکرار بکند) لا مع الاتّصال. (اما اگر اکل و شرب متصل است لازم نیست که بین آن‌ها مضمضه و استنشاق انجام دهد.) 

﴿ الفصل الثاني

﴿ في الغُسل

﴿ وموجبه ستّةٌ : ﴿ الجَنابةُ بفتح الجيم ﴿ والحيضُ والاستحاضةُ مع غَمس القُطنة سواء سال عنها أم لا؛ لأنّه موجبٌ حينئذٍ في الجملة ﴿ والنفاسُ ومسُّ الميّت النجس في حال كونه ﴿ آدميّاً .

فخرج الشهيد والمعصوم ومن تمّ غسله الصحيح وإن كان متقدّماً على الموت ، كمن قدّمه ليُقتل فقُتل بالسبب الذي اغتسل له. وخرج ب‍ «الآدمي» غيرهُ من الميتات الحيوانيّة ، فإنّها وإن كانت نجسةً إلّا أنّ مسّها لا يوجب غسلاً ، بل هي كغيرها من النجاسات في أصحّ القولين (١) وقيل : يجب غَسل ما مسّها وإن لم يكن برطوبة (٢).

﴿ والموتُ المعهود شرعاً ، وهو موت المسلم ومن بحكمه غير الشهيد.

____________________

(١) وهو اختيار المحقّق الثاني أيضاً في جامع المقاصد ١ : ١٧٤ ، والمصنّف في الذكرى ١ : ١٣٣.

(٢) قاله العلّامة في المنتهى ٢ : ٤٥٨ ، ونهاية الإحكام ١ : ١٧٣ ، والقواعد ١ : ٢٣٤.

﴿ وموجِب الجَنابة

شيئان :

أحدهما : ﴿ الإنزال للمني يَقَظَةً ونوماً ﴿ و الثاني : ﴿ غيبوبة الحشفة وما في حكمها ، كقدرها من مقطوعها ﴿ قُبُلاً أو دُبراً من آدميٍّ وغيره ، حيّاً وميّتاً ، فاعلاً وقابلاً ﴿ أنزل الماء ﴿ أو لا .

ومتى حصلت الجَنابة لمكلّفٍ بأحد الأمرين تعلّقت به الأحكام المذكورة :

﴿ فيحرم عليه قراءة العزائم الأربع وأبعاضها ، حتى البَسْمَلَة وبعضها إذا قصدها لأحدها.

﴿ واللبثُ في المساجد مطلقاً ﴿ والجواز في المسجدين الأعظمين بمكّة والمدينة ﴿ ووضعُ شيءٍ فيها أي في المساجد مطلقاً وإن لم يستلزم الوضعُ اللبثَ ، بل لو طرحه من خارج ، ويجوز الأخذ منها.

﴿ ومسُّ خطّ المُصْحَف وهو كلماته وحروفه المفردة وما قام مقامها ـ كالتشديد والهمزة ـ بجزءٍ من بدنه (١) تحلّه الحياة ﴿ أو اسمِ اللّٰه تعالى مطلقاً ﴿ أو اسمِ ﴿ النبيّ أو أحد ﴿ الأئمّة عليهم‌السلام المقصود بالكتابة ولو على درهم أو دينار في المشهور (٢).

﴿ ويكره له ﴿ الأكل والشرب حتّى يتمضمض ويستنشق أو يتوضّأ ،

____________________

(١) في (ف) زيادة : الذي.

(٢) والقول الآخر هو جواز مسّ اسم اللّٰه تعالى ـ على كراهية ـ إذا كان منقوشاً على الدراهم والقلائد ، ذهب إليه ابن فهد في المقتصر : ٤٨.

فإن أكل قبل ذلك خيف عليه البَرَص ، وروي : أنّه يورث الفقر (١) ويتعدّد بتعدّد الأكل والشرب مع التراخي عادةً لا مع الاتّصال.

﴿ والنومُ إلّا بعد الوضوء وغايته هنا إيقاع النوم على الوجه الكامل (٢). وهو غير مبيح؛ إمّا لأنّ غايته الحدث ، أو لأنّ المبيح للجنب هو الغسل خاصّة.

﴿ والخضابُ بحِنّاءٍ وغيره. وكذا يكره له أن يجنب وهو مختضب.

﴿ وقراءة ما زاد على سبع آيات في جميع أوقات جنابته. وهل يصدق العدد بالآية المكرّرة سبعاً؟ وجهان.

﴿ والجوازُ في المساجد غير المسجدين ، بأن يكون للمسجد بابان فيدخل من أحدهما ويخرج من الآخر. وفي صدقه بالواحد من غير مكثٍ وجهٌ. نعم ، ليس له التردّد في جوانبه بحيث يخرج عن المجتاز.

﴿ وواجبه : النيّة وهي القصد إلى فعله متقرّباً ، وفي اعتبار الوجوب والاستباحة أو الرفع ما مرّ (٣) ﴿ مقارنةً لجزءٍ من الرأس ومنه الرقبة إن كان مرتّباً ، ولجزءٍ من البدن إن كان مرتمساً بحيث يتبعه الباقي بغير مهلة.

﴿ وغسلُ الرأس والرقبة أوّلاً ، ولا ترتيب بينهما؛ لأنّهما فيه عضوٌ واحد ، ولا ترتيب في نفس أعضاء الغُسل بل بينهما ، كأعضاء مسح الوضوء ، بخلاف أعضاء غَسله فإنّه فيها وبينها.

﴿ ثمّ غَسل الجانب ﴿ الأيمن ثمّ الأيسر كما وصفناه ، والعورة تابعة للجانبين. ويجب إدخال جزءٍ من حدود كلّ عضوٍ من باب المقدّمة كالوضوء.

____________________

(١) الوسائل ١ : ٤٩٥ ـ ٤٩٦ ، الباب ٢٠ من أبواب الجنابة ، الحديث ٥ و ٦.

(٢) في (ف) بدل «الكامل» : الأكمل.

(٣) مرّ في الوضوء ، الصفحة ٧٦.