درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۲۲: مستحبات وضو + احکام وضو

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

مستحبات وضو (استحباب غسل دست‌ها)

در جلسه گذشته به بیان مستحبات وضو پرداخته شد و یکی از مستحبات وضو بیان نشد.

مورد هشتم از مستحبات وضو:

زمانی که انسان دست را شروع به غسل وضویی می‌کند، مستحبی وجود دارد که به دو گونه مطرح شده است:

۱) مرحوم شیخ طوسی و مصنف: مردها در شستن بار اول، آب را پشت آرنج بشویند و بار دوم، آب را جلوی آرنج (مکانی که منحنی می‌شود) اما زن‌ها بر عکس عمل کنند. یعنی مستحب است که دفعه اول، آب را پیش آرنج بریزند و غسل دوم را پشت آرنج بریزند.

۲) مرحوم شهید ثانی: به نظر مرحوم شهید ثانی، آنچه که در روایات وجود دارد آن است که مرد‌ها، آب را از پشت آرنج و خانم‌ها از جلوی آرنج، آب را روی دست بریزند. در روایت تفاوتی بین غسل اول و دوم بیان نشده است. قابل ذکر است که نظر مشهور فقها مطابق این نظر است.

روایتی که شهید ثانی بدان تمسک کرده است چنین است: مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: فَرَضَ اَللَّهُ عَلَى اَلنِّسَاءِ فِي اَلْوُضُوءِ لِلصَّلاَةِ أَنْ يَبْدَأْنَ بِبَاطِنِ أَذْرِعَتِهِنَّ وَ فِي اَلرِّجَالِ بِظَاهِرِ اَلذِّرَاعِ.

در این روایت تفاوتی بین غسل اول یا غسل دوم نفرمود. مقصود از ظاهر الذراع، پشت آرنج است. زیرا زمانی که انسان دست را می‌بندد، آنچه که ظاهر است، پشت دست است. لذا است که به پشت، ظهر می‌گویند.

سوال: وظیفه خنثی در این مسئله چیست؟

پاسخ: مشهور می‌فرماید: خنثی مخیر است که از پشت یا جلو آرنج، آب را روی دستانش جاری کند.

بنابر نظر شیخ طوسی و مصنف: خنثی مخیر است که به روش مردان عمل کند. یعنی در غسل اول، آب را پشت آرنج جاری کند و در غسل دوم، از جلوی آرنج آب را بریزد. یا به روش زن‌ها عمل کند. یعنی در غسل اول، آب را از جلوی آرنج و در غسل دوم از پشت آرنج آب را روی دست جاری کند. در حقیقت بنابر این که هر نظری پذیرفته شود، خنثی مخیر بین عملکردن بر شیوه زنان یا مردان است.

البته مرحوم شهید، تخییر را مشخص نکرده است که چه نوع تخییر است. زیرا تخییر در این موارد بر دو گونه می‌باشد.

۱) تخییر ابتدایی، یعنی ابتدائا انتخاب می‌کند که بر چه روشی عمل کند و در انتخاب مخیر است. اما زمانی که یک روش را انتخاب نمود دیگر تا آخر عمر باید مطابق آن روش عمل کند و نمی‌تواند روش را تغییر دهد. مثلا اگر در ابتدا روش مردان را انتخاب کرد، لازم است تا هر زمانی که وضو می‌گیرد، مطابق روش مردان عمل کند. این نوع تخییر را تخییر بدوی می‌نامند.

۲) تخییر استمراری، یعنی هر بار می‌تواند به یک روش عمل کند. مثلا در وضو صبح به روش مردان و در وضو ظهر، به روش زنان عمل کند.

اگر کسی بگوید که جهت مخیر بودن فرد خنثی آن است که نمی‌دانیم زن یا مرد است، می‌توان گفت که در این صورت باید تخییر بدوی باشد. چون فرد خنثی یا زن یا مرد است و اگر در هر وضو، مخیر باشد و در هر وضو نوعی را انتخاب کند، یقین حاصل می‌شود که در برخی از موارد استحباب را رعایت نکرده است.

در ادامه احکام وضو بیان می‌شود.

۴

تطبیق استحباب غسل دست‌ها

﴿ وبَدأة الرجل ﴾ (شروع کردن مرد) في غسل اليدين ﴿ بالظَّهر (آب را پشت دست جاری کند)، وفي ﴾ الغَسلة ﴿ الثانية بالبطن (اما در غسل دوم، آب را جلو آرنج بریزد)، عكس المرأة ﴾ (اما زنان باید برعکس مردان عمل کنند.) فإنّ السُّنة لها البدأة (البدأة یعنی غسل اولی) بالبطن والختم بالظَّهر، (ختم یعنی غسل دوم) كذا ذكره الشيخ (مرحوم شیخ طوسی اینگونه فرموده است) وتبعه عليه المصنّف هنا وجماعة. (مصنف و جماعتی از حکمی که مرحوم شیخ طوسی بیان فرموده است، تبعیت نموده‌اند)

والموجود في النصوص (نظر دیگر در این مسأله عبارت است از این که): بَدأة الرجل بظاهر الذراع (شروع کند مرد به پشت آرنج) والمرأة بباطنه من غير فرقٍ فيهما بين الغسلتين، (تفاوت بین غسله اولی و غسله ثانیه وجود ندارد) وعليه الأكثر. (اکثر فقها نیز این نظر را اختیار کرده‌اند)

﴿ ويتخيّر الخنثى* ﴾ بين البَدأة بالظَّهر والبطن على المشهور، (بنابر نظر مشهور، خنثی مخیر است بین این که به ظهر یا بطن شروع کند. یعنی اگر قول دوم را بپذیریم دیگر نیازی نیست که در غسل اول و دوم تفاوت بگذارد.) وبين الوظيفتين على المذكور. (علی المذکور یعنی طبق قول اول. به عبارت دیگر، اگر خنثی خودش را مرد حساب می‌کند باید مانند مردان عمل کند و اگر خودش را زن می‌داند، همانند زنان عمل می‌کند.)

۵

احکام وضو: شک در نیت

احکام وضو:

نکته: یکی از کارهایی که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که مطالب بصورت خلاصه دسته بندی شود.

مرحوم مصنف می‌فرماید: ﴿ والشاكّ فيه في أثنائه يستأنف﴾ از این عبارت برداشت می‌شود کسی که در اثناء وضو، باید دوباره وضو را انجام دهد.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: مراد مصنف آن است که اگر کسی در وسط وضو شک کند که آیا نیت وضو کرده است یا نیت وضو نکرده است. در این صورت باید از ابتدا وضو بگیرد.

اما اگر پس از اتمام وضو، شک کند دیگر لازم به اعاده وضو ندارد و به شک اعتنا نمی‌کند. زیرا به شک بعد از محل توجه نمی‌شود.

سوال: به چه دلیل مقصود از الشاک فیه، الشاک فی نیة الوضوء است؟

پاسخ: اولا اگر شک در نیت، معنا شود، اصل عدم نیت است و با اصل عدم نیت، اعمالی که انجام داده است، مکفی نیست. اما اگر گفته شود که مراد شهید اول، اصلا نیت نیست بلکه شک در آن است که آیا اساسا وضو می‌گیرد یا وضو نمی‌گیرد. در این صورت گفته می‌شود که این احتمال با عبارت فی أثنائه سازگار نیست. زیرا معنا ندارد که در وسط وضو، شک کند که وضو می‌گیرد یا وضو نمی‌گیرد.

اگر کسی بگوید مقصود آن است که شک کند برخی از اجزاء وضو را انجام داده است یا خیر. مثلا در هنگام مسح پا، شک کند که آیا مسح سر کشیده است یا خیر.

مطلب فوق را خود شهید در ادامه متذکر می‌شود و از این که بعدا به این مسئله می‌پردازد، مشخص می‌شود که از این عبارت، چنین مطلبی اراده نشده است.

بنابر این، احتمالاتی که در این عبارت وجود دارد به ترتیب ذیل است.

۱) مقصود از الشاک فیه، الشاک فی نیة الوضوء است. مرحوم شهید ثانی این احتمال را منتخب دانسته است.

۲) مقصود شک در این است که آیا شروع به انجام وضو کرده است یا نه. این احتمال با عبارت فی أثنائه سازگار نیست. زیرا این نوع شک در اثناء وضو حاصل نمی‌شود. در صورتی که در اثناء باشد به این معنا است که وضو را شروع کرده است.

شهید ثانی برای این که بتواند ثابت کند منظور از الشاک فیه به معنای شک در نیت وضو است، می‌فرماید: مرحوم شهید اول در کتاب البیان و الدروس، تعبیر فرموده است: الشک فی النیة فی الاثناء. در این دو کتاب تعبیر صراحت دارد که شک درنیت است و در غیر کتاب لمعه در هیچ کتابی از تعبیر الشاک فیه استفاده نکرده است. از این جهت می‌توان دریافت که در این کتاب نیز مقصود از الشک فیه، شک در نیت است.

طبیعتا در صورتی که وضو به اتمام رسیده است، شک در نیت، مقتضی اعاده وضو نیست. همانند آن که شک در غیر نیت از افعال وضو، پس از اتمام وضو کند. مثلا پس از اتمام وضو، شک کند که آیا دست راست را شسته است یا خیر. در این صورت لازم نیست که به شک اعتنا کند. البته باید توجه داشت که اگر در غسل دست راست شک کند. مثلا پا را مسح می‌کند و شک کند که آیا دست راست را غسل کرده یا خیر. در این صورت باید از غسل دست دوباره انجام دهد. البته به شرطی می‌تواند از غسل دست دوباره وضو را انجام دهد که صورتش خشک نشده باشد. زیرا اگر صورتش خشک شده باشد، گویی موالات رعایت نشده است. به عبارت دیگر، برگشت مشروط به آن است که باعث از بین رفتن موالات نباشد.

۶

حکم شاکّ

حکم شاک

مسئله بعدی که مرحوم شهید آغاز می‌کند، حکم شاکّ است. کسی که شک در طهارت دارد، چه حکمی دارد؟

قاعده استصحاب در این قسمت مورد بحث قرار می‌گیرد. از این جهت لازم است توضیحی پیرامون این قاعده بیان شود.

استصحاب ریشه در روایت لا تنقض الیقین بالشک دارد. رکن این قاعده یقین سابق و شک لاحق است. در صورتی که شخص در ابتدای روز وضو گرفته است، ظهر شک می‌کند که وضو باطل شده است یا خیر؟ در این صورت فرد نباید به شک اعتنا کند و حکم بر بقاء وضو می‌شود. زیرا یقین داشته است که در اول روز وضو گرفته است و بعد از این یقین، شک برای او حاصل شده است. در این صورت است به اصطلاح فنی، استصحاب طهارت می‌شود. یعنی طهارت یقینی را تا الآن ادامه می‌دهد.

همچنین اگر مکلف یقین داشته است که در اول روز، وضو نگرفته است. در هنگام ظهر شک می‌کند که آیا مثلا ساعت ۱۰ وضو گرفته است یا خیر؟ در این صورت چون یقین داشته است که در ابتدای روز وضو نگرفته است، باید وضو بگیرد.

مرحوم شهید می‌فرماید: شک در طهارت، در صورتی که حدث سابق، یقینی بوده است؛ لازم است که استصحاب عدم طهارت شود و طبیعتا حکم محدث بر آن بار می‌شود. اما اگر طهارت سابق، یقینی بوده و شک در حدث وجود دارد، استصحاب طهارت می‌شود.

صورت دیگری نیز در این مسئله وجود دارد و آن عبارت است از این که، گاهی شخص شک در طهارت و حدث دارد، به این معنا که می‌داند طهارت و حدث از او سر زده. یعنی می‌داند که وضو گرفته و همچنین می‌داند که خواب هم بوده اما نمی‌داند که کدام متأخر بوده است. یعنی نمی‌داند که ابتدا خوابیده و بعد وضو گرفته یا ابتدا وضو گرفته و بعد خوابیده است. اگر اول خوابیده و بعد وضو گرفته، حکم می‌شود که وضو گرفته است. اما اگر اول وضو گرفته و بعد خوابیده است، حکم می‌شود که محدث است و نیاز به وضو دارد.

۷

تطبیق حکم شاک

﴿ والشاكّ فيه ** ﴾ أي في الوضوء (کسی که شک در وضو می‌کند) ﴿ في أثنائه (در اثناء وضو.) يستأنف ﴾ (باید از ابتدا وضو بگیرد) والمراد ب‍ ﴿ الشكّ فيه نفسه في الأثناء ﴾ (مراد از شک در وضو در اثنا) الشكّ في نيّته؛ (در نیت وضو است نه در چیز دیگر. زیرا) لأنّه إذا شكّ فيها فالأصل عدمها (زیرا اگر شک در نیت باشد، اصل عدم نیت است. چون اصل عدم نیت است به مثابه آن است که اعمالی که تا کنون انجام داده است، بی‌نیت بوده است) ومع ذلك (یعنی مع کون الاصل عدم النیّة) لا يعتدّ بما وقع من الأفعال بدونها، (نباید به آنچه که از افعال بدون نیت، واقع شده اعتنا کند.) وبهذا صدق الشكّ في أثنائه. (با این معنا یعنی شک در نیت، شک در اثناء وضو معنا دار می‌شود) وأمّا الشكّ في أنّه هل توضّأ أو هل شرع فيه أم لا؟ فلا يتصوّر تحقّقه في الأثناء. (ممکن است به شهید ثانی اشکال شود که چرا شک در اثناء را به شک در نیت تفسیر نمودید؟ بلکه بگویید شک در وضو یعنی آن که آیا وضو می‌گیرد یا خیر؟ مرحوم شهید می‌فرماید: شک در اثناء با این تفسیر بی‌معنا می‌شود زیرا اگر در اثناء باشد، مشخص است که وضو می‌گیرد. شک در اثناء تنها در صورتی با معنا می‌شود که به شک در نیت تفسیر شود. فی اثنائه، قیدی است که به ما می‌فهماند این شک، شک در نیت است. البته ممکن است که گفته شود این شک - شک در اثناء- شک در یک فعل از افعال وضو باشد. مثلا شک کند که دست راست را شسته است یا خیر. در این صورت شک در اثناء با معنا می‌شود. این تفسیر نیز صحیح نیست. زیرا در مباحث بعدی این مطلب را متذکر می‌شود و دیگر نیازی نیست در این قسمت آن را مطرح کند.) وقد ذكر المصنّف في مختصريه (ذکر کرده مرحوم مصنف در دو کتاب مختصر خود) الشكّ في النيّة في أثناء الوضوء وأ نّه يستأنف، (در آن دو کتاب نفرمود: الشک فیه بلکه فرموده است فی النیّة) ولم يعبّر ب‍ «الشك في الوضوء» إلّا هنا. (و فقط در کتاب لمعه فرموده الشک فی الوضوء. کتاب‌های دیگر مرحوم مصنف، روشن کننده این مطلب است که مقصود از الشک فی الاثناء یعنی شک در نیت)

﴿ و ﴾ الشاكّ فيه بالمعنى المذكور (شک در وضو به این معنایی که بیان شد. معنی المذکور یعنی شک در نیت) ﴿ بعده ﴾ أي بعد الفراغ (اگر بعد از اتمام وضو، شک کند) ﴿ لا يلتفت ﴾ (به شک توجه نمی‌شود) كما لو شكّ في غيرها من الأفعال. (مثل جایی که شک می‌کند در غیر نیت از افعال. همانگونه که اگر بعد از وضو شک کند که آیا دست راست را شسته یا نشسته است، به شک اعتنا نمی‌کند، در نیت نیز چنین است.)

﴿ و ﴾ الشاكّ ﴿ في البعض (یعنی اکنون که دست چپ را غسل می‌کند، شک می‌کند که آیا دست راست را شسته است یا خیر. شاک در بعض افعال وضو) يأتي به ﴾ (بعض مشکوک را باید انجام دهد) أي بذلك البعض المشكوك فيه (یعنی زمانی که دست چپ را می‌شوید، اگر شک کند که آیا دست راست را شسته است یا خیر، باید برگردد و دست راست را بشوید) إذا وقع الشكّ ﴿ على حاله ﴾ أي حال الوضوء (یعنی باثنائه) بحيث لم يكن فرغ منه، (به طوری که هنوز از وضو فارغ نشده است) وإن كان قد تجاوز ذلك البعض (اگرچه تجاوز کرده باشد از آن بعض. مثلا در حال مسح سر، شک می‌کند که آیا دست راست را شسته است یا خیر؟ از محل تجاوز کرده است اما بازهم باید برگردد و دست راست را بشوید) ﴿ إلّامع الجَفاف ﴾ للأعضاء السابقة عليه (مگر آن که اعضا سابق بر آن عضو مشکوک، خشک شده باشد) ﴿ فيعيد ﴾ (وضو باید دوباره انجام شود) لفوات الموالاة. (زیرا مولات از بین رفته است. تا کنون حکم شک در اثناء وضو بیان شد. در ادامه می‌فرماید:)

﴿ و ﴾ لو شكّ في بعضه ﴿ بعد انتقاله ﴾ عنه وفراغه منه (اگر شک بشود در بعض اعضاء وضو، بعد از انتقال شاک از وضو. یعنی بعد از آن که وضو تمام شد) ﴿ لا يلتفت ﴾ (شک مورد اعتنا قرار نمی‌گیرد) والحكم منصوصٌ متّفقٌ عليه. (زیر این حکم هم روایت دارد و هم اجماع وجود دارد. در روایت چنین نقل شده است: عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لَهُ اَلرَّجُلُ يَشُكُّ بَعْدَ مَا يَتَوَضَّأُ قَالَ هُوَ حِينَ يَتَوَضَّأُ أَذْكَرُ مِنْهُ حِينَ يَشُكُّ. «حضرت فرمودند: زمانی که وضو می‌گرفت حواسش جمع‌تر بود تا اکنون که شک می‌کند» یعنی هنگامی که محل می‌گذرد، طبیعتا حواس انسان جمع‌تر است نسبت به اکنون که شک می‌کند. یعنی به شک نباید اعتنا کرد. ائمه اطهار زمانی در بسیاری از موارد زمانی که می‌خواستند شک بعد از محل را بیان بفرمایند؛ می‌فرمودند: زمان انجام فعل بیشتر انسان حواسش بوده است.)

﴿ والشاكّ في الطهارة ﴾ مع تيقّن الحدث ﴿ محدثٌ ﴾ (این فرمایش بر اساس قاعده استصحاب است.) لأصالة عدم الطهارة (شک در طهارت با تیقن حدث. یعنی انسان یقین دارد که در ابتدای روز وضو نگرفته است. الان شک می‌کند که آیا بعد از این که به محل کار وارد شدم، وضو گرفتم یا خیر. در این صورت گفته می‌شود که شاک در طهارت با تیقن حدث، محدث محسوب می‌شود. محدث یعنی محدث حکما. واقعا را ما نمی‌دانیم شاید وضو گرفته باشد اما حکم شک محدث را دارد و برای نماز باید وضو بگیرد) ﴿ والشاكّ في الحدث ﴾ مع تيقّن الطهارة ﴿ متطهِّرٌ ﴾ (کسی که شک می‌کند در حدث با تیقن طهارت. صبح وضو گرفت، اکنون نمی‌داند که خوابید یا نخوابید، در این صورت متطهر است. یعنی حکم متطهر را دارد. اما این که واقعا متطهر است یا خیر ما نمی‌دانیم) أخذاً بالمتيقّن. (اخذا بالمتیقن یعنی قاعده استصحاب. اصالة عدم الطهاره یعنی استصحاب عدم طهارت)

﴿ والدعاء عند كلّ فعلٍ من الأفعال الواجبة والمستحبّة المتقدّمة ، بالمأثور.

﴿ وبَدأة الرجل في غسل اليدين ﴿ بالظَّهر ، وفي الغَسلة ﴿ الثانية بالبطن ، عكس المرأة فإنّ السُّنة لها البدأة بالبطن والختم بالظَّهر ، كذا ذكره الشيخ (١) وتبعه عليه المصنّف هنا وجماعة (٢).

والموجود في النصوص : بَدأة الرجل بظاهر (٣) الذراع والمرأة بباطنه (٤) من غير فرقٍ فيهما بين الغسلتين ، وعليه الأكثر (٥).

﴿ ويتخيّر الخنثى* بين البَدأة بالظَّهر والبطن على المشهور ، وبين الوظيفتين على المذكور.

﴿ والشاكّ فيه ** أي في الوضوء ﴿ في أثنائه يستأنف والمراد ب‍ ﴿ الشكّ فيه نفسه في الأثناء الشكّ في نيّته؛ لأنّه إذا شكّ فيها فالأصل عدمها ومع ذلك لا يعتدّ بما وقع من الأفعال بدونها ، وبهذا صدق الشكّ في أثنائه.

____________________

(١) اُنظر المبسوط ١ : ٢٠ ـ ٢١.

(٢) كابن زهرة في الغنية : ٦١ ، وابن ادريس في السرائر ١ : ١٠١ ، والكيدري في الإصباح : ٣٠ ، والمحقّق في الشرائع ١ : ٢٤ ، والعلّامة في قواعد الأحكام ١ : ٢٠٤.

(٣) في (ش) و (ع) : بظهر.

(٤) اُنظر الوسائل ١ : ٣٢٨ ، الباب ٤٠ من أبواب الوضوء.

(٥) كالشيخ في النهاية : ١٣ ، وابن حمزة في الوسيلة : ٥٢ ، والمحقّق في المعتبر ١ : ١٦٧ ، والعلّامة في المنتهى ١ : ٣٠٨ ، وظاهر المصنّف في الذكرى ٢ : ١٨٥.

(*) في (ق) زيادة : فيه.

(**) لم يرد «فيه» في (س).

وأمّا الشكّ في أنّه هل توضّأ أو هل شرع فيه أم لا؟ فلا يتصوّر تحقّقه في الأثناء. وقد ذكر المصنّف في مختصريه (١) الشكّ في النيّة في أثناء الوضوء وأ نّه يستأنف ، ولم يعبّر ب‍ «الشك في الوضوء» إلّا هنا.

﴿ و الشاكّ فيه بالمعنى المذكور ﴿ بعده أي بعد الفراغ ﴿ لا يلتفت كما لو شكّ في غيرها من الأفعال.

﴿ و الشاكّ ﴿ في البعض يأتي به أي بذلك البعض المشكوك فيه إذا وقع الشكّ ﴿ على حاله أي حال الوضوء بحيث لم يكن فرغ منه ، وإن كان قد تجاوز ذلك البعض ﴿ إلّامع الجَفاف للأعضاء السابقة عليه ﴿ فيعيد لفوات الموالاة.

﴿ و لو شكّ في بعضه ﴿ بعد انتقاله عنه وفراغه منه ﴿ لا يلتفت والحكم منصوصٌ (٢) متّفقٌ عليه.

﴿ والشاكّ في الطهارة مع تيقّن الحدث ﴿ محدثٌ لأصالة عدم الطهارة ﴿ والشاكّ في الحدث مع تيقّن الطهارة ﴿ متطهِّرٌ أخذاً بالمتيقّن.

﴿ و الشاكّ ﴿ فيهما أي في المتأخّر منهما مع تيقّن وقوعهما ﴿ محدثٌ لتكافؤ الاحتمالين ، إن لم يَستفد من الاتّحاد والتعاقب حكماً آخر ، هذا هو الأقوى والمشهور. ولا فرق بين أن يَعلم حاله قبلهما بالطهارة ، أو بالحدث ، أو يَشكّ.

وربّما قيل : بأ نّه يأخذ ـ مع علمه بحاله ـ ضدَّ ما علمه (٣) لأنّه إن كان متطهِّراً

____________________

(١) البيان : ٥٢ ، والدروس ١ : ٩٤.

(٢) أي الحكم في المقامين ، المناهج السويّة : ١٦٧ وانظر الوسائل ١ : ٣٣٠ ، الباب ٤٢ من أبواب الوضوء ، الحديث ١ و ٢ و ٧.

(٣) احتمله المحقّق في المعتبر ١ : ١٧١.