درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۴: دو مورد از موارد معفو در نجاست لباس مصلی + شیوه طهارت اشیاء نجس با آب

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

نکته پایانی مسئله درهم بغلی

یک نکته از نکاتی که مربوط به بحث درهم بغلی که معفو عنه بود، باقی ماند که در این جلسه تبیین می‌شود.

نکته هفتم: اگر مقدار خونی که کمتر از درهم بغلی که معفو عنه است، با مایع طاهر دیگری مخلوط شود. مثلا یک قطره خون با آب مخلوط شود. آیا بازهم معفو عنه است و یا زمانی که با مایع طاهر مخلوط شده (طبیعتا مایع طاهر با ملاقات نجس، نجس شده است) معفو نمی‌باشد؟

مرحوم شهید اول در کتاب ذکری و بیان دو نظر را ارائه کرده است. در یک کتاب قائل به معفو بودن چنین خونی شده است و در کتاب دیگر این مورد را از موارد معفو ندانسته است.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اجود قول به عفو است. البته باید توجه داشت که اگر خون مخلوط شده با مایع طاهر، از نظر مساحت گسترش پیدا کرد باید دید که مساحت کمتر از درهم بغلی است یا بیشتر از آن می‌باشد. در صورتی که مساحت آن کمتر از درهم باشد، باز هم حکم به عفو می‌شود اما اگر مساحت آن بیشتر از درهم شود، دیگر نمی‌توان معفو دانست.

۴

موارد دیگر از موارد معفو عنه

تا کنون، دو مورد از مواردی که نجاست برای نمازگزار معفو است، بیان شد.

۱) دم جروح و قروح؛

۲) خون کمتر از درهم بغلی.

در ادامه دو مورد دیگر نیز بیان می‌شود. باید توجه داشت که دو مورد آتی در کتاب بصورت گذرا در این قسمت بیان شده است. علت آن این است که در مباحث آینده به این دو مورد بصورت مفصل پرداخته می‌شود.

دو مورد دیگر از موارد معفو عنه به شرح ذیل است.

الف) لباس مربیه ولد: نجاست لباس زنی که بچه داری می‌کند از موارد معفو عنه است در صورتی که به بول بچه نجس شود. تفاوتی ندارد که زن، مادر بچه باشد یا غیر مادر بچه باشد. همچنین تفاوت ندارد که زنی که غیر مادر است، با اجرت بچه داری می‌کند یا بدون دریافت اجرت این کار را می‌کند.

مرحوم شهید تنها مطلب فوق را بیان کرده است که در این مسئله لازم است نکات دیگری بیان شود.

نکته نخست: این مورد اختصاص به زن مربیه ندارد بلکه در مورد مردی که بچه داری می‌کند نیز جاری است.

نکته دوم: در صورتی می‌توان با لباسی که با بول بچه نجس شده است، نماز را اقامه کرد که شخص، لباس دیگری نداشته باشد و الا اگر لباس دیگری داشته باشد، نمی‌تواند با آن لباس نجس نماز را بخواند.

نکته سوم: همچنین این حکم تنها در مورد لباس جاری است و مربوط به بدن نمی‌شود. در صورتی که بدن با بول بچه نجس شود باید برای نماز تطهیر کند.

نکته چهارم: لباسی که با بول بچه نجس می‌شود باید در شبانه روز یکبار عوض شود. یعنی تنها با آن لباس یک شبانه روز می‌تواند نماز بخواند و برای روز بعد باید آن را تطهیر یا عوض کند. این نکات را می‌توان در صفحه ۱۶۶ مشاهده نمود.

ب) مواردی که به تنهایی ساتر عورت نیستند: نجاست لباس‌هایی که به تنهایی نمی‌توان با آن‌ها نماز را اقامه کرد، معفو عنه است. مثل کلاه کوچک، جوراب و.... البته شهید ثانی می‌فرماید: این مورد را شهید اول ذکر نکرده است. زیرا این امور نه به بدن مصلی مربوط است و نه به لباس مصلی مربوط می‌شود. زیرا این‌ها لباس محسوب نمی‌شود که در لباس نماز گزار به آن اشاره کند؛ علاوه بر این که بنای مرحوم شهید اول، بیان مطالب بصورت اختصار بوده است.

۵

تطبیق نکته پایانی مسئله درهم بغلی

ولو أصابه مائعٌ طاهر (اگر مایع طاهری اصابت کند به آن خون معفو به اندازه کمتر از درهم) بغلی)، ففي بقاء العفو وعدمه قولان (آیا بازهم معفو عنه می‌باشد یا دیگر در این صورت معفو عنه نیست؟ دو نظر در این رابطه وجود دارد. این دو نظر برای) للمصنّف في الذكرى والبيان (مرحوم مصنف است در کتاب ذکری و بیان. شهید ثانی می‌فرماید:) أجودهما الأوّل. (اجود آن است که قائل به عفو شویم) نعم، يعتبر التقدير بهما. (البته اندازه گیری باید شود. یعنی اکنون که مایع طاهر با خون معفو مخلوط شده است باید مساحت خون و مایع با یکدیگر محاسبه شوند. اگر مساحتش کمتر از درهم بغلی باشد، معفو می‌باشد و اگر مساحتش بیشتر از درهم بغلی باشد، معفو نمی‌باشد.)

۶

تطبیق دو مورد از موارد معفو عنه در نجاست لباس مصلی

(تا کنون دو مورد از موارد معفو عنه در لباس و بدن مصلی بیان شد. در ادامه دو مورد دیگر اضافه می‌شود.) وبقي ممّا يعفى عن نجاسته شيئان (باقی می‌ماند دو مورد از آنچه که نجاستش بخشیده شده است): أحدهما: ثوب المربّية للولد، (لباس زنی که بچه داری می‌کند. خواه مادر یا دایه باشد. خواه بی‌اجرت یا با اجرت باشد) والثاني: ما لا يَتمّ صلاة الرجل فيه (مورد دیگر، چیزهایی است که تمام نیست نماز مرد در آن چیز‌ها. مثل کلاه کوچک، جوراب و هر آنچه که به تنهایی ساتر عورت نمی‌باشد.) وحده لكونه لا يستر عورتيه. (بخاطر آن که این موارد ساتر عورتین مرد نمی‌باشد) وسيأتي حكم الأوّل في لباس المصلّي (لباس زن بچه دار در قسمت لباس مصلی بیان می‌شود) وأمّا الثاني (مورد دوم یعنی ما لا يَتمّ صلاة الرجل فيه وحده) فلم يذكره؛ (مصنف ذکر نکرده است. زیرا) لأنّه لا يتعلّق ببدن المصلّي ولا ثوبه (نه به بدن مصلی مربوط است و نه به لباس مصلی ارتباط دارد. زیرا به قدری کوچک هستند که لباس نامیده نمی‌شوند.) الذي هو شرط في الصلاة، مع مراعاة الاختصار. (علت دیگر آن است که مرحوم شهید اول در صدد بیان اختصار بوده است.)

۷

شیوه طهارت لباس نجس با آب

شیوه تطهیر لباس نجس با آب:

پیش از شروع لازم به ذکر است که این مسئله اختصاص به لباس نداشته و در هر چیزی که آب را جذب کند و برای خارج کردن آب از آن نیاز به فشرده کردن داشته باشد، جاری می‌باشد. یعنی این حکم در فرش، پتو و... جاری می‌باشد.

به عبارت دیگر، شیوه تطهیر مواردی که غساله را در خود نگه می‌دارد با اشیائی که غساله را در خود نگه نمی‌دارد، متفاوت است.

روش طهارت لباس نجس شده با بول:

مرحوم شهید: در ابتدا شیوه تطهیر لباس را مطرح می‌کند. (هرچند که اختصاص به لباس ندارد) چنانچه آب کر و جاری نباشد. مثلا آب قلیل باشد؛ دو بار باید لباس شسته شود و بین دوبار باید لباس فشرده شود و غساله آن خارج شود.

عبارت مرحوم شهید آن است: ﴿ ويغسل الثوب مرّتين بينهما عصرٌ ﴾ شهید ثانی می‌فرماید مقصود از عصر، کَبس یعنی فشردن به مقدار متعارف است. یعنی لازم نیست که لباس را به گونه‌ای فشار دهیم که حتی یک قطره آب در آن باقی نماند، بلکه به مقداری باید فشرده شود که آب از آن بصورت متعارف خارج شود.

ظاهر عبارت شهید اول آن است که بین دوبار شستن، فشار دادن لازم است و پس از بار دوم نیازی به شستن دوباره نیست. یعنی بار اول که شسته می‌شود باید فشار داده شود اما پس از آن که بار دوم شسته می‌شود نیازی به فشردن ندارد. مرحوم شهید به این ظاهر اعتراض کرده و می‌فرماید: بار دوم هم نیازمند فشردن است.

باید توجه داشت که این شیوه در مورد جایی است که لباس با بول نجس شده باشد. در این صورت به دلیل وجود روایت، علما چنین فتوا داده‌اند. روایت می‌فرماید: عَنِ اِبْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْبَوْلِ يُصِيبُ اَلثَّوْبَ قَالَ اِغْسِلْهُ مَرَّتَيْنِ.

روایت در مورد بول می‌فرماید باید دوبار شسته شود و ناظر به خون و... نیست.

نکته: این که فقها می‌فرمایند باید یکبار یا دوبار شسته شود، مربوط به پس از آن است که عین نجاست برطرف شده باشد. یعنی باید ابتدا خون یا غائط ازاله شود و پس از آن شسته شود. در مورد بول پس از آن که ازاله نجاست شد، باید دوبار شسته شود.

الحاق سایر نجاسات به بول در نظر شهید اول:

مرحوم شهید اول، سایر نجاسات را از باب مفهوم موافقت به بول ملحق نموده است. مقصود از مفهوم موافقت، مفهوم اولویت است. یعنی زمانی که بول برای تطهیر به دوبار آبکشی نیاز دارد، به طریق اولی برای سایر نجاسات باید دوبار آب کشی انجام شود.

ظاهرا مرحوم شهید اول قائل است نجاست خون و غائط از بول شدیدتر است. لذا در جایی که نجاست اخف نیازمند دوبار آبکشی است به طریق اولی در جایی که نجاست اشد است باید دوبار آبکشی انجام شود.

نظر شهید ثانی در مورد الحاق سایر نجاسات به بول:

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اشد بودن نجاست خون و غائط نسبت به بول، صحیح نیست. زیرا هیچ دلیل بر این مطلب دلالت نمی‌کند. ضمن آن که قرائنی وجود دارد که بیانگر آن است که سایر نجاسات از حیث اشد بودن یا مساوی با بول است و یا اخف از بول می‌باشد. علت ضعیف‌تر بودن آن است که خون قلیل در لباس مصلی، عفو شده اما یک قطره بول عفو نشده است.

نظر شهید ثانی در شیوه تطهیر لباس متنجس به بول با آب قلیل:

مرحوم شهید ثانی معتقد است که اگر نجاست لباس به غیر بول باشد، پس از برطرف شدن عین نجاست، برای تطهیرش با آب قلیل نیازمند یکبار شستن می‌باشد. زیرا در روایات امر به ازاله نجاست داریم. با یکبار، ازاله نجاست محقق می‌شود و با آن امتثال امر شارع محقق می‌شود.

نکته: مرحوم مصنف در غیر بول در کتب دیگرش مثل البیان، قاطعانه به اکتفا یکبار شستن فتوا داده است. البته در کتاب ذکری و دروس بصورت مردد بیان نموده است.

استثنی از مورد فوق:

در خصوص بول بچه (پسر بچه) شیر خوار به شرط آن که غذای اصلی او شیرمادر باشد، بیان شده است که تعدد غسل و فشار دادن لازم نیست. یعنی یکبار شستن بدون فشار در تطهیر با آب قلیل کفایت می‌کند.

شیوه طهارت لباس متنجس به بول با آب کر و جاری:

مرحوم شهید می‌فرماید: تعدد شستن و فشار دادن در بول بچه رضیع، یعنی سایر بول‌ها جاری است مگر آن که با آب کر یا جاری در صورتی که آب جاری را هم حکم آب کر بدانیم.

در آب کر و آب جاری صرف این که آب به محل نجاست برسد کافی است. یعنی صرف ملاقات با لباس برای طهارت کافی است.

۸

تطبیق شیوه طهارت لباس نجس با آب

﴿ ويغسل الثوب مرّتين بينهما عصرٌ ﴾ (غاسل لباس را دوبار می‌شوید به شرط آن که بین این دوبار، لباس را بفشارد) وهو: كَبْس الثوب (عصر به معنای کبس الثوب یعنی فشردن است) بالمعتاد (فشردن به مقدار متعارف است. نه فشردن زیاد.) لإخراج الماء المغسول به. (فشردن لباس به این دلیل است که آبی که درون لباس است خارج شود) وكذا يعتبر العصر بعدهما، (فشار دادن بعد از دوبار شستن نیز لازم است. یعنی هم بین آن‌ها و هم پس از آن‌ها باید فشار داده شود.) ولا وجه لتركه. (وجهی ندارد که فشردن بعد از شستن دوم بیان نشود.)

والتثنية (این که گفته شد باید دوبار شسته شود) منصوصةٌ في البول (در مورد بول روایت وجود دارد.) وحَمَل المصنّف غيره عليه (حمل کرده مرحوم مصنف، غیر بول را بر بول. یعنی نجاسات غیر بول را هم حکم با بول قرار داده است.) من باب مفهوم الموافقة؛ (از باب اولویت) لأنّ غيره (زیرا غیر بول) أشدّ نجاسةً. (نجاستش شدیدتر است از بول. لذا در مورد آن که شدید‌تر است، به طریق اولی دوبار شستن نیاز است. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: در مورد غیر بول روایت وجود ندارد. اشد بودن نیز پذیرفته نیست.)

وهو ممنوع، (دلیل و اشد بودن غیر بول نسبت به بول، ممنوع است. ضمیر هو به اشدیت نجاست غیر بول نسبت به بول.) بل هي إمّا مساوية أو أضعف حكماً، (ضمیر هی به نجاسات غیر بول بر می‌گردد. بلکه غیر بول با بول یا مساوی در حکم هستند یا اضعف از بول می‌باشد) ومن ثَمّ (از همین جا) عفي عن قليل الدم دونه، (خون کم معفو است اما بول کم، معفو نشده است.) فالاكتفاء بالمرّة في غير البول أقوى، (به نظر مرحوم شهید ثانی، اقوی آن است که آب قلیل نجاست غیر بول را با یکبار تطهیر می‌کند.) عملاً بإطلاق الأمر، (بخاطر آن که به اطلاق امر عمل کرده باشیم. مقصود از امر، امر به ازاله نجاسات برای اقامه نماز و... است. این امر که شارع فرموده: أزل النجاسة، مطلق است و نفرمود: أزل النجاسة مرتین. ازاله نجاست هم با یکبار محقق می‌شود. اطلاق امر به این معنا است، امری که دستور به ازاله داده است، سخنی از تعدد نکرده و با یکبار این امر محقق می‌شود. مرحوم شهید ثانی می‌فرماید:) وهو اختيار المصنّف في البيان جزماً، (هو یعنی اکتفا به یکبار. اکتفا به یکبار، مختار شهید اول است در کتاب بیان. البته) وفي الذكرى والدروس بضربٍ من التردّد. (در کتاب ذکری و دروس بصورت مردد این اکتفا را بیان فرموده است.)

ويُستثنى من ذلك (استثنی می‌شود از بول) بولُ الرضيع (بول پسر بچه شیرخوار. برخی از محشین مثل آقا جمال می‌فرمایند: مشهور این حکم را در مورد رضیع و نه رضیعه جاری می‌دانند. یعنی در مورد پسر بچه شیرخوار جاری می‌شود نه دختر بچه. همچنین در مورد بچه‌ای جاری می‌شود که غذای اصلی آن شیر باشد) فلا يجب عصره ولا تعدّد غَسله. (در این صورت نه تعدد و نه فشار دادن لازم است.)

وهما (تعدد غسل و فشار دادن) ثابتان في غيره (در بول غیر رضیع) ﴿ إلّافي الكثير والجاري ﴾ ـ (کثیر یعنی آب کر. به عبارت دیگر، آنچه که تا کنون بیان شد مربوط به آب قلیل است.) بناءً على عدم اعتبار كثرته ـ (مبنی بر عدم اعتبار کثرت و کر بودن آب جاری. یعنی اگر آب جاری را حکم آب کر بدانیم هرچند که به اندازه کر نباشد. در این دو نوع از آب) فيسقطان فيهما، (تعدد غسل و فشردن ساقط می‌شود. فیهما یعنی در آب کر و آب جاری. یعنی در آب کر و جاری نه تعدد غسل و نه فشردن لازم است.) ويُكتفى (اکتفا می‌شود) بمجرّد وضعه (به صرف قرار دادن لباس نجس) فيهما (در آب کر و جاری) مع إصابة الماء لمحلّ النجاسة وزوال عينها. (به شرط آن که عین نجاست در لباس نباشد. اگر آب کر و جاری به لباسی که عین نجاست ندارد، برسد، سبب طهارت آن لباس می‌شود.)

۹

طریقه طهارت اشیائی که غساله درون آن‌ها راه نمی‌یابد

تا کنون مواردی که برای خروج غساله از آن نیاز به فشردن است، تبیین شد. اکنون مواردی که غساله به درون آن راه نمی‌یابد را مورد بحث قرار می‌دهد.

طریقه طهارت اشیائی که غساله درون آن‌ها راه نمی‌یابد:

مرحوم شهید می‌فرماید: در غیر آب کر و جاری، دوبار آب روی محل نجاست ریخته می‌شود. البته اگر تعدد شستن را در غیر بول لازم بدانیم. مباحثی که در گذشته در خصوص بول و غیر بول مطرح شد، در اینجا نیز مطرح می‌شود.

بنابر این، به نظر شهید اول، برای طهارت با آب قلیل نیازمند دوبار شستن هستیم.

شیوه طهارت ظروفی که قابل جابجایی نیستند:

برخی از ظروف یا خیلی سنگین و یا خیلی بزرگ هستند. به گونه‌ای که حرکت دادن آن‌ها برای تخلیه آب مانده در آن، سخت است. حتی در مورد ظرفی که حرکت دادن آن سخت نیست اما بنابر دلایلی نمی‌توان برای تخلیه آب موجود در آن، آن را چپ نمود.

راه نخست برای تطهیر این نوع ظروف آن است که به هر شکل ممکن آن‌ها را کج نموده تا آب از آن خارج شود.

راه دیگر آن است که به گونه‌ای که آب به محل نجاست برسد، دوبار آب به ظرف بریزند. سپس آب را بوسیله شئ ای خالی کنند. پس از آن دوباره آبی درون ظرف ریخته و خالی کنند.

ظرفی که با آن، آب درون ظرف را خالی می‌کنند بنابر نظر شهید نباید به درون ظرف برده شود مگر آن که دوباره طاهر شود. شهید ثانی می‌فرماید: لا تعود إليه ثانياً إلّا طاهرة.

این عبارت را به دو شکل می‌توان معنا کرد:

۱) پس از آن که ظرف اصلی آب شد، هنگامی که می‌خواهیم با آن ظرف یا آلت آب درون آن را خالی کنیم پس از آن که کل آب خالی شد، نباید دوباره آن آلت را درون ظرف نمود بلکه باید ابتدا تطهیر شود و پس از آن دوباره درون ظرف شود و با آن آب خارج شود.

۲) هربار که با آن آلت آب برداشته شد، برای دفعه بعد باید تطهیر شود. زیرا غساله نجس است و پس از آن که دفعه اول آب برداشته شد، باید دوباره تطهیر شود.

محشین لمعه، هر دو معنا را ذکر کرده‌اند.

برخی قائلند که این کار مربوط به ظروفی است که در زمین ثابت است و از زمین جدا می‌شود. مرحوم شهید می‌فرماید: این نظریه صحیح نبوده و در مورد تمام ظروف باید چنین عمل نمود.

۱۰

طریقه طهارت اشیائی که غساله درون آن‌ها راه نمی‌یابد

﴿ ويُصبّ على البدن (ریخته می‌شود بر بدن. البدن به این معنا است که از ثوب و امثال آن گذشتیم. بدن هم خصوصیت ندارد بلکه هرآنچه که مانند بدن باشد.) مرّتين في غيرهما ﴾ (در غیر کثیر و جاری) بناءً على اعتبار التعدّد مطلقاً، (بنابر آن که تعدد را معتبر بدانیم. چه در بول و چه در غیر بول) وكذا ما أشبه البدن (هر آنچه که مانند بدن است) ممّا تنفصل الغسالة عنه بسهولة، (هر آنچه که بدون فشار، غساله از آن جدا می‌شود.) كالحجر والخشب.

﴿ وكذا الإناء ﴾ (إناء یعنی ظرف) ويزيد (ضمیر یزید به إناء بر می‌گردد. به شیوه دیگر می‌توان ظرف را تطهیر نمود.) أنّه يكفي صبّ الماء فيه (کفایت می‌کند ریختن آب در آن ظرف) بحيث يصيب النجس (به گونه‌ای که آب به نجس برسد) وإفراغه منه (فارغ کردن آن ظرف از این آب نجس) ولو بآلةٍ (هرچند که این تخلیه با وسیله‌ای باشد) لا تعود إليه ثانياً إلّا طاهرة، (البته به شرط آن که آلتی که بوسیله آن آب خارج می‌شود، درون ظرف نشود مگر بصورت طاهر. ثانیا به دو وجه معنا می‌شود. الف) برای بار دوم آبکشی باید طاهر شود. ب) برای هر بار که می‌خواهیم درون ظرف کنیم باید طاهر شود.) سواء في ذلك المثبت وغيره (تفاوت نمی‌کند که این ظرف، در زمین ثابت شده باشد یا ثابت نشده باشد) وما يَشُقّ قلعه وغيره. (و یا بتوان به راحتی از زمین جدا کرد یا خیر.)

بها بعضُ الأصحاب (١) دمَ نجس العين؛ لتضاعف النجاسة. ولا نصّ فيه ، وقضيّة الأصل تقتضي دخوله في العموم.

والعفو عن هذا المقدار مع اجتماعه موضع وفاقٍ ، ومع تفرّقه أقوال (٢) أجودها : إلحاقه بالمجتمع.

ويكفي في الزائد عن المعفوّ عنه إزالة الزائد خاصّةً. والثوب والبدن يُضمّ بعضهما إلى بعض على أصحّ القولين (٣).

ولو أصاب الدم وجهي الثوب فإن تفشّى من جانبٍ إلى آخر فواحدٌ ، وإلّا فإثنان. واعتبر المصنّف في الذكرى في الوحدة مع التفشّي رقّة الثوب ، وإلّا تعدّد (٤).

ولو أصابه مائعٌ طاهر ، ففي بقاء العفو وعدمه قولان للمصنّف في الذكرى (٥) والبيان (٦) أجودهما الأوّل. نعم ، يعتبر التقدير بهما.

____________________

(١) كالعلّامة في القواعد ١ : ١٩٣ ، والمصنّف في البيان : ٩٥ ، والدروس ١ : ١٢٦ ، والصيمري في كشف الالتباس ١ : ٤٥٣.

(٢) قيل : هو عفو ، كما في المبسوط ١ : ٣٦ ، والسرائر ١ : ١٧٨ ، والشرائع ١ : ٥٣. وقيل : تجب إزالته ، كما في الوسيلة : ٧٧ ، والقواعد ١ : ١٩٣ ، والبيان : ٩٥ ، والتنقيح الرائع ١ : ١٤٩ ، وجامع المقاصد ١ : ١٧٢. وقيل : لا تجب إزالته إلّا أن يتفاحش ويكثر ، كما في النهاية : ٥١ ـ ٥٢ ، والمعتبر ١ : ٤٣٠ ـ ٤٣١.

(٣) قال به المحقّق الثاني في جامع المقاصد ١ : ١٧٢ ، والقول الآخر وهو عدم الانضمام لابن فهد الحلّي في المهذّب البارع ١ : ٢٤٢ ، والصيمري في غاية المرام ١ : ١٠٤.

(٤) و (٥) الذكرى ١ : ١٣٨.

(٦) البيان : ٩٥.

وبقي ممّا يعفى عن نجاسته شيئان : أحدهما : ثوب المربّية للولد ، والثاني : ما لا يَتمّ صلاة الرجل فيه وحده لكونه لا يستر عورتيه. وسيأتي حكم الأوّل في لباس المصلّي (١) وأمّا الثاني فلم يذكره؛ لأنّه لا يتعلّق ببدن المصلّي ولا ثوبه الذي هو شرط في الصلاة ، مع مراعاة الاختصار.

﴿ ويغسل الثوب مرّتين بينهما عصرٌ وهو : كَبْس الثوب بالمعتاد لإخراج الماء المغسول به. وكذا يعتبر العصر بعدهما ، ولا وجه لتركه.

والتثنية منصوصةٌ في البول (٢) وحَمَل المصنّف (٣) غيره عليه من باب مفهوم الموافقة؛ لأنّ غيره أشدّ نجاسةً.

وهو ممنوع ، بل هي إمّا مساوية أو أضعف حكماً ، ومن ثَمّ عفي عن قليل الدم دونه ، فالاكتفاء بالمرّة في غير البول أقوى ، عملاً بإطلاق الأمر ، وهو اختيار المصنّف في البيان جزماً ، وفي الذكرى والدروس (٤) بضربٍ من التردّد.

ويُستثنى من ذلك بولُ الرضيع فلا يجب عصره ولا تعدّد غَسله.

وهما ثابتان في غيره ﴿ إلّافي الكثير والجاري ـ بناءً على عدم اعتبار كثرته ـ فيسقطان فيهما ، ويُكتفى بمجرّد وضعه فيهما مع إصابة الماء لمحلّ النجاسة وزوال عينها.

﴿ ويُصبّ على البدن مرّتين في غيرهما بناءً على اعتبار التعدّد مطلقاً ،

____________________

(١) يأتي في الصفحة ١٦٦.

(٢) وهي عدّة أخبار ، اُنظر الوسائل ٢ : ١٠٠١ ، الباب الأوّل والثاني من أبواب النجاسات.

(٣) هنا وفي الألفيّة : ٤٩.

(٤) البيان : ٩٣ ، الذكرى ١ : ١٢٤ ، الدروس ١ : ١٢٥.

وكذا ما أشبه البدن ممّا تنفصل الغسالة عنه بسهولة ، كالحجر والخشب.

﴿ وكذا الإناء ويزيد أنّه يكفي صبّ الماء فيه بحيث يصيب النجس وإفراغه منه ولو بآلةٍ لا تعود إليه ثانياً إلّا طاهرة ، سواء في ذلك المثبت وغيره وما يَشُقّ قلعه وغيره.

﴿ فإن وَلَغ فيه أي في الإناء ﴿ كلبٌ بأن شرب ممّا فيه بلسانه ﴿ قُدّم عليهما أي على الغسلتين بالماء ﴿ مسحه * بالتراب الطاهر دون غيره ممّا أشبهه ، وإن تعذّر أو خيف فساد المحلّ. واُلحق بالوُلوغ لطعه الإناء ، دون مباشرته له بسائر أعضائه.

ولو تكرّر الوُلوغ تداخل كغيره من النجاسات المجتمعة ، وفي الأثناء يُستأنف. ولو غسله في الكثير كفت المرّة بعد التعفير.

﴿ ويستحبّ السبع بالماء في الوُلوغ ، خروجاً من خلاف من أوجبها (١) وكذا يستحبّ السبع ﴿ في الفأرة والخنزير للأمر بها في بعض الأخبار (٢) التي لم تنهض حجّةً على الوجوب. ومقتضى إطلاق العبارة الاجتزاء فيهما بالمرّتين كغيرهما.

والأقوى في وُلوغ الخنزير وجوب السبع بالماء؛ لصحّة روايته (٣) وعليه

____________________

(*) في (ق) و (س) : مسحة.

(١) وهو ابن الجنيد على ما حكاه عنه في المسالك ١ : ١٣٤ ، وروض الجنان ١ : ٤٦٢.

(٢) راجع الوسائل ٢ : ١٠١٧ و ١٠٧٦ ، الباب ١٣ و ٥٣ من أبواب النجاسات ، الحديث الأوّل من البابين.

(٣) وهي صحيحة عليّ بن جعفر عن أخيه موسى عليه‌السلام على ما في روض الجنان ١ : ٤٦٣ ، وقد تقدّمت الإشارة إليها في التخريج السابق.