شهید ثانی از اطلاق کلام مرحوم شهید اول (مقصود از اطلاق کلام مصنف آن است که شهید اول در کلام خویش ﴿ أو لاقى كرّاً ﴾ هیچ قیدی را نفرمودند.) نکاتی برداشت میفرماید. پس از آن که نکات را از اطلاق کلام مصنف استنباط فرمود به داوری میپردازد و حکم به درستی و نادرستی آنها میپردازد. شهید ثانی، از اطلاق کلام مرحوم شهید اول سه مطلب برداشت میفرماید.
مطلب نخست: ملاقات دفعی
از اطلاق ﴿ أو لاقى كرّاً ﴾ مشخص میشود که در طهارت آب غیر جاری با ملاقات با کر، شرط نیست که آب کر بصورت دفعتاً بر آب غیر جاری متغیر واقع شود. مشهور بین متأخرین، شرط میدانند. از نظر آنها، ملاقات با کر در صورتی سبب طهارت میباشد که آب کر با آب متغیر بصورت دفعتاً ملاقات داشته باشد. اما با توجه به عبارت مرحوم مصنف میتوان برداشت نمود که از نظر شهید اول، ملاقات بصورت دفعتا شرط نیست. زیرا قید دفعتا را بیان نفرمود و بصورت مطلق ﴿ أو لاقى كرّاً ﴾ را بیان نمود. علت این که مرحوم شهید اول، ملاقات بصورت دفعتا را نمیپذیرد آن است که آب جاری زمانی که با آب کر ملاقات میکند، عرفا این دو آب، آب واحد محسوب میشوند و به مقتضای روایت الماء اذا بلغ کرّاً لم ینجسه شئ، از نجاست خارج میشود. زیرا آب جاری متغیر با ملاقات آب کر به اندازه یک کر میشود و این کفایت میکند. زیرا عرفا آب واحد میباشد.
باید توجه داشت که به دقت عقلی، دفعتا امکان پذیر نیست. زیرا هرچند که آب کر در یک زمان با آب متغیر ملاقات کند اما بازهم اول آب کر با آخر آب کر در یک لحظه نیست و ابتدای آب از انتهای آب کر زودتر به آب متغیر اصابت میکند و به دقت عقلی تدریج وجود دارد. هرچند که این تدریج در عرف تدریج محسوب نمیشود.
اگر کسی بگوید: مقصود از دفعی، عرفا است نه عقلی.
میگوییم: این که مقصود دفعی عرفی باشد، نیازمند دلیل است و در این خصوص دلیلی وجود ندارد.
مطلب دوم: عدم لزوم ممازجت کامل در تطهیر آب متغیر
از اطلاق ﴿ أو لاقى كرّاً ﴾ دریافت میشود که ممازجت و مخلوط شدن آب غیر جاری با کر شرط نیست. به عبارت دیگر، این که آب کر با آب غیر جاری ملاقات کند، لازم نیست که حتما بصورت کامل مخلوط شود و پس از آن که بصورت کامل مخلوط شد گفته شود آب متغیر تطهیر شده است. بلکه چه بصورت کامل ممازجت حاصل شود و چه بصورت کامل حاصل نشود اگر زوال تغیر همراه ملاقات یا پیش از ملاقات باشد، کفایت میکند. همین که زوال تغیر داشته باشد و ملاقات با کر هم داشته باشد برای تطهیر کفایت میکند؛ خواه ممازجت باشد یا نباشد.
علت عدم لزوم ممازجت:
شهید ثانی میفرماید: ممازجت تمام اجزاء غیر ممکن است. یعنی اگر کسی بگوید برای تطهیر آب ممازجت ذاتی و به تمام اجزاء حقیقی شرط است، هیچ گاه چنین ممازجتی محقق نمیشود. اگر گفته شود برای تطهیر ممازجت بعض اجزاء بدون بعض دیگر، کفایت میکند؛ دلیل ندارد. ضمن این که اگر بدون ممازجت ملاقات با کر داشته باشد، عرفا آب واحد محسوب شده و زمانی که آب واحد شوند، روایت که فرمود الماء اذا بلغ قدر کر لم ینجسه شئ شامل این نوع از آب میشود.
مطلب سوم: عدم اعتبار علو سطح آب کر نسبت به آب نجس
مرحوم شهید اول فرمودند: ﴿ أو لاقى كرّاً ﴾، ملاقات آب قلیل غیر جاری با کر، سبب تطهیر است، چه سطح غیر جاری و کر مساوی باشد و چه سطح مختلف باشد. گاهی سطح آب نجس (غیر جاری) پایین است و از بالا، آب کر بدان اضافه میشود. گاهی سطح آب نجس با آب کر مساوی است اما گاهی سطح آب نجس بالاتر از سطح آب کر است. در صورت اخیر اینگونه است که آب نجس از بالا به آب کر میریزد. آیا این که آب نجس از بالا به آب کر اضافه شود؛ هرچند که اتصال حاصل شده است، بازهم سبب طهارت میشود یا خیر؟ بنابر اطلاق کلام مصنف در این صورت نیز آب متغیر و نجس، پاک میشود زیرا فرمود ﴿ أو لاقى كرّاً ﴾ و در این جا نیز ملاقات حاصل شده است.
داوری مرحوم شهید ثانی در مطالب مذکور:
مرحوم شهید از اطلاق کلام شهید اول سه مطلب فوق را استنباط فرمودند اما خود شهید اول در کتب دیگری که تألیف فرموده است به این سه مطلب که از اطلاق کلامشان استنباط میشود، ملتزم نیستند. در برخی از کتب، وقوع دفعی را شرط فرموده است. در برخی از کتب دیگر، ممازجت را شرط فرموده است و در برخی دیگر از کتب فرموده است که سطح آب کر حتما باید از آب نجس بالاتر یا مساوی باشد.
نظر شهید ثانی در خصوص سه مطلب فوق الذکر:
شهید اول دو مطلب نخست را نمیپذیرد. زیرا از نظر ایشان، صرف این که وحدت عرفی صادق باشد، برای تطهیر کفایت میکند و لازم نیست که ملاقات بصورت دفعی و ممازجت کامل صورت پذیرد. اما مطلب سوم را میپذیرد. یعنی اگر سطح آب نجس از آب کر بالاتر باشد، سبب طهارت نمیشود. زیرا با ریختن آب نجس در کر، در باقی مانده آب نجسی که در بالا وجود دارد تغییری حاصل نمیشود تا گفته شود که آب متغیر پاک شده است. لذا باید سطوح یا مساوی باشند و یا آب کر از آب نجس، بالاتر باشد.