مرحوم آخوند میفرماید ممکن است ما بصورتی با ضم یک استصحاب مصداق مشکوک را داخل عام کنیم. اگر دلیلی باشد مانند «المرأة تحیض الی خمسین سنة» و دلیلی دیگر این باشد «القرشیة تحیض الی ستین سنة» هر زنی تا ۵۰ سال عادت میشود و مرأه قرشیه تا ۶۰ سال عادت میشود. مرحوم آخوند بحثی را اینجا مطرح میکند که وقتی عام تخصیص میخورد، آیا تخصیص موجب میشود که این عام عنوان و وصفی بردارد یا خیر و این تخصیص لبّش اخراج است.
دو نظر در مورد حقیقت تخصیص
دلیل «اکرم العلماء» میگوید عالم هر عنوانی داشته باشد وجوب اکرام دارد، هاشمی باشد، فقیه باشد، فاسق باشد. آیا زمانی که تخصیص خورد به منفصل یا به متصلی که مانند استثناء است، در این دو جا آیا آن عناوینی که تحت عام بودند عنوان برمی دارند یا نه آنها عنوان بر نمیدارند بلکه فقط تخصیص یک عده را خارج میکند؟
توضیح دیدگاه اول (نظر مرحوم آخوند)
یعنی به قول آقا ضیاء رحمت الله علیه تخصیص یا استثناء لون به عام نمیدهد یعنی میگوید همان هاشمیِ قبلا، الان هم هست. همان فقیهِ قبلاً الان هم هست. همان نحویِ قبلاً الان هم هست. فقط قبلاً یک عنوانی بود به نام فاسق الان این عنوان خارج شده است.
توضیح دیدگاه دوم
در مقابل این قول این است که عناوین لون برمی دارد، یعنی اگر قبلاً آنی که موضوع وجوب اکرام بود هاشمی بود، الان عنوان برداشت شد هاشمیِ عادل، فقیهِ عادل، نحویِ عادل و... این را میگویند عناوین بعد از تخصیص قید برداشت.
توضیح دیدگاه اول (نظر مرحوم آخوند)
قید بر نداشت یعنی اگر قبلاً هاشمی بود الان هم همان است و تخصیص اخراج است.
علت مقید کردن بحث به مخصص منفصل یا متصل کالاستثناء
از اینجا معلوم میشود که چرا گفت مخصص منفصل یا متصل کالاستثناء. چون آن مخصص متصلی که مانند وصف باشد مثل «اکرم العلماء العدول» چنین دلیلی اصلاً عنوان دارد هاشمیِ عادل، فقیهِ عادل و.... ولی یک قسم از متصل و کل منفصلها عنوان برنمی دارد. تخصیص اخراج است نه اینکه موضوع حکم عام فرق کند همانی که قبلاً بوده است همان است فقط یک چیز را خارج میکند.
تمثیل برای دو دیدگاه در حقیقت تخصیص
دیدگاه اول
فرض کنید در یک ادارهای لباسهای کار مشکی بوده، آبی بوده، زرد بوده و.... الان فرض کنید قسمت موتوری اداره جدا شده است لباس زدها را بیرون میکنند. نه اینکه بقیه دست به ترکیبشان بخورد. فقط لباس زردها که مربوط به قسمت موتوری بودند را بیرون کردند.
دیدگاه دوم
به خلاف آن قولی که تخصیص عنوان بر میدارد طبق آن قول کأَّن آنهای که لباس سیاه داشتند حالا پایینش را قرمز کنند چون سیاه خوب نیست. عنوان بر میدارد یعنی آن ترکیبی که قبل از خاص بود فرق میکند.
بیان دیدگاه آخوند در حقیقت تخصیص و احراز مشکوک طبق این دیدگاه
آخوند میفرماید این طوری نیست و عناوین فرقی نمیکند. خب اگر فرق نکرد، اینجا استصحاب کار را درست میکند. چون «المرأة تحیض الی خمسین سنة» یعنی هر زنی تا پنجاه سال خون میبیند هاشمی است قرشی است هر چه هست. با «القرشیة تحیض الی ستین سنة» قرشیهها خارج شدند. استصحاب میگوید این زن جزء خارج شدهها نیست.
اگر بگویید اثبات نمیکند که جزء داخل شدهها است، در جواب گفته میشود قبلا داخل بود. اگر قید و عنوان بر میداشت، یعنی میشد «المرأة غیر القرشیة» دیگر استصحاب کاری نمیتوانست انجام دهد. چون بگوید این زن قرشیه نیست اثبات نمیکند که غیر قرشیه است. ولی چون عنوان بر نمیدارد استصحاب میگوید من کاری به آن ندارم. زن که بوده الان هم که هست فقط جزء خارج شدهها نباشد. استصحاب میگوید جزء خارج شدهها نیست.
پرسش و پاسخ: شاگرد: پس العام الحجة را چه میکنیم. استاد: العام الحجة همین است دیگر. العام الحجة یعنی اینکه عنوان خاص نباشد. شاگرد: اینکه شمول خود عام است. نیازی نیست العام الحجة باشد. عام بما هو عام این را در بر میگرفت قبلا. استاد: عام بما هو عام آن خاص را هم در بر میگیرد. شاگرد: خاص که رفت بیرون. استاد: همین دیگر احسنت. اگر نمیرفت بیرون پس مدلول استعمالی میگوید خود خاص هست. وقتی خاص منفصل باشد، مدلول استعمالی میگوید ولو قرشیه باشد. العام الحجة میگوید این (قرشیه) برود بیرون. الان شک داریم این داخل بیرون رفتهها است یا نه، استصحاب میگوید داخل بیرون رفتهها نیست.