بعد از آن که شیخ انصاری راجع به رجحان دلالی مشبعاً بحث میفرمایند، میفرمایند فلنشرع فی المرجحات الغیر الدلالیة، جا دارد که مرجحات غیر دلالی را شروع کنیم.
مرجحات غیر دلالی بر سه قسمت تقسیم میشوند:
- مرجح صدوری
- مرجح وجه صدوری
- مرجح مضمونی
یعنی قسمتی از مرجحات صدور روایت را تقویت میکند، قسمتی جهت روایت را تقویت میکند، قسمتی هم مضمون روایت را تقویت میکند.
بعد از آن که به این سه قسم تقسیم کردیم که قبلا هم بر همین سه قسمت تقسیم شده بود، مطلبی را اشاره میکنند و آن مطلب این است که مرجحات را دو نوع میتوان تقسیم کرد، یکی همین تقسیم به مرجح صدوری، وجه صدوری و مضمونی بود.
ممکن است نوع دیگری تقسیم کنیم:
- مرجح سندی
- مرجح متنی
- مرجح خارجی
ولی با این تقسیمات اقسام زیاد نیست، آن تقسیم را ذکر کنید، مثل همانهایی است که در این تقسیم ذکر میشود، این تقسیم را هم ذکر کنید مثل همانهایی است که در آن تقسیم ذکر میشود، هیچ تفاوتی ندارند. صدوری و جهتی و مضمونی یا بفرمائید سندی و متنی و خارجی، تفاوتی ندارند، مثل همدیگر هستند.
تفاوت این دو تقسیم چیست؟ تفاوت در این است که یکی به اعتبار مورد رجحان است و یکی به اعتبار مورد المرجح است. اگر به اعتبار مورد الرجحان تقسیم کنید تقسیم اول است یعنی صدوری، جهتی و مضمونی، اما اگر به اعتبار مورد المرجح تقسیم کنید تقسیم دوم است، یعنی سندی، متنی، خارجی.
توضیح مورد الرجحان و مورد المرجح و تفاوت دو تقسیم
هر مرجحی یک جایگاه دارد، جایگاه و مقر این مرجح کجاست، به این میگویند مورد المرجح و هر مرجحی که در مقر خودش قرار گرفته است، جهت ترجیح آن کدام است، به این میگویند مورد الرجحان. مرجح کجا قرار گرفته است و کجا را ترجیح میدهد، کجا قرار گرفته است یک مطلب است و این که کجا را ترجیح میدهد مطلب دیگری است، مورد المرجح، مورد الرجحان.
مرجحاتی وجود دارد که مقر و جایگاه آنها سند است، وقتی جایگاه آنها سند است کجا را ترجیح میدهد؟ صدور را، مورد المرجح السند، مورد الرجحان الصدور، کالأعدلیة، أعدل بودن راوی، مقر أعدلیت سند روایت است، أعدلیت را در سند روایت میتوان پیدا کردی، وقتی به سند دقت کردیم میبینیم راوی أعدل است، وقتی راوی أعدل شد کدام جهت را ترجیح میدهد، با این أعدل بودن کدام جهت قوت میگیرد؟ صدور قوت میگیرد، پس مورد المرجح سند است و مورد الرجحان صدور است.
ممکن است مورد المرجح متن باشد، کالأفصحیة، أفصحیت را در کجا میتوان پیدا کرد؟ موطن و مقر آن کجاست؟ متن حدیث است یعنی وقتی انسان متن حدیث را مد نظر قرار میدهد میبیند فصیح است، این مربوط به سند نیست که بگوییم سند فصیح است، سند چیزی است که فصیح و غیر فصیح ندارد، متن است که فصیح است، مورد المرجح متن است، اما مورد الرجحان آن چیست؟ مورد الرجحان آن صدور است یعنی صدور روایت را تقویت میکند، وقتی میبینیم این متن خیلی فصیح است قضاوت میکنیم که أنسب به مقام امام علیه السلام این است که این کلام فصیح از او صادر شده باشد، صدور را تقویت میکند. مورد المرجح السند، مورد الرجحان الصدور، مورد المرجح المتن، مورد الرجحان الصدور.
ممکن است مورد المرجح المتن باشد، مورد الرجحان الرجحان الجهة باشد نه صدور، مثل مخالفت با عامه. متن حدیث را وقتی مد نظر قرار میدهیم میبینیم با عامه مخالف است، جایگاه و مقر مخالفت با عامه متن است، مورد رجحان آن چیست؟ با این متن کجا را ترجیح میدهیم، صدور را یا جهت صدور را؟ جهت صدور را که این حدیث برای بیان واقع صادر شده است یا برای تقیه صادر شده است، این متن مرجح کدام است که مخالف با عامه است؟ مرجح جهت است یعنی مرجح این جهتی است که برای بیان واقع صادر شده است، اما دیگری چون مطابق با عامه است در آن احتمال تقیه است. مورد المرجح المتن و مورد الرجحان الجهة است، مقر مخالفت با عامه متن است، مورد رجحان آن جهت صدور است که این تقیهای نیست و برای بیان واقع است.
ممکن است مورد المرجح متن باشد و مورد الرجحان نه صدور باشد و نه جهت، بلکه مضمون باشد، مرجح مضمونی، کالمنقول باللفظ و المنقول بالمعنی، دو حدیث با یکدیگر تعارض کردند یکی منقول باللفظ است و یکی منقول بالمعنی، منقول باللفظ بودن یکی از مرجحات است، مقر مورد مرجح متن حدیث است، وقتی متن حدیث را ملاحظه میکنیم میبینیم منقولٌ باللفظ است، مورد رجحان آن چیست؟ کدام جهت را ترجیح میدهد؟ صدور را که چون منقول باللفظ است قریب به صدور است؟ یا چون منقول باللفظ است این تقیه نیست؟ یا مضمون را ترجیح میدهد یعنی این حکمی که از این حدیث برداشت یم شود این حکم قرین صحت است، مورد الرجحان آن المضمون است.
خلاصه مطلب: سه مثال زدم، مرجح متنی که مورد رجحان آن صدور است، مرجح متنی که مورد رجحان آن جهت است، مورد مرجح متنی که مورد رجحان آن مضمون است.
مطابقة الکتاب و السنة، الکتاب و السنة از مرجحات احد خبرین است، مورد المرجح کجاست؟ مورد رجحان کجاست؟ سند است یا متن است؟ کتاب و سنت در سند حدیث است یا در متن حدیث است؟ بفرمائید نه در سند آن است و نه در متن آن است، سند و کتاب جدا هستند و در متن حدیث کتاب و سنت نیست یا در سند حدیث کتاب و سنت نیست، کتاب و سنت مرجح خارجی است، مورد المرجح الخارج است، مورد مرجح خارج است، یا أحدهما مطابق اصل است، جایگاه اصل خارج از متن و سند است. این مرجح خارجی که جایگاه آن خارج است، مورد رجحان آن چیست؟ سند است؟ صدور است؟ مضمون است؟ مضمون است، گفتیم تمام مرجحات خارجیه داخل در مرجحات مضمونیه است، مضمون حدیث را تقویت خواهد کرد، کاملا و کاملا حساب دست شما آمد که وقتی تقسیم میکنیم مرجحات را، یا صدوری هستند، یا جهتی هستند، یا مضمونی هستند، متوجه شدید این تقسیم به حساب مورد الرجحان است، مورد رجحان کجاست؟ یکوقت مورد رجحان صدور است، یکوقت مورد رجحان جهت است، یک وقت مورد رجحان مضمون است.
گاهی هم اینطور تقسیم میکنیم و میگوییم مرجح یا سندی است یا متنی است یا خارجی است، این تقسیم بنابر چه حسابی است؟ این تقسیم بنابر مورد المرجح است، مقر و جایگاه مرجح است که مرجحات را در کجا میتواند پیدا کرد، در سند، در متن، در خارج، اما این دو تقسیم آیا اصل تقسیم را زیاد میکنند، مثلا سه قسم را چهار قسم میکنند؟ نه، مندک در یکدگیر هستند، مرجح صدوری، مرجح جهتی، مرجح مضمونی عیناً همان مرجح سندی، مرجح متنی، مرجح خارجی است و بالعکس، یعنی مرجح سندی، متنی و خارجی عیناً همان مرجح صدوری و جهتی و مضمونی است، این دو تقسیم ذرهای اصل تقسیمات را کم و زیاد نمیکند. تنها تفاوت در این است که یک تقسیم به اعتبار مورد رجحان است و یک تقسیم به اعتبار مورد مرجح است.
نکته خوبی بود که تذکر دادیم و روی آن فکر بسیار کردیم که این طور دسته بندی و جمع بندی شد، و شیخ به این مقدار بیان نفرمودهاند و اجمالا اشاره دارند که تارة تقسیم به اعتبار مورد المرجح است و تارة به اعتبار مورد الرجحان است.
تفاوت مرجح صدور و مرجح مضمونی
نکته دیگر که قابل تذکر است و شیخ انصاری اشاره نمیکند، ولی مسلما این شبهه به ذهن همه میآید این است که فرق مرجح صدوری با مرجح مضمونی چیست؟
میگوییم این مرجح صدور روایت را قوت میبخشد، آن مرجح مضمون روایت را قوت میبخشد، تفاوت در این است که رُبّ مطلب حقٍ لم یصدر منهم علیهم السلام، ممکن است یک مطلبی در واقع بوده است ولی ائمه بیان نکردند، لازم نیست هر مطلبی که واقعیت داشت حتما از ائمه صادر شده باشد، نه، به مناسباتی ربّ مطالب حقهای که بودهاند و صادر نشدند، به ما نرسیدند. مرجح مضمونی آن مرجحی را میگوییم حقانیت مطلب را برساند که این مطلب قرین صحت است، کاری نداریم به این که از معصوم صادر شده است یا صادر نشده است. به بیان سادهتر ممکن است یک حدیثی کذب محض باشد که فلان کذاب این حدیث را جعل کرده است ولی مضمون آن ممکن است حق و صحیح باشد، آدم کذابی به عنوان افتراء میگوید بله فلان روز قال الصادق علیه السلام کذا، امام صادق چنین چیزی گفت در حالی که امام صادق چنین چیزی نفرموده است ولی تصادفاً مطلبی را که این به عنوان کذب جعل کرده است واقعیت دارد، یعنی حق و مطابق با واقع بوده است مثلا قال الصادق علیه السلام که تیمم به دو ضربت است و حال آن که امام صادق نفرموده است تیمم به دو ضربت است، حدیث مجعول و کذب است ولی در واقع عند الله و در لوح محفوظ تیمم به دو ضربت بوده است، مرجح مضمونی یعنی وقتی به این مرجح برخورد میکنیم حقانیت این حکم را تقویت میکند اگرچه این خبر کذب باشد اما مرجح صدوری صدور روایت را قوت میبخشد که این روایت صَدَرَ عن المعصوم، مربوط به صدق و کذب است. لذا مرجح مضمونی مربوط به صدق و کذب نیست و با حقانیت واقعی کار دارد، اما مرجح صدوری مربوط صدق و کذب است.
خلاصه مطلب: مرجح صدوری صدق حدیث را تقویت میکند اما مرجح مضمونی حقانیت را تقویت میکند و کاری با صدق و کذب حدیث ندارد.