درس کفایة الاصول - اصول عملیه و تعارض

جلسه ۴۸: اصل اشتغال ۲۲

 
۱

خطبه

۲

تذنیب

۱. گاهی امر دائر است بین جزئیت و مانعیت، یعنی شک می‌کنید فلان چیز جزء نماز است یا مانع نماز است.

۲. گاهی امر دائر است بین جزئیت و قاطعیت. یعنی شک می‌کنید فلان چیز جزء نماز است یا جزء قواطع نماز است.

۳. گاهی امر دائر است بین شرطیت و مانعیت، یعنی شک می‌کنید فلان چیز شرطیت نماز است یا مانع نماز است.

۴. گاهی امر دائر است بین شرطیت و قاطعیت. یعنی شک می‌کنید فلان چیز شرطیت نماز است یا قواطع نماز است.

فرق بین مانع و قاطع: مانع به چیزی گفته می‌شود که عدم آن شرط است و لکن هیئت اتصالیه بین اجزاء سابق و اجزاء لاحق را بر هم نمی‌زند، مثل کسی که لباس پوست غیر ماکول روی دوش انداخته است که هیئت اتصالیه را بر هم نمی‌زند، اما قاطع چیزی است که عدم آن شرط است و هیئت اتصالیه را از بین می‌برد مثل استدبار از قبیله که عدم آن شرط است که هیئت اتصالی را برهم می‌زند.

صاحب کفایه می‌فرمایند هر چهار صورت، از باب دوران امر بین متباینین است، اما شیخ انصاری می‌فرمایند از باب دوران امر بین محذورین است.

رد حرف شیخ: ملاک از باب دوران امر بین محذورین این است که احتیاط امکان ندارد اما اینجا امکان دارد، چون فرد می‌تواند یک نماز با سوره و یک نماز بی‌سوره بخواند.

۳

جزوه عبارت بالجمله جلسه قبل

شرع دو صورت دارد:

۱. گاهی شرع چیزی را میسور عرفی اخراج و یا چیزی را به میسور عرفی الحاق می‌کند. در این صورت شرع متَّبع است.

۲. گاهی شرع چیزی را اخراج و یا الحاق نمی‌کند، در این صورت عرف متَّبع است.

۴

جزوه تذنیب

دوران امر گاهی بین جزئیت و مانعیت و گاهی بین جزئیت و قاطعیت و گاهی بین شرطیت و مانعیت و گاهی بین شرطیت و قاطعیت است.

این اربعه از قبیل دوران امر بین متباینین است، نه دوران امر بین المحذورین. چون ضابطه دوران امر بین المحذورین عدم امکان احتیاط است و حال اینکه در این موارد اربعه احتیاط ممکن است. به این احتیاط، احتیاط تام می‌گویند.

۵

تطبیق تذنیب

تذنيب

لا يخفى: أنّه إذا دار الأمر بين جزئيّة شيء أو شرطيّته (شیء) وبين مانعيّته (شیء) أو قاطعيّته (شیء)، لكان (دوران) من قبيل المتباينين، ولا يكاد يكون (دوران) من الدوران بين المحذورين، لإمكان الاحتياط بإتيان العمل مرّتين، مع ذاك الشيء مرّة وبدونه (شیء) اخرى، كما هو (از قبیل دوران امر بین محذورین نبودن) أوضح من أن يخفى.

۶

شرایط اصول

ما تا به حال سه اصل برائت، تخییر و احتیاط را خوانده‌ایم، حال آیا این سه اصل شرطی دارد یا خیر؟

نسبت به احتیاط می‌فرمایند، احتیاط هیچ شرطی ندارد و احتیاط حسن علی کل حال، البته یک شرط دارد که اختلال نظام پیش نیاید و الا احتیاط حسن نیست، مثلا یک نانوایی با آب نجس خمیر می‌گیرد و نمی‌دانیم کدام است اگر از همه اجتناب کنیم، اختلال نظام پیش می‌آید.

۷

تطبیق شرایط اصول

خاتمة

في شرائط الاصول

[ما يعتبر في جريان أصالة الاحتياط]

أمّا الاحتياط: فلا يعتبر في حسنه شيء أصلا، بل يحسن على كلّ حال، إلّا إذا كان موجبا لاختلال النظام.

ولا تفاوت فيه بين المعاملات والعبادات مطلقا، (توضیح مطلقا:) ولو كان موجبا للتكرار فيها (عبادت).

۸

کلام صاحب حدائق و بررسی آن

صاحب حدائق می‌فرماید: اگر احتیاط مستلزم تکرار عبادت باشد، احتیاط حسن نیست. مثلا چهار لباس است که یکی نجس است و چهار طرف قبله را شک دارد، فرد باید ۱۶ نماز بخواند، صاحب حدائق می‌گوید این احتیاط حسن نیست. به دلیل:

صغری: احتیاط کذائی (احتیاط مسلتزم تکرار عبادت) عبث و لعب به امر مولا است.

کبری: هر عملی که عبث و لعب به امر مولا باشد، در آن قصد قربت ممکن نیست.

نتیجه: احتیاط کذائی، در آن قصد قربت ممکن نیست.

عبث به عملی گفته می‌شود که ناشی از غرض عقلائی نباشد، حال در ما نحن فیه مولا یک عمل می‌خواهد و شما ۱۶ عمل انجام می‌دهید و این ناشی از غرض عقلائی نیست و گویا بازی با امر مولا می‌کنید. حال این عمل عبث و لعب نمی‌توان با آن قصد قربت کند.

جواب اول: گاهی تکرار عبث نیست و ناشی از غرض غیر عقلائی نیست. مثلا فرد می‌خواهند نماز صبح بخواند و ۴ لباس نجس دارد و جهت قبله هم مشکوک است، در اینجا علم گاهی مشقت داردو گاهی ممکن نیست و در اینجا غرض عقلائی بر تکرار است که مشقت می‌باشد. یا فرد دوست دارد عادت در نماز پیدا کند که این با تکرار حاصل می‌شود.

پس این دلیل اخص از مدعی است و در بعضی از احتیاطات، عبث و لعب است.

جواب دوم: صغری: تکرار عبث در کیفیت و طریق امتثال است.

کبری: عبث در کیفیت و طریق امتثال، منافاتی با قصد قربت ندارد.

نتیجه: تکرار منافاتی با قصد قربت ندارد.

توضیح: ما یک اصل امتثال داریم و یک کیفیت و طریق امتثال دارد که نحو امتثال کردن می‌باشد. مثلا اصل خواندن نماز صبح، به قصد امتثال امر خداوند است و این امکان دارد در خانه خوانده شود یا در مسجد یا ممکن است در اول وقت خوانده شود یا در وسط یا در آخر که این کیفیت نماز است. حال مضر چیزی است که در اصل امتثال قصد قربت خراب شود اما کیفیت امتثال مهم نیست و در ما نحن فیه، تکرار، عبث در کیفیت امتثال است نه اصل امتثال، پس ۱۶ نماز مثلا، عبث در کیفیت امتثال است نه اصل عمل.

فافهم: به مرحوم آقای حکیم مراجعه شود.

۹

جزوه کلام صاحب حدائق و بررسی آن

صاحب حدائق: احتیاطی که مستلزم تکرار عبادت است، حسن نیست. چون:

صغری: احتیاط کذائی عبث و لعب به امر مولا است.

کبری: هر عملی که عبث و لعب به امر مولا است قصد قربت در آن نیست.

نتیجه: احتیاط کذائی قصد قربت در آن ممکن نیست.

جواب اول: تکرار گاهی ناشی از غرض عقلائی است.

جواب دوم: صغری: تکرار عبث در کیفیت امتثال و طریق امتثال است.

کبری: عبث در کیفیت امثتال و طریق امتثال منافات با قصد قربت ندارد.

نتیجه: پس تکرار منافات با قصد قربت ندارد.

۱۰

تطبیق کلام صاحب حدائق و بررسی آن

وتوهّم «كون التكرار عبثا (به عملی گفته می‌شود که ناشی از غرض عقلائی نشده باشد) ولعبا بأمر المولى وهو (عبث و لعب) ينافي قصد الامتثال المعتبر في العبادة» فاسدٌ، لوضوح أنّ التكرار ربّما يكون (تکرار) بداع صحيح عقلائيّ؛ مع أنّه (تکرار) لو لم يكن بهذا الداعي (داعی صحیح عقلائی)، وكان أصل إتيانه (عمل) بداعي أمر مولاه (مکلف) بلا داع له (مکلف) سواه (امر مولا)، لما ينافي (تکرار) قصد الامتثال، وإن كان لاعيا في كيفيّة امتثاله (عمل)، فافهم.

بل (عطف بر یحسن قبل است) يحسن أيضا (دوباره) فيما قامت الحجّة (حجت معتبره) على البراءة عن التكليف، (علت یحسن:) لئلّا يقع فيما (مفدیه‌ای که) كان في مخالفته (تکلیف) على تقدير ثبوته (تکلیف) (بیان «ما»:) من المفسدة وفوت المصلحة.

۱۱

شرایط برائت عقلیه

معنای برائت عقلیه، فحص بدون عقاب قبیح است و در اینجا شرط برائت عقلیه، فحص کردن است.

۱۲

تطبیق شرایط برائت عقلیه

وأمّا البراءة العقليّة: فلا يجوز إجراؤها إلّا بعد الفحص واليأس عن الظفر (اطلاع) بالحجّة على التكليف، لما مرّت الإشارة إليه من عدم استقلال العقل بها (برائت) إلّا بعدهما (فحص و یاس).

وأمّا البراءة النقليّة: فقضيّة إطلاق أدلّتها (برائت نقلیه)، وإن كانت (قضیه) هي عدم اعتبار الفحص في جريانها (برائت نقلیه)، كما هو حالها في الشبهات الموضوعيّة،

فيما إذا لم يصدق عليه الميسور عرفا وإن كان غير مباين للواجد عقلا.

نعم ، ربّما يلحق به شرعا ما لا يعدّ بميسور عرفا تخطئة للعرف (١) ، وأنّ عدم العدّ كان لعدم الاطّلاع على ما هو عليه الفاقد من قيامه في هذا الحال بتمام ما قام عليه الواجد أو بمعظمه في غير الحال ، وإلّا عدّ أنّه ميسوره ، كما ربّما يقوم الدليل على سقوط ميسور عرفيّ لذلك ـ أي للتخطئة ـ وأنّه لا يقوم بشيء من ذلك.

وبالجملة : ما لم يكن دليل على الإخراج أو الإلحاق كان المرجع هو الإطلاق ، ويستكشف منه أنّ الباقي قائم بما يكون المأمور به قائما بتمامه أو بمقدار (٢) يوجب إيجابه في الواجب واستحبابه في المستحبّ.

وإذا قام دليل على أحدهما فيخرج أو يدرج تخطئة أو تخصيصا في الأوّل ، وتشريكا في الحكم من دون الاندراج في الموضوع في الثاني ، فافهم.

تذنيب

لا يخفى : أنّه إذا دار الأمر بين جزئيّة شيء أو شرطيّته وبين مانعيّته أو قاطعيّته (٣) ، لكان من قبيل المتباينين ، ولا يكاد يكون من الدوران بين المحذورين (٤) ، لإمكان الاحتياط بإتيان العمل مرّتين ، مع ذاك الشيء مرّة وبدونه

__________________

(١) وفي بعض النسخ : «بتخطئته للعرف».

(٢) هكذا في النسخ. والأولى أن يقول : «إنّ الباقي قائم بتمام ما يكون المأمور به الواجد قائما به أو بمقدار ...» ، أو يقول : «إنّ الباقي قائم بما يكون المأمور به الواجد قائما به ، بتمامه أو بمقدار ...».

(٣) كما إذا شكّ في أنّ جواب السلام أثناء الصلاة شرط أو قاطع ، أو كما إذا دار الأمر بين كون الصلاة قصرا أو تماما فشكّ في أنّ الركعتين الأخيرتين جزء الصلاة أو قاطع الصلاة ، أو شكّ في أنّ الجهر بالقراءة في ظهر الجمعة واجب أو قاطع.

(٤) خلافا للشيخ الأعظم الأنصاريّ ، حيث حكم بالتخيير بينهما ، لكون المورد من موارد دوران الأمر بين المحذورين. فرائد الاصول ٢ : ٤٠٠ ـ ٤٠١.

اخرى ، كما هو أوضح من أن يخفى.

__________________

ـ وذهب السيّد المحقّق الخوئيّ إلى التفصيل بين موارد ثلاثة :

الأوّل : ما إذا كان الواجب واحدا شخصيّا لم تكن له أفراد طوليّة ولا عرضيّة ، كما إذا ضاق الوقت ولم يتمكّن المكلّف إلّا من الإتيان بصلاة واحدة ، ودار الأمر بين الإتيان بها عاريا أو في الثوب المتنجّس. والحكم حينئذ هو التخيير مطلقا.

الثاني : ما إذا كان الواجب وقائع متعدّدة وإن لم يكن له أفراد طوليّة ولا عرضيّة ، كما إذا دار الأمر بين كون شيء شرطا في الصوم أو مانعا عنه. والحكم حينئذ هو التخيير الابتدائيّ.

الثالث : ما إذا كان الواجب واحدا ذا أفراد طوليّة ، كما في المثال المذكور في المورد الأوّل مع سعة الوقت. والحكم فيه وجوب الاحتياط والإتيان بالواجب مع هذا الشيء تارة وبدونه اخرى. راجع مصباح الاصول ٢ : ٤٨٥ ـ ٤٨٧.

خاتمة

في شرائط الاصول (١)

[ما يعتبر في جريان أصالة الاحتياط]

أمّا الاحتياط : فلا يعتبر في حسنه شيء أصلا ، بل يحسن على كلّ حال ، إلّا إذا كان موجبا لاختلال النظام (٢).

ولا تفاوت فيه بين المعاملات والعبادات مطلقا ، ولو كان موجبا للتكرار فيها.

وتوهّم «كون التكرار عبثا ولعبا بأمر المولى وهو ينافي قصد الامتثال المعتبر في العبادة» (٣) فاسد ، لوضوح أنّ التكرار ربّما يكون بداع صحيح

__________________

(١) والمراد هو الاصول الثلاثة : الاحتياط والبراءة والتخيير.

(٢) وكلمات الفقهاء في المستثنى مختلفة :

ذهب بعضهم إلى استثناء ما يلزم منه الحرام. فرائد الاصول ٢ : ١٣٩.

وذهب بعض آخر إلى استثناء ما إذا كانت الشبهة مقرونة بالعلم الإجماليّ ، وكان على خلاف الاحتياط فيها حجّة شرعيّة محرزة ، وتمكّن المكلّف من الامتثال التفصيليّ بواسطة الحجّة ، فيجب على المكلّف أن يعمل أوّلا بمؤدّى الحجّة ثمّ يعقّبه بالعمل على خلاف ما اقتضته الحجّة إحرازا للواقع. فوائد الاصول ٤ : ٢٦٥ ـ ٢٦٩.

وذهب السيّد الحكيم إلى أنّ الاحتياط حسن إلّا فيما إذا خالف الاحتياط من جهة اخرى ، أو انطبق عليه عنوان مكروه أو حرام ، أو أدّى إلى عنوان مكروه أو حرام. مستمسك العروة ١ : ٤٤٨.

(٣) لم أجد من صرّح بأنّ مجرّد كون الاحتياط موجبا للتكرار في العبادة مانع عن جريان الاحتياط. وإنّما يمكن استظهاره من كلام ابن إدريس في السرائر ١ : ١٨٥. ـ

عقلائيّ (١) ؛ مع أنّه لو لم يكن بهذا الداعي ، وكان أصل إتيانه بداعي أمر مولاه بلا داع له سواه (٢) ، لما ينافي قصد الامتثال ، وإن كان لاغيا في كيفيّة امتثاله ، فافهم.

بل يحسن أيضا فيما قامت الحجّة على البراءة عن التكليف ، لئلّا يقع فيما كان في مخالفته على تقدير ثبوته من المفسدة وفوت المصلحة.

[ما يعتبر في جريان أصالتي البراءة والتخيير]

وأمّا البراءة العقليّة : فلا يجوز إجراؤها إلّا بعد الفحص واليأس عن الظفر بالحجّة على التكليف ، لما مرّت الإشارة إليه من عدم استقلال العقل بها إلّا بعدهما (٣).

وأمّا البراءة النقليّة : فقضيّة إطلاق أدلّتها (٤) ، وإن كانت هي عدم اعتبار الفحص في جريانها ، كما هو (٥) حالها في الشبهات الموضوعيّة ، إلّا أنّه استدلّ على اعتباره بالإجماع ، وبالعقل (٦) ، فإنّه لا مجال لها بدونه حيث يعلم إجمالا بثبوت التكليف بين موارد الشبهات بحيث لو تفحّص عنه لظفر به.

__________________

ـ وذهب الشيخ الأعظم الأنصاريّ إلى عدم حسن الاحتياط فيما إذا كان متوقّفا على تكرار العبادة وكان المكلّف متمكّنا من العلم التفصيليّ. راجع فرائد الاصول ٢ : ٤٠٠.

(١) كما إذا كان التكرار موجبا لدفع ضرر عدوّ عن نفسه إذا استحيى العدوّ من الإضرار به ما دام كان عابدا.

(٢) أي : سوى أمر مولاه.

(٣) مرّت الإشارة إليه في الصفحة : ٤٠ من هذا الجزء.

(٤) كحديث الرفع والحجب وغيرهما.

(٥) أي : عدم الاعتبار. والضمير في قوله : «حالها» راجع إلى البراءة النقليّة.

(٦) استدلّ بهما الشيخ الأعظم الأنصاريّ في فرائد الاصول ٢ : ٤١٢ ـ ٤١٣.

أمّا الاستدلال بالإجماع فمعلوم.

وأمّا الاستدلال بالعقل فتقريبه : أنّه يعلم إجمالا بثبوت تكاليف إلزاميّة بين موارد الشبهات أراد الشارع تبليغها إلى المكلّفين بالطرق المتعارفة العادية ، ويعلم أنّه لا يصل المكلّف عادة إلى تلك التكاليف الإلزاميّة إلّا بعد الفحص عنها ، والعقل بمقتضى هذا العلم يحكم بلزوم الفحص عن التكاليف ويمنع عن إجراء البراءة قبل الفحص.