درس مکاسب - خیارات

جلسه ۱۳۸: خیار عیب ۴۵

مرتضوی
استاد
مرتضوی
 
۱

خطبه

۲

مورد اختلاف بین طریقه شیخ و شهید

کلام در این است که طریقه مشهور با طریقه مرحوم شهید در بعض موارد نتیجۀ آن شیء واحد است که در مثال گذشته توضیح داده شده است.

مورد دوم موردی است که آن دو طریق نتیجۀ ان دو اختلاف دارد و آن اختلاف از این جهت می‌شود که به طریق مرحوم شهید اگر حساب بشود مشتری أرش بیشتری می‌گیرد و به طریق مشهور اگر حساب بشود مشتری أرش کمتری می‌گیرد.

مثال آن این است: کتاب مکاسب را أحد المقومین می‌گوید صحیح آن دوازده تومان قیمت دارد و معیب مکاسب ده تومان قیمت دارد. مقوّم دیگر می‌گوید: صحیح مکاسب هشت تومان قیمت دارد، معیب مکاسب پنج تومان قیمت دارد. شما مقدار أرش را به طریق مشهور در این مثال مشخص کنید. تبعاً در اینجا اولین کاری که می‌شود قیمت صحیح مشخص می‌شود، یک قیمت صحیح دوازده تومان و دوم آن هشت تومان بوده است، مجموع آن بیست تومان می‌شود و مجموع قیمت معیبه پانزده تومان می‌شود. ثالثاً باید قیمت صحیح را نصف بکنیم که ده تومان می‌شود. رابعاً قیمت‌های معیبه را نصف می‌کنیم که هفت و نیم می‌شود. خامساً نسبت بین هفت و نیم با ده را مشخص می‌کنیم تبعاً می‌گوییم تفاوت آن دو به ربع می‌باشد. سادساً عوض المسمی را در نظر می‌گیرید. فرض کنید که عوض المسمّی دوازده تومان بوده است، یعنی به بایع دوازده تومان به عنوان عوض مکاسب داده شده است، از دوازده تومان که ثمن شما می‌باشد ربع دوازده تومان را از بایع به عنوان أرش می‌گیرید. ربع دوازده تومان سه تومان می‌باشد. پس مقدار أرشی که مشتری گرفته است سی ریال می‌باشد.

همین مثال را مره أخری طبق نظریه مرحوم شهید پیاده می‌کنیم، تبعاً در این فرض ابتداء قیم صحیحه و معیبه مشخص می‌شود. یک قیمت صحیح دوازده بوده است، معیب آن ده تومان بوده است، ابتدا کاری که می‌کنیم ما به التفاوت بین ده و دوازده تحت عنوان کسر نامگذاری می‌شود. می‌گویند تفاوت آن به سدس می‌باشد، چون سدس دوازده دو تومان است. ثانیاً نسبت بین پنج و هشت مشخص می‌شود. هشت سه تومان از پنج اضافه دارد، یک هشتم هشت یک تومان است. یعنی سه هشتم تفاوت بین صحیح و معیب است. ثالثاً کسر خودتان را در نظر می‌گیرد، می‌گویید ما یک سدس و سه ثمن داریم، کسور شما که مشخص شد عوض المسمی را مشخص می‌کنید. فرض کنید عوض المسمی دوازده تومان بوده است. رابعاً کسور خودتان را طبق نظریه شهید از عوض المسمی که دوازده تومان است خارج می‌کنید، تبعاً شما در اینجا دو کسر دارید: أحدهما سدس می‌باشد، سدس از دوازده که دو تومان می‌باشد کنار می‌گذارید، نسبت دوم شما که سه ثمن بوده است، سه ثمن از دوازده که چهل و پنج ریال باشد کنار بگذارید، این چهل و پنج ریال به بیست ریال اضافه می‌شود، جمع آنها می‌شود شصت و پنج ریال. کل کسور را نصف می‌کنید شصت و پنج که نصف شد می‌شود سی و دو ریال و نیم می‌شود. به طریق مرحوم شهید چه مقدار به عنوان ارش گرفته می‌شود، سی و دو ریال نیم از دوازده گرفته می‌شود. به طریق مشهور سی ریال گرفته می‌شود. پس طریق شهید دو ریال و نیم از طریق مشهور اضافه دارد.

و ثالثه این دو طریق با یکدیگر اختلاف دارند و مقدار أرش به طریق شهید کمتر از مقدار أرش به طریق مشهور است. مثلاً أحد المقومین می‌گوید قیمت مکاسب صحیح ده تومان است، قیمت مکاسب معیوب شش تومان است. مقوّم دیگر می‌گوید: قیمت مکاسب صحیح هشت تومان است، قیمت مکاسب معیب شش تومان است که مقومین اتفاق در قیمت معیب دارند، اختلاف در قیمت صحیح دارند. در این مثال ابتداء با پیاده کردن نظریه مشهور مقدار ارش را مشخص کنید تبعاً در اینجا می‌گویید ده به اضافه هشت هجده می‌شود، کل قیمت صحیح هجده می‌باشد. علی مسلک مشهور هجده نصف می‌شود، نصف از هجده نه می‌شود. نه را شما کنار بگذارید، قیمت معیب شما در نظر گرفته می‌شود شش تومان می‌باشد، ثانیاً کسر بینهما مشخص می‌شود، نه سه تومان از شش اضافه دارد، سه تومان از نه ثلث می‌باشد. عوض المسمّی فرض کنید دوازده تومان بوده است، علی مسلک مشهور ثلث از مسمّی از بایع گرفته می‌شود ارش شما چهار تومان می‌باشد.

همین را علی مسلک شهید پیاده کنید. ابتداء نسبت بین هشت و شش مشخص بشود، هشت تومان دو تومان از شش اضافه دارد. دو تومان از هشت تومان ربع آن است. نسبت دوم که داریم ده با شش می‌باشد. ابتدا می‌گوییم ده از شش چهار تومان اضافه دارد. چهار تومان چند خمس از ده تومان می‌باشد. تبعاً می‌گویید دو خمس ده تومان از شش تومان اضافه دارد. پس کسور شما عبارت از ربع و دو خمس می‌باشد. فرض این است که عوض المسمّی دوازده تومان بوده است. خمس از دوازده بیست و چهار ریال می‌شود، دو خمس از دوازده چهل و هشت ریال می‌شود. نصف ربع ثمن می‌شود، ثمن از دوازده را از فروشنده می‌گیرد. ثمن دوازده پانزده ریال می‌شود. نسبت دیگر دو خمس بوده است، نصف آن یک خمس می‌شود. یک خمس دوازده بیست و چهار ریال است. بیست و چهار ریال با پانزده ریال سی و نه ریال می‌شود. سی و نه ریال عشر ریال از مسلک مشهور که چهل ریال بود کمتر شد. پس در مثال بین طریق مشهور و شهید اختلاف به نقیصه دارد.

مرحوم شیخ ادعا می‌کند در صورتی که اختلاف در صحیح باشد دون المعیب دائماً طریق مرحوم شهید با مشهور اختلاف پیدا می‌کند.

۳

تطبیق مورد اختلاف بین طریقه شیخ و شهید

وقد يختلفان، كما إذا كانت إحدى قيمتي [الصحيح] اثني عشر والأُخرى ثمانيةً، وقيمة المعيب على الأوّل عشرة وعلى الثاني خمسةٌ. فعلى الأوّل: يؤخذ نصف مجموع قيمتي الصحيح أعني العشرة، ونصف قيمتي المعيب وهو سبعة ونصف، فالتفاوت بالربع، فالأرش ربع الثمن، أعني ثلاثةً من اثني عشر لو فرض الثمن اثني عشر. وعلى الثاني (مسلک شهید): يؤخذ التفاوت بين الصحيح والمعيب على إحدى البيّنتين بالسدس وعلى الأُخرى ثلاثة أثمان، ويُنصّف المجموع أعني ستّة ونصف من اثني عشر جزءاً ويؤخذ نصفه وهو ثلاثة وربع، وقد كان في الأوّل ثلاثة.

وقد ينقص (مسلک شهید) عن الأوّل (مسلک مشهور)، كما إذا اتّفقا على أنّ قيمة المعيب ستّةً، وقال إحداهما: قيمة الصحيح ثمانيةٌ، وقال الأُخرى: عشرةٌ. فعلى الأوّل (مسلک مشهور): يجمع القيمتان ويؤخذ نصفهما تسعة، ونسبته إلى الستّة بالثلث. وعلى الثاني (مسلک شهید): يكون التفاوت على إحدى البيّنتين ربعاً وعلى الأُخرى خمسين فيؤخذ نصف الربع ونصف الخمسين، فيكون ثُمناً وخُمساً، وهو (ثمن و خمس) ناقصٌ عن الثلث بنصف خمس.

توضيح هذا المقام: أنّ الاختلاف إمّا أن يكون في الصحيح فقط مع اتّفاقهما على المعيب، وإمّا أن يكون في المعيب فقط، وإمّا أن يكون فيهما.

فإن كان في الصحيح فقط كما في المثال الأخير فالظاهر التفاوت بين الطريقين دائماً

والأُخرى اثنين ، أُخذ للصحيح تسعةٌ وللمعيب ثلاثةٌ ، والتفاوت بالثلثين ، فيكون الأرش ثلثي الثمن (١).

طريق آخر للجمع

ويحتمل الجمع بطريقٍ آخر ، وهو : أن يرجع إلى البيّنة في مقدار التفاوت ويجمع بين البيّنات فيه من غير ملاحظة القيم. وهذا منسوبٌ إلى الشهيد قدس‌سره على ما في الروضة (٢).

وحاصله قد يتّحد مع طريق المشهور كما في المثال المذكور ، فإنّ التفاوت بين الصحيح والمعيب على قول كلٍّ من البيّنتين بالثلثين كما ذكرنا في الطريق الأوّل.

قد يختلف حاصل الجمعين

وقد يختلفان ، كما إذا كانت إحدى قيمتي [الصحيح (٣)] اثني عشر والأُخرى ثمانيةً ، وقيمة المعيب على الأوّل عشرة وعلى الثاني خمسةٌ. فعلى الأوّل : يؤخذ نصف مجموع قيمتي الصحيح أعني العشرة ، ونصف قيمتي المعيب وهو سبعة ونصف ، فالتفاوت بالربع ، فالأرش ربع الثمن ، أعني ثلاثةً من اثني عشر لو فرض الثمن اثني عشر. وعلى الثاني : يؤخذ التفاوت بين الصحيح والمعيب على إحدى البيّنتين بالسدس وعلى‌

__________________

(١) في «ش» زيادة ما يلي : «ويمكن أيضاً على وجه التنصيف فيما به التفاوت بين القيمتين ، بأن تعمل في نصفه بقول المثبت للزيادة ، وفي نصفه الآخر بقول النافي ، فإذا قوّمه إحداهما باثني عشر والآخر بثمانية أُخذ في نصف الأربعة بقول المثبت وفي نصفها الآخر بقول النافي ، جمعاً بين حقّي البائع والمشتري ، لكنّ الأظهر هو الجمع على النهج الأوّل».

(٢) الروضة البهيّة ٣ : ٤٧٨.

(٣) لم يرد في «ق».

الأُخرى ثلاثة أثمان ، ويُنصّف المجموع أعني ستّة ونصف (١) من اثني عشر جزءاً ويؤخذ نصفه وهو ثلاثة وربع ، وقد كان في الأوّل ثلاثة.

وقد ينقص عن الأوّل ، كما إذا اتّفقا على أنّ قيمة المعيب ستّةً ، وقال إحداهما : قيمة الصحيح ثمانيةٌ ، وقال الأُخرى : عشرةٌ. فعلى الأوّل : يجمع القيمتان ويؤخذ نصفهما تسعة ، ونسبته إلى الستّة بالثلث. وعلى الثاني : يكون التفاوت على إحدى البيّنتين ربعاً وعلى الأُخرى خمسين فيؤخذ نصف (٢) الربع ونصف الخمسين ، فيكون ثُمناً وخُمساً ، وهو ناقصٌ عن الثلث بنصف خمس.

صور اختلاف المقوّمين :

توضيح هذا المقام : أنّ الاختلاف إمّا أن يكون في الصحيح فقط مع اتّفاقهما على المعيب ، وإمّا أن يكون في المعيب فقط ، وإمّا أن يكون فيهما.

١ ـ الاختلاف في الصحيح فقط

فإن كان في الصحيح فقط كما في المثال الأخير فالظاهر التفاوت بين الطريقين دائماً ؛ لأنّك قد عرفت أنّ الملحوظ على طريق المشهور نسبة المعيب إلى مجموع نصفي قيمتي الصحيح المجعول قيمةً منتزعةً ، وعلى الطريق الآخر نسبة المعيب إلى كلٍّ من القيمتين المستلزمة لملاحظة أخذ نصفه مع نصف الآخر ليجمع بين البيّنتين في العمل ، والمفروض في هذه الصورة أنّ نسبة المعيب إلى مجموع نصفي قيمتي الصحيح التي هي طريقة المشهور مخالفةٌ لنسبة نصفه إلى كلٍّ من‌

__________________

(١) كذا في «ق» ، والمناسب : «نصفاً» كما في «ش».

(٢) من هنا إلى قوله : «وتوهّم أنّ حكم شراء شي‌ءٍ ..» في الصفحة ٤١٤ مفقود من نسخة الأصل «ق».