این آقایان استدلال کردند، رُبما یستدلّ بر حرمت عمل به ظن به آیات ناهیه که یکیش همان لاتقفوا، آمدند آیاتی را که نهی از عمل به ظن کرده به آنها استدلال کردند و گفتند عمل به ظن حرام است و قد اطالوا الکلام که خیلی هم طول دادند، فی النقض و الابرام ثابت کردند خراب کردند درست کردند خیلی طول دادند در این مقام، بما لاثمرة مهمة ثمره مهمی هم در این بحث نیست، بعد ما عرفت یعنی بعد از این که ما ثابت کردیم عمل به ظن به وجه التزام حرام است احتیاجی به این آیات ناهیه ما نداریم،
[احتمال اول]
چرا احتمال اول: لانّه ان ارید اگر مقصود شما استدلال به این آیات است بر حرمت تعبد و الالتزام و التدّین بمؤدّی للظن، یعنی میخواهید بیایید با این آیات ناهیه ثابت کنید که تدین به مودّای ظن التزام به مؤدّای ظن را میخواهید بگویید حرام است، فقد عرفتَ بله خوب این حرام است، انّه من ضروریات العقل هم هست ما گفتیم عقل تقبیح میکند که انسان ملتزم بشود به چیزی که نمیخواسته چون تصرف در سلطنت مولی است فضلاً از این که تطابق هم میکرد آن اجماع و آن سنّت و آن کتاب هم تطابق میکرد پس اگر این است مقصودتان میگوییم زحمت نکشید احتیاجی ندارد شما با این آیات ناهیه میخواهید بگویید عمل به ظن ممنوع است از باب این که تشریع است، بله آن یک حکم ضروری است تشریع حرام است ولی این آیات چیز اضافهای به دست ما نمیدهد، ارشاد به همان حکم عقل است.
[احتمال دوم]
و اما ان ارید، اگر نه، احتمال دوم: پس احتمال اول رفت کنار، ان اریدَ مقصود این آقایان این است که میخواهند بگویند این آیات دلالت دارد علی حرمة العمل المطابق للظن و ان لم یکن عن استناد الیه: یعنی شما میخواهید با استناد به این آیات بگویید عمل به ظن حرام است ولو به عنوان تشریع هم نباشد، این سه احتمال دارد
سؤال: آیا در زمان انفتاح این حرف را میزنید یعنی با تمکن از تحصیل واقع میخواهید بگویید عمل به ظن حرام است ولو به عنوان تشریع نباشد یا در زمان انسداد است، هر کدامش باشد احتیاجی به آیات نداریم اگر شما در زمان انفتاح میخواهید این حرف را بزنید زمان انفتاح کی است؟ زمان انفتاح زمانی است که من متمکن هستم واقع را به دست بیاورم، فرض بفرمایید حکمُ الله واقعی این است لاتقرأ عند الرؤیة الهلال فرض بکنیم حکم الله واقعی این است که مردم دعا نخوانید عند الرؤیة الهلال، خوب حالا در یک چنین زمانی که من دسترسی دارم به این لاتقرأ، ظن پیدا کردم که دعا عند الرؤیة الهلال واجب است، خوب حالا میخواهم طبق ظنم دعا بخوانم، کی به شما میگوید نخوان؟ همین لاتقرأ، همان لاتقرأیی که به آن دسترسی داری چون فرض این است که زمان انفتاح است پس شما الان در زمان انفتاح قرار گرفتی یعنی در دسترس شماست که یک نگاه بکنی ببینی لوح محفوظ چیه، از امام معصوم سؤال بکنی او میگوید لاتقرأ الدعاء عند الرؤیة الهلال، در چنین زمانی هستی که متمکنی از پیدا کردن این حکم الله واقعی، حالا شما آیا در این زمان ظن به وجوب دعا پیدا کردید میخواهید دعا بخوانی، همین لاتقرأ به شما میگوید نخوان احتیاج به این آیات نداری، پس بنابراین این آیات دلالت ندارد بر حرمت عمل به ظن در زمان انفتاح که ان حکم الله واقعی که بر خلاف این ظن شماست آن شما را نهی میکند از عمل به ظن، به این آیات احتیاجی نداریم.
و اما اگر در زمان انسداد است که دستت به واقع نمیرسد، خوب استصحاب میگوید دعا حرام است شما که خبر از واقع ندارید زمان انسداد، استصحاب فرض کنید میگوید دعا حرام است شما ظن به وجوب پیدا کردی حالا میخواهی دعا بخوانی کی به شما میگوید دعا نخوان؟ همان استصحاب همان دلیل اعتبار استصحاب که فرمایش امام است میفرماید: لاتنقضِ الیقین باشک، پس اگر در زمان انفتاح آن ظنت بر خلاف حکم الله واقعی بود همان حکم الله واقعی میگوید این کار را نکن احتیاج به این آیات نداریم، اگر در زمان انسداد است ظنت بر خلاف استصحاب است دلیل اعتبار استصحاب یعنی لاتنقض الیقین بالشک او به شما میگوید این دعا را نخوان، علی کل حال چه در زمان انفتاح چه در زمان انسداد این آیات احتیاجی بهش نداریم، یا آنجا حکم الله واقعی آن مطلب را میگوید در آن صورت هم استصحاب این مطلب را میگوید تا برسیم به شقّ سوم.
ـ سؤال:...
ـ بله دیگر احتمال دوم این است، احتمال اول این بود که: عمل به ظن حرام است عند استنادٍ، استناد همان التزام است، اگر آن است گفتیم خوب است ولی چیز جدیدی نیست. احتمال دوم: اگر میخواهند بگویند دلالت دارد این آیات بر حرمت عمل به ظن ولو بدون التزام، یعنی ولو به عنوان تشریع هم نباشد.
ـ سؤال:...
ـ بله دیگر ایشان میگوید لزومی ندارد شما با این آیات اگر میخواهید یک همچنین استفاده ای بکنید ادله دیگری ما داریم که میگوید این کار را نکنید، ایشان آخر سر البته میگویند، میگویند: این آیات اصلاً مال این کار نیست این آیات مقصودش این است که مردم در مورد ظنون در جاهایی که علم ندارید تشریع نکنید. حالا ایشان همین را سؤال میکند میگوید: اگر شما مقصودت این است این آیات میگوید اصلاً عمل به ظن حرام است یعنی حرمت ذاتی اصلاً دارد، عمل به ظن حرام است ولو به عنوان تشریع نباشد استناد یعنی التزام یعنی
- سؤال:...
ـ بله دیگر همین است که الان چند روز است داریم میخوانیم دیگر، یعنی التزام به این که مؤدّای این ظن حکم الله واقعی است، اگر این را میخواهید بگویید سه شقّ دارد. پس ببینید آقا احتمال اولی اگر باشد خوب است ولی چیز اضافه ای نیست این آیات اینها ارشاد به همان حکم عقل است آن رفت کنار. اگر احتمال دوم مقصودتان است یعنی شما با این آیات میخواهید بگویید بابا اصلاً حرمت عمل به ظن ذاتی است اصلاً عمل انسان بر طبق ظن این حرام است ولو به عنوان التزام هم نباشد، ولو هم به عنوان دینُ الله هم نباشد این را بخواهید بگویید حرام است این سه شقّ دارد، شما که میخواهید بگویید حرام است تطبیق عمل با ظن حرام است در زمان انفتاح میخواهید بگویید یا در زمان انسداد؟ اگر در زمان انفتاح میگویید همان دلیل واقعی به شما میگوید این ظنت را عمل نکن، اگر هم زمان انسداد باشد آن دلیل استصحاب میگوید به این ظنت عمل نکن، ابدا احتیاج به این آیات نداریم یعنی اگر این آیات هم وجود نداشت خود آن دلیل واقعی میگفت آقا به این ظنت عمل نکن خود آن لاتنقض به شما میگفت به این ظن عمل نکن.
ـ سؤال:...
- بله، خوب نمیگیرد دیگر عرض کردیم احتیاجی نداریم.
ـ سؤال:...
ـ عرض کردیم فرض کنید نداریم ما این لاتقفوا را هم ما نداریم، الان در زمان انفتاح است من متمکنم یک نظر بیندازم لوح محفوظ را ببینم، خوب اگر لوح محفوظ را دیدم آن مخالف با این ظن من بود او میگوید به این ظن عمل نکن، هی داد میزند بابا به این ظنت عمل نکن شما دارید عمل میکنید. اگر این را میخواهی بگویی ایشان میفرماید در این صورت میخواهی بگویی عمل به ظن ولو به عنوان تشریع هم نباشد حرام است، ما میخواهیم بگوییم با این آیات احتیاجی نداریم خود آن حکم الله واقعی این مطلب را ثابت میکند.
ان اریدَ این احتمال دوم سه شقّ میشود، احتمال اول که رفت کنار، احتمال دوم شما میخواهید بگویید با این آیات اصلاً عمل به ظن حرام است ولو به عنوان التزام به دین الله هم نباشد این مقصودتان است این خودش سه احتمال دارد: ان اریدَ سه تا یکی یکی میآید، ان اریدَ حرمتهُ اگر مقصود حرمت آن عمل به ظن است اذا خالف الواقع مع التمکن، مع التمکن یعنی زمان انفتاح باب علم، اگر در زمان انفتاح باب علم شما میخواهی بگویید عمل به ظنی که مخالف با واقع است حرام است، یکفی فی ذلک یعنی کفایت میکند بر اثبات حرمت همان ادله واقعیه، این آیات ولو نبود هم همان ادله واقعیه ای که شما متمکنی از تحصیل او، او به شما میگوید این را انجام نده. و ان اریدَ و اگر مقصود حرمت است و اگر مقصود حرمت اوست اذا خالف الاصول فی زمن الانسداد، عدم تمکن ایشان اسم انفتاح و انسداد را کمتر میآورد آن را میگوید تمکن، این را میگوید عدم تمکن، اگر مقصودت این است: در زمان انسداد عمل به ظن حرام است ولو به عنوان تشریع هم نباشد، اگر این است یکفی فیه کفایت میکند در این اثبات حرمت ایضا نفس ادله اصول، یعنی نه که استصحاب میگوید حرام است شما ظن به وجوب پیدا کردید الان که میخواهی طبق ظنت دعا بخوانی همان لاتنقض که دلیل اعتبار استصحاب است او به شما میگوید که این دعا را نخوان احتیاج به آن آیات نداری. یکفی فیه برای اثبات حرمت کفایت میکند ادله اصول البته این بنابر ما هو التحقیق،
[مجاری اصول عملیه]
عنایت کنید آقا در کتاب برائت یک بحثی است که این اصول عملیه مجاریش کجاست، مجاری یعنی چی؟ یعنی این اصول عملی کجا جاری میشود؟ مشهور میگویند مجاریش موارد شک است یعنی آنجاهایی که شما شک دارید این اصول آنجاها جاری میشود. ولی عقیده ایشان این است که نه، مجاری اصول عدمُ العلم است میدانید که عدم العلم توسعه دارد عدم العلم یعنی علم نداشتی هر جایی این اصول جاری میشود، اعم از این که ظن برخلاف این اصول باشد یا نباشد. ایشان میگوید این که ما میگوییم دلیل استصحاب میگوید به این ظن عمل نکن این در آن مبنای ما است که در اینجا مجاری را عدمُ العلم میدانیم میگوییم همین قدر که علم نداری بر خلاف این اصل این اصل حجت است، وقتی این اصل حجت شد دلیلش به شما میگوید بر طبق این ظن عمل نکن. اما روی قول آنهایی که مجاری را شک میدانند اگر شما ظن بر خلاف این اصل پیدا کنید آن اصل دیگر اعتباری ندارد.
حالا ایشان میفرماید: ما که میگوییم عمل به ظن اگر بکنی آن دلیل به شما میگوید آن کار را نکن این روی مبنای تحقیقی است که ما در جای خودش میگوییم و آن مبنا این است: مجاریها یعنی محل جریان اصول کجاست؟ عدمُ العلم در مقابل مشهور که میگویند چی؟ میگویند مجاری شک است مجاری یعنی آنجاهایی که این اصول جاری میشود مشهور میگویند کجا جاری میشود؟ آنجایی که شما شک داشته باشید، اگر این را بپذیریم شما اگر ظن بر خلاف این اصل داشته باشی این ظنت اعتبار ندارد ولی ما قبول نداریم، ما میگوییم مجاری اینها عدمُ العلم است تا وقتی که شما علم نداری برخلاف این اصول، این اصول معتبر است وقتی این اصول معتبر شد دلیلش به شما میگوید به این عمل کن به آن ظنت عمل نکن.
ـ سؤال:...
- بله، ده دقیقه صبر کنید میرسیم، شما تو این درسها گشتی اینها به گوشت خورده همه را میخواهی همین جا بگویی، ما همه را سر جای خودش میگوییم یک ده دقیقه صبر کنید هم ظنون خاصّه را میگوییم هم ظنون مطلقه را میگوییم، همه را میگوییم خیالتان راحت باشد.
ایشان میفرماید: این که ما گفتیم دلیل استصحاب به شما میگوید به این ظن عمل نکن، این برای این است که ما چون مجاری اصول را عدمُ العلم میدانیم میگوییم تا شما علم ندارید این اصول معتبر است، خوب وقتی که این اصول معتبر باشد خود همین این به شما میگوید به آن ظن عمل نکن، در مقابل آن آقایانی که مجاری اصول را شک میدانند روی قول آنها که مجاری اصول شک است اینجایی که شما ظن بر خلاف این اصل دارید این اصل اعتباری ندارد. لذا میفرماید: اگر ما گفتیم آن دلیل به شما میگوید این کار را انجام نده روی مبنای ماست که مجاری اصول را عدمُ العلم میدانیم و عدمُ العلم تعمیم دارد شامل صورت ظن بر خلاف هم میشود خوب این دو احتمال.
[احتمال سوم]
و ان اریدَ: برویم سراغ شقّ سوم؛ خوب شما مقصودت چیه؟ اگر واقعا شما با این آیات میخواهی بگویی عمل به ظن آقا اصلاً حرمت ذاتی دارد، چه آن که تشریع نباشد، چه آن که مخالف با واقع هم نباشد، چه آن که مخالف اصل هم نباشد، اصلاً میخواهی بگویی عمل به ظن شرب خمر است حرمت ذاتی دارد، قبول نداریم، پس ببینید سه احتمال شد، شما میگویید عمل به ظن به عنوان غیر تشریع هم حرام است سؤال میکنیم در زمان انفتاح میگویی آنجور، در زمان انسداد میگویی آنجور، در فرض دیگر اگر میخواهی بگویی اصلاً حرمت ذاتی دارد عمل به ظن تطبیق عمل با ظن عین شرابخواری است عین رباخواری است اگر این را میخواهی بگویی میخواهی بگویی عمل به ظن واقعا یک حرمت ذاتی دارد ولو مسلتزم تشریع هم نباشد، ولو مخالف با واقع هم نباشد، ولو مخالف با اصل هم نباشد میخوهی بگویی حرام است همچنین دلیل نداری، نه آن آیات چنین کاری را میتواند بکند و نه آن غیر آیات. من روز اول هم عرض کردم این حرمت عمل به ظن ذاتی نیست یعنی عمل به ظن بماهو هو حرام نیست به خاطر محذوراتی است که در کنارش است چرا؟ یا به خاطر این ظن تشریع پیدا میشود از آن جهت حرام است، یا به خاطر این ظن حکم الله واقعی مخالف میشود از آن جهت حرام است، یا به خاطر این ظن یک اصلی از بین میرود، شما اگر با این آیات میخواهید ثابت بکنید که عمل به ظن حرمت ذاتی دارد یعنی ولو به عنوان تشریع هم نباشد حرام است ولو بر خلاف واقع هم نباشد حرام است، ولو برخلاف اصل هم نباشد حرام است، اینجوری میخواهی اراده بکنی ابدا این آیات چنین استدلالی نمیکند چنین دلالتی ندارد.
ـ سؤال:...
و ان اریدَ الحرمةُ العمل المطابق للظن احتمال سوم: اگر مقصودتان این است عمل مطابق با ظن اصلاً عین شرب خمر است میخواهی بگویی حرام ذاتی است ولو استناد تدین هم توش نباشد ولو مخالف با واقع هم نباشد در زمان انفتاح، ولو مخالف با مقتضای اصل هم نباشد در زمان انسداد، عجز از واقع انسداد است، اگر این است مقصودتان فلا دلالة ابدا در این آیات و در غیر این آیات اصلاً دلالتی بر حرمت عمل ظن به اینجوری که شما میخواهید بگویید اصلاً دلالت ندارد، و لا وجهَ لحرمته ایضا، وجهی ندارد شما انقدر ظن را محکوم بکنید، آن شرب خمر است که حرام ذاتی است به هر عنوانی که باشد اما عمل به ظن بماهو هو عیبی ندارد عرض کردیم عوارض کنارش است اگر عمل به ظن حرام است به خاطر آن مطالب جنبی است یعنی چون در اثر عمل به ظن انسان گرفتار تشریع میشود، چون در اثر عمل به ظن گرفتار خلاف واقع میشود، چون در اثر عمل به ظن گرفتار طرح اصل میشود این محاذیر اقتضاء میکند عمل به ظن حرام بشود والّا در صورتی که هیچ کدام اینها نباشد شما میخواهی با این آیات بگویی عمل به ظن حرام است همچنین چیزی نیست.
و الظاهر این که مضمون این آیات تعبّد است، این آیات اگر میگوید عمل به ظن نکن به عنوان تعبّد میگوید یعنی طبق ظن این مظنونت را حکم الله واقعی نیاور تعبّد یعنی تدین، یعنی به عنوان این که این مؤدّای این ظن تدین است و دینُ الله این را میگوید محکوم میکند لذا میفرماید: مضمون و مفاد این آیات ناهیه تعبّد به ظن و تدین به ظن آن را تحریم میکند و قد عرفت انّه ضروری التحریم، و دانستی که حرمتش ضروری است این مطلب پس بنابراین فلا مهمَّ دیگر چرا انقدر شما آن هم دو جای قوانین یکی در جلد اول یکی در جلد دوم، آن هم یک صفحاتی را شما اختصاص دادید به یک چیزی که هیچ لزومی ندارد، فلا مهمَّ ابدا اهمیتی نیست در اطالة کلام بیاییم بحث بکنیم در این که این آیات دلالت دارد بر حرمت عمل به ظن آیا دلالت ندارد اینها مهم نیست، مهم چیه؟ انّما المهمُ آنی که عرض کردم ایشان صبر بکند،
ـ سؤال:...
ـ من کی گفتم حرمت ذاتی دارد؟ از روز اول هم من گفتم بابا عمل به ظن مثل شرب خمر نیست عمل به ظن آقا عوارض جنبی دارد اگر عیبی دارد از آن عوارض جنبی اش عیب دارد شما اگر میخواهی با اینها بگویی اصلاً حرمت ذاتی دارد اینها دلالت ندارد،