و امّا برویم سراغ قسم دوم مخالفت معلوم بالاجمال: و امّا المخالفة العملیة، اگر من عملاً با معلوم بالاجمالم مخالفت کردم نه تنها قلبا عمل خارجیام هم این بود که با آن معلوم بالاجمال مخالفت کردم، عنایت کنید آقا این دو جور میشود یک وقت من اینجایی که مخالفت عملیه میکنم با آن معلوم بالاجمالم یک وقت خطابش خطاب اجمالی است که درس فرداست، یک وقت خطابش تفصیلی است حالا درس فردا را هم الان بگوییم که بهتر روشن بشود: ببینید آقا من علم اجمالی دارم یقین دارم یا عند الرؤیت الهلال دعا واجب است یا ذکر النبی صلواة واجب است؟ عنایت بفرمایید پس من علم اجمالی دارم شب اول ماه اگر رؤیت هلال کردم علم اجمالی دارم یا دعا بر من واجب است عند رؤیت الهلال یا صلواة عند ذکر النبی، خوب حالا رؤیت هلال کردم دعا نخواندم، اسم پیغمبر هم آمد صلواة نفرستادم من اینجا یقینا معصیت کردم دیگر چون علم اجمالی دارم یا این کار واجب است یا آن کار، و من هم هیچکدامش را انجام ندادم خوب اینجا الان مخالفت عملیه قطعیه علم اجمالی است اما خطاب خطاب اجمالی است یعنی میدانم یک معصیتی کردم اما نمیدانم معصیت ترک دعا است یا ترک صلوات است. دقت کردید این الان مخالفت عملیه قطعیه خطاب اجمالی است میدانم من الان یک معصیتی کردم حالا نمیدانم آن معصیت کردنم آن دعایی بوده که نخواندم عند رؤیت الهلال یا صلواتی که نفرستادم عند ذکر ایشان؟ خوب آنجا مخالفت عملیه قطعیه ولی خطاب خطاب اجمالی است. آنی که امروز میخواهیم بخواهیم مخالفت عملیه قطیعه خطاب تفصیلی است، یکی از این دو تا ظرف نجس است آنوقت من چه کار میکنم؟ باید هر دو را اجتناب بکنم یا لااقل یک دانه اش را اجتناب کنم؟ هر دو را برمیدارم میخورم اینجا چه کار کردم؟ مخالفت عملیه قطعیه خطاب تفصیلی، خطاب تفصیلی کدام است؟ اجتنب عن النجس، یعنی من میدانم معصیتی که امروز کردم اجتنب عن النجس را معصیت کردم دقت فرمودید، میگوید فرقی نمیکند مخالفت عملیه قطیعه علم اجمالی حرام است میخواهد خطابش اجمالی باشد مثل آن مثال اول، میخواهد خطابش تفصیلی باشد مثل مثال دوم شما طبق علم اجمالیت نباید مخالفت عملیه قطعی بکنی اگر بکنی مستحقّ عقوبتی حالا میخواهد خطابش اجمالی مانند آن مثال یا تفصیلی که امروز تفصیلی اش را داریم میخوانیم.
خوب حالا این تفصیلیاش هم فرق نمیکند شبهه موضوعیه باشد یا حکمیه، مثالهایش را میزنیم. موضوعیهاش هم فرق نمیکند تحریمیه باشد یا وجوبیه. پس دوباره مطلب را خلاصه اش را بگویم: مخالفت عملیه قطعیه علم اجمالی حرام است، عقوبت آور است مطلقا سواءٌ کانت خطاب اجمالی مثل درس فردا، یا خطاب تفصیلی، خطاب تفصیلی هم لافرقَ بین اینکه شبه هاش موضوعی باشد یا شبهه حکمی، موضوعیاش هم فرق نمیکند تحریمی باشد یا وجوبی همه را مثالهایش را میزنیم. خوب حالا میخواهیم مثال بزنیم برای مخالفت خطاب تفصیلی شبهه هم شبهه موضوعی همین انائین که گفتم، من علم اجمالی دارم یا این اناء و ظرف نجس است یا او، پس چه کار میکنم؟
هر دو را برمیدارم میخورم، اینجا مخالفت خطاب مخالفت عملیه قطعیه خطاب تفصیلی کردم در شبهه موضوعیه تحریمیه، چون یا این نجس است یا این میشود شبهه موضوعی، و شبه هاش هم شبهه تحریمیه است حرام است من آن نجس را بخورم اگر من هر دو را برداشتم خوردم اینجا اجتنب عن النجس را من مخالفت کردم. این مال شبهه موضوعیه تحریمیه. یه مثال هم میزند برای شبهه موضوعیه وجوبیه: مولی به من گفته اکرم زیدً، زید را اکرام کن دو نفر آقا آن ته هستند من یقین دارم یکی از آن دو تا زید هستند، هیچ کدام را اکرام نمیکنم خوب اینجا هم مخالفت عملیه قطعیه در شبهه موضوعیه منتهی فرقش این است آن اولی تحریمیه بود اینجا وجوبی است یعنی من الان میدانم اکرم زیدً مولی را مخالفت کردم. من واجب است لااقل یکی از آن دو تا را اکرام کنم بلکه عقل میگوید باید هر دو را اکرام کنی تا بدانی آن زید را اکرام کردی. این مثالهای کجاش؟ شبهه موضوعیه هم تحریمیه و هم وجوبیه.
و اما شبهه حکمیه: اول یک مسأله عرض بکنیم ایشان میگوید فی بعضٍ موارد معلوم بشود، شما اگر عالم به مسأله بودی میدانستید که مسافر هشت فرسخ که سفر بکند سر هشت فرسخ دیگر این آدم نمازش قصر است مسأله را بلدید اما نمیدانید هشت فرسخ شده یا نشده؟ به این میگویند شبهه موضوعیه، حکم را بلد است که سر هشت فرسخی نماز قصر است اما مسافت را نمیداند الان آیا شده هشت فرسخ یا نه؟ اینجا باید چه کار بکند؟ یک دانه نماز بخواند چه نمازی؟ اتمام، چرا؟ استصحاب عدم تحقق سفر نمیدانم که مسافر شدم مسافر نمازش قصر است مسافر هم کسی است که یقین کند هشت فرسخ رفته من که نمیدانم هشت فرسخ رفتم یا نه؟ یک دانه نماز تمام میخواند به وظیفهاش عمل کرده. این را ما کاری نداریم ما میخواهیم شبهه حکمیهاش را بگوییم، یک نفر اصلاً حکم را بلد نیست یک چیزی به گوشش خورده که اگر مسافرت کرد در اسلام نماز نصف میشود اما نمیداند آیا هشت فرسخ است ده فرسخ است بلد نیست. خوب این آدم الان هشت فرسخ آمده یقینا هشت فرسخ آمده شبهه موضوعی است، حکم را نمیداند بلد نیست که حالا هشت فرسخ آمده باید نماز تمام بخواند یا نماز قصر؟ اینجا باید چه کار کند؟ هر دو را باید بخواند چرا؟ چون علم اجمالی دارد یا نماز قصر بهش تمام است با این مسافتی که آمده، یا نماز تمام برایش واجب است، یا قصر یا تمام هیچ کدامش را نمیخواند این چیه؟ مخالفت عملیه قطعیه در شبهه حکمیه یعنی یقین دارد حکم الله را مخالفت کرده با آن علم اجمالی اش که یا قصر برایش واجب است یا تمام آن صلّ قصرا او تماما را مخالفت کرده. پس خواندیم کجا؟ مخالفت عملیه قطعیه در خطاب تفصیلی چه شبهه موضوعی چه حکمی، موضوعی اش هم چه تحریمی چه وجوبی تمام اینجا مخالفتها عقوبت دارد.
لذا ایشان میفرمایند و امّا المخالفة العملیة، قسم ثانی، و اما مخالفت عملیه این دو جور است اگر این مخالفت لخطاب تفصیلی در مقابل فردا که خطاب اجمالی، فالظاهرُ عدمُ جوازها مطلقا ظاهرا جایز نیست مخالفت عملیه خطاب تفصیلی مطلقا یعنی چی؟ یعنی سواء کانت این خطاب تفصیلی در شبهه موضوعیه باشد شبهه موضوعیه اش هم تحریمیه باشد مثل ارتکاب الانائین المشتبهین که اگر مرتکب بشود مخالفت شده با قول شارع اجتنب عن النجس، یا شبهه موضوعیه وجوبیه مولی گفته اکرم زیدً واشتبه زید بین شخصین، فانّ ترک اکرامهما معصیةٌ اینجا اگر هیچکدام را اکرام نکند معصیت کرده. این هم شبهه موضوعی است آن انائین شبهه موضوعی تحریمی این دومی شبهه موضوعی وجوبی است. پس خلاصه اگر آن انائین را مرتکب بشود اجتنب عن النجس مخالفت شده خطاب تفصیلی. دو نفر آدم را اکرام نکند اکرم زیدا مخالفت شده مخالفت عملیه قطعیه خطاب تفصیلی در شبهه موضوعی آن تحریمیش و این وجوبیش. برویم سراغ شبهه حکمیه.
و امّا یک وقت هست نه ترک قصر و اتمام میکند، این مال شبهه حکمیهاش است فی موارد اشتباه الحکم، یعنی قاطی نکنید با آنجایی که حکم را اصلاً میداند مسافت را نمیداند، آن شبهه موضوعیه است آن یک دانه نماز بخواند کارش تمام است. اما فی بعض موارد اشتباه الحکم هشت فرسخ را رفته حکم را نمیداند حکم مشتبه است ولی اجمالاً میداند این که الان هفت هشت ده فرسخ آمده یا نماز قصر به عهده اش است یا نماز تمام به عهدهاش است، این هر دو را ترک میکند این جایز نیست. این لانّ علت عدم جواز است چرا مخالفت عملیه قطعیه خطاب تفصیلی چه شبهه موضوعی چه شبهه حکمیاش جایز نیست؟ لانّ ذلک معصیة لذللک الخطاب التفصیلی برای اینکه اجتنب عن النجس را مخالفت کرده، اکرم زیدا را مخالفت کرده، صلّ قصرا او تماما را مخالفت کرده لذا ایشان میفرماید که در اینجا فرض این است وجوب اجتناب عن النجس الموجود بین الانائین داشته یعنی بهش گفته بودند بین این انائین آن نجس را باید اجتناب کنی وقتی این هر دو را خورده اجتنب عن النجس را مخالفت کرده. و اما در شبهه حکمی آنجا هم وجوب صلاة ظهر و عصر قصرا او اتماما این کتابها ندارد بگذارید، قصرا و اتماما آدمی که الان نماز ظهر و عصر را نه قصریش را خوانده و نه اتمامش را خوانده با چی مخالفت کرده؟ با صلّ قصرا او تماما، خطاب تفصیلی است در اولی با اجتنب عن النجس مخالفت کرده خطاب تفصیلی را مخالفت کرده، در دومی خطاب تفصیلی اش چیه؟ صلّ قصرا او تماما این نه قصرش را خوانده و نه تمامش را.
خوب پس نتیجتا چی شد آقا؟ مخالفت عملیه قطعیه جایز نیست نه در شبهه موضوعیه و نه در شبهه حکمیه.
ان قلت آمده میگوید شبهه موضوعیه را قبول ندارم. ان قلتی که الان میخواهیم بخوانیم قبول دارد در شبهه حکمیه نباید مخالفت کند باید دو تا نمازها را بخواند ولی در شبهه موضوعیه قبول ندارد. میگوید آقا در شبهه موضوعیه من اصالة الطهارة جاری میکنم ولی نمیدانم که این نجس است شاید او باشد این را میخورم بعد هم میروم سراغ آن میگویم شاید او بوده، این را هم میخورم آمده گفته خود شارع به ما گفته کل شیء لک طاهر، خوب من هم که نمیدانم این بخصوص نجس است من در شبهه موضوعیه قبول ندارم ما گفتیم در شبهه موضوعیه هم نباید مخالفت بکند این آدم میگوید نخیر در شبهه موضوعیه ما میتوانیم مخالفت بکنیم چرا؟ مثل آن مرأة مرددّه میماند کأنّ از ما یاد گرفته میگوید چطور شما در آن مثال مرأة مرددّه که شبهه موضوعیه بود میگفتی اصل عدم وجوب وطی، اصل عدم حرمت من هم اینجا همان اصل را در شبهه موضوعیه جاری میکنم همان کاری که شما در آنجا میکردید ما در اینجا میکنیم.
[اقسام علم و شک]
عنایت بکنید این آدم هم عقیده مرحوم مجلسی است، نظرتان باشد برگردیم به آن تنبیه رابع من یک دو سه کلمه آنجا عرض کردم دوباره تکرار کنم. ببینید آقا ما یک علم محض داریم، یک شک محض داریم، یک علم مشوب محض داریم نمیدانم به نظرتان آمد یا نه اینها همه را گفتم، علم محض، شک محض، علم مشوب به شک، علم محض اسمش علم تفصیلی است، جهل محض هم اسمش شبهه بدوی است، علم تفصیلی این است من یک دانه ظرف دارم همین ظرفی که کنار من است یقین دارم نجس است این چه علمی است؟ علم محض است علم تفصیلی است یک دانه ظرف دارم یقنیا نجس است خوب حکمش هم که روشن است باید بگذارم کنار. یک وقت جهل محض است این ظرفم نمیدانم پاک است یا نجس است علمی تو کار نیست اینجا هم جهل محض است این هم حکمش روشن است کل شیء لک طاهر بردار بخور. صحبت در آن علم مشوب به جهل است که دو تا ظرف دارم علم دارم یکیش نجس است اما نمیدانم علم دارم ولی علمم مشوب به جهل است این را چه کارش بکنیم؟ مشهور علم مشوب به جهل را ملحقش میکنند به علم تفصیلی میگویند چطور اگر یک دانه ظرف داشتی یقینا نجس بود ازش اجتناب باید میکردی، اینجا هم که علم اجمالی داری یکی از این دو تا نجس است بالاخره علم است دیگر جامع علم است این را ملحق کردند به او گفتند علم اجمالی یعنی علم مشوب به جهل ملحق به علم تفصیلی است یعنی علم اجمالی هم مثل علم تفصیلی منجّز تکلیف است همانطوری که از یک دانه ظرف معلوم بالنجس باید اجتناب میکردیم از احد الانائین هم که یک دانه اش را علم داری نجس است باید اجتناب کنی. ولی مرحوم مجلسی ملحقش میکند به شک محض، به جهل محض میگوید اگر یک دانه ظرف داشتی شک داشتی چه کار میکردی؟ مگر نمیگفتی پاک است آن هم جهل است آن علم مشوب به جهل را ملحقش میکند به جهل لذا عبارت چی بود آنجا؟ العلمُ الاجمالی هل هو کالعلم التفصیلی او کالمجهول رأسا، کالمجهول رأسا حرف مرحوم مجلسی است یعنی علم اجمالی مثل جهل محض میماند چطور در جهل محض شما قاعده طهارت جاری میکنی، در اطراف علم اجمالی که یکی از این دو تا نجس است اما نمیدانم کدام است این ملحق به جهل محض است حکم برائت. این آقا مقلّد مرحوم مجلسی است عرض کردم این حرف مجلسی خیلی بزرگوار مجلسی آقا از آن مجتهدهای طراز اول است این آقایان اخباریین برای اینکه عوام فریبی بکنند میگویند بفرما مجلسی را که همه قبول دارند بزرگوار است ایشان اخباری است، بابا ایشان از آن مجتهدهای درجه یک است شما نگویید این حرفها را از کجا میزنی؟ مرآة العقول جلد اول، صفحه ۲۰۰، مرآة العقول شرح اصول کافی است، اصول کافی مال کلینی است مرآة العقول مال مرحوم مجلسی است شرح اصول کافی است جلد اول، اواخر صفحه ۲۰۰ را شما نگاه کنید. ایشان میگوید انّ للمحدّثین نوعا من الاجتهاد، اصلاً آقایان محدّثین هم باید اجتهاد بکنند یک تعبیر خیلی عجیبی دارد ایشان میگوید الاجتهاد لا محیثَ عنه من یک موقعی تو کفایة یادم است دیدم آقای آخوند میفرماید اجتهاد لا محیثَ عنه است خوب آقای آخوند یک مغز اصولی است میگوید اجتهاد ناگزیر است مگر شما میتوانید بدون هوا زندگی بکنید امکان ندارد آدم امکان ندارد متدین باشد بدون اجتهاد، بعد این عبارت را تو مرآة العقول دیدم، دیدم آقای آخوند هم از ایشان یاد گرفته مرحوم مجلسی میفرماید اجتهاد لا محیثَ عنه است عین هوا اصلاً امکان ندارد آدم زنده بماند بدون هوا، امکان ندارد آدم متدین باشد بدون اجتهاد. یا باید اهل اجتهاد باشد یا تقلید الان این جمله اش هم یادم افتاد آنوقت بعد میگوید مجتهدین اجر دارند اگر للمصیبة اجران و للمخطئه اجرٌ واحد اگر مجتهد اجتهادی کرد اجتهادش مطابق با واقع بود خدا دو تا اجر به این میدهد و اگر خطا رفت خدا باز یک اجر بهش میدهد چرا؟ برای اینکه زحمت کشیده پس ببینید تعبیر از این بلندتر ما برای اجتهاد نداریم که اجتهاد لا محیثَ عنه است، غرض ایشان با اینکه مجتهد زبردستی است ولی آن جنبه اخبار را خیلی ایشان دقت میکند، ایشان تو اخبار یک حساسیتی دارد یعنی اگر مجتهد هم هست روی جنبه های اخبار خیلی دقت میکند، مرحوم مجلسی میگوید تو اخبار دارد بعینه کل شیء لک حلال حتی تعرف الحرام منه بعینه خوب شما که نمیدانید این بعینه حرام است بردار بخور ایشان چون تو اخبار کلمه بعینه دارد لذا امده گفته این را که بعینه نمیدانی شاید آن باشد بردار بخور، بعد بیا دهانت را آب بکش بعد برو سراغ آن آن را هم بردار بخور بگو شاید آن قبلی بوده. این کلمه بعینه مرحوم مجلسی را به اینجا انداخته اما پای عقل را میآوریم تو کار میگوییم آقای مجلسی اولاً بعینه معنایش این نیست در جای خودش انشاءالله در کتاب برائت میگوییم اشتباه کردید شما بعینه را آنجوری معنا کردید این اولاً، و ثانیا به حکم عقل مراجعه بکن عقل میگوید شما الان مخالفت مولی کردی حالا شما میگویید این است شاید آن باشد بعد میروی سراغ آن میگویید شاید آن باشد بالاخره بعد از خوردن دو تا شما یقین دارید مخالفت امر مولی کردید و مخالفت امر مولی به هر لباسی باشد حرام است.
غرض این آقای ان قلت عقیده مرحوم مجلسی را دارد، میگوید چی؟ میگوید آقا این انائین که من بخصوصه نمیدانم این نجس است کل شیء لک طاهر این هم که بخصوصه است
ـ سئوال:...
ـ نخیر نخیر آخر اصلاً بعینه معنایش این نیست انشاءالله برائت را که رسیدیم برائت را آنجا شیخ معنا میکند میگوید تأکید است اصلاً اساس حرف ایشان از بین میرود غرض مهم است ایشان ولی منافات ندارد که حالا یک حرفی هم بزنند که توجه نداشتند دیگر خدا همه خوبیها را که به یک نفر نمیدهد ایشان همه خوبیها همه کمالات را دارد ولی گاهی از اوقات در معنا کردن یک حدیث خوب شاید اشتباه بکند، دیگر معصوم که نیستند فقط خواستم بدانید این ان قلت عقیده اش عقیده مجلسی است آمده فرموده چی ان قلت؟ ان قلت به ما میگوید آقا من در شبهه موضوعیه قبول ندارم من اصل جاری میکنم، ان قلت: اذا أجرینا اصالة الطهارة فی کل من الانائین این آقا این را میگوید، میگوید ما اصالة الطهارة جاری میکنیم در دانه دانه، و اخرجنا هما بحکم الشارع یعنی به دستور خود شارع از موضوع نجس این را خارج میکنیم نمیگوییم اجتنابش واجب نیست تا شما بگویید مخالفت علم تفصیلی است، میگوییم اصلاً این ظرف ظرف نجس نیست چطور شما در آن امرأة میگفتند اصلاً این امرأة، امرأتی نیست که قسم خورده باشد، ما هم در اینجا همان کاری که شما در آن مثال مرأة کردید ما هم در اینجا انجام میدهیم. فلیس فی ارتکابهما ایشان میگوید در ارتکاب این دو تا بنا بر طهارت کل منهما مخالفةٌ این اسم لیس است خبر جار و مجرور مقدم شده، لیس مخالفةٌ مخالفت نیست من اگر هر دو را مرتکب شدم این مخالفت نکردم با اجتنب عن النجس من که نمیگویم لاتجتنب عن النجس که شما بگویید مخالفت کردید، میگویم بابا این ظرف اصلاً ظرف نجس نیست. آن ظرف هم آن ظرف نجس نیست، عین آن مرأة که شما میگفتید این زن اصلاً آن زن نیست که قسم خورده باشد، ما هم اینجا این دو تا ظرفها را از موضوع حکم نجس خارج میکنیم نه از اجتنب عن النجس تا شما بگویید مخالف با آن است.
قلت: ایشان میفرماید آقا اصالة الطهارة که جاری میکنید در دانه دانه حق با شماست این را بخصوص نمیدانم بله، آن هم بخصوص نمیدانم او میدانم چطور شد؟ شما میگویید این را بخصوص نمیدانم کل شیء لک طاهر، این هم بخصوص نمیدانم کل شیء آن میدانمش چطور شد، آن میدانم را چه کار میکنید شما؟ شما الان این دو تا را که مرتکب بشوی آن میدانم را مخالفت کردید. لذا ایشان میفرماید بله مقتضی جریان اصل موجود است اصالة الطهارة فی کل منهما بالخصوص اگر حساب بکنید موجب جواب ارتکاب است من حیث هو. من حیث هو یعنی قطع نظر از علم اجمالی، قطع نظر از آن میدانم اگر این را تنها حساب بکنیم، آن را هم تنها حساب بکنیم خوب بله مجهول است و مجهول هم حکمش طهارت است اما آن اناء نجس موجود بینهما را چه کارش میکنید او که دیگر اصلی ندارد دلالت کند بر طهارت او، لانّه نجسٌ یقینا پس یک نجس یقینی مابینهما دارید چه کار باید بکنید؟ یا هر دو را باید بگذارید کنار تا موافقت قطعیه اجتنب باشد، یا لااقل یک دانهاش را بگذار کنار حق نداری شما هر دو را انجام بدهی حالا که میدانی یک نجس بینهما هست یا باید از هر دو اجتناب کنی که بشود موافقت قطعیه یا لااقل از یک دانه اش اجتناب کنی تا فرار کنی از مخالفت قطعیه بنابر اختلافی که در جای خودش میآید.
هذا معَ، معَ جواب دوم است ظاهرا دیر شده باشد.
والسلام علیکم و رحمة الله.