نعم میخواهیم قضیه را برگردانیم، البته آدم خیال میکند ایشان میخواهد برگردد، ببینید آقا تا به حال ما چی گفتیم؟ مخالفت التزامیه عیبی ندارد چون سرایت به عمل خارجی نمیکند. حالا میخواهیم بگوییم مخالفت التزامیه عیب دارد خوب این منافات ندارد با حرفهای قبل، حالا که میخواهیم بگوییم عیب دارد میگوییم در دو واقعه عیب دارد. آخر ببینید شما اگر رجوع به اصل بکنید اصل عدم وجوب میت منافق، اصل عدم حرمت میشود اباحه، یک دفعه میرسی به میت منافق میگویی مباح است دفنش میکنید، یک دفعه هم میرسی میگویی مباح است دفنش نمیکنی، ایشان میگوید نه دیگر آن جایز نیست. پس ببینید این که تا به حال ما به شما گفتیم مخالفت التزامیه عیبی ندارد بگو بابا مباح است اما کجا عیبی ندارد؟ در واقعه واحده در طول عمرت شما برخورد کردی به یک جنازه میت منافق خوب آنجا میخواهی بگو مباح است، آنجا مخالفت عملیه ندارد چون یا فاعل است یا تارک، اما اگر واقعه دو تا بشود، سه تا بشود بگویی ما که خوب پنجاه سال پیش گفتیم اصل عدم وجوب اصل عدم حرمت حکم به اباحه کردیم این آقا منافق است حالا وقت هم داریم این را دفنش کنیم. فردا میرسد به یک منافق دیگر میگوید نخیر ما که گفتیم مباح است دفنش میکنیم این مخالفت تدریجی لازم میآید یقینا مخالفت تدریجی حرام است، مخالفت تدریجی با مخالفت دفعی فرقی نمیکند الان شما دو تا ظرف داری یکی از این دو تا غصب است چه شما هر دو را برداری بخوری مخالفت است، چه یک دانه اش را امروز بخوری یک دانه اش را فردا باز هم مخالفت است. عقلی که میگوید مخالفت مولی قبیح است فرقی نمیگذارد بین دفعتا و تدریجا الان شما اگر اباحه جاری بکنی در یک واقعه امروز دفن بکنی، در واقعه فردا دفن نکنی قطعا مخالفت کردی چرا؟ چون اگر واجب باشد در واقعه واحده عمل نکردی، اگر حرام باشد در واقعه واحده عمل کردی. پس نعم میخواهیم از حرفها برگردیم
ـ سئوال:...
ـ بله حرف مجلسی را ما قبول نداریم عرض کردم اشکالش همین است مرحوم مجلسی چون به حساب جنبه محدثی دارد ایشان مراجعه به اخبار میکند میگوید اخبار میگوید بعینه باید حرام باشد من که بعینه نمیدانم میخورد.
ـ ...
ـ رد میشود این حرفش عرض کردیم ما داریم عقلی حرف میزنیم، مرحوم مجلسی نقلی حرف میزند حالا دوباره این را بگوییم مرحوم مجلسی نظرتان است میگفتیم در اطراف علم اجمالی ایشان ارتکاب هر دو را جایز میداند دلیلش چیه؟ روایت، میگوید روایت میگوید هر چیزی حلال است حتی تعرفُ الحرام منه بعینه شما که بعینه این را نمیدانی بردار بخور بعد آن باشد. بعد میرود سراغ آن میگوید این هم که بعینه نمیدانیم شاید قبلی بوده. میگوییم آقای مجلسی درست است روایت میگوید بعینه اولاً بعینه معنایش این نیست که شما میکنید حرف مجلسی را کسی نپذیرفته، ایشان فرمودند خیلی هم بزرگوارند اما به استناد روایت این حرف را زدند ولی ما پای عقل را میکشیم تو کار میگوییم آقا چه فرقی میکند شما هر دو را الان دفعتا بخوری مخالفت است یک دانه اش حلال، چون آخر مرحوم مجلسی هم تدریجا جایز میداند میگوید یک دانه اش را امروز بخور، یک دانهاش را هم یک ساعت دیگر. میگوییم چه فرقی میکند عقلاً بین مخالفت دفعی و مخالفت تدریجی فرقی نمیکند. علی کل حال این حرفهایی که داریم میزنیم علیه مرحوم مجلسی است.
خلاصه چی شد آقا؟ مخالفت التزامیه عیبی ندارد که چند وقت است داریم میگوییم در صورتی که سرایت به خارج نکند، کجاست که سرایت به خارج نمیکند؟ واقعه واحده چون یا فاعل است یا تارک. اما اگر وقایع متعدد شد شما آن دو تا اصلها را جاری کردی حکم به اباحه کردی در یک واقعه دفن بکنی در یک واقعه دفن نکنی مخالفت تدریجی است یعنی بعد از این دو واقعه یقین داری شما با حکم الله مخالفت کردی اگر واجب بوده در یک واقعه دفن نکردی، اگر حرام بوده اگر در یک واقعه دفن کردی. آقا اشکال داشتید شما؟
ـ سؤال:...
ـ بله دیگر نخیر یا انجام میدهد یا نمیدهد دیگر چون اگر انجام ندهد با استحباب موافقت کرده انجام ندهد، انجام هم بدهد با وجوب موافقت کرده. نه مخالفت عملیه ندارد.
عنایت بفرمایید آقا نعم خلاصه آقا
ـ سؤال:
ـ نخیر تخییر ظاهری باید قائل بشویم یعنی باید خلاصه ملتزم به یک قول بشویم. الان در این دوران امر بین وجوب و حرمت که نمیدانم دفن میت منافق واجب است یا حرام است اولاً بدانید ده قول است ایشان فقط به دو قولش اشاره میکنند. من این ده قول را از مرحوم مشکینی نقل میکنم، مرحوم مشکینی در حاشیه کفایة جلد دوم صفحه ۲۰۳ میفرمایید ولو اجماعی است که در دوران امر بین وجوب و حرمت رجوع به اباحه نمیکنم چون مخالفت عملیه لازم میآید ولی ده قول است. ایشان میفرمایند دو قول اختلافی است خلاصه هر دو قبول دارند که در دوران امر بین وجوب و حرمت اگر وقایع متعدد باشد رجوع به اباحه جایز نیست، چون اگر رجوع به اباحه بکنید وقایع هم متعدد باشد حتما مخالفت عملیه دارد. ایشان میفرماید ولو علما اختلاف دارند حالا آن میگوید ده قول ایشان میگوید دو قول، ولو اختلاف دارند چه کار باید بکنیم ولی همه اتفاق دارند که رجوع به اباحه نمیشود کرد چون اگر رجوع به اباحه بکنیم وقایع متعدد باشد لازم میآید مخالفت عملیه. چه کار بکنیم؟ بعضیها گفتند باید ملتزم بشویم باحدهما مخییرا، دو تا هم دلیل دارند. بعضیها هم گفتند نه حتما باید جانب حرمت را بگیرند پنج تا دلیل دارند دیگر اینها جایش اینجا نیست بگوییم. صفحه ۲۳۸ علامه در دوران امر بین وجوب و حرمت میگوید حتما باید ملتزم به حرمت بشویم حالا نه این مثال، هر مثالی هر چیزی که امرش دائر بود بین وجوب و حرمت علامه عقیدهشان این است باید جانب حرمت را بگیریم. حالا یکدانه دلیلش را هم بگوییم بد نیست میگوید برای اینکه دفعُ المفسده اولی من جلب المنفعة اگر واجب باشد منفعت گیرت میآید اما اگر حرام باشد تو مفسده میافتی دفع المفسده اولی من جلب المنفعة، حتما باید جانب حرمت بگیری. پنج تا هم دلیل میآورد اگر حوصله اش را دارید به صفحه ۲۳۸ مراجعه کنید. بعضیها هم گفتند نخیر باید ملتزم بشویم باحدهما مخییرا اینها هم دو تا دلیل دارند همان صفحه ۲۳۸. ایشان میفرمایند ولو اختلاف است که در دوران امر بین وجوب و حرمت چه کار بکنید ولی همه اتفاق دارند که رجوع به اباحه نمیشود کرد. چرا؟ برای اینکه رجوع به اباحه اگر کردید وقایع متعدد بشود مخالفت عملیه دارد آنوقت این منافات با حرفهای گذشته ما ندارد چون ما از روز اول هم که گفتیم مخالفت التزامیه عیبی ندارد گفتیم مادامی که سرایت نکند به مخالفت عملیه، خوب آن یک دانه است که مخالفت عملیه ندارد والّا اگر وقایع متعدد بشود مخالفت عملیه هم دارد.
حالا عنایت بفرمایید نعم میخواهیم برگردیم اما نه برگشتنی که خیال میکنید از حرفهایمان دست برداشتیم، میخواهیم برگردیم بگوییم رجوع به اباحه جایز نیست برای اینکه اگر اباحهای بشوی شما در وقایع متعدده گرفتار مخالفت میشوی. نعم ظاهر علما در مسأله دوران امر بین وجوب و تحریم الاتفاق علی عدم الرجوع الی الاباحة الان شما خیال میکنید بر خلاف حرفهای گذشته است ما اگر گفتیم رجوع به اباحه بکن گفتیم آنجایی که سرایت نکند به مخالفت خارجیه والا اگر سرایت بکند به عمل خارجی ایشان میفرمایند اتفاق همه علماست که در دوران بین وجوب و حرمت شما نمیتوانی اصل عدم حرمت اصل عدم وجوب قائل به اباحه بشوی. پس چه بکنیم؟ اختلفوا البته اختلاف دارند علماء بعضیها قائل به تخییرند یعنی یا مخییرا وجوب را انتخاب کن، همیشه دفن کن. یا حرمت را انتخاب کن همیشه دفن نکن. این یک قول که دو تا هم دلیل دارد. و قول علامه که میگوید متعیینا باید جانب حرمت را بگیری، هر جا دوران امر بین وجوب و حرمت شد با پنج دلیل علامه فرموده باید جانب حرمت را بگیرید. ایشان میگوید انصافا همین است انصاف کدام است؟ یعنی رجوع به اباحه نکن انّهُ یعنی عدم ضمیر انّه به عدم رجوع برمیگردد، اجماع داریم که رجوع به اباحه نکن در دوران امر بین وجوب و حرمت انصاف این است که انه لا یخلو عن قوّة همین طور است حالا چه کار باید بکنیم باشد، ولی مسلّما رجوع به اباحه در اطراف علم اجمالی نکن، چرا نکن؟ برای اینکه مخالفت عملیه ای که ما تا حالا به شما میگفتیم اگر اباحه جاری کنید مخالفت عملیه نمیآید در واقعه واحده بود که نمیآمد چون یا فاعل بود یا تارک. لذا میگوید مخالفت عملیه ای که لاتلزم فی المقام مقام کدام است؟ دوران امر بین وجوب و حرمت، ما که تا حالا به شما میگفتیم در دوران امر بین وجوب و حرمت اباحه جاری کن مخالفت عملیه لازم نمیآید، مخالفت عملیه دفعیه فی الواقعة، واقعة یعنی واقعه واحده، یعنی ما میگفتیم مخالفت لازم نمیآید یعنی مخالفت دفعی در واقعه واحده عن قصدٍ و عمدٍ، عن قصدٍ و علمٍ یعنی اگر یک واقعه بود شما در آنجا مخالفت عن علمٍ و عمدٍ نداشتید چون یا فاعل بودی یا تارک و امّا المخالفة تدریجا فی واقعتین فهی لازمة اگر شما به اباحه مراجعه بکنید یک دفعه بگویید به یک واقعه میت منافق میرسید بگویید خوب مباح است دفنش میکنید بعد هم برسی بگویی مباح است دفنش نمیکنی این مخالفت تدریجی میشود و عقل همانطوری که مخالفت دفعی را جایز نمیداند مخالفت تدریجی را هم جایز نمیداند. لذا ایشان میگوید مخالفت تدریجی در دو واقعه فهی لازمة البتة اگر ما میگفتیم نه یک دانه واقعه بود خوب یک دانه واقعه مخالفت نداشت اما دو تا واقعه حتما دارد. و العقل کما یحکم ردّ آقای مرحوم مجلسی که ایشان فقط به نقل اکتفا کرده میگوییم العقل کما یحکمُ بقبح المخالفة دفعةً عن قصدٍ و عمد کذلک همان عقل یحکمُ بحرمة المخالفة فی واقعتین تدریجا عن قصد الیها الی المخالفة یعنی شما که امروز این را دفنش کردید فردا دفنش نکردی یقین داری فردا که عن عمدٍ مخالفت کردی شارع را. من غیر تقیید آن کتابها دارد تعبدٍ فرقی نمیکند، بدون تعبد به حکم ظاهری چرا آقا میخوانیم الان. یک جاهایی ما داریم مخالفت عملیه تدریجیه شده اما عیبی ندارد میرسیم الان، ولی اینجا آنجوری نیست ما داریم یک جایی که مخالفت عملیه تدریجیه شده ولی عیبی ندارد. مثال: ما دو تا مجتهد جامع الشرایط داریم هر دو تقلیدشان جایز است شما مخییری این آقا را انتخاب کنی یا آن آقا را. تخییرش را هم بگویید تخییر استمراری است دیگر مال تو برائة است ایشان آنجا میگوید تخییر استمراری است، به مقدار حاجت. پس دو مجتهد جامع الشرایط هر دو یکسان، هر دو جایز التقلید شارع به من میگوید مخییری میخواهی از این تقلید کن میخواهی از آن. اتفاقا یکی از اینها نماز جمعه را حرام میداند ما داشتیم تو علماء اسلام که در زمان غیبت نماز جمعه را حرام میدانستند ولی زیاد هم داریم که واجب است. خوب حالا یکی از اینها میگوید نماز جمعه حرام است در زمان غیبت این از شئونات امام معصوم است قائل دارد که فقط در زمان حضور، ولی بیشتر علماء میگویند نه نماز جمعه در زمان غیبت هم واجب است عین زمان حضور. خوب این آقا یک هفته از این تقلید میکند نماز جمعه نمیخواند، یک هفته از آن تقلید میکند نماز جمعه میخواند دوباره هفته بعد از آن تقلید میکند نمیخواند هفته بعد چون تخییر هم استمراری است خوب ببینید بعد از سه چهار هفته این یقین دارد مخالفت کرده با حکم شارع، چون اگر نماز جمعه حرام بوده یکی دو هفته خوانده، اگر واجب بوده یکی دو هفته نخوانده خوب این عیبی دارد؟ نه مخالفت عملی تدریجی است ولی مستند به حکم ظاهری است یعنی من دلیل دارم یعنی خود شارع به من اجازه داده که من از این تقلید کنم پس ببینید اینجا با آنجا فرق دارد، در این مثال تقلید ولو مخالفت تدریجیه عملیه است ولی چون متعبّد به آن حکم ظاهری بوده این مخالفت من حکم ظاهری چی بوده؟ شارع به من اجازه داده یک هفته از این یک هفته از آن ولی برخلاف ما نحن فیه من نمیدانم دفن میت منافق واجب است خودم آمدم گفتم اصل عدم وجوب اصل عدم حرمت بعد هم قائل به اباحه شدم یک دفعه دفن کردیم یک دفعه دفن نکردم. خوب این هم مخالفت تدریجی است آن هم مخالفت تدریجی است اما آن تدریجی است که مستند به حکم ظاهری است ولی این تدریجی است مستند به حکم ظاهری نیست من روی عقیده خودم حکم به اباحه کردم.
حالا عنایت بکنید ایشان میفرمایند مخالفت عملیه تدریجیه حرام است بدون تعبّد به حکم ظاهری یعنی اگر متعبّد به حکم ظاهری بشویم که بعدا میخوانیم آن عیبی ندارد شما الان حکم ظاهری نداری دلخواه خودت گفتی اصل عدم وجوب اصل عدم حرمت حکم به اباحه کردی بعد دلت خواسته یک دفعه دفنش کنی دلت خواسته یک دفعه دفنش نکنی اینها دلخواه شماست حکم شرعی نیست این مخالفت تدریجی عیب دارد چون مستند به حکم ظاهری تعبّدی نیست بر خلاف آن مثالی که بعدا میخوانیم که آنجا اگر هم مخالفت است مخالفتش تعبّد دارد مقید به حکم ظاهری است در هر واقعه.
و حینئذٍ، حینئذٍ یعنی چی؟ حالا که در وقایعه متعدده رجوع به اباحه مخالفت عملیه دارد پس نکن اباحه چه کار کن؟ یا از اول ملتزم به وجوب بشو همیشه دفن کن، یا از اول ملتزم به حرمت بشو و هیچ وقت دفن نکن. حینئذٍ حالا که رجوع به اباحه در وقایع متعدده مخالفت تدریجیه دارد فیجب بحکم العقل الالتزام یا به فعل همیشه دفن کن، یا به ترک همیشه دفن نکن، اذ فی عدمه عدم التزام اگر ملتزم نشوی به یکی از این دو تا یعنی ملتزم به اباحه بشوی گرفتار چی میشوی؟ گرفتار کاری میشوی که مبغوص شارع است قطعا چون یک دفعه دفن کردی و یک دفعه دفن نکردی، اگر ملتزم نشوی لازمه اش ارتکاب کاری است که مبغوص شارع است یقینا عن قصدٍ این عن قصد جار و مجرور متعلّق به ارتکاب است یعنی اگر شما ملتزم نشوی ملتزم به اباحه بشوی مرتکب شدی عن قصدٍ به یک کاری که یقینا مبغوص شارع است.
[اشکال: مخالفت تدریجی عیبی ندارد]
خوب ان قلت، ان قلت میآید میگوید جلو، میگوید نه مخالفت تدریجی عیبی ندارد ان قلت میگوید چی؟ ندارد ان قلت را قلتش را داریم، ان قلت میآید میگوید آقا مخالفت تدریجی عیبی ندارد ما امروز دفن میکنیم فردا دفن نمیکنیم بعدا میفهمیم یک مخالفتی شده اینکه عیبی ندارد چون تعددّ واقعه، آنکه عیب دارد مخالفت دفعی است.
جواب میدهد ایشان میگوید: بله شما شنیدید یک جایی مخالفت تدریجی عیبی ندارد ولی آن کجاست؟ آنجایی که مستند به حکم ظاهری باشد همان تقلیدی که مثال زدیم اما اینجا فلا. پس ببینید آقا این عبارتی که الان میخواهیم بخوانیم ایشان میفرمایند که تعدد واقعی قلت است ان قلت، ان قلت را در تقدیر بگیریم، ان قلت میگوید چی؟ ما گفتیم مخالفت تدریجی حرام است پس اباحه نکن که گرفتار بشوی. ان قلت که نه مخالفت دفعیاش حرام است عیبی ندارد من اباحه بگویم امروز مخالفت بعدا بفهمم مخالفت شده چون تعدد واقعه مخالفتش عیبی ندارد. قلتُ تعدد واقعه که شما شنیدید مخالفت تدریجیاش عیبی ندارد انما یجدی یعنی یفید آن تعدد واقعه وقتی مفید است که شما از طرف شارع اذن داشته باشی عند کل واقعةٍ و آن در مسأله تقلید است. کما فی تخییر الشارع للمقلّد بین قولی مجتهدین شارع میگوید آقا این دو تا مجتهد هر دو مساویند شما از هر کدام میخواهی تقلید کن تخییرش هم تخییر استمراری است یجوز معه یعنی با این تخییر استمراریش، یک روز رجوع میکنم به احدهما نماز جمعه میخوانم، یک روز رجوع میکنم به دیگری نماز ظهر میخوانم. خوب اینجا الان مخالفت تدریجیه شده ولی اینجا را قاطی آنجا نکن اینجا اگر تعدد واقعه اجازه میدهد ما مخالفت بکنیم برای اینکه مستند به حکم شارع است اما در ما نحن فیه این آدم اقدام کرده بر مخالفت بدون استناد به حکم شارع. خودش گفته اباحه یک دفعه دلش خواسته دفن کرده یک دفعه دلش خواسته دفن نکرده، آن تعدد واقعه مصحح مخالفت است اما این تعدد واقعه نه، اما مع عدمه عدم اذن، اما اگر در واقعه شارع اذن به ما نداد مثل همین جا که من خودم اباحه جاری کردم به اذن شارع نبوده، القادم علی ما هو مبغوصٌ للشارع، یک دفعه دفن کردم یک دفعه دفن نکردم پس اقدام کردم بر کاری که مبغوص شارع است اینجا عقلاً من مستحقّ ارتکاب آن مبغوض شدم یعنی من عمدا آن مبغوض را انجام دادم و گرفتار عقوبت میشوم. امّا لو التزام اما اگر شما یک دانه را ملتزم شدی مثلاً جانب لزوم را ملتزم شدی و همیشه دفن کردی اتفاقا قیامت معلوم شد حرام بوده عقوبت ندارد. بالاخره شما نمیتوانی اباحه جاری کنی یک دفعه دفن بکنی یک دفعه نکنی، پس چه کار کن؟ ملتزم بشو به یکی مثلاً وجوب را بگیر اگر ملتزم به وجوب شدی همیشه میت منافق را دفن کردی قیامت معلوم شد اشتباه کردی حرام بوده این کار، خوب شما را عقوبت نمیکنند چون عقوبتش بلابیان است شما که نمیدانستی حرام است. پس اباحه جاری نکن که گرفتار عقوبت میشوی. اما اگر ملتزم شدی باحد الاحتمالین و عوضی در آمد این را اضافه کنید اگر ملتزم شدی باحد الاحتمالین و اتفاقا خلاف واقع در آمد قبح عقابهُ این را عقابش نمیکنند بر آن مخالفت لو اتفّقت اگر واقعا مخالفت در آمد عقوبت نمیشود چون نمیدانسته یک دانه را انتخاب کرده حالا اتفاقا آن یک دانه هم عوضی در آمده.
[موید عدم رجوع به اباحه (مویدکلام غیر مشهور)]
و یمکن استفادةُ ذلک، ذلک کدام است؟ استفاده اینکه رجوع به اباحه نمیشود کرد، میخواهیم از یک جای دیگر هم استفاده بکنیم به نفع غیر مشهور داریم مثلاً حرف میزنیم که میخواهیم بگوییم از یک جای دیگر هم میتوانیم استفاده کنیم که مخالفت التزامیه جایز نیست باید شما حتما حتما یک طرف را ملتزم بشوید. عنایت کنید آقا ما در اخبار متعارضه داریم میآیند به امام عرض میکنند اذا جاء عنکم خبران متعارضان کیف نصنع ما اگر به دو خبر متعارض از شما رسیدیم خوب یک خبر به ما میرسد شما گفتید فلان کار واجب است، یک خبر دیگر از جدتان به ما میرسد فلان کار حرام است ما چه بکنیم؟ امام به اینها میگویند اخبار علاجیه، خوب این تعارض یک بیماری است، اما معالجه میکند میفرماید آن عادلتر را بگیر. میگوید هر دو عادلند. میگوید آن فقیهتر را بگیر. میگوید هر دو فقیهند. آخر سر امام میفرمایند اذا فتخیر. ببینید امام راضی نمیشود شما هر دو را بیندازی دور یا اگر رجحانی دارد آن راجح را باید بگیری یا اگر از هر جهت مساوی است مخییرا یک دانه را بگیری. رفتیم آنجا در خبرین متعارضین حتما حتما امام راضی نیست شما هر دو را بیندازی دور باید به یکدانه از اینها عمل بکنی. ایشان از آنجا استفاده میکند برای اینجا، میگوید نگاه کن در آنجا امام راضی نیست شما هر دو خبر را بگذاری کنار و حال آنکه احتمال دارد هیچ کدام هم مطابق با واقع نباشد، احتمالش که دارد این خبرهایی که دست ماست حجّت است باید هم عمل بکنیم ولی احتمال دارد خلاف واقع باشد جعلی باشد، احتمالش که هست ما میبینیم در خبرین متعارضین با اینکه احتمال دارد هیچکدام مطابق با واقع نباشد امام راضی نیست شما هر دو را بیندازی دور میگوید باید به یکی از آنها ملتزم بشوی. از آنجا استفاده میکنیم به طریق اولی در اینجا به یکی از آنها باید ملتزم بشویم. میدانید چرا به طریق اولی؟ برای اینکه اینجا یقینا یکی از آنها مطابق با واقع است من که علم دارم دفن میت منافق یا واجب است یا حرام پس یقینا یکی از این دو تا مطابق با واقع است وقتی در آنجایی که احتمال بدهیم هر دو بر خلاف واقع است امام راضی نباشد ما هر دو را بگذاریم کنار میگوید باید به یکدانه ملتزم بشوید در ما نحن فیه به طریق اولی چرا طریق اولی؟ اولویت قطعیه به این میگویند اولویت قطیعه استفاده میکنیم که در اینجا هم حتما حتما باید ملتزم به یکی از اینها بشویم. عجیب است ایشان میگوید یمکن اول صفحه ۲۳۷ را نگاه کنید میگویند لایمکن، نمیدانم یادشان نیست چه جوری است خوب من چون رسائل را اولش را میگویم آخرش را میگویم حرفهای ایشان تو ذهنم است اما ایشان اوایل صفحه ۲۳۷، همان صفحهای که اول درس آدرس دادیم حرف شیخ طوسی را نقل کردیم از اواخرش، اوایلش را ببینید آنجا بعضیها آمدند همین کار را بکنند آمدند گفتند آقا چون خبرین التزام به یکیش لازم است پس اینجا به طریق اولی، ایشان میگوید لایمکن. اما اینجاخود ایشان میگویند یمکن، عنایت بفرمایید یمکن استفاده بکن ذلک را یعنی وجوب التزام را ما باید ملتزم به احد الوجوبین یا حرمت بشویم، میتوانیم استفاده کنیم این وجوب التزام را از فحوی، فحوی یعنی اولویت قطعیه، اگر آقای آخوند میخواست اینجا حرف بزند میگفت به مفهوم موافقت، اگر میرزای قمی میخواست حرف بزند میگفت به لحن الخطاب، من اینها را میگویم که بدانید. سه چهار کلمه ما داریم یکدانه معنا دارد اولویت قطعیه را ایشان همیشه میگوید فحوی، آقای آخوند میگوید مفهوم موافقت، آقای میرزای قمی میگوید لحن الخطاب، علی کل حال معنای همه این کلمات چیه؟ اولویت قطعیه، فحوی یعنی اولویت قطعیه مفهوم موافق یعنی اولویت قطعیه، لحن الخطاب یعنی اولویت قطعیه، ما میتوانیم این حکم به وجوب التزام باحدهما را استفاده بکنیم به اولویت قطیعه از کجا؟ از اخبار التخییر عند التعارض چطور در خبرین متعارضین امام راضی نمیشود من هر دویش را بیندازم دور؟ میگوید باید ملتزم بشوی به یکی از این دو تا خبر عمل کنی، با اینکه احتمال دارد هیچکدامش هم مطابق با واقع نباشد. اما در ما نحن فیه حتما یکدانه اش مطابق با واقع است چون یا وجوبش یا حرمت وقتی در آنجا موافقت التزامیه یعنی التزام به احدُ الخبرین لازم باشد در اینجا به طریق اولی. ولی عین همین حرف را این آقای مستدلّ بیچاره در صفحه ۲۳۷ زده و ایشان ردّش میکند و میگوید نخیر لایمکن.
عنایت بفرمایید تا فردا. والسلام علیکم و رحمة الله.