المقام الثالث
في تعارض الاستصحاب مع ما عداه من الاُصول العمليّة
أعني: أصالة البراءة وأصالة الاشتغال وأصالة التخيير
بحث در تعارض استصحاب با سائر ادلّه مىباشد.
دو مقام از بحث تفصيلا مورد بررسى قرار گرفت.
مقام سوم: تعارض استصحاب با سائر اصول عمليّه
اين مقام شامل چهار مرحله مىباشد.
مرحله اول: تعارض استصحاب با اصالة البراءة
مرحله دوم: تعارض استصحاب با اشتغال
مرحله سوم: تعارض استصحاب با اصالة التخيير
مرحله چهارم: تعارض استصحاب با استصحاب ديگر
[الأوّل: تعارض البراءة مع الاستصحاب]
مرحله اول: تعارض استصحاب با اصالة البراءة
مىدانيم عصير عنبى إذا غلى يحرُم. از طرف ديگر مىدانيم وقتى غليان ادامه پيدا كند و دو ثلثش توسط حرارت كم شود، آب انگور پاك مىشود.
مثال: آب انگورى جوشيده و نجس شده، لكن بعدا با بودن در هواى آزاد دو ثلثش تبخير شده است. شك داريم آب انگور پاك شده يا نه.
استصحاب نجاست: حكم مىكند آب انگور نجس است و خوردنش حرام است.
اصالة البراءة: شيء مشكوك است، علم به نجاست نداريم، و كلّ شيء طاهر حتّى تعلم أنّه قذر. علم نداريم شيء نجس است بنابراين بگو پاك است.
بين استصحاب و اصل براءة تعارض شد. كداميك مقدّم مىباشد؟
بيان مطلب:
در مسأله دو احتمال وجود دارد.
احتمال اول: اين دو اصل تعارض و تساقط مىكنند.
احتمال دوم: اصل استصحاب مقدم بر اصالة البراءة مىباشد.
شيخ انصارى مىفرمايند: اصل استصحاب مقدم بر اصالة البراءة است.
بررسى دليل تقدم استصحاب بر اصالة البراءة: چنانچه در اصول فقه خواندهايم، اصل براءة بر دو قسم است:
۱ ـ براءة عقلى: موضوع براءة عقلى عدم البيان والدليل است. عقل مىگويد اگر بيان و دليل نبود آزاد است.
در رابطه با براءة عقلى اصل استصحاب وارد بر براءة عقلى است. جهتش اين است كه اصل استصحاب موضوع براءة عقلى را نابود مىكند. موضوع براءة عقلى عدم البيان است، استصحاب مىگويد أنا البيان، بنابراين براءة عقلى منتفى مىشود.
۲ ـ براءة شرعى: رواياتى كه براءة را صادر مىكند، دو دسته هستند:
أ. از بعضى از روايات استفاده مىكنيم كه موضوع براءة عدم البيان است، يعنى موضوع همان براءة عقلى است.
در اين موارد نيز همين بيان جارى است، و موضوع براءة عدم البيان والدليل است، استصحاب بيان و دليل مىشود، موضوع براءة منتفى مىشود و استصحاب مطرح و حجة مىباشد.
ب. دسته ديگر از روايات كه اكثر روايات باب براءة است، موضوع براءة را شك مىدانند. هر جا شك كردى براءة جارى كن.
نسبت به اين روايات و ادله براءة بايد بررسى كنيم كه جهت تقديم استصحاب بر ادله براءة چيست.
در اين مسأله دو قول است:
قول اول: صاحب رياض و جماعتى از علماء قائل شدهاند كه استصحاب از باب ورود مقدم بر براءة شرعيه است.
قول دوم: شيخ انصارى مىفرمايند استصحاب از باب حكومت مقدم بر براءة شرعيه است.
دلايل قائلين به قول اول:
دليل اول بر ورود استصحاب بر براءة شرعيه: يك روايت از روايات باب براءة را بررسى كنيد.
مثال: كلّ شيء مطلق حتّى يرد فيه نهي. امام فرموده است نسبت به هر شيئى آزادى مگر اينكه نهيى وارد شود.
اصل استصحاب نسبت به زمان گذشته يك نهى است، يعنى يقين داريم در زمان گذشته اين شيء حرام بوده است، حالا هم همان حكم را استصحاب مىكنيم، يعنى مىگوييم الآن هم ان شاء الله حرام است. يعنى در حقيقت از ارتكاب اين عمل به خاطر استصحاب نهى داريم.
موضوع براءة جايى است كه نهى نباشد، در صورتيكه شما نهى داريد. بنابراين موضوع براءة منتفى است.
استصحاب وجود نهى را ثابت كرد، موضوع براءة منتفى شد، بنابراين استصحاب وارد بر دليل براءة مىشود.
اشكال شيخ انصارى به دليل اول قائلين به قول اول: نهى از ارتكاب اين شيء مشكوك در اين زمان كجاست. چه دليلى مىگويد از مشكوك اجتناب كنيد. دليلى به جز ادله استصحاب در بقاء حرمت شيء نداريم.
دليل استصحاب مىگويد شيء مشكوك حرام است. دليل براءة مىگويد مشكوك جايز ارتكاب است. بنابراين ورود درست نشد، و مقام تعارض مىباشد.