قسم دوم استصحابات موضوعية: در اين مورد هم كه اصالة الصحة با استصحاب موضوعى كه نتيجهاش فساد باشد تعارض كند، در اين صورت هم نظر آخر مرحوم شيخ انصارى اين است كه اصالة الصحة مقدم بر استصحاب موضوعى خواهد بود، ولو در ابتداى كلام مسأله را با اجمال و اشكال مطرح مىكند.
مثال: زيد خريد و فروشى داشته است، شك داريم كه اين معامله فاسد است يا نه. منشأ فساد اين است كه شك داريم آيا زيد بالغ است؟ اصالة الصحة مىگويد فعل مسلمان حمل بر صحة مىشود. لكن استصحاب عدم البلوغ مىگويد زيد بالغ نيست لذا معامله فاسد است.
اگر اصالة الصحة از امارات ظنية باشد، بلا شك اماره بر استصحاب مقدم مىباشد.
اگر استصحاب و اصالة الصحة جزء اصول عمليه باشند، مسأله داراى اشكال مىباشد.
نكته: نسخ رسائل در اين مورد در بيان كلمات شيخ انصارى بسيار مضطرب مىباشد. در بين تمام نسخهها نسخهاى كه جديدا از رسائل چاپ شده به طور مفصل مطالبى را در اينجا مطرح كرده است كه ظاهرا به قلم شيخ انصارى نمىباشد بلكه از اضافات شاگرد ايشان سيد مجدد مىباشد.
بيان اشكال استصحاب موضوعى فساد و اصالة الصحة از اصول عمليه باشند: ممكن است بگوييم كه اين دو اصل تعارض و تساقط مىكنند. زيرا مفاد استصحاب عدم البلوغ اين است كه زيد بالغ نيست، بنابراين بيعش باطل است. لكن مفاد اصالة الصحة حمل فعل مسلمان بر صحيح است پس حكم مىشود ان شاء الله اين فعل صحيح است.
استصحاب عدم البلوغ بيع فاسد است، اصالة الصحة مىگويد بيع صحيح است. مفاد اين دو متعارضند، بنابراين تعارض و تساقط مىكنند.
لكن نظر صحيح در مسأله اين است كه: در اين صورت هم اصالة الصحة بر استصحاب موضوعى مقدم مىباشد.
در حكمت و فلسفه ثابت شده است: وجود المعلول مسبّب من وجوب علّته.
در مقابل مىگويد: عدم المسبّب مسبّبٌ من عدم سببه. مسبب و معلول وجود ندارد زيرا علت تامهاش وجود ندارد. نمىگويند معلول وجود ندارد زيرا علت ناقصه وجود دارد. نبود معلول به خاطر اين است كه علت تامه نيست چه مىخواهد هيچ يك از اجزاء علت نباشد يا مىخواهد علت ناقصه باشد. ما كارى در نبود معلول به وجود علت ناقصه نداريم، عدم معلول به خاطر نبود علت است.
مفاد استصحاب موضوعى اين است كه: عقد صحيح نيست زيرا بلوغ وجود ندارد. بنابراين عدم الصدور العقد الصحيح است. عقد صحيح ثابت نشده چون بلوغ وجود ندارد.
اصالة الصحّة مىگويد: عقد صحيح موجود است.
وقتى اصالة الصحة آمد و عقد صحيح را وجود داد، عدم عقد صحيح منتفى شده و به العقد الصحيح تبديل مىشود.
بنابراين اصالة الصحة، عدم العقد الصحيح را كه مفاد اصل موضوعى بود را برطرف كرد.
بنابراين حكم مىكنيم: العقد صحيح.