۱۰. وضع المركّبات
بحث امروز: باید حواستان با من باشد. مرحوم مظفر خیلی رمزی رد شده است.
این مقدمهی دهم چه میخواهد بفرماید. جملهای که از مفردات درست شده است به اجماع دو وضع دارد. یک جمله را مثال میزنیم: زید قائم یک جمله است. از دو مفرد علی الظاهر درست شده است. این جمله به اجماع دو وضع دارد. یک مفرداتی که در این جمله هست. یکی از مقردات زید است یکی قائم. زید برای آقای زید وضع شده است. قائم: یک ماده دارد یک هیات. مادهاش وضع شده است به نحو وضع شخصی. هیاتش هم وضع نوعی دارد. پس مقرداتی که در این جمله است وضع شدهاند.
مفرد اگر جامد باشد، به مادته و هیاته وضع شخصی دارد. و اگر مشتق باشد مادهاش وضع شخصی و هیاتش وضع نوعی دارد.
شما در ذهنتان باشد تا ابد هیچ وقت جامد هیاتش وضع ندارد. یعنی ماده و هیاتش روی هم رفته با هم وضع شده است.
یک چیزی دیگر مرحوم مظفر نفرموده است ما باید بگوییم: اعراب مفردات هم وضع دارد. یعنی ضمهی زید برای یک معنایی وضع شده است: مبتدا بودن. ضمهی قائم وضع شده برای مسند به بود. که ایشان نفرموده است. وضع نوعی است.
وضع دوم در جمله: هیات عارضه بر مفردات متصلهی به هم نیز وضع دارد. شما اگر این زید را بچسبانید به قائم. زید قائم. این چه شکلی پیدا میکند. در ادب این زید قائم هیات جملهی اسمیه را پیدا یم کند که این هیات هم وضع دارد. وضع شده است برای ثبوت شیء لشیء. هیات عارضه که مشخص شد. بعد از این که این دو مفرد را کنار هم قرار دادی اهل ادب میگویند این زید قائم یک هیات پیدا کرد که قبل از چسبیدن اینها به هم این هیات را نداشت. این هم وضع دارد. منتها چه نوع وضعی؟ نوعی. یعنی واضع خصوص این زید قائم را وضع نمیکند. وقتی میخواهد زید قائم را وضع بکند یک کلی در ذهنش میآورد این طور: الاسم کذا. آن وقت این الاسم کذا را وضع میکند برای ثبوت شیء لشیء.
همهی علما نظرشان این است که هر جملهای که ا مفرداتی درست میشود بدون استثنا این دو وضع را دارد. حالا سوال: آیا جمله بیش از ایند دو وضع یک وضع سومی دارد یا خیر. این مقدمهی دهم دربارهی این سوال است.
این تصورش کمی سخت است. وضع اول مال مفردات بود. وضع دوم مال هیات. وضع سوم مال این است که بگوییم واضع مفردات را در ذهن آورده و آن هیاتی هم که برای این مفردات چسبیده به هم هم آورده در ذهن بعد مجموع اینها را وضع کرده است. وضع سوم مال مجموع مفردات و هیات عارضهی بر مفردات متصلهی به هم. کسانی که میگویند وضع سوم دارد یعنی م یگویند واضع زید و قائم را در ذهن آورد و هیات جملهی اسمیه هم در ذهن آورده مجموع این دو را وضع کرده است برای یک معنایی. این ثمره دارد هم در فقه هم در بلاغت.
به عبارت دیگر: مفردات که وضع دارد. سوال این است که بعد ا ز وضع مفردات نیاز به یک وضع است؛ هیات عارضه؟ یا احتیاج به دو وضع است؟ هم هیات عارضه، و هم مفردات را به ذهن آورد و هم هیات عارضه.
جواب: این جا امام خوب حرف دارد و ابن مالک در شرح کافیه هم خوب حر فدارد. ابن مالک در شرح کافیه میگوید در جمله وضع سوم هم هست. ولی مشهور میگوویند جمله وضع سوم ندارد.
دلیل اول: مرحوم مظفر ناقص فرموده باید کاملش بکنیم: صغری: اگر در جمله وضع سوم باشد لازمهاش تحصیل حاصل یا لغویت است. این را باید توضیح دهیم. کبری: لازم باطل. فالملزوم مثله: یعنی وضع سوم باطل است.
شما میگویید در جمله وضع سوم است. ما سوال میکنیم آیا این وضع سوم به خاطر غرضی هست یا نه؟ اگر به خاطر غرضی نیست این وضع سوم میشود لغو. اما اگر به خاطر غرضی است میپرسیم آن غرض چیست؟ هیچ غرضی نیم توانند به ما نشان بدهند جز قصد فهماندن معنا. این یعنی میگویند واضع یک وضع سومی هم کرده است تا شما به واسطهی این وضع سوم بتوانی مقصودت را به دیگران بفههمانی. این میشود تحصیل حاصل. چرا که بدون این وضع سوم هم م یتوانی مقصود خود را به دیگران برسانی. شما میخواهی به دیگری بفهمانی که زید ایستاده است. زید که وضع شده است برای آقا؛ قائم هم که وضع شده است برای ایستاده. هیاتش هم که وضع شده است برای قیام برای این آقا ثابت است. به وسیلهی همین دو وضع میتوانی غرضت را به دیگران برسانی. اگر بگویی وضع سومی هست میشود تحصیل حاصل.
دلیل دوم: مرحوم مظفر یک اشارهی کوچک کرده است. فقط گفته است بل هو لغوٌ. اشاره نکرده است. صغری: اگر در جمله وضع سوم باشد لازمهاش این است که هرجمله دو مرتبه دال بر معنای خودش باشد. کبری: و اللازم باطل بالضروره؛ نتیجه: فالملزوم مثله.
هیات عارضه برای ثبوت شیء لشیء در جملهی اسمیه. آن وضع سوم برای چه وضع شده است؟ ما هر چه که فکر میکنیم میبینیم که وضع سوم برای هیچ چیزی نمیتواند وضع شده باشد مگر برای ثبوت شیء لشیء. اگر در جمله وضع سوم باشد و زید قائم را به شما بدهند مشا باید این جور معنا کنید: زید ایستاده است؛ زید ایستاده است. اولی مال وضع اول و وضع دوم؛ دومی مال وضع سوم است. چون وضع سوم مال مجموع بود. پس مقتضای مجموع در آن خوابیده است. پس اگر زید قائم بدهند دست شما بگویند طبق وضع سوم ترجمه کن باید دو مرتبه ترجمه کنید. و اللازم باطل. شما از هر عربی بپرسید زید قائم معنایش چیست میگوید زید ایستاده است. فالملزوم مثله.
تمام آن چه که گفتیم را روی قام زید پیاده بکنید.
ثمره: اگر در یک جملهای بگویید وضع سوم هست همیشه چمله دال بر تاکید است. و این خلاف وجدان است. چون بعضی مواقع مقتضای حال تاکید نیست. در آیات قرآنی شنوندهی شما گاهی خالی الذهن است، گاهی متردد و گاهی منکر است. اگر اسناسان خالی الذهن باشد، شما نباید تاکید به کار ببرید. حال آن که اگر بگویید وضع سوم است گاهی آیه قرآن در مورد شخص خالی الذهن به کار رفته است، [نتیجه این که] آیه قرآن باید فصاحت و بلاغت نداشته باشد.
بعدش یک لعلّ دارد که ایشان غلط فرموده است.