بحث اخلاقی هفته
«عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یقُولُ إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا یفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً.»، که این روایت در جلد نهم مرآت العقول صفحهی ۴۱۲ آمده است.
این ایام مصادف و مقارن با ایام اعتکاف و ایام البیض ماه رجب است، که فرصت بسیار مهمی است برای کسانی که دنبال تزکیهی قلوبشان هستند و دنبال این هستند که واقعاً زنگارهای شیطانی را که در درونشان راه پیدا کرده، در این مدت بزدایند.
از اول ماه رجب دیگر انسان باید کار تزکیه را شروع کند و ماه رجب و شعبان را هم مکرر شنیدید که مقدمهای است برای تزکیهی نهایی که در ماه مبارک رمضان انسان باید انجام دهد. اصولاً این سه ماه، سه ماه تزکیة القلوب است که باید انسان در راه تزکیه، آن تیرگیها و زنگارهایی را که درونش را فرا گرفته، از بین ببرد.
به حسب روایات و به حسب آیات قرآن انسان وقتی که متولد میشود، دارای یک فطرت قلب نورانی است، که مراد از قلب، نه این قلبی است که الآن در درون انسان و یکی از اعضای انسان هست، بلکه مراد از قلب همان فطرت و روح پاکی است که خداوند در درون انسان قرار داده است. این قلب بعد از ولادت به تعبیر بزرگان یک لطیفهی ربّانیه، روحانیه و نورانیه است که خداوند به انسان عنایت کرده است.
در این روایتی که خواندیم بیان کرده که انسان اولین گناهی را که انجام میدهد، «خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ»، در این لطیفهی روحانیه یک نقطهی سیاهی به وجود میآید، «فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ» اگر توبه کرد و واقعاً پشیمان شد، این نقطهی سیاه از بین میرود، اما اگر توبه نکرد، نعوذ بالله «وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ» این نقطه همینطور توسعه پیدا میکند و به حدّی میرسد که دیگر جلوی پذیرش اوصاف خوب را از انسان سلب میکند.
در بعضی از آیات قرآن این مسئله هست که انسانی که گناه میکند، هر قدمی برای گناه مثل این است که یک قدم دارد به سوی جوّ بالا میرود، *كَأَنَّمَا یصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ* کانّ به طرف آسمان صعود میکند و این گناه اگر نعوذ بالله زیاد شود، به حدی میرسد که دیگر اصلاً ممتنع است که به سوی حق و به سوی پروردگار برگردد، همان طور که انسان وقتی از زمین به طرف آسمان میرود، کمکم هوا کم میشود به طوری که دیگر قدرت بر تنفس پیدا نمیکند، در باب گناه هم مسئله این چنین است.
باید مراقب باشیم که خدای نکرده گناهی از ما، مخصوصاً قشر روحانیون و طلبهها سر نزند، که اگر گناهی در قلب یک انسان معمولی نقطهی سودا است، عرض میکنم که گناه در قلب یک انسان روحانی از اول کل قلب او را میگیرد، چون این ظرفی است که دنبال علم و تحصیل حقایق و معارف است، لذا شکستنیتر میشود، تا آن ظرفی که از اول در این وادی نبوده است، یعنی برای انسان طلبه، یک گناه صغیره هم، به مراتب بالاتر از یک گناه کبیرهای است که دیگران انجام میدهند.
لذا بحسب روایات عقوبت عالم مذنب از عقوبت جاهل مذنب بیشتر است، که روی همین جهت است که عالم مذنب ظرفی از علم و حقایق پیدا کرده، که اگر آلوده به گناه شود، به مراتب عقوبتش از عقوبت انسانهای دیگر بیشتر است.
این ماه رجب و این ایام واقعاً فرصتهایی است که خداوند نصیب انسان کرده است، که «و إن لله فی أیام دهرکم نفحات»، که در این ایام سال هم، خداوند نفحههای خاصی به یک افرادی عنایت میکند.
مبادا کسی هم فکر کند و بگوید: هر چه فکر میکنم، گناهی انجام نمیدهم که خود همین هم گناه است و باید شروع کنیم و قلبمان را واقعاً شخم بزنیم و تفحص کنیم و ببینیم که واقعاً چه تیرگیهایی در آن وجود دارد، که خودمان خبر نداریم.
بدبختی انسان از همین غفلت است، وقتی به انسان گناهکار میگوییم: گناه میکنی، قبول ندارد و میگوید: گناه نمیکنم، یعنی خبر ندارد از اینکه این عمل یک عمل مخالف با فطرتش و نورانیت و مخالف با تکامل او هست، لذا آن را گناه نمیداند، که در یک مراتب پنهانیتر خود ماها هم گرفتار همین هستیم، یعنی در درون ما هم ریشههایی از ذنب و گناه وجود دارد، که فکر نمیکنیم گناه و مانع از نورانیت است.
قلب خودمان را در درجهی اول، واعظ برای خودمان قرار دهیم، در روایتی از رسول خدا (صل الله علیه و آله) وارد شده که فرمودند: «إذا أراد الله بعبد خیرا» وقتی که خداوند خیر عبدی را بخواهد، «جعل من قلبه واعظاً» قلبش را واعظ او قرار میدهد.
همین را میخواهم عرض کنم که این یک ملاک بسیار خوبی است، واقعاً در یک ۲۴ ساعت و در آن ایامی که بیدار هستیم، چقدر خودمان را نصیحت میکنیم؟ چقدر خودمان را سرزنش میکنیم؟ چقدر خودمان را عتاب میکنیم؟ یا اینکه واقعاً وقتی که انسان در خلوت خودش است، مبتهج به خودش است، که من مشغول درسم، مشغول علم و نماز و عبادتم که این همان تیرگی است که جلوی واعظ بودن قلب را گرفته است.
این یکی از تیرگیهایی هست که انسان از آن خبر ندارد، واقعاً این واعظ بودن قلب، یکی از ملاکهای بسیار مهم برای انسان است، که انسان قلبش واعظ او باشد و بهترین واعظ برای انسان، همان فطرت نورانیهی انسان است.
در این فراز و نشیبهای دنیا، مخصوصاً در شرایطی قرار داریم، که حرفها و شایعهها و نسبتها زیاد است، تهمتها و افتراها هست، از آن طرف مسئولیتها هم خیلی سنگین است.
مسائلی در رابطه با اصل دین و اسلام داریم، که خیلی باید مراقب خودمان باشیم، اولاً نباید بلافاصله بعد از آن که چند کلمهای خواندیم، خودمان را صاحب نظر در همهی مسائل قرار دهیم، که خود این بزرگترین سد برای پیشرفت انسان است، زود در مسائل وارد نشویم و عزت خودمان را حفظ کنیم، که واقعاً یکی از چیزهایی که امروز در بین ما طلبهها کمیاب میشود، عزت نفس است.
طلاب و بزرگان قدیم آن قدر عزت نفس داشتند، که حتی گاهی اوقات روزها گرسنه بودند و غذایی به ایشان نمیرسید، نان خشکی که مال یک ماه پیش بود، در کنار حجرهشان برمیداشتند و او را به آب میزدند و تمیز میکردند، در عین حال به گونهای رفتار میکردند، که حتی حجرهی کنارشان خبر نداشت، اما الان متأسفانه مسئله این طور نیست و تا کمبودی را احساس میکنیم، فریادمان برمیآید، که این واقعاً جای تأسف دارد.
چرا عزت نفس کم میشود؟ یکی از چیزهایی که جلوی عزت نفس را میگیرد گناه است، *فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً* لذا آن هم که میخواهد عزیز شود، باید به خدا تقرب پیدا کند و کسی که گناه میکند، هیچ وقت عزت پیدا نمیکند.
باید عزت نفسمان را حفظ کنیم، که عزت نفس از اموری است که قوام روحانیت به آن بوده است.
حتی در مسائل علمی اگر انسان بخواهد به دیگران اظهار کند که من قدرت دارم، همین ابرازش دلیل بر این است که عزت نفس ندارد، عزت نفس معنایش این است که انسان به حدی برسد که خودش را از همهی بندگان خدا و از همهی تعاریف آنها و از همهی اموری که در عالم هست، بینیاز بداند «إلا الله تبارک و تعالی».
اگر واقعاً بخواهیم به جایی برسیم، باید این محور اساسی را داشته باشیم، عزت نفس اگر باشد، انسان زمام زبانش را دارد و هر چه انسان از دهانش در میآید نمیگوید و تا چیزی را میشنود، برای دیگری نقل نمیکند، همین که میرود برای دیگری نقل میکند، بدون اینکه تحقیق و بررسی کند، یک نقطهی سودا در درون خودش خودش ایجاد کرده، میگوید: که من شنیدم و نمیدانم هم که مسئله این است، اما همین مقدار شرعاً بیانش حرام بوده است.
بله انسان از هدایت مردم خوشحال میشود و از زلالت مردم ناراحت، اما اینکه ببینم یکی از برادران ما و یکی از طلبهها در گودال گناه افتاد، حال میل پیدا کنم به اینکه این را اشاعه دهم و به رفیقم بگویم و به دیگری بگویم که خودش گناهی بدتر است، از گناهی که او مرتکب شده است.
ان شاء الله خداوند همه ما را در این ماه موفق به ادعیهی مستجابه بفرماید.
وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین