درس کفایة الاصول - اوامر

جلسه ۴۳: مقدمات ۴۳

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

صاحب معالم می‌فرمایند: لفظی که می‌خواهد بیشتر از یک معنا به کار ببرد، بر دو صورت است:

اول: لفظ مفرد است.

در این صورت استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا، مجاز است.

ایشان می‌گوید کلمه عین برای طلا با قید وحدت وضع شده است، یعنی وضع شده برای معنایی که یکی باشد. حال اگر این لفظ عین را در طلا و نقره استعمال کنید، قید وحدت می‌افتد و استعمال، استعمال مجازی می‌شود و علاقه کل و جزء است و معنا کل بود و مستعمل فیه قیمتی از کل است که جزء می‌شود.

دوم: گاهی لفظ، تثنیه یا جمع است.

استعمال تثنیه و جمع در بیشتر از یک معنا، جایز است، یعنی اگر کسی بگوید عینان مرادش طلا و نقره باشد جایز است یا بگوید اعین و مرادش چشم و نقره و طلا باشد جایز است. چون:

صغری: تثنیه و جمع به منزله تکرار مفرد است.

کبری: در باب تکرار لفظ مفرد، متکلم می‌تواند از هر لفظ، یک معنا را اراده کند.

نتیجه: تثنیه و جمع را متکلم می‌تواند از هر لفظ، یک معنا را اراده کند.

رد: تثنیه و جمع به منزله تکرار لفظ است اما معنایش این است که متکلم یک معنا در نظر می‌گیرد و هر کدام از تکرارها، یک فرد از معنا را می‌گوید. یعنی تثینه و جمع، برای ما فرد سازی می‌کند نه معنا سازی.

۳

نکته و ادامه رد صورت دوم

در باب تثنیه و جمع، دو نظریه است:

نظریه اول: در تثنیه و جمع، اتحاد معنوی و لفظی مفردات لازم است، یعنی اگر دو مفرد که لفظا و معنا مثل هم بودن، قابل تثنیه است. مثلا رجل و رجل، هم لفظ و هم معنایش مثل هم است و تبدیل به رجلان می‌شود.

طبق این نظریه، در تثنیه اعلام شخصیه دچار مشکل می‌شویم.

نظریه دوم: در تثنیه و جمع، اتحاد لفظی مفردات لازم است، یعنی اگر دو مفرد لفظا مثل هم بودند، قابل تثنیه است. مثلا زید و زید که دو شخص مختلف هستند، می‌توانیم بگوئیم زیدان.

طبق این نظریه، در تثنیه اعلام شخصیه دچار مشکل نمی‌شویم.

حال جواب اولی که صاحب کفایه داد که تثنیه دلالت بر دو فرد از یک معنا دارد، و این جواب طبق نظریه اول است و تثینه دلالت بر دو فرد از یک معنا دارد.

حال صاحب کفایه در تثینه و جمع اعلام شخصیه دچار مشکل می‌شود. اما این را صاحب کفایه حل می‌کند و می‌گوید در اینجا کلمه زید را به المسی بزید تاویل می‌بریم و این چندین فرد دارد و این مجاز می‌شود و بعد تثنیه می‌بند و کلمه زیدان می‌شود دو فرد المسمی بزید.

رد دوم: مثال شما از باب استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا نیست یعنی عینان استعمال در دو معنای نقره و طلا نشده است، چون هیئت تثنیه برای دو وضع شده است چه دو معنا و چه دو فرد و مثال صحیح این است که کلمه عینان بکار برود و منظور دو طلا و دو نقره باشد و مجموع چهارتا شود.

رد سوم: صاحب اگر معالم می‌گفت اگر تثنیه و جمع در بیشتر از یک معنا به کار برود، استعمال حقیقی است اما این حرف صحیح نیست استعمال مجازی است، چون عینیان به منزله عین و عین است و ایشان می‌گفت عین برای معنا با قید وحدت وضع شده است و عین دوم هم به همین شکل و یک با یک مساوی است با دو، پس اگر عینان دو منظور باشد، استعمال حقیقی است اما این محل بحث نیست و این عینان در چهار تا می‌باشد و این می‌شود استعمال مجازی چون دو تا نیست بلکه چهار تا است.

۴

تطبیق نکته و ادامه رد صورت دوم

والتثنية والجمع في الأعلام (اعلام شخصیه) إنّما هو (تثنیه و جمع) بتأويل المفرد إلى المسمّى (معنایی که نامیده می‌شود) بها (اعلام). مع أنّه لو قيل بعدم التأويل (تاویل به مسمی) وكفاية الاتّحاد (مفردات) في اللفظ في استعمالهما (تثنیه و جمع) حقيقة، بحيث جاز إرادة عين جارية وعين باكية من تثنية «العين» حقيقة، (جواب لو:) لما كان هذا (استعمال) من باب استعمال اللفظ (تثنیه و جمع) في الأكثر، لأنّ هيئتهما (تثنیه و جمع) إنّما تدلّ على إرادة المتعدّد ممّا يراد من مفردهما (جمع و تثنیه)، فيكون استعمالهما (جمع و تثنیه) وإرادة المتعدّد (دو تا یا بیشتر) من معانيه (مفرد) استعمالهما (جمع و تثنیه) في معنى واحد، كما إذا استعملا واريد المتعدّد (دو تا یا بیشتر) من معنى واحد منهما (جمع و تثنیه)، كما لا يخفى.

نعم لو اريد ـ مثلا ـ من «عينين» فردان من الجارية وفردان من الباكية كان (اراده) من استعمال العينين في المعنيين، إلّا أنّ حديث التكرار (که تثنیه در حکم تکرار مفرد است) لا يكاد يجدي في ذلك (حقیقی بودن استعمال) أصلا، فإنّ فيه (استعمال تثنیه در چهار چیز) إلغاء قيد الوحدة المعتبرة أيضا (مثل الغاء قید وحدت در مفرد)، (علت الغاء:) ضرورة أنّ التثنية (و جمع) عنده (صاحب معالم) إنّما يكون لمعنيين أو لفردين بقيد الوحدة. والفرق بينهما (تثنیه و جمع) وبين المفرد إنّما يكون في أنّه (مفرد) موضوع للطبيعة (با قید وحدت)، وهي (تثنیه) موضوعة لفردين منها (طبیعت) أو معنيين، كما هو (فرد) أوضح من أن يخفى.

والتثنية والجمع في الأعلام (١) إنّما هو بتأويل المفرد إلى المسمّى بها (٢). مع أنّه لو قيل بعدم التأويل وكفاية الاتّحاد في اللفظ في استعمالهما حقيقة ، بحيث جاز إرادة عين جارية وعين باكية من تثنية «العين» حقيقة ، لما كان هذا من باب استعمال اللفظ في الأكثر ، لأنّ هيئتهما (٣) إنّما تدلّ على إرادة المتعدّد ممّا يراد من مفردهما ، فيكون استعمالهما وإرادة المتعدّد من معانيه (٤) استعمالهما في معنى واحد ، كما إذا استعملا واريد المتعدّد من معنى واحد منهما ، كما لا يخفى.

نعم لو اريد ـ مثلا ـ من «عينين» فردان من الجارية وفردان من الباكية كان من استعمال العينين في المعنيين ، إلّا أنّ حديث التكرار لا يكاد يجدي في ذلك أصلا ، فإنّ فيه إلغاء قيد الوحدة المعتبرة أيضا ، ضرورة أنّ التثنية عنده إنّما يكون لمعنيين أو لفردين بقيد الوحدة. والفرق بينهما وبين المفرد إنّما يكون في أنّه موضوع للطبيعة ، وهي موضوعة لفردين منها أو معنيين ، كما هو أوضح من أن يخفى.

وهم ودفع

لعلّك تتوهّم أنّ الأخبار الدالّة على أنّ للقرآن بطونا سبعة (٥) أو سبعين (٦) تدلّ

__________________

(١) إشارة إلى إشكال مقدّر ، حاصله : أنّ ما ذكرتم في التثنية والجمع لا يتمّ في تثنية الأعلام ولا في جمعها ، لأنّ المراد من المثنّى في الأعلام هو معنيان ، إذ كلّ لفظ من مفردها وضع لما هو مباين للموضوع له الآخر ، فإنّ كلمة «زيدين» ـ مثلا ـ يستعمل ويراد به معنيان ، لا فردان من معنى واحد.

(٢) أي : بالأعلام. هذا دفع الإشكال المذكور ، وحاصله : أنّ الأعلام الّتي تلحقها علامة التثنية والجمع ليست مستعملة في معانيها الحقيقيّة الّتي لا تقبل التعدّد ، بل تستعمل في معنى مجازيّ ـ وهو «المسمّى» ـ ثمّ تثنّى وتجمع ، فعلامة التثنية والجمع ترد على المسمّى ويكون معنى قولنا : «زيدان» فردين من المسمّى بلفظ «زيد».

(٣) وهي : الألف والنون أو الواو والنون.

(٤) أي : معاني المفرد.

(٥) بحار الأنوار ٩٢ : ٧٨ ـ ١٠٦ ، الكافي ٢ : ٥٩٩.

(٦) لم أعثر على رواية تدلّ على أنّ للقرآن سبعين بطنا.