الثاني
فيما إذا دار الأمر في الواجب بين الأقلّ والأكثر
در ابتداى شك در مكلف به توضيح داديم كه در شبهه وجوبيه و شك در مكلف به دو قسم داريم:
تارة دوران امر بين متباينين است.
و تارة دوران امر در شبهه وجوبيه بين اقل و اكثر مىباشد.
در دوران امر بين اقل و اكثر دو عمل جداگانه مانند نماز ظهر و جمعه نمىباشد، بلكه دوران امر حول يك امر است، ولى اين امر احتمال دارد اقل باشد مانند نماز نه جزئى يا اكثر مانند نماز ده جزئى باشد.
مثال: شك داريم كه آيا نماز با قنوت واجب است يا نماز بدون قنوت واجب است. شبهه وجوبيه و دوران امر بين اقل و اكثر مىباشد.
در اين قسم پنج مسأله خواهيم داشت، كه قبل از بيان اين پنج مسأله به دو مقدمه اشاره مىكنيم.
مقدمه اول:
در بحثهاى گذشته بيان كردهايم كه اقل و اكثر بر دو قسم است:
اقل و اكثر استقلالى: اگر اكثر در واقع واجب باشد و شما اقل را انجام بدهيد، به مقدار اقل وظيفهتان را انجام دادهايد.
مثال: شك دارم كه ۵۰ تومان به زيد مقروضم يا ۱۰۰ تومان. اين اقل و اكثرى است كه شما اگر اقل را انجام دهيد به مقدار اقل وظيفهتان را انجام دادهايد.
اقل و اكثر ارتباطى: اگر در واقع اكثر واجب باشد و شما اقل را انجام بدهيد، عمل لغوى مىباشد و وظيفه شما ساقط نمىشود.
مثال: شك داريد نماز ظهر با قنوت واجب است يا بدون قنوت، اگر اقل را انجام دهيد و نماز ظهر را بدون قنوت بخوانيد و در واقع نماز با قنوت واجب باشد، در اصل شما هيچكارى انجام ندادهايد.
مقدمه دوم:
محل نزاع در بحث اقل و اكثر، اقل و اكثر ارتباطى مىباشد، و الا در اقل و اكثر استقلالى به اجماع همه علماء اصالة البراءة جارى است. اقل قدر متيقّن است، اكثر مشكوك است، از اكثر براءة جارى مىكنيم.
نزاع در اقل و اكثر ارتباطى به اين شكل مطرح مىشود كه بحث در اقل و اكثر به عبارة اخرى اين است كه در جزئيت يك شيء براى مأمور به شك داريم يعنى شك داريم آيا قنوت جزء مأمور به است يا نه، شما مىتوانيد به جاى اقل و اكثر بگوييد شك در جزئيت.
شك در جزئيت سه مسأله دارد:
أ. مسأله اول ـ جزء خارجى: اين عبادت جزئى دارد كه در خارج وجود دارد.
مثال: بسم الله الرحمن الرحيم براى نماز.
ب. مسأله دوم جزء ذهنى، كه خود جزء در ذهن است ولى منشأ انتزاع خارجى داريم: يعنى اين جزء ذهنى از يك چيزى انتزاع شده است كه آن شيء در خارج جداى از مأمور به وجود دارد.
مثال: جزئيت طهارت براى نماز، مقيّد بودن نماز به طهارت. نمازى كه مقيّد به طهارت باشد واجب است. اين طهارت از وضوء انتزاع شده است كه وضوء عملى است كه در خارج وجود دارد و غير از نماز است و وجود مستقلى دارد. تقيّد الصلاة بالطهارة، اين تقيّد در ذهن است ولى منشأ انتزاع طهارت وضوء است كه وجود خارجى دارد.
ج. مسأله سوم ـ جزء ذهنى است ولى منشأ انتزاعش وجود خارجى دارد كه با مأمور به يكى است.
مثال: تقيّد رقبة به ايمان، مولى گفته أعتق رقبةً مسملة. تقيد رقبة به ايمان جزء ذهنى است و اين تقيّد از ايمان گرفته شده است كه ايمان در خارج با مأمور به يكى است. اين طور نيست كه رقبة يك وجود دارد و مسلمة يك وجود ديگر داشته باشد بلكه رقبة مسلمة يك وجود است.
خلاصه كلام: بحث اقل و اكثر يعنى شك در جزئيت، جزء نيز بر سه قسم است. و هر كدام از اين سه قسم چهار مسأله دارند، كه مجموعا ۱۲ مسأله مىشود. لكن شيخ انصارى اين ۱۲ مسأله در ضمن ۵ مسأله بيان مىفرمايند.