روشن است که همه ما و شما در طريقي هستيم که روز به روز بايد مکارم اخلاقي وجودي خودمان را زياد کنيم و اين يکي از وظايف مهم روحانيت است.
نکتهاي که سالهاي قبل خدمت آقايان عرض ميکردم، اين است که از مکارم اخلاق و مکرمتهاي اخلاقي اطلاع نداريم و مراجعه ما به کتب اخلاق بسيار کم است، حتي اگر به ما بگويند: مکارم اخلاقي را بشماريد، چند چيز را ميتوانيم بشماريم؟ صبر و قناعت و....، اما يک حد خيلي مختصري هست.
بايد ببينيم مکارم اخلاقي چيست و نفسمان را به آن متصف کنيم و اين در شغل ما به حد وجوب است و نه استحباب. مراد از وجوبي که عرض ميکنم، نه وجوب شرعي که بر مخالفتش عصياني باشد، بلکه وجوب به معناي ضرورت.
يکي از مکارم اخلاقي که در کتب اخلاق آمده، اغتنام فرص الخير است، اين که انسان بايد فرصتهاي خوب را غنيمت شمارد و از آن استفاده کند، اين نکته در رشته ي ما نکتهي بسيار مهمي است، شغل و رشتهي ما مقرون به حوادثي است که در پيرامونمان به وجود ميآيد، يک وقت حادثه جنگ به وجود ميآيد، وظيفه شرعي تشخيص ميدهيم که بايد جنگ برويم، يا وظيفه شرعي تشخيص ميدهيم، که براي تبليغ و هدايت برويم.
پس با وجود حوادث مختلفي که براي ما ممکن است به وجود آيد، اين فرصتهايي را که هم اکنون در اختيار ماست، بايد مغتنم شماريم، يعني بايد از يک دقيقه، به اندازه يک ساعت انسانهاي ديگر استفاده کنيم و اگر يک دقيقهمان تلف شود، به اندازه يک ساعت ديگران است و يا بيش از يک ساعت ديگران.
ما راه را پيدا کرديم، اما ديگران يا راه را پيدا نکرده، يا توفيق پيدا کردن ندارند و يا قدرت اين که در اين راه وارد شوند ندارند، اما ما راه را پيدا کرديم و همه اسباب راه براي ما آماده است، درس، بحث، کتاب، دستورات بزرگان، دستورالعملها و....، همه چيز مهياست، قدرت بر مراجعه به قرآن و روايات، براي ما کم کم آماده ميشود و بحمدلله به حدي هستيم که برايمان آماده باشد، لذا بايد از فرصتهايمان خيلي استفاده کنيم.
اولا اين مساله يک برهان عقلي دارد، که عقل ميگويد: هر نعمتي که در اختيار انسان است، رو به زوال است، يک چنين مجالس درسي، ممکن است امروز باشد، اما فردا حادثهاي پيش آيد و امکان تشکيلش نباشد، و لو که بحمدلله روز به روز، رو به گسترش است و ان شاء الله گستردهتر هم ميشود. يا انسان هميشه صحت بدني و عقلي ندارد و عقل از نظر درک تشکيک بردار است و مراتب دارد. درک انسان در يک سني، قوهي زيادي دارد، اما همينطور که سنش زياد ميشود، اين قوه کم ميشود.
پس ببينيم که آنچه که به نحو احسن ميتوانيم استفاده کنيم چيست؟ الان مطلب شيخ (ره) را خوانديد و بعد هم قانع باشيد به اين که بتوانيد جواب سوال را در امتحان دهيد، اين جز تضييع وقت چيزي نيست و بايد همتتان را بلند قرار دهيد و واقعا هر مسالهاي را بتوانيد کنکاش کنيد، حال همهي مسائل، مسائل روايتي، رجالي و يا مباني اصوليه ندارد که بگوييد: ما مبناي اصولي نداريم، تا خودمان هم نظر دهيم، بلکه در بسياري از اين استدلالات، مي توانيد با دقت و تامل به نتيجه برسيد.
پيامبر (صلوات الله و سلامه عليه) در وصيتي به اميرالمومنين (عليه السلام) فرمودند: «بَادِرْ بِأَرْبَعٍ قَبْلَ أَرْبَعٍ»، به چهار چيز قبل از چهار چيز مبادرت کن و مراقب باش و از آن استفاده کن و زود آن را به چنگ بياور، «بِشَبَابِكَ قَبْلَ هَرَمِكَ»، جواني قبل از پيري، ببينيد انسان وقتي کنار يک پيرمرد مينشيند، ميگويد الان قدر جواني را ميفهميم و آن موقع که جوان بوديم، نميتوانستيم بفهميم جواني يعني چه؟ الان قدرت داريم ده ساعت مطالعه کنيم، اما وقتي سنمان به پنجاه سالگي رسيد، ده ساعت، ميشود سه ساعت، بالاتر که رفت، ميشود يک ساعت و همچنين قوه درک ما در جواني بيش از آن موقع است.
بزرگان را که ميبينيم، هر کاري که کردند، در ايام جواني بوده است و اين که بگوييم: امروز گوش ميدهيم و فردا که درس خارج رسيديم، يک نظري اختيار ميکنيم و فردا اين مساله را ميفهميم، بدانيم که ديگر فردايي در کار نيست و فردا بدتر از امروز است.
«وَ صِحَّتِكَ قَبْلَ سُقْمِكَ»، آن وقتي که صحيح و سالم هستي، تا ميتواني استفاده کن، مثل اين که سفرهاي پهن باشد و انسان احتمال دهد که ده سال ديگر غذايي نصيب او نشود.
«وَ غِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ وَ حَيَاتِكَ قَبْلَ مَمَاتِكَ»، يا در آيه شريفه ۷۷ از سوره قصص «وَ لاَ تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا»، اميرالمومنين (عليه السلام) فرموده است که: «و لا تنس صحتک»، نصيب انسان از دنيا، صحت قوت، فراغت شباب و نشاط است.
حضرت ميفرمايند: خداوند ميفرمايد: اين را يادتان نرود که الان در سن جواني و شباب هستيد و نشاط، فراغت، حوصله و قوه کار و فعاليت زياد داريد. که طبق دستور قرآن و پيامبر، نبايد اين را مورد غفلت قرار دهيم. ان شاء الله.