دليل سوم از ادلّه حجيّة خبر واحد تمسّك به اجماع است، حدود شش بيان در رابطه با اجماع وجود دارد و به شش طريق خواستند اجماع را اثبات بنمايند.
طريق اول، ادّعاى اجماع به نحو موجبه جزئيه: اين اجماع در مقابل سيّد مرتضى و أتباع سيّد كه ادّعاى سلب كلّى مىكردند و مىگفتند خبر به هيچ وجه حجّة نيست. در مقابل اينها عدّهاى مىگويند اجماع داريم كه خبر واحد به نحو موجبه جزئيّه ـ يعنى بعضى از موارد ـ حجّة مىباشد. اين اجماع هم از دو راه قابل اثبات است: يكى اجماع محصّل و ديگرى اجماع منقول به نحو متواتر.
اجماع محصّل: شيخ انصارى مىفرمايند: اگر كسى حوصله داشته باشد از اين زمان بيايد اقوال علماء را تتبّع و بررسى كند تا زمان شيخ مفيد و شيخ طوسى كه نزديك به زمان معصوم است مىبيند تمام علماء و صاحبان فتوى اتّفاق دارند كه خبر واحد حجّة است و اين اتّفاق فراوان و عظيم رضايت امام عليه السلام را قطعا كشف مىكند، يا اينكه كشف مىكند از اينكه دليل معتبر وجود داشته و علماء بر طبق اين دليل معتبر فتوى به حجيّة خبر واحد دادهاند.
سؤال: شما با مخالفت سيّد مرتضى و شيخ طبرسى و ابن ادريس چه مىكنيد زيرا اينها يقينا مخالفند.
جواب: مخالفت اين علماء براى تحصيل اجماع ضرر ندارد، زيرا:
اولاً: اين چند نفر معلوم النسب هستند و چنانچه خود سيد مرتضى و شيخ طوسى اشاره كردند، مخالفت چند نفر معلوم النسب به اجماع ضرر نمىرساند.
ثانياً: اين گفته سيّد مرتضى و مخصوصا اينكه ايشان بر اين گفتهاش ادّعاى اجماع هم كرده است كه خبر واحد حجّة نيست، اين نظر و ادّعاى اجماع به خاطر يك اشتباه و يك شببه كه در ذهن سيّد به وجود آمده بوده، كه ما در جاى خودش اين شبهه را توضيح مىدهيم و معلوم مىشود مرحوم سيّد چه اشتباه عظيمى را مرتكب شده است.
ثالثاً: متأخّرين اجماع را از راه حدس حجّة مىدانند و در اجماع حدسى همينقدر انسان حدس ضرورى به قول معصوم بزند، حجّة است، ولو چند نفرى هم مخالف داشته باشد.
اين راه اول بود كه اسمش را اجماع محصّل گذاشته بوديم.
اجماع منقول: راه دوم بررسى كردن اجماعات منقوله است. مرحوم شيخ مىفرمايند: اگر ما بررسى كنيم اجماعهايى ـ اجماعهاى منقوله متواتره ـ را كه علماء نقل كردهاند به اين نتيجه مىرسيم كه اجماع محصّل وجود داشته است. به چند نمونه اشاره مىكنيم:
نمونه اول: شيخ طوسى مىفرمايند: « در بحث خبر واحد نظر من اين است كه اگر راوى خبر واحد شيعه باشد، و خبر از معصوم نقل شده باشد، و راوى انسان كثير الخطا و ضعيفى نباشد، اين خبر واحد بدون قرينه حجّة است ».
شيخ طوسى تصريح مىكنند بدون قرينه، زيرا اگر قرينهاى در بين باشد كه ديگر ملاك ما آن قرينه است و كارى به راوى نداريم.
شيخ طوسى مىفرمايند: دليل ما براى حجيّة خبر واحد بلا قرينه: « دليلنا إجماع الفرقة المحقّة ».
بعد اين اجماع را توضيح مىدهند و مىفرمايند: « شما تمام كتب فقها را از صدر اول بررسى كنيد مىبيند علماء مدرك فتوايشان به طور معمول همين رواياتى است كه در كتب شيعه ذكر شده است، و اگر عالمى به خبر واحدى عمل و استناد كرد ديگران او را نهى نمىكنند بلكه قبول مىكنند، اين سيره عملى تا زمان امام صادق عليه السلام وجود داست. در زمان امام صادق عليه السلام كه نوشتهها و كتب زياد شد، اصول أربعمائه نوشته شد، تشيّع گسترش پيدا كرد، از آن زمان كه خيلى بيشتر علماء به كتب و به روايات عمل مىكردند و مشكلى هم در بين نبوده است ».
و در پايان شيخ طوسى مىفرمايند: « اگر اين كلام سيّد مرتضى درست باشد كه شيعه مثل قياس به خبر واحد عمل نمىكند، بايد مثل مخالفت با قياس مخالفت با خبر واحد هم مشهور باشد. چطور در بين شيعه اگر يك عالم مانند ابن جُنيد پيدا شود كه در برابر مخالفين به قياس متوسّل شود، علماء ديگر حرفهايش را قبول نمىكنند و ديگر اعتنايى به كلامش نمىكنند، حال اگر خبر واحد نزد شيعه باطل بود لازم بود هر كسى به خبر واحد عمل كرد همين بلا سر او هم بياورند و طردش كنند و ديگر به كلامش استناد نكنند، در حاليكه مىبينيم اكثر علماء به اخبار و روايات استناد مىكنند و ديگران آنها را نهى نمىكنند ».
اين خلاصه دليل شيخ طوسى درباره حجيّة خبر واحد كه اجماع بود.