در پايان بحث آيه نبأ شيخ انصارى شيوهاى از استدلال به آيه نبأ را كه بعضى از علماء مطرح كردهاند را بيان مىنمايند.
بعضى از علماء ادعا كردهاند كه آيه نبأ تمام اقسام خبر واحد را شامل مىشود.
قبل از اين استدلال به يك مقدمه كوتاه اشاره مىكنيم.
مقدمه: در كتاب دراية الحديث و معالم به مناسبت خواندهايم كه در يك تقسيم خبر واحد به چهار قسم تقسيم مىشود:
۱ ـ خبر صحيح: يعنى خبرى كه همه رواتش شيعه ۱۲ امامى و عادل مىباشد.
۲ ـ خبر حَسَن: يعنى خبرى كه راويش شيعه ۱۲ امامى و ممدوح است، لكن دليل درستى بر عدالت و فسق او نداريم.
۳ ـ خبر موثّق: خبرى است كه راويش غير امامى است ولى انسانى است كه بريء از كذب است.
۴ ـ خبر ضعيف: خبرى است كه راويش فاسق است، كه خود بر دو قسم است:
الف ـ تارة قرينهاى وجود دارد كه موجب ظنّ و گمان يا بالاتر موجب اطمينان به صدق راوى مىشود.
ب ـ تارة خبر فاسق بدون قرينه مىباشد.
دليل بعضى از علماء به شمول آيه نبأ به تمام اقسام خبر واحد:
از آيه نبأ مفهوماً و منطوقاً حكم اين پنج قسم خبر واحد را بدست مىآوريم.
آيه نبأ دلالت بر اين دارد كه يك قسم از اين اقسام حجّة نيست و چهار قسم از اين اقسام حجّة مىباشد.
بيان دليل: مستدلّ مىگويد خداوند فرموده است در خبر فاسق تبيّن كنيد، جستجو كردن سه فرض دارد:
۱ ـ جستجو تا سر حدّ علم.
۲ ـ جستجو تا سر حدّ اطمينان (۸۰، ۹۰ درصد).
۳ ـ جستجو تا سر حدّ ظنّ و گمان (۵۵ درصد).
در آيه شريفه تبيّن به صورت مطلق ذكر شده و مثلا نگفته تبيّن علمى، بنابراين از اطلاق آيه استفاده مىكنيم كه تبيّن ظنّى هم براى حجّية يك خبر كافى است.
حالا كه مفاد آيه معلوم شد اين پنج قسم خبر را يكى يكى بررسى مىكنيم:
۱ ـ خبر ضعيف بدون قرينه: مفيد ظنّ و گمان نيست و ليس بحجّة. اين را از منطوق آيه استفاده مىكنيم.
۲ ـ خبر ضعيف همراه با قرينه: مثلا خبر ضعيفى كه شهرة علماء با آن همراه است، از اين خبر ضعيف با كمك قرينه انسان ظن به صدق پيدا مىكند، بنابراين منطوق آيه كه ملاك كلّى بود مىگويد اين خبر انسان فاسق و غير عادل حجّة است زيرا قرينه قرينه خارجيّه دارد كه همان شهرة مىباشد.
۳ ـ خبر عادل امامى: همان خبر صحيح است، مفهوم آيه مىگويد حجّة است.
۴ ـ خبر حَسَن و موثّق: اين دو خبر هم هميشه قرينه داخليه بر ظن به صدق رواة دارند، نتيجتا منطوق آيه نبأ شامل اين دو آيه مىشود و چون ظن به صدق داريم اين دو خبر هم حجّة مىباشد.
نتيجه مىگيريم با كمك از منطوق و مفهوم آيه حكم پنج قسم خبر واحد معلوم شد و محور استدلال هم اين شد كه مراد از تبيّن مطلق است و شامل تبيّن ظنّى هم مىشود.
تا اينجا اصل استدلال بود.
جواب شيخ انصارى:
ما محور كلّى استدلال را قبول نداريم.
شما گفتيد مراد تبيّن ظنّى هم هست كه ما اين را قبول نداريم، بلكه مراد از تبيّن، تبيّن علمى است، يعنى در خبر فاسق آنقدر بايد جستجو كنيم تا علم پيدا كنيم و تبيّن تا سر حدّ علم است نه تا سر حدّ ظنّ.
اين كلام را به سه دليل بيان مىكنيم:
دليل اول: كلمه تبيّن ظهور در تبيّن علمى دارد.
تبيّن از ثلاثى بان مشتق است، بان الشيء أي ظهر، يك چيزى كه روشن باشد. و وقتى يك چيزى براى انسان روشن مىشود كه انسان به آن علم پيدا كند.
دليل دوم: اگر مراد از تبيّن، تبيّن ظنّى باشد لازمهاش اين است كه ذكر آيه شريفه لغو باشد زيرا مفاد آيه اين مىشود كه خداوند فرموده وقتى مىتوانيد به خبر وقتى عمل كنيد كه آن خبر مفيد ظن باشد. اين يك سخن لغوى است زيرا عقل انسان همين حكم را داشته، كدام عاقل است كه به خبرى عمل كند كه مفيد ظنّ و گمان نداشته باشد. نتيجتا اين حكم را قبلا عقل داشته و بيان اين حكم از سوى خداوند لغو مىباشد.
در حاشيه اين جواب شيخ انصارى مىفرمايند: البته ممكن است كسى اين جواب را قبول نكند زيرا:
اولا: امر ارشادى زياد داريم كه عقل قبلا مطلبى را مىفهمد بعد خداوند دستور مىدهد و ارشاد به حكم عقل مىكند.
ثانيا: مىتوانيم بگوييم آيه مطلب جديدى را به ما مىفهماند و آن اين است كه عقلاى عالم به مجرّدى كه از خبر فاسق ظنّ و گمان پيدا كنند به آن عمل مىكنند، در حاليكه آيه شريفه مىخواهد بگويد ظنّ و گمان از خود خبر فاسق فايدهاى ندارد بلكه ظنّ و گمان در خبر فاسق بايد از قرينه خارجيه باشد.
دليل سوم: ما از خود آيه شريفه دو قرينه داريم بر اينكه مراد از تبيّن، تبيّن علمى است:
قرينه اول: در مقابل تبيّن جهالت به كار رفته است و جهل در مقابل علم است پس مراد از تبيّن، تبيّن علمى است تا در مقابلش جهالت كه همان عدم العلم است قرار بگيرد.
قرينه دوم: همان علّتى است كه در آيه ذكر شده است، به خبر فاسق عمل نكنيد چون ممكن است پشيمان شويد. انسان در موقعى پشيمان نمىشود كه يقين و علم داشته باشد و گرنه با ظنّ قوى نيز ندامت و پشيمانى به وجود مىآيد.
معلوم شد كه مراد از تبيّن در آيه شريفه، تبيّن علمى مىباشد.
نتيجه: مراد از تبيّن، تبيّن ظنّى ـ ظن حاصل شود ـ نمىباشد بلكه مراد تبيّن علمى ـ يقين و علم حاصل شود ـ است.