جواب دوم شيخ انصارى به إن قلت ـ در جلسه گذشته مستدل عنوان كرد و خلاصه إن قلت اين بود كه خبرهاى واحد خاصّند و با عام قرآنى مخالفند بنابراين حجّة نمىباشند ـ:
جواب اول بيان شد كه خبر خاص مخالف با عام قرآنى نمىباشد بلكه مبين آن است.
امّا جواب دوم اين است كه سلّمنا ما قبول مىكنيم كه خبر واحد خاص مخالف با عمومات قرآن است لكن همه خبرهاى واحد كه نسبت به قرآن خاصّ نمىباشند.
خبرهاى واحدى داريم كه يقينا مبين قرآن هستند.
مثال: آياتى در قرآن داريم كه مجمل هستند و يك روايت آية قرآن را تفسير مىكند، اين خبر واحد خاص نيست بلكه مبين است و مخالف با قرآن هم نمىباشد.
شما گفتيد خاص و عام با هم مخالفند ولى اين خبر مبين آيه مجمل مىباشد.
آيه قرآن مىگويد دست دزد را قطع كن، امّا اينكه از كجا قطع كنيم مجمل است.
خبر واحد مىگويد دست دزد از بن انگشت قطع مىشود، اينها رابطهشان خاص و عام نيست بلكه مبين و مفسر قرآن است.
پس اين خبر مخالف قرآن نيست بنابراين حجّة است.
نتيجه اين مىشود كه خبر واحد حجّة هم داريم.
در قرآن مطلقات زياد داريم كه مقيّداتش در روايات آمده است، و بين مطلق و مقيّد و خاص و عام فرق وجود دارد. شما ممكن است بگوييد خاص و عام با هم مخالفند و بگوييد دليل عام شامل جميع الأفراد است و خاص يك فرد را خارج مىكند، خروج يك فرد مخالف با جميع الافراد است ولى هيچ مخالفتى بين مطلق وجود ندارد بلكه مقيّد هميشه مفسّر مطلق است.
مطلق مىگويد « اعتق رقبة » ولى حالا خصوصيت اين بنده چه باشد مجمل است، مقيد اين مطلق را توضيح مىدهد و مىگويد بايد رقبة مؤمنة باشد.
خلاصه مطلق و مقيّد با هم مخالف نيستند بلكه مقيّد مفسر مطلق است. بنابراين ما در قرآن آيات زيادى داريم كه مطلق هستند و مقيّدشان در روايات ذكر شده است، خبر واحدى كه مقيّد قرآن مىشود يعنى مفسّر اوست و با او مخالف نيست بنابراين اين خبر واحد چون مخالف قرآن نيست بايد حجّة باشد. بنابراين خبر واحد حجّة داريم.
نتيجه گيرى از دو جواب إن قلت:
در جواب اول ما گفتيم خبر خاص با عام قرآنى مخالف نيست بلكه مفسّر اوست، و چون مخالف نيست پس حجّة است.
در جواب دوم گفتيم آيه قرآن مجمل است بيانش در خبر واحد مىباشد و اين بيان حجّة است چون مخالف قرآن نيست، و ما آيه قرآن مطلق داريم خبر واحد او را تقييد مىكند، اين خبر مقيّد مخالف قرآن نيست پس حجّة است.
نتيجه اينكه خبر واحدى كه تباين كلّى با قرآن داشته باشد مخالف قرآن است و بايد طرح شود.
اشكال به نتيجهگيرى إن قلت:
آقاى شيخ انصارى شما آمديد يك مورد براى مخالفت قرآن درست كرديد، به عبارت ديگر شما مىگوييد اين اخبار فراوان كه مىگويند روايات را بايد بر قرآن عرضه كرد و خبر مخالف را طرح كرد يك مورد بيشتر نداريم و آن هم مورد تباين كلّى است.
خبر مخالف يعنى خبر مباين، سابقا گفتيم خبر مباين با قرآن يا نداريم يا خيلى كم داريم.
اشكال اين است كه تمام اين اخبار متواتره را كه مىگويند خبر مخالف قرآن است و حجّة نيست يا بايد مورد نداشته باشند يا اگر مورد داشته باشد بسيار كم باشند. بنابراين اگر ائمه اين همه اخبار متواتره را فقط براى يك يا دو مورد ذكر كرده باند، كه قبيح مىباشد.