«و الحاصل: أنّ موارد عدم تحقّق الإجماع على المثليّة فيها كثيرة، فلا بدّ من ملاحظة أنّ الأصل الذي يرجع إليه عند الشكّ هو الضمان بالمثل، أو بالقيمة، أو تخيير المالك أو الضامن بين المثل و القيمة؟».
مرحوم شيخ فرمود كه در میان اشیاء، برخي مثلی بودن آنها اجماعي است، اما برخي از نظر مثلی و قیمی بودن محل خلاف هستند که امثله فراوانی را در بحث گذشته مطرح کردند. بحث این جلسه پيرامون اين است که هنگام شک در مثلي و قيمي بودن، چه باید کرد؟ مرحوم شیخ در ابتدا فرمودند که در موارد شک، چهار احتمال وجود دارد: ۱. ضامن باید مثل را بدهد. ۲. ضامن باید قیمت بدهد. ۳. مالک که مالش تلف شده است، مخیر است بین این که قیمت را از ضامن بگیرد یا مثل را. ۴. ضامن مخیر است.
ادله فقاهتی در مقام
دلیل تخییر ضامن
حال که احتمالات مسئله روشن شد، ببینیم برای کدام یک میتوان دلیل اقامه کرد، مرحوم شیخ ابتدا بحث را از نظر ادله فقاهتی مطرح میکند و بعد سراغ ادله اجتهادی میرود. از نظر ادله فقاهتی، بعید نیست که بگوییم: ضامن مخیر است، یعنی احتمال چهارم را ترجیح دهیم، زیرا؛ بعد از آنکه ضامن هر کدام از مثل یا قیمت را اختیار کرد، شک میکنیم که زاید بر آنچه اختیار کرده است، بر او واجب است یا خیر؟ اصل برائت ذمه جاری میکنیم.
بنابراین طبق دلیل فقاهتی ضامن مخیر است، منتهی تخییر ضامن، مقید است به اینکه اجماع بر خلافش نباشد، در حالی که اجماع داریم بر اینکه ضامن مخیر نیست و اگر بنای بر تخییر باشد مالک مخیر است. پس بعد از این اجماع باید بگوییم: مالک مخیر است.
تخییر مالک به این است که اگر ضامن هر کدام از مثل یا قیمت را آورد و به مالک داد، اصل این است که ذمه ضامن بری نمیشود، مگر اینکه مالک به آن راضی باشد. اگر مالک به مثل راضی شد، ضامن باید مثل را بدهد و اگر به قیمت، ضامن باید قیمت را بپردازد.
دلیل تخییر مالک
دلیل تخییر مالک عموم «علی الید ما اخذت حتی تؤدی» است، روایت میگوید: اگر کسی مال کسی را اخذ کرد، باید عین همان مال را به مالک بازگرداند، حال در مواردی که غاصب یا اخذ کننده، عین مال را به مالک باز نگرداند، آنچه که یقیناً کفایت میکند، این است که مالک به غیر آن راضی شود. لذا شیخ میفرماید که اقوی مخیر بودن مالک است.
بنابراین تا اینجا بحث این بود که شیخ در ابتدا فرمودند: بگوییم ضامن مخیر است، ولی با این قید که اجماع بر خلافش نباشد، حال میفرمایند: کاری به اجماع نداریم، از اول میگوییم که مالک مخیر است. چرا از اول این حرف را بزنیم؟
چون این از موارد شک در مکلف به است، لذا ضامن یقیناً ذمهاش مشمول است، نمیدانیم مشغول به مثل است یا قیمت؟ اصالة الاشتغال جاری میشود، یعنی آنچه را که مالک اختیار میکند، ضامن همان را باید به مالک بپردازد.
تصحیح تخییر ضامن
در دنباله مطلب مرحوم شیخ دوباره سراغ تخییر ضامن میرود و میفرماید: روی دو فرض میتوانیم تخییر ضامن را درست کنیم؛ فرض اول این است که این احتمالات چهارگانه که در مسئله دادیم، هیچ کدام بر دیگری ترجیحی نداشته باشد، یعنی اگر ضمان به مثل یا ضمان به قیمت یا تخییر مالک یا تخییر ضامن ترجیح داشته باشد، همان که مرجح دارد را أخذ میکنیم. فرض دوم این است که بر عدم تخییر مالک اجماع داشته باشیم.
اگر این دو فرض ثابت باشد، نتیجه میگیریم که ضامن مخیر است، زیرا؛ دوران امر بین محذورین میشود، چرا که نمیدانیم بر ضامن مثل تعین دارد یا قیمت؟ اگر گفتیم که مثل بر ضامن تعین دارد، مالک حق مطالبه قیمت را ندارد و اگر گفتیم که تعین دارد، مالک حق مطالبه مثل را ندارد، لذا همانطور که در سائر موارد دوران بین محذورین، تخییر وجود دارد اینجا هم حکم به تخییر کنیم. اگر مجتهدی در موضوعی دو روایت پیدا کرد، یک روایت میگوید: نماز جمعه در روز جمعه واجب است و روایت دیگر میگوید: نماز جمعه در زمان غیبت حرام است، چطور در دروان بین محذورین مخیر است؟ در اینجا هم ضامن مخیر است بین ادا مثل و قیمت.
ادله اجتهادی در مقام
از این قسمت بحث، مرحوم شیخ مسئله را روی ادله اجتهادی مورد بررسی قرار میدهند. دو دلیل اجتهادی میآورند که هر دو دلالت بر ضمان به مثل دارد، یعنی احتمال اول از این احتمالات اربعه را معین میکند.
دلیل اجتهادي اول: اطلاق «ضمان» و تكيه بر فهم عرف
ادله ضمان، در ابواب مختلف، مثل باب غصب، باب اتلاف، کلمه «ضمان» را به صورت مطلق بیان کرده است؛ «من اتلف مال الغیر فهو له ضامن». شارع در این مطلق گویی بر فهم عرف اعتماد کرده است که فهم عرف ابتداءً در موارد اتلاف، جبران آن به مثل است، نه قیمت.
توضیح مطلب
خود مرحوم شیخ این مطلب را توضیح میدهد، میفرماید: اگر چیزی تلف شد و از بین رفت، باید چیزی را جانشین آن کنیم که هم در مالیت مثل او باشد و هم در صفات و حقیقت، مثلاً اگر انسان یک کیلو گندم دیگری را از بین ببرد، یک کیلو گندم صد تومان ارزش دارد، چیزی میتواند جای این را بگیرد که هم مالیت این یک کیلو گندم را داشته باشد، یعنی چیزی باشد که صد تومان ارزش داشته باشد و هم در صفات و در حقیقت مانند این یک کیلو گندم باشد.
بنابراین اینکه شارع به طور کلی میفرماید: «من اتلف مال الغیر فهو له ضامن» و ضمان به مثل و قیمت را مشخص نکرده است، بر فهم عرف اعتماد کرده است. پس شیخ دلیل اول ضمان مثل را این میداند. بعد دلیل دومی برای ضمان به مثل میآورند که مرحوم شیخ طوسی در کتاب مبسوط بیان کرده است که بعد از تطبیق، توضیح میدهیم.