فرع: اختلاف متعاقدین در شروط صیغه
دو صورت مورد بحث قرار میگیرد:
صورت اولی این است: خرابی که در عقد وجود دارد نسبت به فعل یکی از دو متعاقدین نزد عاقد دوم است، امّا فعل عاقد دوم در نظر خودش و دیگری صحیح میباشد.
مثلاً فرض کنید زید عقد فارسی را جایز میداند و صیغۀ عقد را فارسی خوانده است، در حالی که عمرو عقد به فارسی را عن اجتهادٍ یا تقلیدٍ باطل میداند، و عمرو (قبلت) را به ضیغۀ عربی خوانده است. در این فرض طبق اجتهاد عمرو یا طبق فتوای مرجع تقلید او که عقد فارسی باطل است، فساد و بطلان این عقد در نظر عمرو و از ناحیۀ ایجاب موجب میباشد. و قبول در نظر زید و عمرو صحیح است زیرا زید که عقد را فارسی خوانده است، عقد عربی را قطعاً جایز میداند.
در این صورت سه نظریه وجود دارد:
نظریه اولی این است که در این موارد عقدی که خوانده شده است مطلقاً صحیح میباشد.
نظریه دوم این است که در این موارد عقدی که خوانده شده است مطلقاً باطل میباشد.
نظریه سوم تفصیل بین موارد است. اگر عقدی که آمده است به نظر هر دو فاسد باشد این بیع باطل میباشد، و اگر عقدی که آمده است طبق نظر أحد المتعاقدین باطل باشد و طبق نظر دیگری صحیح باشد، در این فرض بیع صحیح میباشد.
مثلاً زید میگوید عقد به فارسی صحیح است، عمرو میگوید عقد به فارسی باطل است. همچنین عمرو میگوید تقدیم قبول بر ایجاب جایز است، ولی زید میگوید تقدیم قبول بر ایجاب جایز نمیباشد.
در مثل این مورد:
تارة هر دو مقلّد یا مجتهد احتیاط میکنند، یعنی زید در مقام عمل عقد را عربی خوانده است و عمرو هم در مقام عمل احتیاط میکند و عملاً قبول را بعد از ایجاب میخواند، بالاتفاق این عقد صحیح خواهد بود.
و أخری این است که أحدهما احتیاط میکند و دیگری احتیاط نمیکند، این فرض هم که داخل در قسم اول میشود.
و ثالثاً هر یک از دو قاعد طبق فتوا میخواهد عمل کند و حال احتیاط را ندارد، تبعاً هم زید و هم عمرو این عقد را باطل میدانند، چون ایجاب به فارسی خوانده شده است و قبول هم مقدّم بر ایجاب شده است.
خلاصه این شد: عقدی که در موارد اختلاف واقع شده است دو فرض دارد: یک فرض عقد پیش أحد المتعاقدین باطل است و اختلاف یک طرفه خواهد بود. و تارة عقد به نظر هر دو باطل است.
احتمال سوم تفصیل بین این دو صورت است: اگر فرض اول باشد صحیح است و اگر فرض دوم باشد باطل است.
اگر هر دو اتفاق بر بطلان عقد دارند، احتمال صحّت وجود ندارد، پس عقد فاسد است و در صورت اول چون احتمال صحّت در واقع وجود دارد عقد صحیح میباشد.
مرحوم شیخ این نظریه سوم که قائل به تفصیل بود را اضعف الاقوال میدانند چون احتمال صحّت واقعیّه در هر دو صورت وجود دارد، چون ممکن است در فرض دوم نیز مجتهد عن خطأ فتوا داده باشد و اشتباه کرده باشد.
دلیل بر نظریه اولی این است که رأی مجتهد برای خودش و مقلّدینش حکم واقعی اضطراری میباشد و فتوای مجتهد از باب سببیّت و موضوعیّت حجّت است، لذا رأی مجتهد مغیّر و مبدّل واقع است، لذا عقد در هر دو صورت صحیح میباشد.
دلیل بر نظریه دوم این است که فتوای مجتهد برای خودش و مقلّدینش از باب طریقیّت حجّت است، در نتیجه حجیّت آن اختصاص به کسانی دارند که در نزد آنها حجّت قائم شده است لذا اجتهاد عمرو برای زید حجیّت ندارد، لذا در هر دو صورت عقد مطلقاً باطل میباشد.
هذا تمام الکلام در رابطه با صورت اولی.