وقتی ما جمله انشائی را می شنویم، در ذهن ما یک نسبت انشائیه تصور می شود که این نسبت انشائی در وقتی که ما جمله خبری می شنویم وجود ندارد، بلکه مختص وقتی است که جمله انشائی باشد. همینکه مثلا از متکلمی می شنویم آب بده ولو اینکه بیشعور باشد عروسک باشد. نسبتی که در این جمله هست (که نسبت طلبیه است) خیلی فرق می کند با جائی که می گوید آب هست. ما در درون خودمان این تفاوتها را بین نسبتهای خبری و انشائی حس می کنیم. به تعبیر دیگر هیئت جمله خبریه درذهن ما یک معنایی را تداعی می کند که هیئت جمله انشائی آن معنا را تداعی نمی کند. و همچنین هیئت جمله انشائی در ذهن ما معنایی را تداعی می کند که هیئت جمله خبری آن معنا را تداعی نمی کند.
دلیل هم وجدان است. بالوجدان شما در درون خودتان می یابید که کلامی انشائی باشد از متکلمی بشنوید آن معنایی که به ذهن شما می آید این خیلی فرق می کند تا وقتی که کلامی خبری باشد یعنی خبر بشنویم.
پس هیئتها در جملات انشائی برای نسبتهای انشائی وضع شده اند و هیئتها در جملات خبری برای نسبتهای خبری وضع شده اند. یعنی واضع در دو عملیات وضع آمده است این هیئتها را وضع کرده است، یکبار آمده هیئت جمله خبریه را وضع کرده برای نسبت خبری، و یکوقت آمده هیئت جمله انشائیه را وضع کرده برای نسبت انشائی. ولذا چون وضع اینها متفاوت است، ما وقتی این الفاظ را از متکلم بیشعور بشنویم در همان خانه اول وضعیت ما فرق می کند. همانطور که وقتی از یک متکلم ولو بیشعور می شنویم «آب» تصوری که در ذهن ما ایجاد می شود نسبت به وقتی که می گوید «نان» فرق می کند. چون دو تا وضع کاملا مستقل هستند.
وحدت یا کثرت نسبتها در جملات خبریه و انشائیه
این مقدمه ای است برای بیان دو قول برای وحدت یا کثرت نسبتها در جملات خبریه و انشائیه.
قول اول: قول شهید صدر در باب تعدد وضع است. ایشان قائلند که وضع جمله خبریه نسبت به وضع جمله انشائیه متفاوت است. یعنی هر کدام از هیئتها در این دو جمله برای معنای خاص خودشان وضع شده اند. مثلا «إفعل» هیئتی که این جمله إفعل دارد برای نسبت طلبیه که یک نسبت انشائی است وضع شده است.
انشاء هفت نوع است:
طلب، تعجب، نداء، استفهام، تمنی، ترجی وعقد.
مثلا در «هل زید قائم» نسبتی که هست نسبت استفهامیه است که از مقوله انشاء است، این نسبت وضع جداگانه دارد در جمله «زید قائم» بدون هل، یعنی هل که بیاید کأن یک نسبت و هیئت دیگری بر این جمله حاکم است که بر نسبت استفهامی دلالت می کند.
خلاصه کلام: نسبتها در جملات انشائیه از دیدگاه شهید صدر متفاوت است.
قول دوم: قول منسوب به صاحب کفایه است. ایشان می فرماید: هیئت در جملات انشائیه بر همان نسبتی وضع شده اند که هیئت در جملات خبریه وضع شده است. به عبارت دیگر: هیئت در هر دو جمله خبری و انشائی برای یک نوع نسبت وضع شده است با یک وضع.
می گوئیم پس تفاوتی که بین جملات خبریه و انشائیه هست در کجاست؟ می فرمایند تفاوت در این دو دسته از جمل در وضعشان نیست چون گفتیم وضع یکی است، تفاوت کأنّ از حال متکلم به دست می آید. این حال متکلم است که موجب فرق می شود بین جمله انشائی و جمله خبری. اگر از حال او به دست آمد که قصد انشاء دارد اینجا آن جمله معنای انشائی پیدا می کند، اگر حال او به گونه ای بود که به دست می آمد که قصدش از بیان این جمله اِخبار است، این جمله معنای خبری دارد.
لذا جمله زید ایستاده است را دو جور می شود گفت هم خبری و هم انشائی. حال متکلم در مرحله دلالت تصدیقی در یک جا انتقال معناست به قصد و غرض پرسش، در یک جا انتقال معناست به قصد و غرض إخبار. غرضها متفاوت است و این غرضها را ما از حال متکلم می فهمیم.
اشکال: در جائی که هر دو جمله خبری و انشائی از یک هیئت برخوردار باشند شاید قابل قبول باشد، مثل همین «بِعْتُ» که هم خبری می آید و هم انشائی. اما در جائی که هیئت جمله انشائی مخصوص خودش باشد و هیئت جمله خبری مخصوص خودش، اینجا نمی توانیم بگوئیم این هیئتها برای یک معنا وضع شده اند. دو جور هیئت داریم و قطعا این دو جور هیئت برای دو جور معنا وضع شده اند. «إفعل» یک هیئتی است که فقط برای طلب که انشاء است وضع شده است. دیگر شما با إفعل خبر نمی دهید. اینجا حرف صاحب کفایه مفهوم ندارد که می گوید هیئتها همه برای یک معنا وضع شده اند چه خبری چه انشائی. چون ما اشکال می کنیم می گوئیم این هیئت إفعل فقط برای معنای انشائی وضع شده است.
پس وقتی هیئتها را مطالعه می کنیم می بینیم دو قسم هستند، یک قسم هیئتها مشترکند، اینجا می شود حرف صاحب کفایه را قبول کرد، اما در هیئتهای مختص نمی شود حرف صاحب کفایه را قبول کرد.
دلیل: ما بالوجدان وقتی کلمه إفعل را می شنویم ذهنمان به سمت یک معنای انشائی حرکت می کند و یک معنای انشائی در ذهنمان تداعی می شود در همان خانه اول. و این معنای انشائی خیلی متفاوت است با وقتی که فعلَ را می شنویم که یک جمله خبری است. پس معلوم می شود در همان خانه اول که هنوز نوبت به حال متکلم نرسیده است تفاوت بین إفعل و فعلَ کاملا مشهود است.
تفاوت جوهری بین نسبت در جمله خبریه و انشائیه[۱]:
در جمله خبریه: نسبت یک حقیقتی است که رخ داده است یا میدهد به حسب زمانش، و می خواهیم بواسطه این نسبت از آن خبر بدهیم.
در جمله انشائیه: نسبت یک حقیقتی است که می خواهیم با بیان این جمله انشائیه آن را ایجاد و محقق کنیم.