یعنی چه عاملی باعث میشود که صور علمیه در نفس تحقق پیدا کنند؟
علم عبارت بود از حضور شیء لشیء است که علم و عالم مجرد هستند، حال بحث این است که بررسی کنیم فاعل و خالق صور علمیه کیست و چه عاملی علت ایجاد کننده نسبت به این صور علمیه است؟
صور علمیه ـ کلیه یا جزئیه ـ هر دو مفیض و فاعلی دارد که آنها را در نفس ایجاد میکند، که عبارت باشد از موجود مجردی است.
توضیح ذلک:
در صور علمیه کلیه: خالق و مفیض موجود مجردی است که نزد آن همه صور کلیه به نحو بسیط محقق است، که عبارت باشد از عقل که آن مفیض صور کلیه به نفس است. هنگامی که نفس استعداد کافی برای پذیرش صور علمی پیدا کرد، عقل به قدر استعداد به نفس آدمی افاضه میکند.
البته مراد این نیست که در هر قسمتی از عقل یک صورت علمی کلی وجود دارد و آن را به نفس افاضه میکند، بلکه همه صور علمیه به وحدته و یکجا و بسیط در عقل مجرد هست، که مفیض صور کلیه به نفس به مقدار استعداد آن است.
دلیل اینکه مفیض موجود مجردی به نام عقل است:
دلیل اول: به برهان سبر و تقسیم: فاعل و مفیض صور علمیه کلیه در نفس از سه احتمال خارج نیست: یا موجودی است که ماده است، یعنی همین وجود خارجی اشیاء باعث میشود که صور کلیه در نفس ایجاد شود، مثلا صورت خارجی زید و بکر و... باعث میشوند که صورت کلیه انسان در نفس تحقق پیدا کند یا یک امر مادی است، یعنی آنچه که با ماده ارتباط دارد مثل نفس که تعلق به ماده دارد و این صورتها را برای ما معلوم میکند. و یا موجود مجردی به نام عقل است که به وحدته و بساطته صور علمیه کلیه را به ما افاضه میکند.
اگر دو صور اول باطل شد، لامحاله صورت سوم اثبات شده است.
برای اثبات دو صورت اول ذکر دو مقدمه لازم است:
۱ـ صور علمیه مجرد هستند.
۲ـ علم ـ کلی یا جزئی ـ مجرد هستند.
پس اگر فاعل صور علمیه ماده یا امر مادی باشد، لازم میآید اضعف علت برای موجود اقوی باشد و اللازم باطل فالملزوم مثله.
بطلان کبری قبلا بیان شده که علت باید در مرتبه وجودی اقوی از مرتبه معلول باشد، حتی مساوی هم نباشد.
اثبات صغری: این ملازمه با توجه به دو مقدمه بیان شده، روشن میشود باتوجه به اینکه صور علمیه کلیه و جزئیه مجردند و مجرد اقوی وجودا از ماده است؛ پس اگر قرار باشد که ماده یا امر مادی و مرتبط با ماده ایجاد کننده صور علمیه کلیه باشند، لازم میآید که علت اضعف تأثیر گذار در اقوی ـ صور علمیه ـ باشد.
دلیل دوم: اگر ماده یا امر مادی علت برای صور علمیه باشد، لازم میآید که صور علمیه وضع خاص داشته باشند و اللازم باطل فالملزوم مثله.
ـ نکته: یکی از ویژگیهای امور مادی وضع خاص داشتن است، مثلا این میز وضع خاصی دارد که در جلوی من و پشت سر این شخص است و پایه آن در قسمت زیرین و سطح در قسمت بالا قرار داده شده و سمت راست آن کتاب و... است ـ
پس وقتی موجود مادی دارای وضع خاصی است، پس ایجاد که فرع وجود شیء است، نیز باید دارای وضع خاصی باشد، پس باید ایجاد صور علمیه دارای وضع خاصی باشد و حال آنکه این صور علمیه واجد وضع خاصی نیستند، پس معلوم میشود که علت مفیض آنها امر مادی نیست.
در صور علمیه جزئیه: مثل علم من به این فرد از انسان، که مفیض این هم یک موجود مجردی است به نام جوهر مثالی؛ چون اگر امر مادی یا ماده مفیض این صورت میشد، باید اضعف وجوداً علت برای اقوی وجوداً شود.
پس اثبات شد که خالق، فاعل و مفیض صور علمیه موجود مجردی است که به بساطته و وحدته واجد همه آن صور علمیه است.