درس بدایة الحکمة

جلسه ۲۷: جلسه بیست و هفتم

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث سابق

۳

اشکال سوم بر وجود ذهنی

اشکال سوم: اگر قائل شویم در وجود‌های ذهنی ماهیت اشیاء به وجود خارجی محفوظ می‌ماند، هر آینه لازم می‌آید در نفس ما امور متقابل اجتماع کنند و التالی باطل فالمقدم مثله.

اثبات صغری: جون اشیاء خارجی متفاوت و مختلفی را ادراک می‌کنیم، مثل سرما و گرما خارجی را ادراک می‌کنیم، و بر اساس ادعای دوم حکما باید ماهیت اشیاء خارجی در ذهن هم محفوظ باشد، یعنی ماهیت گرما و سرمای خارجی باید در ذهن محفوظ باشد، و این چیزی جز اجتماع امور متقابل در ذهن و نفس نیست.

اثبات کبری: امور متقابل (نقیضان، ضدان، ملکه و عدم و متضایفان) نمی‌توانند با شرایط شان اجتماع کنند، چون متقابلان اموری هستند که قابل جمع نیستند. پس مقدم هم باطل است که در وجود ذهنی ماهیت اشیاء خارجی محفوظ است.

جواب علامه: با توجه به کلام ملاصدرا که دو نوع حمل داریم و در حمل اولی اخذ مفهومی در حد یک چیزی می‌شود مثل الانسان حیوان ناطق که مفهوم حیوان ناطق را اخذ در حد انسان می‌کنیم. و در حمل شایع حکم به اتحاد مصداقی می‌شود و مرحوم ملاصدرا بیان نمود که در حمل اولی هیچ گونه ترتب آثاری نیست و در حمل شایع ترتب آثار است. لذا در حمل اولی اندراجی نیست و در حمل شایع اندراج هست.

اما ان ادعا حکما که ماهیت اشیاء خارجی در وجود ذهنی آنها محفوظ است، مراد این نیست که وجود ذهنی به حمل شایع همان ماهیت‌های وجود خارجی هستند، بلکه مراد این است که به حمل اولی ماهیت محقق در وجود ذهنی همان ماهیت محقق در وجود خارجی است و لذا اجتماع امور متقابل نمی‌شود، چون مفهوم آنها اجتماع می‌شوند نه واقعیت آن‌ها تا قابل اجتماع نباشد.

با توضیحی که بیان شد می‌توان اشکال را طور دیگری هم مطرح کرد و به تبع پاسخ را هم به شکل دیگری مطرح کرد: (بیان دوم اشکال سوم)

اگر ماهیت‌های وجود‌های خارجی در وجود‌های ذهنی هم حفظ شود، لازم می‌آید که آثار وجود‌های خارجی در وجود‌های ذهنی هم محقق شود، و التالی باطل فالمقدم مثله.

اثبات کبری: چون با صرف تصور گرما گرم نمی‌شویم و...

پس معلوم می‌شود مدعا صحیح نیست.

جواب این اشکال: آنچه که باعث ترتب اثر می‌شود حمل شایع است و حیث اینکه ماهیت وجود‌های خارجی در وجود‌های ذهنی به حمل اولی محفوظ مانده‌اند، بنابر این لزومی به ترتب آثار نیست.

۴

تطبیق

۵

اشکال چهارم بر وجود ذهنی

اگر گفته شود که ماهیت وجود‌های خارجی در وجود‌های ذهنی هم محفوظ هستند، لازم می‌اید تحقق محالات ذاتی. والتالی باطل فالمقدم مثله.

اثبات صغری: چون محالات ذاتی را تصور می‌کنیم مثل شریک الباری ممتنع الوجود یا اجتماع نقیضین محال است، پس با تصور آنها ممتنع بالذات در ذهن محقق می‌شود.. و التالی باطل فالمقدم مثله.

اشکال علامه: با توجه به آنچه بیان شد اشکال این کلام هم معلوم می‌شود، و ملازمه صحیح است اما بطلان تالی را قبول نداریم، چون به حمل شایع محقق نمی‌شود و محال است نه حمل اولی ذاتی و شاهد آن که محقق می‌شود تصدیق آن است و الا تصدیق آن ممکن نبود.

۶

تطبیق

موضوعة لها مستغنية عنها في نفسها ، فهي عرض لها ويصدق عليها حد الكيف ، ودعوى أن ليس هناك أمر زائد على النفس ، منضم إليها ممنوعة.

فظهر أن الصورة العلمية من حيث كونها ، حالا أو ملكة للنفس كيف حقيقة وبالذات ، ومن حيث كونها موجودا ذهنيا ، كيف بالعرض وهو المطلوب.

الإشكال الثالث ، أن لازم القول بالوجود الذهني ، وحصول الأشياء بأنفسها في الأذهان كون النفس ، حارة باردة عريضة طويلة ، متحيزة متحركة مربعة مثلثة مؤمنة كافرة وهكذا ، عند تصور الحرارة والبرودة إلى غير ذلك ، وهو باطل بالضرورة بيان الملازمة ، أنا لا نعني بالحار والبارد والعريض والطويل ونحو ذلك ، إلا ما حصلت له هذه المعاني وقامت به.

والجواب عنه ، أن المعاني الخارجية كالحرارة والبرودة ونحوهما ، إنما تحصل في الأذهان بماهياتها لا بوجوداتها العينية ، وتصدق عليها بالحمل الأولي دون الشائع ، والذي يوجب الاتصاف حصول هذه المعاني ، بوجوداتها الخارجية وقيامها بموضوعاتها ، دون حصول ماهياتها لها وقيام ما هي هي بالحمل الأولي.

الإشكال الرابع أنا نتصور المحالات الذاتية ، كشريك الباري واجتماع النقيضين وارتفاعهما ، وسلب الشيء عن نفسه ، فلو كانت الأشياء حاصلة بأنفسها في الأذهان ، استلزم ذلك ثبوت المحالات الذاتية.

والجواب عنه ، أن الحاصل من المحالات الذاتية في الأذهان ، مفاهيمها بالحمل الأولي دون الحمل الشائع ، فشريك الباري في الذهن شريك الباري بالحمل الأولي ، وأما بالحمل الشائع فهو كيفية نفسانية ممكنة مخلوقة للباري ، وهكذا في سائر المحالات.

الإشكال الخامس أنا نتصور الأرض ، بما رحبت بسهولها وجبالها و