درس مکاسب محرمه

جلسه ۸۰: کسب به وسیله عین نجس ۶۷

 
۱

خطبه

۲

نظریه مرحوم شیخ انصاری

نظریه شیخ انصاری: از جواز بیع دهن متنجس، تعدی به جواز بیع متنجسات (متنجسات دارای منفعت مقصوده محلله هستند)، جایز است. یعنی دهن متنجسی که در روایت آمده، از باب مثال است و مقصود امام همه متنجساتی است که منفعت مقصوده محلله دارد.

بر این نظریه دو اشکال شده است:

اشکال اول: این نظریه، مخالف با ظاهر مشهور (لا یجوز بیع النجاسات الا الدهن للاستصباح که از آن فقط جواز استثناء دهن برای استصباح ظاهر می‌شود) است.

جواب: مرحله اول: مراد مشهور از «النجاسات» مایعات نجسه‌ای است که منفعت محلله مقصوده ندارند.

مرحله دوم: بنابراین لا یجوز بیع النجاسات، کنایه از این می‌شود که لا یجوز بیع ما لیس فیه منفعة محللة مقصودة من النجاسات، الا الدهن للاستصباح.

مرحله سوم: پس کلام مشهور رد بر نظریه مرحوم شیخ نیست.

نکته اول: مدعای شیخ متنجس است و در مرحله اول مایعات نجسه گفته که از باب عدم فصل است.

نکته دوم: در مرحله دوم، استثناء منقطع است.

نکته سوم: دلیل مدعای شیخ در مرحله اول، با مویدی است که بعد ذکر می‌کند.

۳

تطبیق نظریه مرحوم شیخ انصاری و اشکال اول آن

ويمكن حمل كلام من (مشهور) أطلق المنعَ عن بيع النجس إلاّ الدهنَ لفائدة الاستصباح على (متعلق به حمل است) إرادة المائعات النجسة التي لا ينتفع بها (مایعات نجسه) في غير الأكل والشرب (و فرض این است که اکل و شرب آن هم بخاطر نجاست، حرام است) منفعة محلّلة مقصودة من (متعلق به مقصوده است) أمثالها (مایعات نجسه).

۴

موید جواب

موید: درباره لام در «للاستصباح» دو احتمال است:

احتمال اول: احتمال دارد که لام، علت برای استثناء (جواز بیع) باشد.

طبق این احتمال، کلام مشهور، موید جواب شیخ انصاری است. چون علت جواز بیع دهن، وجود منفعت محلله مقصوده است، پس عدم این علت، علت عدم جواز بیع نجاست است. بنابراین، کلام مشهور، کنایه از همان است که گفته شد.

احتمال دوم: احتمال دارد لام برای غایت بیع باشد. یعنی بیع دهن متنجس به قصد استصباح جایز است.

طبق این احتمال کلام مشهور، موید جواب نیست. چون طبق این احتمال، کلام مشهور می‌شود لا یجوز بیع النجاسات، لغایة من الغایات الا الدهن للاستصباح و این کلام مشهور، رد بر شیخ انصاری است.

حال شیخ انصاری می‌گوید، احتمال اول اولی است، بخاطر کلام محقق کرکی.

۵

تطبیق موید جواب

ويؤيّده (حمل): تعليلُ استثناء الدهن (جواز بیع دهن) بفائدة الاستصباح، نظير استثناء بول الإبل للاستشفاء (که فقها گفته‌اند للاستشفاء علت برای جواز است نه غایت)، وإن احتمل أن يكون ذكر الاستصباح لبيان ما يشترط أن يكون («ما») غاية للبيع (لام غایت برای بیع باشد).

تعليل المنع فيها بحرمة الانتفاع.

توجيه كلام من أطلق المنع

ويمكن حمل كلام من أطلق المنع عن بيع النجس إلاّ الدهن لفائدة الاستصباح على إرادة المائعات النجسة التي لا ينتفع بها في غير الأكل والشرب منفعة محلّلة مقصودة من أمثالها.

ويؤيّده : تعليل استثناء الدهن بفائدة (١) الاستصباح ، نظير استثناء بول الإبل للاستشفاء ، وإن احتمل أن يكون ذكر الاستصباح لبيان ما يشترط أن يكون غاية للبيع.

قال في جامع المقاصد في شرح قول العلاّمة قدس‌سره : «إلاّ الدهن المتنجّس (٢) لتحقّق فائدة (٣) الاستصباح به تحت السماء خاصّة» قال : وليس المراد ب «خاصّة» بيان حصر الفائدة (٤) كما هو الظاهر ـ ، وقد ذكر شيخنا الشهيد في حواشيه : أنّ في روايةٍ جواز اتّخاذ الصابون من الدهن المتنجّس ، وصرّح مع ذلك بجواز الانتفاع به فيما يتصوّر من فوائده كطلي الدوابّ.

إن قيل : إنّ العبارة تقتضي حصر الفائدة ؛ لأنّ الاستثناء في سياق النفي يفيد الحصر ، فإنّ المعنى في العبارة : إلاّ الدهن المتنجّس لهذه الفائدة.

قلنا : ليس المراد ذلك ، لأنّ الفائدة بيان لوجه الاستثناء ، أي‌

__________________

(١) كذا في «ن» ، و «ش» ، وفي غيرهما : لفائدة.

(٢) لم ترد كلمة «المتنجس» في غير «ف».

(٣) في المصدر : إلاّ الدهن النجس لفائدة.

(٤) في «ش» زيادة : في الاستصباح.