درس فرائد الاصول - قطع و ظن

جلسه ۷۶: وقوع تعبد به ظن از طرف شارع ۴

 
۱

خطبه

۲

جواب دوم به نظریه سوم

جواب دوم (رد بر کلیت کبری):

صغری: درباره عمل به ظن، عقل، حکم به قبح می‌کند.

کبری: هر جا عقل حکم به قبح می‌کند، مجرای اصالت الاباحه نیست.

نتیجه: درباره عمل به ظن، مجرای اصالت الاباحه نیست.

۳

تطبیق جواب دوم به نظریه سوم

وثانيا: أنّ أصالة الإباحة (در اشیاء) إنّما هي (اصالت الاباحه) فيما (عملی) لا يستقلّ العقل بقبحه («ما»)، وقد عرفت استقلال العقل بقبح التعبّد (عمل) بالظنّ من دون العلم بوروده (تعبد) من الشارع.

۴

نظریه چهارم در اصل اولی ظن

نظریه چهارم: بعضی از علماء می‌فرمایند: الاصل حرمة العمل بالظن الا ما خرج بالدلیل.

این نظریه مثل نظریه شیخ انصاری است اما دلیل آنها با هم فرق دارند. ایشان در دلیل می‌گویند:

صغری: مسئله عمل به ظن، از مصادیق دوران امر بین محذورین است.

کبری: و در دوران امر بین محذورین، جانب حرمت اخذ می‌شود. چون اگر در واقع حرام باشد، به وظیفه عمل کرده‌اید و اگر مخیر هم باشید، باز هم به واقع عمل کرده‌ای.

نتیجه: در مسئله عمل به ظن، جانب حرمت اخذ می‌شود. در نتیجه عمل به ظن حرام می‌شود.

۵

تطبیق نظریه چهارم در اصل اولی ظن

ومنها (وجوه): أنّ الأمر في المقام (عمل به ظن) دائر بين الوجوب والتحريم، ومقتضاه (دوران) التخيير (بنا بر قول مشهور) أو ترجيح جانب التحريم (بنا بر قول بعضی)؛ (دلیل ترجیح جان بتحریم:) بناء على أنّ دفع المفسدة أولى (تعیینیه است) من جلب المنفعة.

۶

جواب مرحوم شیخ به نظریه چهارم

جواب (رد بر صغری است): این مسئله از مصادیق دوران امر بین محذورین نیست. چون همینکه نمی‌دانید این ظن حجت است یا خیر، باید گفت عمل به ظن حرام است و جایی برای دوران نیست.

۷

تطبیق جواب مرحوم شیخ به نظریه چهارم

وفيه (وجه): منع الدوران؛ لأنّ عدم العلم بالوجوب (وجوب عمل) كاف في ثبوت التحريم؛ لما عرفت: من (بیان ما عرفت است) إطباق الأدلّة الأربعة على عدم جواز التعبّد (عمل کردن) بما (ظنی) لم يعلم وجوب التعبّد به (ظن) من الشارع؛ (شاهد برای اینکه عدم العلم برای اثبات تحریم کافی است:) ألا ترى: أنّه إذا دار الأمر بين رجحان عبادة وحرمتها (عبادت)، كفى عدم ثبوت الرجحان في ثبوت حرمتها (عبادت).

۸

نظریه پنجم در اصل اولی در ظن

نظریه پنجم: الاصل حرمة عمل بالظن الا ما خرج بالدلیل.

توضیح در ضمن سه مرحله: مرحله اول: هر مکلفی اجمالا می‌داند که تکالیفی بر گردن او است و لذا شناخت تکالیف واجب است.

مرحله دوم: بعد از اینکه شناخت تکالیف واجب شد، امر دائر بین این است که شناخت، باید علمی باشد یا مطلق شناختن کافی است. در این صورت این مسئله، داخل در شک در مکلف به می‌شود، به اینکه می‌دانیم شناختن آمدن و نمی‌دانیم بر روی شناخت علمی رفته یا روی مطلق شناخت رفته. و ثانیا داخل در دوران امر بین تخییر و تعیین می‌شود.

مرحله سوم: در شک در مکلف به و در دوران امر بین تعیین و تخییر، مشهور، قائل به احتیاط هستند و شناخت باید علمی باشد.

۹

تطبیق نظریه پنجم در اصل اولی در ظن

ومنها: أنّ الأمر في المقام دائر بين وجوب تحصيل مطلق الاعتقاد بالأحكام الشرعيّة المعلومة إجمالا، وبين وجوب تحصيل خصوص الاعتقاد القطعي، فيرجع (دوران) إلى الشكّ في المكلّف به وتردّده (مکلف به) بين التخيير والتعيين، فيحكم بتعيين تحصيل خصوص الاعتقاد القطعي؛ تحصيلا لليقين بالبراءة، خلافا لمن لم يوجب ذلك (حکم به تعیین) في مثل المقام (دوران امر بین تعیین و تخییر).

وثانيا : أنّ أصالة الإباحة إنّما هي فيما لا يستقلّ العقل بقبحه ، وقد عرفت استقلال العقل بقبح التعبّد بالظنّ من دون العلم بوروده من الشارع.

الوجه الثالث والناقشة فبه

ومنها : أنّ الأمر في المقام دائر بين الوجوب والتحريم ، ومقتضاه التخيير أو ترجيح جانب التحريم ؛ بناء على أنّ دفع المفسدة أولى من جلب المنفعة.

وفيه : منع الدوران ؛ لأنّ عدم العلم بالوجوب كاف في ثبوت التحريم ؛ لما عرفت (١) : من إطباق الأدلّة الأربعة على عدم جواز التعبّد بما لم يعلم (٢) وجوب التعبّد (٣) به من الشارع ؛ ألا ترى : أنّه إذا دار الأمر بين رجحان عبادة وحرمتها ، كفى عدم ثبوت الرجحان في ثبوت حرمتها.

الوجه الرابع والناقشة فبه

ومنها : أنّ الأمر في المقام دائر بين وجوب تحصيل مطلق الاعتقاد بالأحكام الشرعيّة المعلومة إجمالا ، وبين وجوب تحصيل خصوص الاعتقاد القطعي ، فيرجع إلى الشكّ في المكلّف به وتردّده بين التخيير والتعيين ، فيحكم بتعيين تحصيل خصوص الاعتقاد القطعي ؛ تحصيلا لليقين بالبراءة ، خلافا لمن لم يوجب ذلك في مثل المقام.

وفيه :

أوّلا : أنّ وجوب تحصيل الاعتقاد بالأحكام مقدّمة عقليّة للعمل

__________________

(١) راجع الصفحة ١٢٥.

(٢) كذا في (ظ) و (م) ، وفي غيرهما : «لا يعلم».

(٣) لم ترد عبارة : «بما لم يعلم وجوب التعبّد» في (ه).