مطلب دوم: در اجماع منقول، دو جهت دارد:
جهت اول: جهت نقل مسبب، یعنی قول امام. اجماع منقول از این جهت، حجت نیست، ولی مرحوم شیخ کلام محقق تستری را در این قسمت، نقل نکردهاند.
جهت دوم: از جهت نقل سبب، یعنی اتفاق علماء، اجماع منقول از این جهت، حجت است، ولی حجت بودن آن متوقف بر سه مقدمه است:
مقدمه اول: لفظی که ناقل اجماع، اجماع را به وسیله آن نقل میکند، دلالت بر سبب کند و ظهور در سبب داشته باشد و خوشبختانه لفظ، اگر قرینهای بر خلاف نباشد، ظهور در این معنا دارد.
نکته اول: اجماعی که ناقل، به لفظ اجماع یا سایر الفاظ نقل میکند، دو صورت دارد:
صورت اول: گاهی به صورت مضاف است، مثلا اجماعُ العلماءِ، در این صورت مقصود ناقل، نقل سبب است.
صورت دوم: گاهی به صورت مضاف نیست، که دو قسم دارد:
قسم اول: گاهی در مقابل خلاف است، در این صورت مقصود ناقل، نقل سبب است. مثلا ناقل میگوید علماء در فضله طیر غیر ماکول اختلاف دارند و در فضل طیر ماکول اتفاق دارند.
قسم دوم: گاهی در مقابل اختلاف نیست و به اصطلاح در مقام استدلال است. مثلا ناقل میگوید دفن میت واجب است بالاجماع، حال گاهی در این اجماع، سه احتمال پیدا میشود:
احتمال اول: یحتمل مراد ناقل، نقل سبب باشد.
احتمال دوم: یحتمل مراد ناقل، کشف واقع از طریق ریاضت و شهودی باشد که صوفیه ادعا میکنند.
احتمال سوم: یحتمل مراد ناقل، کشف واقع باشد که از طریق تشرف برای او حاصل شده است.
از بین این سه احتمال، به دو دلیل احتمال دوم و سوم منتفی است و احتمال اول متعین میشود:
دلیل اول: بخاطر شناختی که ما نسبت به ناقلین اجماع داریم که اولا صوفی نیستند و ثانیا، تشرف یافته نیستند.
دلیل دوم: بخاطر ظهوری که لفظ اجماع دارد. چون لفظ اجماع، ظهور در اتفاق علماء دارد.
مرحوم تستری ۵ شاهد ذکر میکنند برای اینکه لفظ اجماع، ظهور در اتفاق علماء دارد.
نکته دوم: قرائنی که به اجماع ضمیمه میشود، دو صورت دارد:
صورت اول: گاهی این قرائن، یک حکم را اثبات میکند. یعنی قرائن تماما نشان گر یک چیز هستند.
صورت دوم: گاهی قرائن، یک حکم را اثبات نمیکنند. یعنی قرائن، نشانگر یک چیز نیستند، در این صورت به قدر متیقن یا ظاهر اخذ میشود. مثلا فردی اجماع را نقل میکند که عبارتش ظاهر این است که اتفاق علماء معاصرش است اما ما میشناسیمش که تتبع ندارد و این قرینه است که فقط بعضی از کتب را دیده است، در اینجا به قدر متیقن که مثلا نظریات علماء مشهور است، اخذ میشود.
مقدمه دوم: نقل سبب، یعنی اتفاق علماء حجت باشد، و خوشبختانه نقل سبب به سه دلیل حجت است:
دلیل اول: سیره قطعیه مستمره عقلاء،
دلیل به صورت منطقی:
صغری: اجماع منقول از مصادیق خبر واحد است.
کبری: و خبر واحد به وسیله سیره قطعیه عقلاء حجت میباشد.
نتیجه: پس اجماع منقول به وسیله قطعیه عقلاء حجت میشود.
مرحوم تستری چهار مثال برای جائی که عقلاء به خبر واحد عمل میکنند، ذکر میکنند.