درس فرائد الاصول - قطع و ظن

جلسه ۱۰۱: حجیت ظواهر قرآن ۱۸

 
۱

خطبه

۲

اشکال و جواب

اشکال: اگر غیر مقصود بالافهام، تفحص کرد و قرینه‌ای بر خلاف ظاهر پیدا نکرد، این عدم الوجدان، یدل علی عدم الوجود، یعنی نیافتن قرینه دلیل بر نبود قرینه است. در نتیجه غیر مقصود بالافهام، ظن به عدم قرینه و ظن به مراد متکلم پیدا می‌کند و ظاهر در حق او نیز حجت می‌شود، چنانچه در حق مقصود بالافهام حجت بود.

جواب: اولا: قرائنی که مخفی شده، بسیار زیاد است، مثلا راوی روایت را می‌شنود و تقطیع می‌کند و با این کارش، قرینه از بین می‌رود یا نقل به معنی کردن راوی. پس برای غیر مقصودین، حتی با فحص هم ظن به عدم قرینه پیدا نمی‌شود.

ثانیا: بر فرض برای غیر مقصود بالافهام، ظن به عدم قرینه پیدا شود، ظن به عدم قرینه متصله پیدا می‌کند، ولی قرینه، منحصر به قرینه منحصره نیست.

توضیح: قرینه بر دو صورت است:

صورت اول: قرینه متصله، این قرینه بر دو قسم است:

قسم اول: لفظیه، مثلا مولا می‌گوید اکرم العلماء الی النحاة. الی النحاة قرینه لفظیه است.

قسم دوم: حالیه، مولا نسبت به نحو شروع به بدگویی می‌کند و بعد می‌گوید اکرم العلماء، از حالت مولا قرینه پیدا می‌شود که منظور مولا علماء نحوی نیست.

صورت دوم: قرینه منفصله، این هم دو قسم است:

قسم اول: عقلیه که بر دو نوع است:

نوع اول: کلیه؛ اول مولا نهی می‌کند و بعد امر می‌کند که این امر قرینه است که منظور مولا اباحه بوده است.

نوع دوم: جزئیه؛ مولا به عبدش می‌گوید اکرم العلماء، اما عبد می‌داند از خارج که مولا از نحاة خوشش نمی‌آید، این قرینه منفصله عقلیه جزئیه است که مراد مولا این نسیت.

قسم دوم: نقلیه که بر دو نوع است:

نوع اول: کلیه؛ مولا می‌گوید اگر بین ۳ و ۴ شک کردی، بنا را بر اکثر بگذار، ما با توجه به لا شک کثیر الشک، می‌دانیم منظور مولا غیر کثیر الشک است.

نوع دوم: جزئیه؛ مولا می‌گوید اکرم العلماء، بعد از چند دقیقه می‌گوید لا تکرم النحاة.

ثالثا: بر فرض برای غیر مقصود بالافهام از خارج ظن به مراد متکلم پیدا شود، باز ظاهر در حق او حجت نیست، چون ظن زمانی باعث حجیت ظاهر است که ظن نوعی باشد، یعنی ظن از خود کلام ناشی شده باشد نه از خارج. (المفید «ظن نوعی» غیر حاصل و الحاصل «ظن از خارج» غیر مفید)

۳

تطبیق اشکال و جواب

(جواب از اشکال مقدر:) فاحتمال وجود القرينة حين الخطاب و (عطف بر وجود است) اختفائه (قرینه) علينا (غیر مقصود بالافهام)، ليس هنا ما يوجب («ما») مرجوحيّته (احتمال) حتّى لو تفحّصنا (غیر مقصودین) عنها (قرینه) ولم نجدها (قرینه)؛ إذ لا يحكم العادة ـ ولو ظنّا ـ بأنّها (قرینه) لو كانت لظفرنا بها (قرینه)؛ إذ كثير من الامور قد اختفت علينا (غیر مقصودین)، بل لا يبعد دعوى العلم بأنّ ما اختفى علينا من الأخبار والقرائن أكثر ممّا (اخبار و قرائنی) ظفرنا بها (اخبار و قرائن).

مع أنّا لو سلّمنا حصول الظنّ (برای غیر مقصودین) بانتفاء القرائن المتّصلة، لكنّ القرائن الحاليّة وما اعتمد عليه المتكلّم من الامور العقليّة أو النقليّة الكليّة (صفت عقلیه و نقلیه هر دو است) أو الجزئيّة المعلومةَ (صفت القرائن الحالیه و ما اعتمد علیه است) عند المخاطب الصارفةً (صفت القرائن الحالیه و ما اعتمد علیه است) لظاهر الكلام، ليست (القرائن الحالیه و ما اعتمد علیه) ممّا (امور) يحصل الظنّ بانتفائها (امور) بعد البحث والفحص.

ولو فرض حصول الظنّ (برای غیر مقصود) من الخارج بإرادة (متعلق به الظن است) الظاهر من الكلام لم يكن ذلك (ظن)، ظنّا مستندا إلى الكلام، كما نبّهنا عليه (ظن مستند به کلام) في أوّل المبحث (اول توجیه).

وبالجملة: فظواهر الألفاظ حجّة ـ بمعنى عدم الاعتناء باحتمال إرادة خلافها (ظواهر) ـ إذا كان منشأ ذلك الاحتمال (احتمال اراده خلاف ظاهر) غفلة المتكلّم في كيفيّة الإفادة أو المخاطب في كيفيّة الاستفادة؛ لأنّ احتمال الغفلة ممّا هو مرجوح في نفسه (خود احتمال غفلت) ومتّفق (از طرف علماء و عقلاء) على عدم الاعتناء به في جميع الامور، دون ما إذا كان الاحتمال (احتمال اراده خلاف ظاهر) مسبّبا عن اختفاء امور (قرائن) لم تجر العادة القطعيّة أو الظنّية بأنّها (قرائن) لو كانت لوصلت إلينا.

فليس هنا شيء يوجب بنفسه الظنّ بالمراد حتّى لو فرضنا الفحص ، فاحتمال وجود القرينة حين الخطاب واختفائه علينا ، ليس هنا ما يوجب مرجوحيّته حتّى لو تفحّصنا عنها ولم نجدها ؛ إذ لا يحكم العادة ـ ولو ظنّا ـ بأنّها لو كانت لظفرنا بها ؛ إذ كثير (١) من الامور قد اختفت علينا ، بل لا يبعد دعوى العلم بأنّ ما اختفى علينا من الأخبار والقرائن أكثر ممّا ظفرنا بها.

مع أنّا لو سلّمنا حصول الظنّ بانتفاء القرائن المتّصلة ، لكنّ القرائن الحاليّة وما اعتمد عليه المتكلّم من الامور العقليّة أو النقليّة الكليّة أو الجزئيّة المعلومة عند المخاطب الصارفة لظاهر الكلام ، ليست ممّا يحصل الظنّ بانتفائها بعد البحث والفحص.

ولو فرض حصول الظنّ من الخارج بإرادة الظاهر من الكلام لم يكن ذلك ظنّا مستندا إلى الكلام ، كما نبّهنا عليه في أوّل المبحث (٢).

وبالجملة : فظواهر الألفاظ حجّة ـ بمعنى عدم الاعتناء باحتمال إرادة خلافها ـ إذا كان منشأ ذلك الاحتمال غفلة المتكلّم في كيفيّة الإفادة أو المخاطب في كيفيّة الاستفادة ؛ لأنّ احتمال الغفلة ممّا هو مرجوح في نفسه ومتّفق على عدم الاعتناء به في جميع الامور ، دون ما إذا (٣) كان الاحتمال مسبّبا عن اختفاء امور لم تجر العادة القطعيّة أو الظنّية بأنّها لو كانت لوصلت إلينا.

__________________

(١) في (ظ) ، (ل) و (م) : «كثيرا».

(٢) راجع الصفحة ١٦١.

(٣) لم ترد «إذا» في (ت) ، (ر) و (ل).