درس فرائد الاصول - قطع و ظن

جلسه ۱۰۲: حجیت ظواهر قرآن ۱۹

 
۱

خطبه

۲

اشکال صاحب فصول بر میرزای قمی

اشکال صاحب فصول بر میرزای قمی: صغری: فرق گذاری میرزای قمی، بین مقصود بالافهام و غیر مقصود بالافهام، مخالف با اجماع عقلاء و علماء است. مثلا فردی در مجلسی نشسته که پنج نفر جلویش هستند که یکی از آنها زید است، رو به یکی می‌کند و می‌گوید من فلان مبلغ را به دیگری بدهکارم، حال زید که مقصود بالافهام نیست، اما همین زید می‌تواند برود دادگاه شهادت بدهد و همه قبول دارند که این شهادت قبول است، پس معلوم است که ظاهر کلام برای غیر مقصود بالافهام حجت است که این شهادت قبول است.

کبری: هر چیزی که مخالف با اجماع عقلاء و علماء بود، باطل است.

نتیجه: فرق گذاری محقق قمی بین مقصود و غیر مقصود بالافهام، باطل است.

جواب شیخ انصاری به اشکال: صغری: سامع در این مثال، در حکم مخاطب است، یعنی این سامع در حکم کسی است که گویا متکلم رو به کرده و صحبت کرده است.

کبری: و مخاطب طبق عقیده محقق قمی، ظاهر در حق او حجت است.

نتیجه: سامع در این مثال، طبق عقیده محقق قمی، ظاهر در حق او حجت است. و لذا رد صاحب فصول وارد نیست.

۳

اشکال بر جواب دوم جلسه قبل و جواب آن

جلسه قبل بیان شد اگر غیر مقصود بالافهام درباره قرینه فحص کرد و قرینه پیدا نکرد، ظن به عدم قرینه پیدا می‌کند.

شیخ گفت اولا قراین مخفیه زیاد است و فرد نمی‌تواند ظن به عدم قرینه پیدا کند. ثانیا اگر ظن پیدا کند، ظن به عدم قرینه متصله پیدا می‌کند در حالی که قرائن منفصله هم وجود دارد.

حال فردی در اشکال به این ثانیا می‌گوید: صغری: قرینه منفصله، نادر است. یعنی معمولا متکلم تکیه بر قرینه متصله می‌کند نه منفصله.

کبری: و تکیه کردن متکلم بر نادر قبیح است.

نتیجه: تکیه کردن متکلم بر قرینه منفصله قبیح است، و لذا اگر غیر مقصود بالافهام، ظن به عدم قرینه متصله پیدا کرد، ظن به مراد متکلم پیدا می‌کند. چون می‌داند تکیه متکلم بر قرینه منفصله، قبیح است و لذا ظاهر کلام در حق او هم حجت می‌شود.

جواب: اولا: ما بالوجدان می‌بینیم اکثر عمومات تخصیص خورده‌اند و اکثر مطلقات، تقیید خورده‌اند، با اینکه مخصص متصل و مقید متصل وجود ندارد، این نشانه آن است که متکلم بر قرینه منفصله (مخصص منفصله، مقید منفصله) تکیه کرده است، ولی قرینه منفصله دو صورت دارد:

صورت اول: گاهی قرینه منفصله، منفصله بالذات است، یعنی از روز اول قرینه منفصله بوده است.

صورت دوم: گاهی قرینه منفصله، منفصله بالعرض است، یعنی روز اول متصل بوده اما بعد منفصل شده است، مثل تقطیع روایت، نقل به معنا، نسیان راوی.

ثانیا: بر فرض که ظاهر کلام برای غیر مقصود بالافهام حجت باشد، ولی از باب ظن مطلق حجت است، نه از باب ظن خاص، و میرزای قمی هم ظنی که برای غیر مقصود بالافهام پیدا می‌شود، از باب ظن مطلق حجت می‌داند.

۴

تطبیق اشکال صاحب فصول بر میرزای قمی

ومن هنا (توجیه ما) ظهر: أنّ ما ذكرنا سابقا (جواب دوم در اشکال جلسه قبل ص ۱۶۱ خط ۵) ـ من (بیان ما ذکرنا است) اتّفاق العقلاء والعلماء على العمل بظواهر الكلام في الدعاوى، والأقارير، والشهادات، والوصايا، والمكاتبات ـ لا ينفع (ما ذکرنا) في ردّ (رد کردن صاحب فصول) هذا التفصيلَ (تفسیر بین مقصود غیر مقصود)، إلاّ (این الا به اصل مطلب توجیه شیخ می‌خورد) أن يثبت كون أصالة عدم القرينة (ظاهر) حجّة من باب التعبّد، ودون إثباتها (اصالت عدم القرینه از باب تعبد حجت باشد) خرط القتاد.

۵

تطبیق اشکال بر جواب دوم جلسه قبل و جواب آن

ودعوى: أنّ الغالب اتّصال القرائن، فاحتمال اعتماد المتكلّم على القرينة المنفصلة مرجوح لندرته (احتمال قرینه منفصله).

مردودة: بأنّ من المشاهد المحسوس (وجدانا) تطرّق (عارض شدن) التقييد والتخصيص إلى أكثر العمومات والإطلاقات مع عدم وجوده (تقیید و تخصیص) في الكلام (متصلا)، وليس إلاّ لكون الاعتماد في ذلك (تقیید و تخصیص) كلّه على القرائن المنفصلة، سواء كانت (قرائن منفصله) منفصلة عند الاعتماد (حین التکلم) كالقرائن العقليّة (مثل وقوع امر بعد از نهی) والنقليّة الخارجيّة، أم كانت مقاليّة (لفظیه) متّصلة (حین التکلم) لكن عرض لها (مقالیه متصله) الانفصال بعد ذلك (اتصال)؛ لعروض التقطيع للأخبار، أو حصول التفاوت من جهة النقل بالمعنى، أو غير ذلك (مثل نسیان راوی)، فجميع ذلك ممّا لا يحصل الظنّ بأنّها (قرینه) لو كانت لوصلت إلينا.

ومن هنا ظهر : أنّ ما ذكرنا سابقا (١) ـ من اتّفاق العقلاء والعلماء على العمل بظواهر الكلام في الدعاوى ، والأقارير ، والشهادات ، والوصايا ، والمكاتبات ـ لا ينفع في ردّ هذا التفصيل ، إلاّ أن يثبت كون أصالة عدم القرينة حجّة من باب التعبّد ، ودون إثباتها خرط القتاد.

ودعوى : أنّ الغالب اتّصال القرائن ، فاحتمال اعتماد المتكلّم على القرينة المنفصلة مرجوح لندرته.

مردودة : بأنّ من المشاهد المحسوس تطرّق التقييد والتخصيص إلى أكثر العمومات والإطلاقات مع عدم وجوده في الكلام ، وليس إلاّ لكون الاعتماد في ذلك كلّه على القرائن المنفصلة ، سواء كانت منفصلة عند الاعتماد كالقرائن العقليّة والنقليّة الخارجيّة ، أم كانت مقاليّة متّصلة لكن عرض لها الانفصال بعد ذلك ؛ لعروض التقطيع للأخبار ، أو (٢) حصول التفاوت من جهة النقل بالمعنى ، أو غير ذلك ، فجميع ذلك ممّا لا يحصل الظنّ بأنّها لو كانت لوصلت إلينا.

مع إمكان أن يقال : إنّه لو حصل الظنّ لم يكن على اعتباره دليل خاصّ. نعم ، الظنّ الحاصل في مقابل احتمال الغفلة الحاصلة للمخاطب أو المتكلّم ممّا أطبق عليه العقلاء في جميع أقوالهم وأفعالهم.

هذا غاية ما يمكن من التوجيه لهذا التفصيل.

المناقشة في التفصيل المذكور

ولكنّ الإنصاف : أنّه لا فرق في العمل بالظهور اللفظيّ وأصالة عدم الصارف عن الظاهر بين من قصد إفهامه ومن لم يقصد ؛ فإنّ جميع

__________________

(١) راجع الصفحة ١٦١.

(٢) في (ه) : «و».