یکی از مباحث غصب که بسیار مهم است، «وجوب رد مال غصبی» است. شهید میفرمایند: برگرداندن مال غصبی به صاحب آن واجب است به نحو وجوب فوری. یعنی اگر کسی مالی را غصب کرد و در بازگرداندن آن به صاحبش تاخیر کرد، این تاخیر نوعی معصیت است.
دلیل واجب فوری بودن رد مال غصبی: دو دلیل وجود دارد:
۱) اجماع: این دلیل، دلالت بر واجب فوری بودن ردّ مال غصبی دارد.
۲) روایت «علی الید ما اخذت حتی تودی[۱]»: این دلیل صرفا وجوب ردّ مال غصبی را میرساند و دلالت بر فوری بودن ندارد.
نکته۱: ممکن است کسی حتی وجوب تکلیفی را هم از علی الید برداشت نکند! صرفا وجوب وضعی را برداشت کند. یعنی اگر کسی مالی را به صاحبش بر نگرداند، ضامن است. (این مطالب را شهید واردش نشدهاند)
نکته۲: اینکه گفته شد «رد مال غصبی وجوب فوری دارد» در صورتی است که اولا: عین مال غصبی موجود باشد و ثانیا: امکان ردّ آن وجود داشته باشد. گاهی عین مال غصبی وجود دارد ولی نمیدانیم کجاست. یا اینکه مثلا انگشتر طلایی غصب شده است ولی از دست شخص به ته درّه افتاد (دیگر امکان برگرداندن آن عین وجود ندارد).
نکته۳: حال اگر مال غصبی موجود است و امکان ردّ آن نیز وجود دارد، ولی هیئت آن عوض شده است (چیزی به آن اضافه شده است و یا چیزی از آن کم شده است یا هیئت و صورت آن صرفا عوض شده است) مثل اینکه شمش طلا به گردنبند طلا تبدیل شده است، در این موارد تفاوتی وجود ندارد و فرقی نمیکند در حکم. به هر حال اصل وجوب ردّ در تمامی این موارد وجود دارد.
سؤال۱: اگر غاصب بیاید و بگوید «من مالی را غصب کرده ام ولی برگرداندن آن مال برای من هزینه بردار است» چنین هزینهای بر عهده کیست؟
پاسخ: هزینه بر گردن غاصب است. فرقی هم نمیکند که این هزینه کمتر از اصل مال باشد یا بیشتر، یا این برگرداندن موجب خرابی مال غاصب شود، به هر حال باید غاصب مال را برگرداند. مثلا اگر شخصی چند آجر غصبی در دیواری قرار داده است، حال اگر بخواهد آن آجرها را به صاحبش برگرداند، سبب تخریب کل دیوار میشود. به هر حال باید آن آجرها را به صاحبش بازگرداند حتی اگر سبب ضرر به مال خودش بشود. یا اگر چوبی غصبی در سقف خانهای به کار رفته باشد در صورت عدم رضایت صاحب آن باید چوب را به او برگرداند ولو سبب خرابی سقف شود.
دلیل این حکم: بناء بر مال غصبی، حرمت و احترام ندارد. حتی اگر تخته چوبی مال غصبی باشد و در ساخت کشتی به کار رفته باشد و با جداکردن آن، خوف تلف مال غاصب برود و حتی سبب غرق شدن کشتی شود (حتی نیازی نیست تا ساحل صبر کند). [۲]
نکته۴: اگر با کندن و برداشتن تخته چوب از قایق و کشتی، خوف تلف خود غاصب یا حیوان محترمی یا مال محترمی غیر از مال غاصب وجود داشته باشد، غاصب میتواند تا رسیدن به ساحل صبر کند.
سؤال۲: اگر بخواهیم مال غصبی را برگدانیم ولی ردّ عین ممکن نبود (به جهت تلف یا عدم امکان رد. مثلا افتاده است ته دره)، تگلیف چیست؟
پاسخ: اگر مثلی است باید مثل آن پرداخت شود و اگر قیمی است باید قیمت آن پرداخت شود.
تعریف مثلی: آن چیزی که اجزاء آن و منافع اجزای آن با یکدیگر مساوی و صفات اجزای آن با یکدیگر متقارب است. مثل یک کیسه گندم که پایین کیسه و بالای آن با یگدیگر تفاوتی ندارد. تمام حبوبات و روغنها مثلی اند.
تعریف قیمی: آن چیزی که اجزای آن و منافع اجزای آن با یکدیگر مساوی نیست و صفات اجزای آن نیز با یکدیگر متقارب نیست. مثل لاشه یک گوسفند که رون آن یک جور و قیمت است و دنده آن جور دیگر است و قیمتی دیگر دارد. [۳]
نکته۵: مثلی، معمولا (ونه همیشه) مثلش در بازارا پیدا میشود اما قیمی معمولا مثلش در بازار پیدا نمیشود و لذا تبدیل به قیمت میشود. مثلا یک لاشه گوسفند با لاشه گوسفند دیگر تفاوت دارد (از حیث صفت و قیمت) ولی یک مدل برنج را میتوان مثلش را در بازار پیدا کرد.
گفته شد که اگر جنس تلف شده مثلی است باید مثل آن پرداخت شود. اما اگر قیمی باشد در مورد کیفیت آن ۴ نظر مطرح شده است. به این صورت که اگر غاصب روز شنبه مالی را غصب کرده است و روز دوشنبه مال تلف شده است و روز چهارشنبه تصمیم میگیرد عوض مال را به مالک برگرداند. حال سؤال اینجاست که در روز چهارشنبه، قیمت چه روزی را باید پرداخت کند؟ بر فرض اینکه آن مال تلف شده، شنبه یک قیمت داشته است و دوشنبه یک قیمتی و چهارشنبه هم یک قیمت دیگر. چهار نظر است: (در ادامه خواهد آمد)