درس فرائد الاصول - استصحاب

جلسه ۷۸: تنبیهات استصحاب ۳۴

 
۱

خطبه

۲

خلاصه مباحث گذشته

مرحوم شیخ فرمودند در استصحاب، فقط آثار شرعیه بدون واسطه بار می‌شود، بعد مستشکلی گفت که مقتضای روایات استصحاب این است که کلیه آثار شرعیه، چه آثار شرعیه با واسطه و چه بدون واسطه.

۳

جواب به اشکال

جواب: محتوای روایات استصحاب این است که در استصحاب، فقط آثار شرعیه بودن واسطه مترتب می‌شود. مثلا فقط استصحاب حیات زید می‌شود و آثار شرعیه بدون واسطه مثل وجوب نفقه، بار می‌شود.

توضیح: اگر مکلف یقین به حیات زید دارد، دو نوع آثار بر این زنده بودن بار می‌شود:

اول: بعضی آثار از جهت یقینی که به خود حیات زید پیدا شده، بر آن بار می‌شود، مثل وجوب نفقه زوجه.

دوم: بعضی آثار از جهت یقینی که به ملازم حیات زید پیدا شده، بر آن بار می‌شود، مثل یقین به حیات زید، یقین به نفس کشیدن اوست که صدقه دادن بر آن بار می‌شود.

حال اخبار استصحاب ناظر به قسم اول است که همان احکام شرعیه بدون واسطه می‌باشد.

بعد شیخ می‌گوید اگر بخواهد اثر شرعی با واسطه بار شود، این در صورت می‌باشد:

اول: یقین به لازم باشد، در حالی که در استصحاب شک است.

دوم: استصحاب لازم صورت بگیرد مثل استصحاب نفس کشیدن نه حیات.

نکته: احکام ملازم بر استصحاب بار نمی‌شود، چنانچه در رضاع و نسب این احکام بار نشده است. در باب نسب، آیات و روایات، ازدواج با مادر و مادر برادر حرام است، دلیل حرمت ازدواج با مادر برادر، بخاطر زن پدر بودن است یا بخاطر مادر بودن باشد. حال اگر مادر رضاعی باشد، ازدواج با او حرام است اما اگر مادر رضاعی برادر باشد، ازدواج حرام نیست چون دو عنوانی که در حرمت ازدواج در مادر برادر بود، اینجا نیست.

پس مادر رضاعی برادر، حکم لازم مادر نسبی برادر را ندارد.

در نتیجه در استصحاب، احکام ملازم بار نمی‌شود.

۴

تطبیق جواب به اشکال

قلت: الواجب (بخاطر اخبار استصحاب) على الشاكّ (شاک در حیات زید) عمل المتيقّن بالمستصحب (حیات زید) من (متعلق به عمل است) حيث تيقّنه (متیقِّن) به (مستصحب)، وأمّا ما يجب عليه (متیقِّن) من حيث تيقّنه (متیقِّن) بأمر (مثل تنفس و رشد) يلازم ذلك المتيقّن (مثل حیات زید) عقلا أو عادة، (جواب اما:) فلا يجب عليه (شاک)؛ لأنّ وجوبه (ما یجب علیه) عليه (شاک) يتوقّف على وجود واقعيّ لذلك الأمر العقليّ (تنفس) أو العاديّ (رشد)، أو وجود جعليّ (در صورت استصحاب امر عقلی یا عادی) بأن يقع موردا لجعل الشارع (استصحاب) حتّى يرجعَ جعله (امر عقلی و عادی) الغير (صفت جعل است) المعقول إلى جعل أحكامه (امر عقلی و عادی) الشرعيّة، وحيث فُرض عدم الوجود الواقعيّ والجعليّ لذلك الأمر (امر عقلی یا عادی)، كان الأصل (قانون) عدم وجوده (امر عادی و عقلی) وعدم ترتّب آثاره (امر عقلی و عادی).

وهذه المسألة نظير (از این باب که در باب رضاع، احکام ملازم بار نمی‌شود) ما هو المشهور في باب الرضاع: من أنّه إذا ثبت بالرضاع عنوانٌ (امُ الاخ) ملازم (نسب) لعنوان (زوجة الاب) محرّم من المحرّمات (جواب اذا:) لم يوجب (عنوان) التحريم؛ لأنّ الحكم (تحریم) تابع لذلك العنوان (امّ) الحاصل بالنسب أو بالرضاع، فلا يترتّب (حکم) على غيره (ذلک العنوان) (ام الاخ در رضاع) المتّحد (صفت غیر - در باب نسب) معه (ذلک العنوان) وجودا.

المشكوك ، سواء كان ترتّبه عليه بلا واسطة أو بواسطة أمر عاديّ أو عقليّ مترتّب على ذلك المتيقّن.

قلت : الواجب على الشاكّ عمل المتيقّن بالمستصحب من حيث تيقّنه به ، وأمّا ما يجب عليه من حيث تيقّنه بأمر يلازم ذلك المتيقّن عقلا أو عادة ، فلا يجب عليه ؛ لأنّ وجوبه عليه يتوقّف على وجود واقعيّ لذلك الأمر العقليّ أو العاديّ ، أو وجود جعليّ بأن يقع موردا لجعل الشارع حتّى يرجع جعله الغير المعقول إلى جعل أحكامه الشرعيّة ، وحيث فرض عدم الوجود الواقعيّ والجعليّ لذلك الأمر ، كان الأصل عدم وجوده وعدم ترتّب آثاره.

وهذه المسألة نظير (١) ما هو المشهور في باب الرضاع : من أنّه إذا ثبت بالرضاع عنوان ملازم لعنوان محرّم من المحرّمات لم يوجب التحريم ؛ لأنّ الحكم تابع لذلك العنوان الحاصل بالنسب أو بالرضاع ، فلا يترتّب على غيره المتّحد معه وجودا.

عدم ترتّب الآثار واللوازم غير الشرعيّة مطلقا

ومن هنا يعلم : أنّه لا فرق في الأمر العاديّ بين كونه متّحد الوجود مع المستصحب بحيث لا يتغايران إلاّ مفهوما ـ كاستصحاب بقاء الكرّ في الحوض عند الشكّ في كريّة الماء الباقي فيه ـ وبين تغايرهما في الوجود ، كما لو علم بوجود المقتضي لحادث على وجه لو لا المانع لحدث ، وشكّ في وجود المانع.

وكذا لا فرق بين أن يكون اللزوم بينها (٢) وبين المستصحب كلّيّا

__________________

(١) في (ص) بدل «نظير» : «تشبه في الجملة».

(٢) كذا في النسخ ، والمناسب : «بينه» ، لرجوع الضمير إلى الأمر العادي.