درس فرائد الاصول - استصحاب

جلسه ۳۱: ادله حجیت استصحاب ۵

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم 

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

۲

سیر بحث

آنچه در گذشته بیان کردیم: بحث ما در صحیحه دوم زراره بود؛ زراره در این صحیحه شش سؤال از امام علیه السلام می‌کند؛ دو جای این صحیحه دلیل بر حجیّت استتصحاب است:

۱. جواب امام علیه السلام از سؤال سوم زراره. بحث از این بحث گذشت.

۳

مورد دوم از صحیحه زراره که دلالت بر حجیّت استصحاب دارد

۲. جواب امام علیه السلام از سؤال ششم زراره دلیل دوم بر حجیّت استصحاب است.

سؤال ششم زراره: زراره به حضرت عرض می‌کند من مشغول نماز بودم و در اثناء آن متوجه شدم که لباسم نجس شده است؛ وظیفه من در اینجا چیست؟.

پاسخ امام علیه السلام: مسأله دو صورت دارد:

۱. قبل از دخول نماز شک داشتی که لباست پاک است یا نجس؟؛ و با این شک وارد نماز شدی و در اثناء نماز نجاست را در لباست دیدی.

۲. قبل از دخول نماز یقین داشتی که لباست پاک بوده، اما در اثناء نماز منوجه شدی که لباست نجس است. در این فرض هم مسأله دو صورت دارد:

۲.۱. نجاستی که در اثناء نماز متوجه آن شدی خشک است. در این صورت نماز باطل است و باید آن را اعاده کرد.

۲.۲. نجاستی که در اثناء نماز متوجه آن شدی‌تر و تازه است. در این صورت باید نماز را قطع کرد و لباس را شست و آن را پوشید و سپس باقمی مانده نماز را ادامه داد. زیرا احتمال دارد که نجاست در همین لحظه‌ای که متوجه آن شدی در لباس شما به وجود آمده باشد. حال با وجود این احتمال سزاور نیست که یقین قبل از دخول نماز را به وسیله شک نقض کنی.

سؤال: آیا این روایت حجیّت استصحاب را در کلیه أبواب فقه اثبات می‌کند (از باب طهارت تا باب دیات) یا خیر، حجیّت استصحاب را فقط در باب طهارت و نجاست اثبات می‌کند؟.

جواب: این روایت حجیّت استصحاب را در کلیه أبواب فقه اثبات نمی‌کند؛ زیرا (نکته بلاغتی: تفریط عام بر خاص قبیح است؛ تفریط یعنی اینکه اول انسان یک چیزی را بگوید و بعد یک چیز عامی را نتیجه آن خاص قرار بدهد؛ مانند اینکه زید انسان خوبی است (خاص)؛ پس بر این خوب بودن زید متفرع کنم این مطلب را که تمامی آدمها انسان‌های خوبی هستند.) اگر کسی بگوید این قسمت روایت حجیّت استصحاب را در تمام أبواب فقه اثبات می‌کند لازمه‌اش تفریع عام بر خاص است؛ یعنی امام می‌فرماید نمازت را قطع کن، لباست را بشور و آن را بپوش و بعد ادامه نماز را بخوان؛ زیرا احتمال دارد این نجاست در همان لحظه توجه تو در لباس افتاده باشد (خاص)؛ پس سزاوار نیست که هیچ یقینی را به وسیله شک نقض کنی (عام). و حال اینکه این امر قبیح است.

۴

صحیحه سوم زراره و احتمالات موجود در آن / احتمال اول:

صحیحه سوم زراره: امام علیه السلام در این صحیحه درباره کسی که شک می‌کند بین سه و چهار می‌فرماید قام فأضاف الیها اُخری و لا ینقض الیقین بالشک.

توضیح: شخصی سر از سجده دوم برداشت و شک می‌کند این رکعتی که خوانده و سر از سجده دوم آن برداشته رکعت سوم است یا رکعت چهارم است؟. امام علیه السلام در اینجا می‌فرماید وظیفه این شاک این است که قام فأضاف الیها اُخری و لا ینقض الیقین بالشک أبدا.

در این روایت چهار احتمال وجود دارد:

احتمال اول: مراد امام علیه السلام از «قام فأضاف الیها اُخری» این است که بایستد و یک رکعت متصله به نمازش اضافه کند. حال طبق این احتمال مراد امام علیه السلام از یقین یعنی یقین به اتیان أکثر؛ یعنی این فرد قبل از اینکه وارد رکعت چهارم بشود یقین دارد که رکعت چهارم را انجام نداده است. و بعد از اینکه رکعت مشکوکه را انجام داد شک می‌کند که رکعت چهارم را انجام داد یا خیر؟.

طبق این احتمال این روایت دلیل بر حجیّت استصحاب است.

۵

چهار اشکال بر احتمال اول در صحیحه سوم زراره

و لکن این اجتمال چهار اشکال دارد: 

اشکال اول: این روایت طبق این معنا که بناء را بر أقل بگذاریم و یک رکعت متصله اضافه کن؛ موافق با مذهب عامه و مخالف با مذهی شیعه است؛ زیرا در شک بین سوم و چهارم شیعه بنا را می‌گذارد بر أکثر (رکعت چهارم.)

اشکال دوم: طبق این معنا (احتمال اول) روایت مخالف می‌شود با صدرش؛ (صدر روایت در رسائل نیامده است) زیرا امام علیه السلام در صدر روایت درباره شخصی صحبت می‌کند که شک کرده است بین دو و چهار؛ و می‌فرماید اگر شخصی شک کرد بین رکعت دوم و چهارم باید دو رکعت نماز بخواند با حمد. مراد امام علیه السلام از این دو رکعت، حتما دو رکعت نماز احتیاط است نه نماز متصله؛ زیرا اگر مراد امام علیه السلام دو رکعت متصله بود نمی‌فرمود که باید با فاتحة الکتاب بخوان؛ زیرا هیچ امام و فقیهی نفرموده است که در رکعت سوم و چهارم نماز شخص باید متعینا فاتحة الکتاب بخواند، بلکه می‌فرماید مخیر است بین خواندن فاتحة الکتاب و تسبیحات أربعه. به عبارت دیگر صدر روایت سخن امام در مورد دو رکعت منفصله است نه متصله بنا بر این در ذیل روایت هم مراد امام علیه السلام نماز منفصله است نه متصله از باب اتحاد صدر و ذیل روایت.

اشکال سوم و چهارم إن شاء الله در جلسه آینده خواهد آمد.

۶

صحیحه سوم زراره / احتمال دوم:

احتمال دوم در صحیحه سوم زراره: مراد امام علیه السلام از «قام فأضاف الیها اُخری» رکعت منفصله است؛ یعنی این شخصی که شک دارد بین رکعت سوم و چهارم بنا را بر رکعت چهارم بگذارد و بعد از پایان نماز یک رکعت نماز احتیاط بخواند.

طبق این احتمال مراد امام علیه السلام از یقین، یقین به برائت ذمه و مراد از شک شک در برائت ذمه است. یعنی امام علیه السلام می‌خواهد بگوید انسان نباید یقین بر برائت ذمه را نباید با شک در برائت ذمه از بین ببرد. و یقین به برائت ذمه با عمل کردن به عقیده شیعه حاصل می‌شود؛ زیرا اگر این شخص بنا را بر چهار بگذارد و بعد از آن یک رکعت نماز احتیاط بخواند؛ اگر در واقع این شخص نمازش چهار رکعت بوده این نماز احتیاط نماز استحبابی بر او لحاظ می‌شود و اگر در واقع نمازش سه رکعت بوده این نماز می‌چسبد به نمازی که مورد شک قرار گرفته بود. اما اکر بر طبق عقیده اهل سنت عمل کند یعنی بنا را بر سه بگذارد در این صورت احتمال دارد که در واقع چهار رکعت خوانده است و این فرد با این نماز احتیاط یک رکعت به نماز اضافه کرده است و این باطل است.

طبق این احتمال این روایت دلیل بر حجیّت استصحاب نیست؛ بلکه دلیل می‌شود بر قاعده اشتغال (الاشتغال الیقینی یقتضی البرائة الیقینیة).

مرحوم شیخ (ره) می‌فرماید در بسیاری از روایات اسم این کار (که بنا را بگذاری بر اکثر و نماز احتیاط بخوانی) اطلاق یقین و اطلاق احتیاط است.

۷

تطبیق عبارت مورد دوم از صحیحه دوم زراره

(دومین مورد در سؤال ششم که دلالت بر حجیّت استصحاب می‌کند:) نعم، مورد قوله (امام) عليه السّلام أخيرا: «فليس ينبغي لك... الخ» هو (مورد قول امام علیه السلام) الشكّ في وقوعه (نجاست) أوّل الصلاة (لحظه قبل از دیدن) أو حين الرؤية، و يكون المراد من قطع (قطعت) الصلاة الاشتغال عنها (صلاة) بغسل الثوب مع عدم تخلّل (ارتکاب) المنافي، لا إبطالها (نیست مقصود امام علیه السلام بطلان صلاة) ثمّ البناء عليها (صلاة) الذي هو (ابطال) خلاف الإجماع، (سؤال:) لكن تفريع (متفرع کردن امام علیه السلام) عدم نقض اليقين على احتمال تأخّر (متأخر بودن) الوقوع (وقوع نجاست از اول نماز) يأبى (امتناع دارد این تفریع) عن حمل اللام (لام در الیقین) على الجنس، فافهم (یعنی فقره اول، یعنی جواب امام از سؤال سوم قرینه می‌گیریم که مراد از یقین مطلق یقین است.).

۸

تطبیق عبارت صحیحه سوم زراره

و منها (اخبار است): صحيحة ثالثة لزرارة: «و إذا لم يدر (ندانست مصلی) في ثلاث (رکعت سوم) هو أو في أربع و قد أحرز (احراز کرده است مصلی) الثلاث (رکعت سوم را؛ یعنی بعد از سجده دوم شک می‌کند بین رکعت سوم و چهارم)، قام (باید بایستد مصلی) فأضاف إليها (صلاة) اخرى (رکعت دیگری)، و لا شي‏ء عليه. و لا ينقض اليقين بالشكّ، و لا يدخل الشكّ في اليقين، و لا يخلط أحدهما (یقین و شک را) بالآخر، و لكنّه (مصلّی) ينقض (باید نقض کند) الشكّ باليقين، و يتمّ على اليقين، فيبني عليه (یقین)، و لا يعتدّ بالشكّ في حال (در هیچ حالی از حالات) من الحالات».

و قد تمسّك (تمسک کرده است فاضل تونی) بها (روایت) في الوافية، و قرّره (و امضاء کرده است این تمسک را) الشارح (سید صدر)‏، و تبعه (شارح را) جماعة ممّن تأخّر عنه (شارح)‏.

(احتمال اول:) و فيه (تمسک) تأمّل: لأنّه (شأن) إن كان المراد بقوله عليه السّلام: «قام فأضاف إليها اُخرى»، القيام (باید بایستد) للركعة الرابعة من دون تسليم في الركعة المردّدة بين الثالثة و الرابعة (یعنی نماز را بنابر أقل بگذارد و نمازش را سلام ندهد و بایستد و رکعت چهارم را بخواند)، حتّى يكون حاصل الجواب (جواب امام علیه السلام) هو: البناء على الأقلّ، (اشکال اول:) فهو (مراد) مخالف للمذهب، و موافق لقول العامّة، (اشکال دوم:) و مخالف لظاهر الفقرة الاولى من قوله (امام علیه السلام): «يركع‏ ركعتين بفاتحة الكتاب»؛ فإنّ ظاهرها (جمله یرکع رکعتین بفاتحة الکتاب) - بقرينة تعيين الفاتحة- إرادة ركعتين منفصلتين، أعني: صلاة الاحتياط، (شروع احتمال دوم:) فتعيّن (حال که مراد نماز احتیاز است فتعیّن به خاطر وحدت سیاق صدر و ذیل روایت) أن يكون المراد به (قول امام علیه السلام فاضاف الیها اُخری) القيام- بعد التسليم في الركعة المردّدة- إلى ركعة مستقلّة (یعنی بنا را بر أکثر گذاشتن)، كما هو (قیام برای رکعت منفصله) مذهب الإماميّة.

فالمراد (مراد امام علیه السلام) ب «اليقين»- كما في «اليقين» الوارد في الموثّقة الآتية (موثقه اسحاق بن عمار)، على ما (طبق معنایی که) صرّح به (معنا) السيّد المرتضى رحمه اللّه‏، و استفيد من قوله عليه السّلام في أخبار الاحتياط (اخبار نماز احتیاط): إن كنت قد نقصت (اگر ناقص گذاشته باشی نماز را) فكذا (این نماز احتیاط متمم است)، و إن كنت قد أتممت (اگر یادت آمد که نمازت تمام بوده) فكذا (نماز احتیاط نماز مستحبی محسوب می‌شود) -: هو (مراد) اليقين بالبراءة، فيكون المراد (امام علیه السلام در آن صحیحه) وجوب الاحتياط و تحصيل اليقين بالبراءة، بالبناء على الأكثر و فعل صلاة مستقلّة قابلة لتدارك ما يحتمل نقصه.

و قد اريد من «اليقين» و «الاحتياط» في غير واحد من الأخبار هذا النحو من العمل (یعنی بناء گذاشتن بر أکثر به همراه نماز احتیاط)، 

«لا ينقض اليقين بالشكّ أبدا» ، عدم إيجاب إعادة الوضوء ، فافهم ؛ فإنّه لا يخلو عن دقّة.

ودعوى : أنّ من آثار الطهارة السابقة إجزاء الصلاة معها (١) وعدم وجوب الإعادة لها ، فوجوب الإعادة نقض لآثار الطهارة السابقة (٢).

مدفوعة : بأنّ الصحّة الواقعيّة وعدم الإعادة للصلاة مع الطهارة المتحقّقة سابقا ، من الآثار العقليّة الغير المجعولة للطهارة المتحقّقة ؛ لعدم معقوليّة عدم الإجزاء فيها ، مع أنّه يوجب الفرق بين وقوع تمام الصلاة مع النجاسة فلا يعيد وبين وقوع بعضها معها فيعيد ، كما هو ظاهر قوله عليه‌السلام بعد ذلك : «وتعيد إذا شككت في موضع منه ثمّ رأيته». إلاّ أن يحمل هذه الفقرة ـ كما استظهره شارح الوافية (٣) ـ على ما لو علم الإصابة وشكّ في موضعها ولم يغسلها نسيانا ، وهو مخالف لظاهر الكلام وظاهر قوله عليه‌السلام بعد ذلك : «وإن لم تشكّ ثمّ رأيته ... الخ».

والثاني : أن يكون مورد السؤال رؤية النجاسة بعد الصلاة مع احتمال وقوعها بعدها ، فالمراد : أنّه ليس ينبغي أن تنقض (٤) يقين الطهارة بمجرّد احتمال وجود النجاسة حال الصلاة.

وهذا الوجه سالم عمّا يرد على الأوّل ، إلاّ أنّه خلاف ظاهر السؤال. نعم ، مورد قوله عليه‌السلام أخيرا : «فليس ينبغي لك ... الخ» هو

__________________

(١) لم ترد «معها» في (ر).

(٢) هذه الدعوى من شريف العلماء أيضا.

(٣) شرح الوافية (مخطوط) : ٣٦١.

(٤) في (ر) ، (ص) و (ظ): «ينقض».

الشكّ في وقوعه أوّل الصلاة أو حين الرؤية ، ويكون المراد من قطع الصلاة الاشتغال عنها بغسل الثوب مع عدم تخلّل المنافي ، لا إبطالها ثمّ البناء عليها الذي هو خلاف الإجماع ، لكن تفريع عدم نقض اليقين على احتمال تأخّر الوقوع يأبى عن حمل اللام على الجنس ، فافهم.

٣ ـ صحيحة زرارة الثالثة

ومنها : صحيحة ثالثة لزرارة : «وإذا لم يدر في ثلاث هو أو في أربع وقد أحرز الثلاث ، قام فأضاف إليها اخرى ، ولا شيء عليه. ولا ينقض اليقين بالشكّ ، ولا يدخل الشكّ في اليقين ، ولا يخلط أحدهما بالآخر ، ولكنّه ينقض الشكّ باليقين ، ويتمّ على اليقين ، فيبني عليه ، ولا يعتدّ بالشكّ في حال من الحالات» (١).

وقد تمسّك بها في الوافية (٢) ، وقرّره الشارح (٣) ، وتبعه جماعة ممّن تأخّر عنه (٤).

التأمّل في الاستدلال بهذه الصحيحة

وفيه تأمّل : لأنّه إن كان المراد بقوله عليه‌السلام : «قام فأضاف إليها اخرى» ، القيام للركعة الرابعة من دون تسليم في الركعة المردّدة بين الثالثة والرابعة (٥) ، حتّى يكون حاصل الجواب هو : البناء على الأقلّ ،

__________________

(١) الوسائل ٥ : ٣٢١ ، الباب ١٠ من أبواب الخلل الواقع في الصلاة ، الحديث ٣.

(٢) الوافية : ٢٠٦.

(٣) شرح الوافية (مخطوط) : ٣٦١.

(٤) مثل المحدّث البحراني في الحدائق ١ : ١٤٣ ، والوحيد البهبهاني في الرسائل الاصوليّة : ٤٤٢ ، وصاحب الفصول في الفصول : ٣٧٠ ، والمحقّق القمي في القوانين ٢ : ٥٨.

(٥) لم ترد : «من دون ـ إلى ـ الرابعة» في (ظ).

فهو مخالف للمذهب ، وموافق لقول العامّة ، ومخالف لظاهر الفقرة الاولى من قوله : «يركع (١) ركعتين بفاتحة الكتاب» ؛ فإنّ ظاهرها ـ بقرينة تعيين الفاتحة ـ إرادة ركعتين منفصلتين ، أعني : صلاة الاحتياط ، فتعيّن أن يكون المراد به القيام ـ بعد التسليم في الركعة المردّدة ـ إلى ركعة مستقلّة ، كما هو مذهب الإماميّة.

المراد من «اليقين» في هذه الصحيحة

فالمراد ب «اليقين» ـ كما في «اليقين» الوارد في الموثّقة الآتية (٢) ، على ما صرّح به السيّد المرتضى ; (٣) ، واستفيد من قوله عليه‌السلام في أخبار الاحتياط : إن كنت قد نقصت فكذا ، وإن كنت قد أتممت فكذا (٤) ـ : هو اليقين بالبراءة ، فيكون المراد وجوب الاحتياط وتحصيل اليقين بالبراءة ، بالبناء على الأكثر وفعل صلاة مستقلّة قابلة لتدارك ما يحتمل نقصه.

وقد اريد من «اليقين» و «الاحتياط» في غير واحد من الأخبار هذا النحو من العمل ، منها : قوله عليه‌السلام في الموثّقة الآتية : «إذا شككت فابن على اليقين» (٥).

المراد من «البناء على اليقين» في الأخبار

فهذه الأخبار الآمرة بالبناء على اليقين وعدم نقضه ، يراد منها : البناء على ما هو المتيقّن من العدد ، والتسليم عليه ، مع جبره بصلاة

__________________

(١) في (ص) والتهذيب : «ركع».

(٢) هي موثّقة إسحاق بن عمّار الآتية في الصفحة ٦٦.

(٣) راجع الانتصار : ٤٩.

(٤) الوسائل ٥ : ٣١٨ ، الباب ٨ من أبواب الخلل الواقع في الصلاة ، الحديث ٣.

(٥) وهي موثّقة إسحاق بن عمّار الآتية في الصفحة ٦٦.