درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۸۰: خمس (۱)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

کتاب الخمس

کتاب الخمس:

مقدمه:

بر اساس آیات شریفه قرآن و روایات کثیره‌ای که در این بحث وجود دارد، خداوند متعال به جای زکات که بر اهل بیت عصمت و طهارت و نسل آنان حرام است؛ خمس را قرار داده است و طبق بیانات فقها، خمس از ضروریات دین محسوب می‌شود و منکر آن کافر محسوب می‌شود.

در روایتی امام صادق عليه‌السلام چنین فرمودند: إِنَّ اَللَّهَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَيْنَا اَلصَّدَقَةَ (خداوند متعال که هیچ الهی غیر از او نیست. هنگامی که حرام فرمود بر ما صدقه را _صدقه واجب_) أَنْزَلَ لَنَا اَلْخُمُسَ (خمس را برای ما قرار داد.) فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ اَلْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ وَ اَلْكَرَامَةُ لَنَا حَلاَلٌ.

شاید مراد از کرامة، صدقه استحبابی است. صدقه استحبابی مانند هدیه و اموری که استحباب دارند.

اشیائی که خمس دارند:

مرحوم شهید می‌فرماید: هفت شئ خمس دارد.

باید توجه داشت که ممکن است شرایط این هفت شئ با یکدیگر متفاوت باشند.

اشیائی که خمس به آن‌ها تعلق می‌گیرد عبارتند از:

۱) غنیمت. مراد از غنیمت در اینجا غنیمت جنگی است. غنیمت بصورت عام شامل موارد دیگر نیز می‌شود اما در این جا با توجه به این که در مقابل موارد دیگر بیان شده است، مراد غنیمت جنگی است.

۲) معدن.

۳) غوص. یعنی آنچه که با غواصی از زیر آب بیرون آورده می‌شود.

۴) منفعت کسب. به تعبیر کتاب، أرباح مکاسب.

۵) مال حلال مخلوط به حرام.

۶) گنج.

۷) أرض الذمّي المنتقلة إليه من مسلم. زمینی که از مسلمان به ذمی منتقل شده باشد. یعنی شخص ذمی، از مسلمان، زمینی را بخرد، باید خمس را پرداخت کند.

۴

غنیمت

مورد اول از اشیائی که خمس به آن‌ها تعلق می‌گیرد: غنیمت

مراد از غنیمت، آن چیزی است که در جنگی که مسلمین با اذن پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یا اذن امام معصوم عليه‌السلام، انجام داده‌اند؛ جمع می‌کنند. یعنی اگر جنگ به اذن پیامبر یا امام نباشد، این حکم را ندارد.

مسلمانان، با چه کسانی بجنگند؟

مرحوم شهید، سه گروه را بیان می‌فرماید.

گروه نخست: اموال اهل حرب. یعنی جنگی که بین مسلمانان با کفار حربی، رخ می‌دهد. کفار حربی در مقابل اهل ذمه و معاهد و مسلمان قرار می‌گیرد.

مسلمانان که کفار نیستند.

اهل ذمه، از کفار محسوب می‌شوند اما اهل ذمه از کسانی هستند که تحت حکومت اسلامی زندگی می‌کنند و شرایط ذمه را پذیرفته‌اند. در صورتی که شرایط ذمه را پذیرند، مال و جان و ناموس آنان محفوظ است و حکومت اسلامی وظیفه دارد که مال و جان و ناموس اهل ذمه را محفوظ بدارد.

برخی از کفار، معاهد هستند. این دسته در کشور دیگری زندگی می‌کنند و تحت حکومت اسلامی نیستند اما با کشور اسلامی و امام معصوم، قرار داد صلح دارند.

اهل حرب، کفاری هستند که نه قرارداد صلح دارند و نه تحت حکومت اسلامی زندگی می‌کنند و نه مسلمان هستند. چنانچه اموال اهل حرب در جنگی که با اذن پیامبر یا اذن امام معصوم بوده است، اخذ شود، آن اموال غنیمت محسوب می‌شود که باید خمس آن اموال پرداخت شود.

تفاوتی ندارد که چه اموال منقول باشد و چه غیر منقول باشد. اموال منقول مثل لباس، مرکب، پول و هر وسیله‌ای که قابل نقل و انتقال است. اموال غیر منقول مثل زمین که قابل جابجایی ندارد.

گروه دوم: اموال کسانی که از بغاة محسوب می‌شود. بغاة، جمع باغی به معنای ظالم است. مراد در این جا از باغی، کسی است که بر امام معصوم عليه‌السلام خروج کرده باشد. مثل خوارج در زمان امیرالمؤمنین عليه‌السلام که بر علیه امام معصوم خروج کردند. هرچند که بغاة، مسلمان باشد.

البته اموالی که از بغاة در محاصره سپاه اسلام قرار نگرفته است. گاهی سپاه اسلام، بغاة را محاصره می‌کند و بغاتی که در محاصره هستند ممکن است که در شهرهای خود صاحب اموالی همچون زمین باشند که کار به آن اموال نداریم. بنابر این، اموالی از بغاة که در محاصره سپاه اسلام قرار نگرفته باشد، بحثی نیست که جزء غنیمت نیستند. اما اموالی که در محاصره سپاه حق قرار گرفته است، غالب علما حکم به غنیمت بودن آن‌ها داده‌اند. مثلا مرحوم شهید اول در کتاب الخمسِ الدروس این اموال را جزء غنیمت محسوب کرده است. اما برخی از فقها مانند خود شهید اول در کتاب الجهادِ الدروس و همچنین مرحوم مصنف در کتاب الجهادِ اللمعه (ج۲، ص ۳۱) فرموده است: و الاصح عدم قسمة اموالهم (اموال البغاة) مطلقا. یعنی در اموال بغاة، تصرف نمی‌شود و تمام اموال را به خود آن‌ها باز گردانده می‌شود. اما آنچه که مرحوم شهید اول، در این جا فرموده است این است که اگر اموال بغاة در محاصره سپاه اسلام قرار بگیرد، جزء غنیمت می‌باشد.

نکته: اگر بغاة به اطاعت امام معصوم راضی شوند. مثلا پس از این که از سپاه حق شکست خوردند بگویند که از این به بعد مطیع امام می‌باشیم. در این صورت نسبت به اموالی که به محاصره لشکر درآمده است، اجماع وجود دارد که باید آن اموال به خود بغاة، تحویل داده شود.

بنابر این، اموال بغاة به دسته‌های ذیل تقسیم می‌شود.

۱) برخی از اموال در محاصره سپاه حق نیست. این اموال از محل بحث خارج است و غنیمت محسوب نمی‌شود.

۲) برخی از امال در محاصره سپاه حق، هست اما بغاة به اطاعت امام درآمده‌اند و راضی شده‌اند که مطیع امر امام باشد. این اموال نیز از غنیمت خارج هستند و اجماع وجود دارد که این اموال نیز باید به خود بغاة تحویل داده شود.

۳) برخی از اموال در محاصره سپاه حق هست اما بغاة راضی به اطاعت از امام نشده‌اند. این اموال مورد بحث است. برخی از فقها مانند مرحوم مصنف در کتاب الجهاد لمعه و الدروس فرموده‌اند که این اموال مورد تصرف سپاه حق قرار نمی‌گیرد. اما در کتاب الخمس لمعه و الدروس فرموده است که این اموال غنیمت است و چون غنیمت محسوب می‌شود باید خمس آن پرداخت شود.

گروه سوم: مالی که مشرکین، در مقابل آزادی اسیران خود، پرداخت می‌کنند یا اموالی که به مصالحه پرداخت می‌کنند.

گاهی سپاهیان اسلام، از مشرکین اسیرانی می‌گیرند و مشرکین می‌گویند در مقابل هر اسیر مقداری مالی پرداخت می‌کنند. این مال را فدیه می‌نامند.

گاهی سپاه کفر احساس می‌کند که در حال شکست خوردن است و تصمیم می‌گیرد که با سپاه اسلام صلح نامه امضا کند. سپاه اسلام می‌گوید در مقابل دریافت فلان مقدار، تا شش ماه با شما قرارداد صلح می‌بندیم. یعنی سپاه اسلام، مالی را از مشرکین دریافت می‌کند که صلح نامه با آنان امضا کند.

اموالی که گرفته می‌شود (چه در مقابل آزادی اسیران و چه در مقابل قرارداد صلح) غنیمت محسوب می‌شود و باید خمس آن‌ها پرداخت شود.

آنچه که از غنیمت دانستیم را بیان کردیم. مواردی از غنیمت خارج می‌باشند که عبارتند از:

۱) مالی که در جنگ بدون اذن امام بدست آید. مثلا جنگی بین مسلمین و کفار رخ دهد اما این جنگ بدون اذن امام بوده است.

۲) مالی که با سرقت و خدعه بدست آید.

در این اموال که بدست آمده اما از غنیمت خارج هستند، تکلیف چیست؟

مرحوم شهید می‌فرماید: این اموال از جهت غنیمت جنگی، خمس ندارد. زیرا معنای مشهور برای غنیمت، همین است. بنابر این، از حیث غنیمت جنگی در آن اموال، خمس ندارد. اما همین اموال ممکن است از غیر جهت غنیمت جنگی، خمس داشته باشند. مثلا از باب منافع کسب، خمس داشته باشد. مثل مالی که بدون اذن امام معصوم به جهاد، بدست آید. اگر کسی در زمان حضور امام معصوم، بدون اذن امام معصوم، جنگی انجام دهد و از این جنگ به اموالی دست پیدا کند. تمام این اموال برای امام می‌باشد و دیگر غنیمت محسوب نمی‌شود که گفته شود خمس آن را باید پرداخت کند و بقیه آن مال بین مجاهدین تقسیم شود. چون بدون اذن امام بوده است، تمام آن مال برای امام می‌باشد.

یا مالی که با سرقت یا خدعه بدست آمده است. مثلا مسلمانی شبانه در سپاه کفر وارد شده و مقداری از اموال آن‌ها را سرقت کرده است. مرحوم شهید می‌فرماید: هر مالی که از کفار حربی برداشته شود، برای خود آن مجاهد می‌باشد. این مال از جهت غنیمت خمس ندارد. زیرا این مال، غنیمت محسوب نمی‌شود. زیرا غنیمت باید بدون سرقت و خدعه باشد اما این مال چون همراه با سرقت و خدعه است، غنیمت محسوب نمی‌شود. اما ممکن است کسی قائل شود که از جهات دیگر، به این مال، خمس تعلق می‌گیرد.

نکته: خمس غنیمت که واجب است، قبل از پرداخت خمس باید دو چیز را از غنیمت جدا کرد.

۱) مؤونه‌ها. یعنی هزینه‌ها. ممکن است غنائمی که جمع می‌شود بعد از تحصیل آن غنائم، هزینه‌هایی را داشته باشد. مثلا هزینه نگهداری و حمل و نقل را داشته باشد و ممکن است که تا هنگامی که بخواهد این غنائم تقسیم شود، هزینه‌هایی را در بر داشته باشد. در این صورت، باید هزینه‌هایی که در راه آن غنائم مصرف شده را کم کرد و خمس بقیه آن اموال پرداخت شود.

مثلا اگر در نهایت مشخص شد که ۱۰۰ میلیارد غنیمت جمع شده است اما طی مدتی، ۱۰ میلیارد، هزینه نگهداری و حمل و نقل و... شده است. ۱۰ میلیارد از ۱۰۰ میلیارد کم می‌شود و ۹۰ میلیارد باقی مانده خمس دارد.

نکته: هنگامی که امام معصوم به جنگی اذن می‌دهد، ممکن است که در خلال جنگ، چیزهایی را برای افرادی قرار دهد که اسم آن را جعائل می‌نامند.

جعائل به اموال و سهمی که امام معصوم برای افراد خاص قرار می‌دهد. مثلا سپاه اسلام لازم است که از یک منطقه صعب العبور، عبور کند و این منطقه را یک فرد بصورت خوب می‌شناسد و توان عبور دادن سپاه اسلام را از آن منطقه دارد. اما شرط می‌کند که در قبال عبور دادن سپاه اسلام، فلان مبلغ می‌گیرم. امام معصوم، آن مقدار پول را برای او قرار می‌دهد تا آن شخص، سپاه اسلام را راهنمایی کند. آنچه امام معصوم، جعل می‌کند و قرار می‌دهد برای افراد خاص در جنگ، باید از غنائم کم شود. یعنی باید ابتدا آن اموال را پرداخت کرد و از باقیمانده، خمس داده شود.

۵

تطبیق غنیمت

﴿ كتاب الخمس ﴾

﴿ ويجب في ﴾ سبعة أشياء: (خمس واجب است در هفت شئ. خمس یعنی $\frac{1}{5} $یا 20%.)

الأول: ﴿ الغنيمة ﴾: (هفت شئ عبارتند از غنیمت، معادن، غوص، ارباح مکاسب، مال مخلوط به حرام، کنز و زمینی که به ذمی منتقل می‌شود از جانب یک مسلمان.

مورد اول از اموری که خمس دارند، غنیمت است. غنیمت چیست؟ می‌فرماید:) وهي ما يحوزه المسلمون (آنچه که جمع آوری کنند مسلمانان) بإذن النبي أو الإمام عليهم‌السلام (به اذن نبی یا امام معصوم. آنچه که جمع آوری کنند مسلمانان در جنگی که به اذن نبی یا امام است. مراد از بإذن یعنی جنگ باید به اذن نبی یا امام باشد. نه این که جنگ را خود مسلمانان انجام دهند و جمع آوری اموال به اذن نبی یا امام معصوم باشد. از اموال چه کسانی جمع کنند؟ سه گروه را ذکر فرموده است. گروه نخست:) من أموال أهل الحرب (اهل حرب در مقابل اهل ذمه، معاهد و مسلمانان قرار دارند.) بغير سَرِقَةٍ ولا غِيلةٍ (غیله یعنی فریب دادن. بدون سرقت و حیله. اگر در خلال جنگ، وارد سپاه کفر شود و اموالی از اهل حرب را بردارد. این مال چون به سرقت یا حیله بدست آمده است، حکمش متفاوت است و برای خود مجاهد می‌باشد و از باب غنیمت خمس ندارد.) من منقول وغيره. (تمام اموال اهل حرب، چه اموال منقول مثل لباس، پول، مرکب و... و چه اموال غیر منقول مثل زمین.

گروه دوم:) ومن مال البغاة (بغاة، جمع باغی به معنای ظالم می‌باشد و مراد کسانی هستند که بر امام معصوم خروج کرده‌اند؛ هرچند که خروج کنندگان جزء مسلمانان باشند. در مورد مال بغاة می‌فرماید:) إذا حواها العسكر (زمانی که محاصره کرده باشد، مال بغاة را سپاه حق. یعنی اموالی که سپاه حق آن اموال را محاصره کرده است.) عند الأكثر (این اموال مورد نظر اکثر فقها است. عند الاکثر یعنی اکثر فقها پذیرفته‌اند که اموال محاصره شده، خمس دارد.)، ومنهم المصنّف في خمس الدروس (از همان موارد اکثر است مرحوم مصنف در بخش خمس کتاب الدروس.) وخالفه في الجهاد (اما مخالفت کرده با قول اکثر، مرحوم مصنف در کتاب الجهاد خمس. یعنی مرحوم مصنف در کتاب الجهاد فرموده است حتی اموالی که در محاصره سپاه اسلام قرار گرفته است، خمس ندارد. مشخص می‌شود اموالی که اصلا در محاصره سپاه اسلام قرار نگرفته است، محل بحث نیست و همه فقها قبول دارند که این اموال غنیمت محسوب نمی‌شود. اموالی که در محاصره سپاه اسلام قرار گرفته است، اکثر فقها معتقدند که خمس دارد اما برخی قائلند که خمس ندارد.) وفي هذا الكتاب (کتاب الجهاد لمعه _ج۲، ص۳۱_ می‌فرماید: و الاصح عدم قسمة اموالهم _اموال البغاة_ مطلقا. مطلقا یعنی چه محاصره شده باشد و چه محاصره نشده باشد.

گروه سوم:) ومن الغنيمة فداء المشركين وما صولحوا عليه. (آنچه که فدیه قرار می‌گیرد برای مشرکین. فدیه، آن اموالی است که مشرکین برای آزادی اسرای خود، پرداخت می‌کنند.

و ما صولحوا علیه یعنی آنچه که مصالحه می‌کنند بر آن مال. ممکن است که برای آتش بس یا امور دیگر، مالی را به عنوان مصالحه پرداخت کنند.)

(اموالی را به عنوان غنیمت بیان نمودیم که از قیودی ذکر شده مشخص می‌شود، اموالی به دست سپاهیان اسلام رسیده است اما جزء غنیمت محسوب نمی‌شود. مثل این که جنگ بدون اذن نبی یا امام باشد. یا اموالی که به سبب سرقت یا حیله بدست آمده باشد. از این جهت مرحوم شهید می‌فرماید:) وما أخرجناه (آنچه که ما خارج کردیم آن را) من الغنيمة (از غنیمت) بغير إذن الإمام والسرقة والغيلة (حیله و فریب.) من أموالهم (از اموال کفار حربی) فيه الخمس أيضاً (مرحوم شهید می‌فرماید آن اموال خمس دارد اما نه از باب غنیمت. چون این اموال، غنیمت نیستند. ممکن است که مالی که سرقت کرده یا مالی که با حیله بدست آورده است از باب ارباح مکاسب، خمس به آن تعلق گیرد.)، لكنّه لا يدخل في اسم الغنيمة بالمعنى المشهور؛ (در اسم غنیمت به آن معنای مشهور، داخل نیست.

غنیمت دارای دو معنا است. معنای نخست آن معنایی است که مشهور می‌گویند و به معنای غنیمت جنگی است. معنای دوم، معنای عام غنیمت است که شامل مثل کسب نیز می‌شود. این که می‌فرماید بالمعنی المشهور می‌خواهد بیان کند که داخل در اسم غنیمت به معنای مشهور نیست و الا چه بسا بتوان گفت که داخل در اسم غنیمت به معنای عام خودش است. لذا می‌فرماید:) لأنّ الأوّل (اول یعنی ما أخذ بغیر اذن الامام. آنچه بدون اذن امام اخذ می‌شود.) للإمام خاصّةً (فقط برای امام است. اموالی که به امام معصوم می‌رسد دو نوع است. برخی از اموال برای شخص امام می‌باشد. برخی از اموال برای منصب امامت است. در زبان امروزی، حقیقی و حقوقی را مطرح می‌کنند. گاهی مالی در حساب است و مال حقیقی شخص است اما گاهی شخص فرماندار شهری است و مالی که در حساب است برای شخصیت حقوقی آن فرد است.

این که می‌فرماید للامام خاصة، آیا برای شخصیت حقیقی امام است یا برای شخصیت حقوقی امام است. اگر برای شخصیت حقوقی امام باشد و خمس را برای شخصیت حقیقی امام بدانیم، چه اشکالی دارد که قائل شویم، خمس دارد؟ این‌ها را باید تفکیک کرد که مرحوم شهید تفکیک نکرده است و مشخص نیست که منظور ایشان چیست.)، والثاني لآخذه (الثانی یعنی مال اخذ شده به سرقت و حیله. لآخذه یعنی برای هر کسی که اخذ کرده است.) نعم، هو غنيمة بقولٍ مطلق (اموالی که با سرقت و حیله گرفته می‌شود یا بدون اذن امام گرفته می‌شود؛ غنیمت به قول مطلق هستند. قول مطلق یعنی به معنای عام. یعنی به معنای مطلق فایده.)، فيصحّ إخراجه منها (پس صحیح است اخراج مال‌ها از غنیمت به معنای مشهور. یعنی می‌توان گفت که این‌ها غنیمت به معنای مشهور نیستند و از آن‌ها اخراج کنیم.)

وإنّما يجب الخمس في الغنيمة ﴿ بعد إخراج (خمس در غنیمت واجب است، البته بعد از اخراج دو چیز. مورد اول:) المُؤَن * ﴾ (بعد اخراج المؤن. مؤن جمع مؤونه به معنای هزینه‌ها است.) وهي ما اُنفق عليها بعد تحصيلها (آنچه انفاق می‌شود. انفاق می‌شود یعنی هزینه می‌شود. آنچه هزینه می‌شود بر غنیمت بعد از تحصیل غنیمت.) بحفظٍ (برای حفظ و نگهداری) وحملٍ (و حمل و نقل) ورعيٍ (چراندن) ونحوها (و امثال این امور. مورد دوم:) وكذا يُقدّم عليه الجعائل على الأقوى. (مقدم می‌شود بر خمس جعائل. یعنی ابتدا باید جعائل را جدا کرد و پس از آن خمس را پرداخت کرد. جعائل یعنی آنچه که امام جعل می‌فرماید برای بعض اشخاص.)

﴿ كتاب الخمس

﴿ ويجب في سبعة أشياء :

الأول : ﴿ الغنيمة :

وهي ما يحوزه المسلمون بإذن النبي أو الإمام عليهم‌السلام من أموال أهل الحرب بغير سَرِقَةٍ ولا غِيلةٍ (١) من منقول وغيره. ومن مال البغاة إذا حواها العسكر عند الأكثر ، ومنهم المصنّف في خمس الدروس (٢) وخالفه في الجهاد (٣) وفي هذا الكتاب (٤) ومن الغنيمة فداء المشركين وما صولحوا عليه.

وما أخرجناه من الغنيمة بغير إذن الإمام والسرقة والغيلة من أموالهم فيه الخمس أيضاً ، لكنّه لا يدخل في اسم الغنيمة بالمعنى المشهور؛ لأنّ الأوّل

____________________

(١) الغيلة : الخديعة.

(٢) الدروس ١ : ٢٥٨.

(٣) الدروس ٢ : ٤٢.

(٤) يأتي في الجزء الثاني في الفصل الرابع من كتاب الجهاد.

للإمام خاصّةً ، والثاني لآخذه. نعم ، هو غنيمة بقولٍ مطلق ، فيصحّ إخراجه منها (١).

وإنّما يجب الخمس في الغنيمة ﴿ بعد إخراج المُؤَن * وهي ما اُنفق عليها بعد تحصيلها بحفظٍ وحملٍ ورعيٍ ونحوها. وكذا يُقدّم عليه الجعائل على الأقوى.

﴿ و الثاني : ﴿ المعدِن :

بكسر الدال وهو ما استُخرج من الأرض ممّا كانت أصله ثمّ اشتمل على خصوصيةٍ يعظم الانتفاع بها ، كالملح والجصّ وطين الغَسل وحجارة الرحى ، والجواهر : من الزبرجد والعقيق والفيروزج وغيرها.

﴿ و الثالث : ﴿ الغوص :

أي : ما اُخرج به : من اللؤلؤ والمرجان والذهب والفضّة ـ التي ليس عليها سكّة الإسلام ـ والعنبر ، والمفهوم منه الإخراج من داخل الماء ، فلو اُخذ شيءٌ من ذلك من الساحل أو عن وجه الماء لم يكن غوصاً ، وفاقاً للمصنّف في الدروس (٢) وخلافاً للبيان (٣) وحيث لا يلحق به يكون من المكاسب ، وتظهر الفائدة في الشرائط.

وفي إلحاق صيد البحر بالغوص أو المكاسب؟ وجهان ، والتفصيل حسنٌ ، إلحاقاً لكلٍّ بحقيقته.

____________________

(١) أي من الغنيمة بالمعنى المشهور.

(*) في (س) : المؤونة.

(٢) الدروس ١ : ٢٦١.

(٣) البيان : ٣٤٥.