درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۶۳: مسائل مربوط به زکات

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

جدا بودن سال زکات اولاد از امهات در صورتی که به حد نصاب برسند

یکی از بحث‌هایی که در بحث نصاب مطرح است، این است که اگر انعام ثلاثه (ابل، بقر و غنم)، بچه آوردند، آیا سال آن بچه‌ها، سالی جدا از سال مادرانشان هست یا سال آن‌ها با سال مادرانشان محاسبه می‌شود؟

مرحوم شهید تفصیلی ارائه می‌فرماید. ایشان می‌فرماید: اگر تعدا اولاد انعام ثلاثه به گونه‌ای باشد که نصاب مستقلی باشند بعد از نصاب مادرانشان، خودشان بصورت جداگانه سال دارند. مراد از نصاب مستقل بعد از نصاب امهات این است که نصاب بعد از نصاب امهات را اولاد بطور کامل پر کنند. یعنی خود اولاد، یک نصاب کامل باشند و نصاب دوم را اگر مثلا مادرانشان در نصاب اول هستند، اولاد نصاب دوم را پر کنند. یعنی نصاب بعد از نصاب مادرانشان را بطور کامل پر کنند.

ذکر دو مثال:

۱) اگر پنج شتر باشند و این‌ها هر کدام یک بچه شتر متولد کنند. این بچه شتر‌ها تمام بین نصاب یک و دو را پر می‌کنند. چون نصاب اول شتر، پنج است و نصاب دوم شتر، ده است. از پنج تا ده را این پنج بچه شتر بطور کامل پر می‌کنند. این نصاب مستقل است.

۲) ۴۰ گاو هستند که این‌ها ۳۰ یا ۴۰ گوساله متولد می‌کنند که این ۳۰ یا ۴۰ گوساله تمام مابین نصاب یک و دو در گاو را پر می‌کنند. نصاب یک در گاو، ۴۰ است و نصاب بعدی یا ۷۰ و یا ۸۰ است. اگر ۳۰ گوساله متولد کنند، ۷۰ می‌شود و اگر ۴۰ گوساله متولد کنند، ۸۰ می‌شود. لذا ۳۰ یا ۴۰ گوساله بطور کامل نصاب بین یک و دو را پر می‌کنند.

اگر نصاب اولاد مستقل باشد بعد از نصاب امهات، در این صورت بچه‌ها چون نصاب مستقل دارند، سالشان هم جداگانه حساب می‌شود.

سوال: سال بچه‌ها جداگانه است، به چه معنا است؟

پاسخ: مثلا اگر شخصی، در اول سال، پنج شتر را مالک بود. شش ماه بعد، پنج بچه شتر متولد شد. سال مادر‌ها که پر شد، یک گوسفند به عنوان زکات آن پنج مادر، پرداخت می‌کند و شش ماه بعد از سال مادرها (یک سال بعد از تولد بچه‌ها) که در واقع سال بچه‌ها پر می‌شود، یک گوسفند دیگر به عنوان زکات بچه‌ها پرداخت می‌کند. یعنی مادر‌ها نصاب جدا و بچه‌ها نیز نصاب جدا دارند.

۴

تطبیق جدا بودن سال زکات اولاد از امهات در صورتی که به حد نصاب برسند

﴿ وللسِّخال ﴾ وهي الأولاد (سخال جمع سخله و در لغت به معنای برّه و بزغاله است. اما مراد در اینجا اولاد همه انعام ثلاثه است. لذا می‌فرماید هی الاولاد. اولاد یعنی اولاد انعام ثلاثه.) ﴿ حولٌ بانفرادها ﴾ (اولاد انعام ثلاثه یک سال جدا گانه دارند. البته) إن كانت (سخال) نصاباً مستقلّاً بعد نصاب الاُمّهات (یک نصاب مستقل داشته باشند بعد از نصاب امهات. نصاب مستقل به چه معنا است؟ مرحوم شهید خیلی توضیح نداده است اما با بررسی مثال‌ها به این نتیجه می‌رسیم که نصاب بعد از نصاب امهات، بطور کامل پر کنند. به عبارت دیگر، خود اولاد یک نصاب مستقل باشند. ذکر دو مثال:)، كما لو ولدت خمسٌ من الإ بل خمساً (مثل آنجایی که متولد کند پنج شتر، پنج بچه شتر را. در این مثال، پنج بچه شتر، نصاب بین یک و دو را بطور کامل پر می‌کنند و خودشان یک نصاب کامل هستند.)، أو أربعون من البقر أربعين أو ثلاثين. (اربعون من البقر، عطف به خمس من الابل است. کما لو ولدت اربعون من البقر. به دنیا بیاورند ۴۰ گاو، ۴۰ یا ۳۰ تا دیگر را. ۴۰ گاو نخست، نصاب اول هستند و ۴۰ تا یا ۳۰ تا دیگر، نصاب دوم گاو هستند.

این که سال جدا گانه دارند یعنی هنگامی که اولاد متولد شدند، برای آن‌ها یک سال جداگانه از مادرانشان در نظر می‌گیریم.)

۵

حکم سال جدید اولاد در صورتی که نصاب غیر مستقل باشند

اگر اولاد انعام ثلاثه، نصاب غیر مستقل داشته باشند. مراد از نصاب غیر مستقل، آن است که بعد از نصاب امهات، نصاب بعدی را بطور کامل پر نمی‌کند. یعنی تعداد اولاد به حدی نیست که بین نصاب یک و دو را بطور کامل پر کند. از عبارت مرحوم شهید، دو مثال برای نصاب غیر مستقل، برداشت می‌شود که این بیان را تأیید می‌کند.

مثال نخست: اگر ۴۰ گوسفند، ۴۰ برّه بیارند. ۴۰ تا برّه، نصاب بعدی گوسفند که از ۴۰ تا ۱۲۱ است را پر نمی‌کند. یعنی نصاب دوم گوسفند، ۱۲۱ است. ۴۰ برّه نمی‌تواند بین نصاب یک و دو را بطور کامل، پر کند.

مثال دوم: حتی اگر ۸۰ گوسفند، ۴۲ بره بیاورند. ۸۰ + ۴۲ = ۱۲۲. در این صورت به نصاب دوم می‌رسد اما هرچند که به نصاب بعدی می‌رسد اما خود ۴۲ بره ما بین نصاب یک و دو را پر نمی‌کند. این نیز نصاب غیر مستقل می‌باشد.

مرحوم شهید می‌فرماید: اگر نصاب اولاد غیر مستقل باشد، سه وجه وجود دارد.

وجه اول: باید سال اولاد را از زمان تولد آن‌ها بصورت جداگانه قرار دهیم، مطلقا. مطلقا در مقابل وجوه دیگر است. چه اولاد به همراه امهات، نصاب دوم را پر کنند. مثل مثال دوم و چه اولاد به همراه امهات، نصاب دوم را پر نکنند. مثل مثال اول. در هر دو صورت باید سال اولاد را از زمان تولد، جداگانه قرار دهیم، مطلقا. یعنی ۴۲ بره یا ۴۰ بره‌ای که در مثال‌ها بیان شد باید سال جداگانه داشته باشند. لذا بر اساس وجه اول، اگر ۴۰ گوسفند داشت و بعد از شش ماه، ۴۰ بره آوردند، بعد از سال مادر‌ها، یک گوسفند برای زکات مادرها پرداخت می‌کند و شش ماه که سال بره‌ها تمام می‌شود، یک گوسفند دیگر، برای زکات بره‌ها پرداخت می‌کند. در حقیقت همانند نصاب مستقل می‌شود.

وجه دوم: تفصیل است. در صورتی که اولاد (بره‌ها) مکمل نصاب بعدی باشند. یعنی نصاب بعد از نصاب مادران را کامل کنند. مثل این که ۸۰ گوسفند، ۴۲ بره بیاورند که مجموعا ۱۲۲ می‌شود و به نصاب دوم می‌رسد. در این صورت سال جدا برای اولاد قرار می‌دهیم. اگر اول سال، ۸۰ گوسفند بودند و شش ماه بعد، ۴۲ بره آوردند. سر سال مادران برای ۸۰ گوسفند مادر، یک گوسفند زکات می‌دهیم. بعد از شش ماه که سال بره‌ها می‌رسد، یک گوسفند دیگر برای بره‌ها می‌دهیم.

نکته: چرا ایشان می‌فرماید ۸۰ گوسفند با ۴۲ بره و چرا نمی‌فرماید ۸۰ گوسفند با ۴۱ بره؟ نصاب دوم در گوسفند ۱۲۱ گوسفند است نه ۱۲۲ گوسفند. چرا ایشان ۸۰ گوسفند با ۴۲ بره می‌فرماید؟

پاسخ: هنگامی که اول سال ۸۰ گوسفند دارد و بعد از شش ماه ۴۲ بره می‌آورند، سر سال مادران که شد، یک گوسفند باید برای زکات مادر‌ها بپردازد. یعنی از ۸۰ گوسفند یکی کسر می‌شود. هنگامی که یکی کسر شود، می‌شود ۷۹ گوسفند. شش ماه بعد که سال بره‌ها تمام می‌شود، با آن ۴۲ گوسفند می‌شود ۱۲۱ گوسفند. هنگامی که ۱۲۱ گوسفند شد، به نصاب بعدی می‌رسد و برای ۱۲۱ گوسفند، یک گوسفند قبلا پرداخته و یک گوسفند دیگر اکنون به عنوان زکات، پرداخت می‌کند. اما اگر ۸۰ گوسفند با ۴۱ بره باشد، ۸۰ گوسفند قبلا ناقص شده زیرا یکی را به عنوان زکات پرداخته و اکنون ۷۹ گوسفند است. ۷۹ + ۴۱ +۱۲۰ که با مشکل روبرو می‌شویم. برای دفع چنین اشکالی، ۴۲ بره را می‌فرماید.

وجه دوم آن است که قائل به تفصیل شویم. اگر اولاد مکمل نصاب بعدی باشد. (مثل مثالی که بیان شد.) در این صورت برای اولاد سال جدید قرار می‌دهیم. اما اگر اولاد مکمل نصاب بعدی نباشند. مثل مثال اول که ۴۰ گوسفند داشته و بعد از شش ماه ۴۰ بره آورده‌اند. در این صورت برای بره‌ها سال جدا لازم نیست. اکنون که برای بره‌ها سال جداگانه محسوب نمی‌شود، سر سال مادرها یک گوسفند به عنوان زکات می‌دهیم و این کفایت می‌کند. سپس ۴۰ بره به ۴۰ مادر اضافه می‌شود و دوباره سر سال دوم مادرها که در واقع یک سال و نیم از به دنیا آمدن اولاد، گذشته، این ۸۰ تا را ملاک برای زکات دادن قرار می‌دهیم و یک گوسفند دیگر برای این ۸۰ گوسفند پرداخت می‌کنیم.

وجه سوم: کلا نباید برای اولاد سال جداگانه قرار دهیم، تا زمانی که سال مادرها تمام شود. در حقیقت تا هنگامی که سال مادرها رسید و زکات مادرها را پرداخت کردیم، کار به وجود بره‌ها نداریم. سال دوم مادرها، بره‌ها به مادرها اضافه می‌شوند و زکات مجموع را پرداخت می‌کنیم. فرقی نمی‌کند که مکمل باشند یا نباشند. یعنی بره‌ها که بدنیا آمدند مکمل نصاب بعدی باشند یا نباشند، فرقی نمی‌کند.

۶

تطبیق حکم سال جدید اولاد در صورتی که نصاب غیر مستقل باشند

أمّا لو كان غير مستقلٍّ (اگر نصاب اولاد غیر مستقل باشد. غیر مستقل یعنی بعد از نصاب امهات، نصاب بعدی را بطور کامل پر نمی‌کنند. یعنی اگر ۴۰ گوسفند، ۴۰ بره بیاورد، نصاب بعدی را پر نمی‌کند. یا اگر ۸۰ گوسفند، ۴۲ بره بیاورد، ۴۲ بره نمی‌تواند نصاب بعدی را پر کند. گر چه به نصاب بعدی می‌رسد. اگر نصاب اولاد غیر مستقل باشد، سه وجه وجود دارد.)، ففي ابتداء حوله مطلقاً (وجه اول: ابتداء سال نصاب اولاد. یعنی لازم است ابتداء حول خود اولاد را در نظر بگیریم مطلقا. مطلقا در مقابل قول بعدی است که تفصیل قرار داده است. وجه اول این است که مطلقا برای اولاد یک نصاب جدا قرار می‌دهیم، مانند جایی که نصاب مستقل داشتند.)، أو مع (وجه دوم:) إكماله النصاب الذي بعده (برای اولاد، نصاب مستقل قرار می‌دهیم در فرضی که اولاد انعام ثلاثه، کامل کنند نصابی که بعد است. اگر اولاد بتواند نصاب بعدی را پر کند، مثل این که ۸۰ گوسفند، ۴۲ بره بیاورد. در این جا چون اولاد، نصاب بعدی را کامل کرده است، حول مستقل قرار می‌دهیم. این بدان معنا است که اگر اکمال نصاب بعدی نشود، حول جداگانه برای آن قرار نمی‌دهیم. حول جداگانه قرار نمی‌دهیم یعنی سر سال مادرها برای مادرها زکات را می‌دهیم و سپس بره‌ها اضافه می‌شوند، سال دوم مادرها برای مجموع گوسفندان و بره‌ها، زکات را حساب می‌کنیم و پرداخت می‌کنیم.)، أو عدم (وجه سوم:) ابتدائه حتّى يكمل الأوّل (یا این که سال جداگانه برای اولاد قرار نمی‌دهیم، تا این که سال اول مادرها کامل شود.) فيُجزئ الثاني لهما؟ (مجزی است سال دوم زکات برای هر دو. یعنی هم مادرها و هم بچه‌ها. مجزی است سال دوم زکات برای هر دو. یعنی تتمه سال اول که بچه‌ها بدنیا آمده‌اند، عفو شده است. سر سال مادرها که زکات مادر‌ها را پرداخت کردیم، ابتدای سال بره‌ها می‌شود.) أوجهٌ (آیا وجه اول یا دوم یا سوم است؟ سه وجه است.)، أجودها الأخير. (مرحوم شهید می‌فرماید: از میان این سه وجه، اجود وجه آخر است. یعنی تا سر سال مادرها اصلا وجود اولاد را حساب نمی‌کنیم. در سال دومی که می‌خواهیم برای مادرها بپردازیم، برای مجموع زکات را محاسبه و پرداخت می‌کنیم.)

فلو كان عنده أربعون شاةً (اگر شخصی، ۴۰ گوسفند داشته باشد.) فولدت أربعين (این‌ها ۴۰ بره بیاورند) لم يجب فيها شيءٌ (این طبق وجه سوم و دوم است. بنابر وجه سوم که مختار شهید بود و وجه اول نیز چنین است. لم یجب فیها شئ. در این صورت چون ۴۰ گوسفند و ۴۰ بره بودند، بنابر قول آخر که فرمود اصلا مطلقا، نباید برای بره‌ها سال جدا قرار دهیم. طبق قول دوم هم فرمود اگر اکمال نصاب می‌کند و حال این که در این صورت اکمال نصاب نفرموده است. در این جا درمورد اولاد لم یجب فیها شئ. اما)، وعلى الأوّل (طبق وجه اول که فرمود: ففي ابتداء حوله مطلقاً.) فشاةٌ عند تمام حولها (حول اولاد. یعنی عند تمام حول اولاد، باید یک شاة جداگانه برای اولاد بپردازیم. یعنی بعد از این که سر سال مادر‌ها شد، ولو شش ماه بعد از سال مادر‌ها سال اولاد تمام شود، باید یک زکات دیگر برای اولاد پرداخت کنیم، طبق وجه اول.) أو ثمانون (ثمانون، عطف به اربعون است. یعنی فلو کان عنده ثمانون. اگر شخصی، ۸۰ گوسفند دارد) فولدت اثنين وأربعين (۴۲ بره آوردند.) فشاةٌ للاُولى خاصّةً (یک گوسفند برای ۸۰ گوسفند نخست به عنوان زکات پرداخت می‌کنیم. این طبق وجه سوم است. زیرا وجه سوم می‌فرمود: عدم ابتدائه حتّى يكمل الأوّل. یعنی برای اولاد مطلقا سال جداگانه قرار نمی‌دهیم. لذا یک بره برای ۸۰ گوسفند پرداخت می‌شود و کفایت می‌کند. گرچه طبق وجه یک و دو بعد از اتمام سال خود بره‌ها، یک زکات دیگر واجب است. طبق وجه اول که مطلقا فرمود بره‌ها جداگانه سال دارند و وجه دوم هم فرمود با اکمال نصاب، سال جداگانه دارند و در این مثال، اکمال نصاب شده است. زیرا ۴۲ بره، نصاب دوم را پر می‌کند. اما ایشان بر اساس وجه سوم می‌فرماید: فشاة للاولی خاصة. اما طبق وجه اول و دوم طبیعتا باید قائل شویم که بعد از اتمام سال خود بره‌ها یک زکات دیگری واجب است که باید پرداخت شود.)، ثمّ يستأنف حول الجميع بعد تمام الأوّل. (طبق وجه سوم، بعد از این که سر سال مادرها یک گوسفند به عنوان زکات مادر‌ها پرداخت، باید یک سال جداگانه‌ای برای کل قرار دهد، طبق وجه سوم. ثم یستأنف، ادامه آن سخنی است که طبق وجه سوم بیان نمودیم.) وعلى الأوّلين (در اینجا وجه اول و دوم را بیان می‌فرماید.) تجب اُخرى عند تمام حول الثانية. (بنابر وجه اول و دوم، واجب است که یک گوسفند دیگر، به عنوان زکات پرداخت کند، هنگام تمام شدن، حول ثانیه. حول ثانیه یعنی حول اولاد.

حول اولاد که شد، هرچند که هنوز، سال دوم مادر‌ها سرنرسیده است اما سال اول اولاد که تمام شد که می‌شود حول بره‌ها، باید طبق وجه اول و دوم، زکات بره‌ها را جداگانه پرداخت کند.)

۷

ابتداء حول اولاد انعام ثلاثه از چه زمانی است؟

سوال: ابتداء حول اولاد انعام ثلاثه از چه زمانی است؟ بر فرض این که در برخی از وجوه بخواهیم برای اولاد، سال جداگانه در نظر بگیریم؛ آیا ابتداء حول اولاد انعام ثلاثه، همان زمان تولد آن‌ها است یا از زمانی که در چراگاه می‌چرند و غذا را با چریدن تأمین می‌شود، باید سال آن‌ها محاسبه شود؟

پاسخ: مرحوم شهید، سه نظر را در این مسئله مطرح می‌کند.

نظر نخست: ابتدا حول اولاد انعام ثلاثه از زمانی محاسبه می‌شود که حیوان از شیر گرفته می‌شود و با چریدن تغذیه می‌شود. در واقع دوران شیرخوارگی آن حیوان محاسبه نمی‌شود. مثلا اگر اکنون بره به دنیا بیاید و دو ماه باید شیر مادر را بخورد و بعد از آن به چراگاه برود، از زمانی که از شیر گرفته می‌شود و به چراگاه می‌رود، سالش شروع می‌شود نه از ابتدای تولدش. زیرا در زمان شیرخوارگی در حقیقت این بره، معلوفه از مال مالک است. نباید تنها در کلمه معلوفه به معنای لغوی آن توجه شود. معلوفه به خصوص خوردن علف از مال مالک نمی‌گویند بلکه شیر هم چون مال مالک است بازهم معلوفه است. معلوفه یعنی تغذیه از مال مالک است. خواه آن مال، علف باشد یا شیر باشد. لذا چون این حیوان در زمان شیرخوارگی، معلوفه از مال مالک است، معلوفه محسوب می‌شود. حتی اگر در زمان شیرخوارگی، علاوه بر شیر، مقداری هم به چرا برود. هرچند که همراه شیر، چریدن هم محقق می‌شود اما بازهم کافی نیست و معلوفه محسوب می‌شود.

نظر دوم: مرحوم مصنف در کتاب البیان، تفصیل داده است. ایشان فرموده است که بستگی دارد به این که شیری که از مادر می‌خورد، از مادر معلوفه باشد یا از مادر غیر معلوفه باشد. اگر از مادر معلوفه باشد در این صورت، بچه هم معلوفه محسوب می‌شود. لذا از زمانی که می‌چرد باید سالش را محاسبه کنیم. اما اگر مادر سائمه باشد. در واقع شیر او نیز حکم سائمه را پیدا می‌کند و لذا چون حکم سائمه را پیدا می‌کند، شیر هم مانند علف بیابان است که بره می‌چرد. در این صورت باید از حین تولد حساب شود.

به دلیل این که حکمت حکم در علف دادن به حیوان، در این جا جاری است. یعنی این که معلوفه، زکات ندارد بخاطر این است که معلوفه با علفی که مالک زحمت کشیده و مالک شده، تغذیه می‌کند. چه این علف را به مادر بدهد و مادر به بره شیر بدهد و چه مستقیما علف را به خود بره بدهد.

شهید می‌فرماید: این حکمتی که بیان شد، دلیل نمی‌شود. زیرا سابقا بیان شد که حکم دائر مدار حکم سائمه و معلوفه است، نه حکمت. حکمتی که بیان می‌شود، حکم دائر مدار آن نیست.

نظر سوم: شیخ طوسی این نظر را بیان فرموده است. ایشان فرموده است: حول در اولاد مطلقا از زمان تولد محسوب می‌شود. حتی اگر مادر معلوفه باشد. یعنی ایشان، تفاوتی بین مادر معلوفه و مادر سائمه نگذاشته است و مطلقا حول را از زمان تولد محاسبه فرموده است.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید این قول سوم، روایت صحیح دارد و عمل به این قول متعین است.

۸

حکم نقص شرط وجوب زکات قبل از سال

اگر قبل از حول، خلل و نقصی به نصاب وارد شود. یعنی شرطی را از شرایط وجوب زکات از دست بدهد. مثلا قبل از حول، از نصاب کم شود.

مراد از قبل از حول، قبل از وارد شدن به ماه دوازدهم قمری است. یعنی قبل از این که یازده ماه قمری، کامل شود. چون سابقا حول را به بمضيّ أحد عشر شهراً هلاليّة، معنا کردیم. اگر قبل از این که یازده ماه اول کامل شود، از نصاب خارج شود، در این صورت زکات واجب نیست. زیرا شرط وجوب زکات، کامل نیست. حتی اگر مالک، عمدا نقص وارد کند. مثلا ۴۰ گوسفند دارد، یک روز قبل از این که یازده ماه کامل شود، یک گوسفند را ذبح می‌کند و می‌خورد. در این صورت هم زکات ساقط می‌شود. گرچه در روایت بیان شده است که اگر کسی این کار را انجام دهد، آنچه که از دست می‌دهد، نسبت به آنچه که بدست می‌آورد، خیلی بیشتر است.

۹

تطبیق ابتداء حول اولاد انعام ثلاثه از چه زمانی است؟

وابتداء حول السخال (ابتدای حول اولاد) ﴿ بعد غنائها بالرعي ﴾ (ابتدای سال اولاد انعام ثلاثه، بعد از بی‌نیازی اولاد است بواسطه چریدن. یعنی بعد از این که اولاد بی‌نیاز شدند از شیر مادر بواسطه چریدن، از آن به بعد سال را حساب می‌کنیم.) لأنّها زمن الرضاع معلوفةٌ (بخاطر این که اولاد انعام ثلاثه در زمان شیرخوارگی، معلوفه محسوب می‌شوند.) من مال المالك (معلوفه از مال مالک هستند. تصور نشود که معلوفه یعنی علف خورده شده و این اولاد شیر می‌خورند. بیان شد که معلوفه یعنی آن حیوانی که تغذیه‌اش از مال مالک است. تغذیه خواه علف باشد یا شیر باشد.) وإن رعت معه (اگر چه بچرند همراه رضاع. یعنی هرچند که همراه رضاع مقداری به چراگاه می‌روند اما بالاخره شیر مادر را می‌خورند و معلوفه محسوب می‌شوند و زمان شیرخوارگی آنان در سال اول زکاتشان محاسبه نمی‌شوند.) وقيّده المصنّف في البيان بكون اللبن عن معلوفة (مقید کرده حکمی که بیان شده را مصنف در کتاب البیان بکون اللبن عن معلوفة. عن معلوفة یعنی از مادر معلوفه. اگر شیر از مادری است که آن مادر معلوفه است، از زمان غناء بالرعی باید محاسبه کنیم و زمان شیرخوارگی را نباید محاسبه کنیم.)، وإلّا (اگر لبن از رعی باشد. یعنی لبن از مادر سائمه باشد) فمن حين النِّتاج (باید از زمان تولد محاسبه کنیم. زیرا شیری که می‌خورد از سائمه است و حکم خود سائمه را دارد.)؛ نظراً إلى الحكمة في العَلْف (نظر به حکمت در علف دادن به حیوان. یعنی حکمتی که در علف دادن به حیوان وجود دارد در اینجا نیز وجود دارد.) ـ وهي (حکمت) الكلفة على المالك (سختی علف دادن بر مالک است که اگر مادر معلوفه باشد، بچه هم معلوفه محسوب می‌شود و اگر مادر سائمه باشد دیگر این کلفت وجود ندارد و لذا اولاد هم سائمه محسوب می‌شود.) ـ وقد عرفت ضعفه (شهید ثانی می‌فرماید: ضعف این نظر را دانستی. چون در پایان صفحه ۳۳۷ بیان شد که حکم دائر مدار حکمت نیست بلکه دائر مدار اسم سائمه و معلوفه است). واللبن مملوكٌ على التقديرين (علی التقدیرین یعنی چه مادر معلوفه باشد و چه سائمه باشد، شیر مملوک است. یعنی شیر ملک مالک است و اولاد از ملک مالک تغذیه می‌کند و معلوفه محسوب می‌شود. حتی اگر مادر سائمه باشد.) وفي قولٍ ثالثٍ (در قول سوم چنین بیان شده است): أنّ مبدأه النِّتاج مطلقاً (مبدأ حول در اولاد، زمان تولد است مطلقا. مطلقا یعنی حتی اگر مادر حیوان معلوفه باشد. فرقی بین این که مادر معلوفه باشد یا سائمه باشد، وجود ندارد. مرحوم شهید می‌فرماید:) وهو المرويّ صحيحاً (قول سوم، روایت شده آن هم به روایت صحیح)، فالعمل به متعيّن. (پس عمل به این قول، تعین دارد و باید به این عمل کرد.

روایت چنین است: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَيْسَ فِي صِغَارِ اَلْإِبِلِ شَيْءٌ حَتَّى يَحُولَ عَلَيْهَا اَلْحَوْلُ مِنْ يَوْمِ تُنْتَجُ. از روز تولد، حول بر او بگذرد.)

۱۰

تطبیق حکم نقص شرط وجوب زکات قبل از سال

﴿ ولو ثُلِمَ النصاب (اگر خللی واقع شود در نصاب) قبل ﴾ تمام ﴿ الحول ﴾ ولو بلحظةٍ (حتی یک لحظه قبل از این که سال تمام شود. تمام سال را معنا کردیم. صفحه قبل بیان شد: بمضيّ أحد عشر شهراً هلاليّة.

پس قبل الحول یعنی قبل از وارد شدن به ماه دوازدهم. به عبارت دیگر، قبل از تکمیل ماه یازدهم. هرچند که یک لحظه قبل از آن به نصاب خللی وارد شود.) ﴿ فلا شيء ﴾ (دیگر زکات ندارد.) لفقد الشرط ﴿ ولو فرّ به ﴾ (هرچند که بواسطه خلل وارد کردن می‌خواهد از زکات فرار کند. یعنی مالک عمدا خلل ایجاد می‌کند که از زکات فرار کند. بازهم مانعی ندارد) من الزكاة على الأقوى، وما فاته به من الخير أعظم ممّا أحرزه من المال (ما یعنی آن خیری که. آن خیری که از دست او می‌رود به سبب این فرار کردن، بالاتر از مالی است که آن را حفظ کرده است.)، كما ورد في الخبر. (روایتی که در این جا وجود دارد چنین است: عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلٌ فَرَّ بِمَالِهِ مِنَ اَلزَّكَاةِ _شخصی با مالش از زکات فرار می‌کند_ فَاشْتَرَى بِهِ أَرْضاً أَوْ دَاراً أَ عَلَيْهِ فِيهِ شَيْءٌ _مثلا دینار و درهم دارد و برای این که زکات ندهد، خانه می‌خرد. آیا چیزی بر او است؟ _ فَقَالَ لاَ _حضرت فرمودند اشکال ندارد. _ وَ لَوْ جَعَلَهُ حُلِيّاً أَوْ نُقَراً فَلاَ شَيْءَ عَلَيْهِ _اگر با آن زیورآلات هم بخرد، بازهم زکات ندارد. زیرا بعدا بیان خواهد شد که زکات نقدین برای مسکوک است. والا اگر به زیور آلات تبدیل کند، زکات ندارد. اما سپس فرمودند: _ وَ مَا مَنَعَ نَفْسَهُ مِنْ فَضْلِهِ _آن فضیلت از دست رفته او به جهت زکات_ أَكْثَرُ مِمَّا مَنَعَ مِنْ حَقِّ اَللَّهِ اَلَّذِي يَكُونُ فِيهِ. _آنچه که منع کرده نفس خودش را از فضیلتی که با دادن زکات بدست می‌آمد، بیشتر از آن حقی است که حفظ کرده و توانسته با فرار از زکات، حفظ کند. _)

سائمة. وكان عليه أن يذكره.

﴿ والحول ويحصل هنا ﴿ بمضيّ أحد عشر شهراً هلاليّة فيجب بدخول الثاني عشر وإن لم يكمل.

وهل يستقرّ الوجوب بذلك أم يتوقّف على تمامه؟ قولان (١) أجودهما الثاني ، فيكون الثاني عشر من الأوّل ، فله استرجاع العين لو اختلّت الشرائط فيه مع بقائها أو علم القابض بالحال ، كما في كلّ دفعٍ متزلزلٍ أو معجّلٍ أو غير مصاحبٍ للنيّة.

﴿ وللسِّخال وهي الأولاد ﴿ حولٌ بانفرادها إن كانت نصاباً مستقلّاً بعد نصاب الاُمّهات ، كما لو ولدت خمسٌ من الإ بل خمساً ، أو أربعون من البقر أربعين أو ثلاثين.

أمّا لو كان (٢) غير مستقلٍّ ، ففي ابتداء حوله مطلقاً ، أو مع إكماله النصاب الذي بعده ، أو عدم ابتدائه حتّى يكمل الأوّل فيُجزئ الثاني لهما؟ أوجهٌ ، أجودها الأخير.

فلو كان عنده أربعون شاةً فولدت أربعين لم يجب فيها شيءٌ ، وعلى الأوّل فشاةٌ عند تمام حولها. أو ثمانون فولدت اثنين وأربعين فشاةٌ للاُولى (٣) خاصّةً ، ثمّ يستأنف حول الجميع بعد تمام الأوّل.

____________________

(١) أوّلهما لفخر الدين في الإ يضاح ١ : ١٧٢ ـ ١٧٣ ، وابن فهد في الموجز (الرسائل العشر) : ١٧٦. وثانيهما للعلّامة في نهاية الإحكام ٢ : ٣١٢ ، والمصنّف في الدروس ١ : ٢٣٢ ، والبيان : ٢٨٤ ، والمحقّق الثاني في جامع المقاصد ٣ : ١٠.

(٢) في مصحّحة (ر) : كانت.

(٣) في (ع) و (ف) : للأوّل.

وعلى الأوّلين تجب اُخرى عند تمام حول الثانية.

وابتداء حول السخال ﴿ بعد غنائها بالرعي لأنّها زمن الرضاع معلوفةٌ من مال المالك وإن رعت معه. وقيّده المصنّف في البيان بكون اللبن عن معلوفة ، وإلّا فمن حين النِّتاج (١) ؛ نظراً إلى الحكمة في العَلْف ـ وهي الكلفة على المالك ـ وقد عرفت ضعفه (٢). واللبن مملوكٌ على التقديرين. وفي قولٍ ثالثٍ : أنّ مبدأه النِّتاج مطلقاً (٣). وهو المرويّ صحيحاً (٤) ، فالعمل به متعيّن.

﴿ ولو ثُلِمَ النصاب قبل تمام ﴿ الحول ولو بلحظةٍ ﴿ فلا شيء لفقد الشرط ﴿ ولو فرّ به من الزكاة على الأقوى ، وما فاته به من الخير أعظم ممّا أحرزه من المال ، كما ورد في الخبر (٥).

﴿ ويُجزئ في الشاة الواجبة في الإ بل والغنم ﴿ الجَذَعُ من الضأن وهو ما كمل سنّه سبعة أشهر ﴿ والثنيُّ من المعز وهو ما كمل سنّه سنة. والفرق : أنّ ولد الضأن ينزو حينئذٍ ، والمعز لاينزو إلّا بعد سنة. وقيل : إنّما يُجذع كذلك إذا كان أبواه شابّين ، وإلّا لم يُجذِع إلى ثمانية أشهر (٦).

____________________

(١) البيان : ٢٨٦.

(٢) في الصفحة : ٣٣٧.

(٣) حكاه العلّامة في المختلف عن الشيخ وابن الجنيد وأتباعهما ، اُنظر المختلف ٣ : ١٦٨.

(٤) رواها زرارة عن الباقر عليه‌السلام في الصحيح بطريق الكافي ، والضعيف بطريق كتابي الشيخ ، وردّها في المختلف؛ لضعفها. وهو مردود بما ذكرناه (منه رحمه‌الله). وراجع الوسائل ٦ : ٨٣ ، الباب ٩ من أبواب زكاة الأنعام ، الحديث الأوّل.

(٥) الوسائل ٦ : ١٠٨ ، الباب ١١ من أبواب زكاة الذهب والفضّة ، الحديث ١ و ٤.

(٦) حكاه الشيخ في المبسوط عن ابن الأعرابي ، اُنظر المبسوط ١ : ١٩٩ ، وراجع المصباح المنير : ٩٤ ، (جذع).