درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۵۳: صلاة الجماعة (۵)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

راه‌های درک فضیلت نماز جماعت برای مأمومی که به رکوع نرسیده است.

در جلسه گذشته این بحث مطرح شد که اگر مأموم دیرتر به نماز جماعت برسد، صرف این که خودش را به رکوع امام جماعت برساند، کفایت می‌کند و آن رکعت را درک کرده است.

در جلسه امروز این مطلب بیان می‌شود که اگر مأموم به رکوع امام جماعت نرسید، اگر می‌خواهد فضیلت جماعت را درک کند، راه‌های مختلفی وجود دارد. (مثلا شخص داخل مسجد شده است و امام جماعت رکوع را انجام داده است و در حال رفتن به سجده است.)

صورت نخست: مأموم نیت کند و تکبیرة الاحرام بگوید و به همراه امام جماعت، سجده کند. یعنی از امام جماعت، متابعت کند. چه این که اصلا مأموم رکوع را انجام نداده است و چه بسا به گمان این که به رکوع امام جماعت می‌رسد، به سمت رکوع رفت و رکوع را انجام داد ولی به رکوع امام جماعت نرسید. در این صورت هرچند که رکوع را انجام داد امام بخاطر این که به رکوع امام جماعت نرسید، یک رکعت برای او محاسبه نمی‌شود.

در هر دو صورت (چه رکوع را انجام داده است و چه رکوع را انجام نداده است.) سجده‌ها را با امام جماعت انجام دهد. پس از این که سجده‌ها را انجام داد، هنگامی که امام جماعت برای رکعت بعدی قیام کرد، مأموم باید از ابتدا شروع کند. یعنی نیت کند و تکبیرة الاحرام بیان کند و نماز را شروع کند. البته اگر امام جماعت، رکعت بعدی دارد، نیت جماعت می‌کند و تکبیرة الاحرام می‌گوید. اما اگر امام جماعت، رکعت بعدی نداشت و رکعت آخر امام بود، مأموم نیت نماز فرادا می‌کند. نکته مهم آن است که باید در رکعت بعدی، نیت کند و تکبیرة الاحرام را بیان کند. علتش این است که مأموم، در رکعت قبلی رکن را انجام داده است. به عبارت دیگر، با این که رکعت برای او محاسبه نمی‌شود اما سجده‌ها را انجام داده است. چون سجده‌ها را انجام داده است و دو سجده رکن محسوب می‌شود و برای او رکعت حساب نمی‌شود اگر بخواهد نیت و تکبیرة الاحرام را از ابتدا بیان نکند، در واقع در نماز دو سجده اضافه انجام داده است. لذا باید استیناف کند. یعنی هنگامی که از سجده‌ها قیام می‌کند، نیت و تکبیرة الاحرام را از ابتدا بیان کند.

صورت بعدی آن است که مأموم به سجده‌های امام نرسد. مثلا وارد مسجد شد و متوجه شد که امام جماعت در سجده دوم است و به سجده‌های امام جماعت نرسید. در این صورت نیت می‌کند و تکبیرة الاحرام را بیان می‌کند و همراه امام جماعت می‌نشیند. مثلا اگر امام جماعت در حال قرائت تشهد است، او نیز می‌نشیند و تشهد را همراه امام جماعت، مستحبا قرائت می‌کند. سپس نماز خودش را کامل می‌کند. اگر امام جماعت برای رکعت سوم قیام کرد، مأموم، ادامه نماز را با امام جماعت انجام می‌دهد و اگر امام جماعت در رکعت آخر بود و نمازش به اتمام رسید، مأموم، بصورت فرادا نماز را اقامه می‌کند. نکته‌ای که در این صورت وجود دارد آن است که چون سجده‌ها را همراه امام جماعت انجام نداده است (صرفا نشسته است و تشهد را همراه امام جماعت قرائت کرده است.)، استیناف لازم نیست. یعنی لازم نیست که پس از آن که برای رکعت بعدی قیام کرد، نیت و تکبیرة الاحرام را از ابتدا بیان کند، بلکه همان نیت و تکبیرة الاحرامی که قبلا بیان کرده بود، کافی است. چون مأموم، رکنی اضافه نکرده است.

در دو مورد مذکور (چه امام جماعت را در سجده‌ها درک کرده باشد و چه بعد از سجده‌ها درک کرده باشد)، اجمالا فضیلت جماعت را درک کرده است. چون در روایات به این جماعت امر شده است و امر اینچنینی معنایی ندارد مگر برای درک فضیلت نماز جماعت. البته این بدان معنا نیست که فضیلت نماز را به اندازه کسی که از ابتدای جماعت حاضر بوده، درک می‌کند. اما اجمالا فضیلت جماعت را درک می‌کند.

صورت سوم: در دو صورت مذکور، نیت و تکبیرة الاحرام را بیان کند اما به همراه امام جماعت به سجده نرود یا به همراه امام جماعت، نشیند، بلکه بصورت ایستاده منتظر بماند تا این که امام جماعت از نماز فارغ شود یا برای رکعت بعدی قیام کند.

صورت چهارم: همراه امام جماعت بنشیند اما در سجده با امام جماعت، متابعت نکند. در فرضی که امام جماعت به سجده می‌رود، مأموم، نیت کند و تکبیرة الاحرام را بیان کند و بنشیند و به همراه امام سجده‌ها را انجام ندهد.

مرحوم شهید می‌فرماید: در دو صورت آخر (که مأموم ایستاده منتظر بماند یا فقط بنشیند و سجده‌ها را به همراه امام جماعت انجام ندهد)، برای ادامه نماز، نیت و تکبیرة الاحرام، استیناف نمی‌شود. یعنی لازم نیست که دوباره نیت و تکبیرة الاحرام را بیان کند.

بنابر این اگر بخواهیم برای استیناف نیت و تکبیرة الاحرام یا عدم استیناف، ضابطه‌ای بیان کنیم؛ چنین است: مأموم با امام جماعت، در حالات مختلف نماز، همراه می‌شود. اگر رکنی مانند سجدتین را همراه امام جماعت انجام دهد، باید بعد از قیام، نیت و تکبیرة الاحرام را استیناف کند. اما اگر همراه امام جماعت، رکنی را انجام ندهد نیاز به استیناف ندارد.

البته بحث دیگری وجود دارد مبنی بر این که اگر مأموم در سجده واحده با امام جماعت، همراهی کرد؛ آیا نیاز به استیناف نیت و تکبیرة الاحرام دارد یا خیر؟

مرحوم شهید می‌فرماید: در این صورت دو وجه وجود دارد. از طرفی بخاطر این که یک سجده رکن نیست، می‌توان گفت که نیاز به استیناف ندارد و از طرف دیگر چون سجده واحده را عمدا به نماز اضافه کرده است، می‌توان گفت که نیاز به استیناف دارد.

اما مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: احوط آن است که نیت و تکبیرة الاحرام را استیناف کند.

نکته: کسی که به رکوع امام جماعت نرسیده است و رکعت را درک نکرده است؛ در صورتی که با امام در سجدتین، متابعت نکند؛ نیاز به استیناف ندارد. چون نیاز به استیناف ندارد به منزله آن است که نماز او بطور کامل شروع شده است و باید نماز را ادامه دهد. در این صورت که نیاز به استیناف ندارد، قطع نماز بصورت اختیاری مجاز نیست. یعنی در حال اختیار نمی‌تواند نماز را قطع کند. اما در فرض متابعت در سجدتین که نیاز به استیناف دارد، تا قبل از استیناف، قطع نماز اشکال ندارد. چون در واقع نماز شروع شده کامل نیست که بتوان گفت، نمی‌توان آن را قطع کرد.

۴

تطبیق راه‌های درک فضیلت نماز جماعت برای مأمومی که به رکوع نرسیده است

﴿ ولو أدركه بعد الركوع ﴾ (اگر مأموم، امام جماعت را درک کند بعد از رکوع. یعنی بعد از رکوع خودش را به امام جماعت برساند.) بأن لم يجتمع معه بعد التحريمة (به این که جمع نشده باشد مأموم با امام جماعت بعد از تحریمة. یعنی بعد از تکبیرة الاحرام، با امام جماعت، همراه نشده است. مثلا دیر رسیده است.) في حدّه (فی حدّ رکوع. در حد رکوع نتوانست به امام جماعت برسد.) ﴿ سجد ﴾ معه (مأموم همراه امام جماعت، سجده می‌کند) بغير ركوعٍ (بدون رکوع، سجده می‌کند.) إن لم يكن ركع (اگر رکوع را انجام نداده است.) أو ركع طلباً لإدراكه فلم يُدركه (یا خواست که به رکوع امام جماعت برسد اما قبل از آن که به رکوع امام جماعت برسد، امام جماعت سر از رکوع برداشت. در این صورت، مأموم، رکوع را انجام داده است اما به رکوع امام نرسیده است و چون به رکوع امام نرسیده است، برای مأموم، رکعت محسوب نمی‌شود. اگر امام جماعت را بعد از رکوع درک کرد) ﴿ ثمّ استأنف النيّة ﴾ (ثم استأنف النیة یعنی پس از آن که برای رکعت بعدی قیام کرد، باید نیت کند و تکبیرة الاحرام را دوباره بیان کند.) مؤتمّاً (در حالی که اقتدا کننده است) إن بقي للإمام ركعةٌ اُخرى (اگر امام جماعت رکعت دیگری دارد، مأموم نیت می‌کند و تکبیرة الاحرام می‌گوید و در رکعت بعدی به امام جماعت اقتدا می‌کند.)، ومنفرداً (منفرداً، عطف به مؤتمّاً است. یعنی بصورت فرادا) بعد تسليم الإمام إن أدركه في الأخيرة (اگر در رکعت آخر، امام جماعت را درک کرده است، بعد از سلام امام جماعت، بصورت فرادا استیناف نیت می‌کند و نماز را اقامه می‌کند.) ﴿ بخلاف إدراكه بعد السجود ﴾ (بخلاف این که مأموم، امام جماعت را بعد از سجده‌ها درک کند. یعنی اگر متوجه شد که امام جماعت رکوع و سجده‌ها را انجام داده است. اگر نیت کرد و تکبیرة الاحرام را بیان کرد و بعد از سجده‌ها، امام جماعت را درک کرد) فإنّه يجلس معه (با امام جماعت، می‌نشیند) ويتشهّد مستحبّاً إن كان يتشهّد (ضمیر کان به امام جماعت بازگشت می‌کند. اگر امام جماعت، تشهد را قرائت می‌کند؛ مأموم هم مستحبا تشهد را بیان می‌کند) ويكمل صلاته (و نمازش را کامل می‌کند. این که می‌فرماید نمازش را کامل می‌کند به این معنا است که نیت و تکبیرة الاحرام نیاز به استیناف ندارد. یعنی پس از این که قیام کرد، بدون آن که نیت و تکبیرة الاحرام را دوباره بیان کند، نمازش را کامل می‌کند.) ﴿ فإنّها (نیت اول و تکبیرة الاحرام اول) تجزيه (برای مأموم، مجزی است.) ويُدرك فضيلةَ الجماعة ﴾ في الجملة ﴿ في الموضعين ﴾ (و درک می‌کند فضیلت جماعت را اجمالا در هر دو صورت. در هر دو صورت یعنی چه به سجده‌های امام جماعت برسد و چه به سجده‌های امام جماعت نرسد. مرحوم شهید، فی الموضعین را معنا می‌فرماید:) وهما: إدراكه بعد الركوع وبعد السجود (درک کردن امام جماعت، بعد از رکوع و بعد از سجده‌ها.)؛ للأمر بها (چرا فضیلت نماز جماعت را درک می‌کند؟ می‌فرماید: چون به این جماعتی امر شده است.) وليس إلّا لإدراكها (و این امر نیست مگر برای ادراک فضیلت جماعت.

به عنوان نمونه به یک روایت اشاره می‌شود. در روایتی چنین بیان شده است: عَنِ اَلْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا سَبَقَكَ اَلْإِمَامُ بِرَكْعَةٍ فَأَدْرَكْتَهُ وَ قَدْ رَفَعَ رَأْسَهُ _هنگامی که امام جماعت، سبقت گرفت از تو به یک رکعت و تو او را درک کردی در حالی که سر از رکوع برداشت_ فَاسْجُدْ مَعَهُ وَ لاَ تَعْتَدَّ بِهَا _سجده‌ها را با امام جماعت انجام بده اما به این رکعت اعتنا نکن. یعنی این رکعت را برای خودت، حساب نکن_.)، وأمّا كونها كفضيلة مَن أدركها من أوّلهافغيرُ معلوم (هرچند که بیان شد فضیلت جماعت را درک می‌کند اما این که فضیلت جماعت به اندازه کسی باشد که از ابتدا، در جماعت حاضر بوده است، مشخص نیست). ولو استمرّ في الصورتين قائماً (اگر استمرار پیدا کند در دو صورت فوق _یک صورت این است که به سجده‌ها می‌رسد و صورت دیگر آن است که بعد از سجده‌ها خودش را به امام جماعت می‌رساند_ در حال ایستاده. قائما یعنی ایستاده نیت می‌کند و تکبیرة الاحرام را بیان می‌کند و همراه امام جماعت، به سجده نرفت یا خودش را به امام در حالت نشستن نرساند، بلکه ایستاد. تا چه زمانی بایستد؟) إلى أن فرغ الإمام (تا زمانی که امام جماعت نمازش تمام شود در صورتی که در رکعت آخر نماز است.) أو قام (یا امام جماعت بایستد. در صورتی که نمازش تمام نشده است.) أو جلس معه (جلس معه، عطف به استمر است. یعنی ولو جلس مع الامام) ولم يسجد صحّ أيضاً من غير استئناف. (اگر نیت کند و تکبیرة الاحرام را بیان کند و هرچند که می‌تواند با امام سجده‌ها را انجام دهد اما بنشیند و سجده‌ها را با امام جماعت انجام ندهد. در این صورت نماز او صحیح است و نیازی به استیناف نیت و تکبیرة الاحرام ندارد.

سوال: ضابطه چیست؟ به عبارت دیگر، چه زمانی نیاز به استیناف است و چه زمانی نیاز به استیناف نیست؟ می‌فرماید:) والضابط (ضابطه این که چه زمانی نیاز به استیناف نیت و تکبیرة الاحرام است و چه زمانی نیاز به استیناف نیست): أنّه يدخل معه في سائر الأحوال (مأموم داخل می‌شود همراه اما جماعت در سایر احوال. یعنی در احوال مختلف نماز با امام جماعت، همراهی می‌کند.)، فإن زاد معه ركناً (اگر مأموم، رکنی را همراه امام جماعت، زیاد کرده باشد. مثلا امام جماعت را در دو سجده همراهی کرده است. در این صورت) استأنف النيّة (نیت را باید استیناف کند و تکبیرة الاحرام را بیان کند و نماز را اقامه کند.) وإلّا فلا (اما اگر رکنی را با امام اضافه نکرده است، نیازی به استیناف نیت و تکبیرة الاحرام ندارد). وفي زيادة سجدةٍ واحدةٍ وجهان (آیا اگر یک سجده را با امام جماعت، همراهی کند، استیناف لازم است یا خیر؟ می‌فرماید: دو وجه وجود دارد.)، أحوطهما الاستئناف (احوط آن است که استیناف کند. چون سجده واحده را عمدا اضافه کرده است و چون عمدا اضافه کرده است نمی‌توان بدون استیناف، نماز را اقامه کرد. البته از طرف دیگر می‌توان ادعا کرد که سجده واحده اساسا رکن نیست و چون رکن نیست، نیازی به استیناف ندارد.) وليس لمن لم يُدرك الركعة قطع الصلاة بغير المتابعة اختياراً. (مجاز نیست برای کسی که درک رکعت نکرده است. درک رکعت نکرده است یعنی به رکوع امام جماعت، نرسیده است. در این صورت، مأموم نمی‌تواند نماز را قطع کند بغیر المتابعة.

چرا بغیر المتابعة را بیان می‌فرماید؟

چون اگر متابعت کند _یعنی همراه امام جماعت، به سجده‌ها برود_ چون استیناف لازم است _لازم است که در رکعت بعدی نیت کند و تکبیرة الاحرام را بیان کند_، قطع نماز اشکالی ندارد اما در فرضی که با امام جماعت در سجده، متابعت نکرده باشد، رکعت بعدی نیاز به استیناف نیت و تکبیرة الاحرام نیست. بنابر این، نمازش بطور کامل شروع شده است و چون شروع شده است، قطع نماز بصورت اختیاری، مجاز نیست.)

۵

حکم چهارم از احکام از نماز جماعت: متابعت از امام جماعت در افعال نماز

حکم چهارم از احکام از نماز جماعت: متابعت از امام جماعت در افعال نماز

واجب است که مأموم از امام جماعت در افعال، متابعت کند. در نماز، افعالی مانند رکوع، سر برداشتن از رکوع، سجده، سر از سجده برداشتن، قیام برای رکعت بعد، وجود دارد. علاوه بر افعال، اذکار نیز وجود دارد. مانند قرائت حمد و سوره، ذکر رکوع و سجده، تشهد و سلام.

ابتدا افعال نماز را مورد بحث قرار می‌دهیم.

مرحوم شهید می‌فرماید: متابعت امام جماعت برای مأموم واجب است در افعال نماز به اجماع فقها. یعنی در افعال مانند رکوع رفتن، سجده، سر برداشتن از رکوع و سجده، قیام و قعود، مأموم باید امام جماعت را متابعت کند. مراد از متابعت آن است که از امام جماعت، مقدم نشود. یا متأخر از امام جماعت انجام دهد که افضل این است. یا مقارن با امام جماعت انجام دهد. البته باید به این نکته توجه داشت که در فرض مقارنت، هرچند نماز مأموم، صحیح است اما فضیلت جماعت را درک نمی‌کند. فضیلت جماعت را کسی درک می‌کند که در افعال متأخر و تابع امام جماعت باشد. یعنی فعل نماز را کمی بعد از امام جماعت، انجام دهد و الا اگر همراه امام جماعت انجام دهد، فضیلت نماز جماعت را درک نمی‌کند هرچند که نمازش صحیح است. و اگر مقدم بر امام انجام دهد، اصلا جایز نیست.

۶

تطبیق حکم چهارم از احکام از نماز جماعت: متابعت از امام جماعت در افعال نماز

﴿ وتجب ﴾ على المأموم ﴿ المتابعة ﴾ لإمامه في الأفعال إجماعاً (واجب است بر مأموم متابعت کردن از امام جماعت در افعال. یعنی در مانند سجده رفتن و سر از سجده برداشتن، اجماع وجود دارد که متابعت، واجب است.)، بمعنى أن لا يتقدّمه فيها (به این معنا که مقدم نشود مأموم از امام در این افعال.)، بل إمّا أن يتأخّر عنه (یا مأموم، مؤخر از امام، انجام دهد.) وهو الأفضل، أو يقارنه (یا مقارن با امام جماعت انجام دهد.)، لكن مع المقارنة تفوت فضيلة الجماعة (فضیلت جماعت فوت می‌شود.) وإن صحّت الصلاة (هرچند که نماز صحیح است.)، وإنّما فَضْلُها مع المتابعة (فضیلت جماعت در صورتی است که متابعت کند. متابعت در این جا به این معنا است که مؤخر انجام دهد و مقارنت نداشته باشد.

البته نسبت به فرقی که ایشان در خصوص مقارن و متأخر بیان فرموده است، روایتی یافت نشد. اما مرحوم شهید اول و شهید ثانی از مرحوم صدوق نقل می‌کنند که فرموده است: إنّ من المأمومین من لا صلاة له _از مأمومین کسی هست که نمازش صحیح نیست_ و هو الذی یسبق الامام فی رکوعه و سجوده و رفعه _جلوتر از امام این کار‌ها را انجام دهد. چنین مأمومی نمازش صحیح نیست. _ و منهم من له صلاة واحدة _بعضی از کسانی که مأموم هستند، افرادی هستند که ثواب یک نماز را می‌برند و فضیلت جماعت را درک نمی‌کنند. _ و هو المقارن له فی ذلک. _کسی که مقارن با امام جماعت، این افعال را انجام می‌دهد. _ و منهم من له اربع و عشرون رکعة _برخی از مأمومین هستند که ۲۴ برابر ثواب می‌برند. یعنی فضیلت جماعت را درک می‌کنند_ و هو الذی یتبع الامام فی کل شئ فیرکع بعده و یسجد بعده و یرفع منهما بعده. [۱])


زبده، ج۲، ص ۵۳۰.

۷

لزوم یا عدم لزوم تبعیت مأموم از امام جماعت در اقوال نماز

نسبت به اقوال (منظور از اقوال مانند قرائت حمد و سوره، تسبیحات اربعه، ذکر رکوع و سجده، تشهد و... است.):

مرحوم مصنف در غیر کتاب لمعه، قاطعانه فرموده است که متابعت لازم است. یعنی مأموم نمی‌تواند ذکر رکوع را زودتر از امام جماعت، بیان کند. در کتاب لمعه هم مطلق فرموده است. زیرا عبارت مرحوم شهید اول در کتاب لمعه چنین است: و تجب المتابعة. سخنی از اقوال و افعال بیان نفرمود. ظاهر این فرمایش آن است که مأموم هم باید در افعال و هم در اقوال، متابعت کند.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: به نظر ما، عدم وجوب متابعت در اقوال واضح‌تر است. مگر در خصوص تکبیرة الاحرام. مأموم باید متأخر از امام جماعت، تکبیرة الاحرام را بیان کند و اگر مقارن با امام یا جلوتر از امام جماعت، تکبیرة الاحرام را بیان کند، نماز جماعت منعقد نمی‌شود.

چرا در اقوال و اذکار دیگر، متابعت لازم نیست؟

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: علتش آن است که شنیدن اقوال امام جماعت، برای مأموم لازم نیست. نه شنیدن اقوال برای مأموم، لازم است و نه شنواندن اقوال، برای امام جماعت واجب است. هرچند که استحباب دارد اما واجب نیست که امام جماعت، اذکار را به مأموم بشنواند. در حالی که در افعال گفته‌اند مأموم باید به افعال امام جماعت، علم داشته باشد.

چرا واجب است که مأموم، به افعال علم داشته باشد؟

می‌فرماید: طبیعتا بخاطر این است که در افعال وجوب متابعت وجود دارد و در اقوال اگر واجب نیست، طبیعتا بخاطر این است که وجوب متابعت ندارد.

۸

تطبیق لزوم یا عدم لزوم تبعیت مأموم از امام جماعت در اقوال نماز

أمّا الأقوال، فقد قطع المصنّف بوجوب المتابعة (نسبت به اذکار نماز _گفتنی‌های نماز_) فيها (قاطع شده مرحوم مصنف به وجوب متابعت در اقوال) أيضاً (همچنین) في غيره (در غیر کتاب لمعه) وأطلق هنا بما يشمله (در کتاب لمعه هم مطلق بیان فرموده است. به گونه‌ای که شامل اقوال نیز می‌شود. زیرا تجب المتابعة که فرموده است، مطلق است و هم شامل افعال و هم شامل اقوال می‌شود. اما نظر مرحوم شهید ثانی چنین است:) وعدم الوجوب أوضح (عدم وجوب متابعت در اقوال، واضح‌تر و روشن‌تر است.) إلّا في تكبيرة الإحرام (مگر در تکبیرة الاحرام که در این ذکر) فيُعتبر تأخّره بها (معتبر است تأخر مأموم نسبت به تکبیرة الاحرام.)، فلو قارنه أو سبقه لم تنعقد (اگر مقارن با امام جماعت یا جلوتر از امام جماعت، تکبیرة الاحرام را بیان کند، جماعت منعقد نمی‌شود). وكيف تجب المتابعة (دلیل این که فرمودید: عدم الوجوب واضح‌تر است، چیست؟) في ما لا يجب سماعه ولا إسماعه إجماعاً؟! (چگونه متابعت در اقوال واجب باشد در اقوال و اذکاری که سماع آن‌ها واجب نیست. یعنی واجب نیست که مأموم آن‌ها را بشنود. همچنین واجب نیست که امام جماعت، آن اقوال و اذکار را بشنواند.) مع إيجابهم علمَه بأفعاله (اما نسبت به افعال واجب کرده‌اند، علم مأموم را به افعال امام جماعت. یعنی واجب است به گونه‌ای نماز جماعت، اقامه شود که مأموم بداند امام جماعت چه فعلی از افعال نماز را انجام می‌دهد. چرا لازم کرده‌اند که مأموم به افعال امام جماعت، علم داشته باشد؟)، وما ذاك (نیست علم به وجوب افعال امام جماعت) إلّا لوجوب المتابعة فيها. (مگر بخاطر این که متابعت در آن‌ها واجب است. اگر متابعت واجب نبود، چه ضرورتی دارد که مأموم بداند امام جماعت چه فعلی را انجام می‌دهد. یا واجب است که افعال امام را بداند بواسطه مکبری که وجود دارد یا بواسطه صدای امام جماعت یا بخاطر این که امام جماعت را می‌بیند. در هر صورت باید به افعال امام جماعت، علم داشته باشد. اما نسبت به اقوال چون سماع و اسماع واجب نیست، مشخص می‌شود که متابعت در اقوال لازم نیست.)

البيان جعلها كالنافلة (١).

﴿ وإتمامُها ركعتين ندباً ﴿ حسنٌ ليجمع بين فضيلة الجماعة وترك إ بطال العمل. هذا إذا لم يخف الفوت ، وإلّا قَطَعَها بعد النقل إلى النفل.

ولو كان قد تجاوز ركعتين من الفريضة ففي الاستمرار أو العدول إلى النفل خصوصاً قبل ركوع الثالثة؟ وجهان ، وفي القطع قوّة.

﴿ نعم يقطعها أي الفريضة ﴿ لإمام الأصل مطلقاً استحباباً في الجميع.

﴿ ولو أدركه بعد الركوع بأن لم يجتمع معه بعد التحريمة في حدّه ﴿ سجد معه بغير ركوعٍ إن لم يكن ركع أو ركع طلباً لإدراكه فلم يُدركه ﴿ ثمّ استأنف النيّة مؤتمّاً إن بقي للإمام ركعةٌ اُخرى ، ومنفرداً بعد تسليم الإمام إن أدركه في الأخيرة ﴿ بخلاف إدراكه بعد السجود فإنّه يجلس معه ويتشهّد مستحبّاً إن كان يتشهّد ويكمل صلاته ﴿ فإنّها تجزيه ويُدرك فضيلةَ الجماعة في الجملة ﴿ في الموضعين وهما : إدراكه بعد الركوع وبعد السجود؛ للأمر بها (٢) وليس إلّا لإدراكها ، وأمّا كونها كفضيلة مَن أدركها من أوّلهافغيرُ معلوم. ولو استمرّ في الصورتين قائماً إلى أن فرغ الإمام أو قام أو جلس معه ولم يسجد صحّ أيضاً من غير استئناف.

والضابط : أنّه يدخل معه في سائر الأحوال ، فإن زاد معه ركناً استأنف النيّة وإلّا فلا. وفي زيادة سجدةٍ واحدةٍ وجهان ، أحوطهما الاستئناف. وليس لمن لم يُدرك الركعة قطع الصلاة بغير المتابعة اختياراً.

﴿ وتجب على المأموم ﴿ المتابعة لإمامه في الأفعال إجماعاً ، بمعنى أن لا يتقدّمه فيها ، بل إمّا أن يتأخّر عنه وهو الأفضل ، أو يقارنه ، لكن مع المقارنة

____________________

(١) البيان : ٢٢٧.

(٢) راجع الوسائل ٥ : ٤٤٩ ، الباب ٤٩ من أبواب صلاة الجماعة.

تفوت فضيلة الجماعة وإن صحّت الصلاة ، وإنّما فَضْلُها مع المتابعة.

أمّا الأقوال ، فقد قطع المصنّف بوجوب المتابعة فيها أيضاً في غيره (١) وأطلق هنا بما يشمله. وعدم الوجوب أوضح إلّا في تكبيرة الإحرام فيُعتبر تأخّره بها ، فلو قارنه أو سبقه لم تنعقد. وكيف تجب المتابعة في ما لا يجب سماعه ولا إسماعه إجماعاً؟! مع إيجابهم علمَه بأفعاله ، وما ذاك إلّا لوجوب المتابعة فيها.

﴿ فلو تقدّم المأموم على الإمام في ما يجب فيه المتابعة ﴿ ناسياً تدارك ما فعل مع الإمام ﴿ وعامداً يأثم و ﴿ يستمرّ * على حاله حتّى يلحَقَه الإمام. والنهي لاحقٌ لترك المتابعة لا لذات الصلاة أو جزئها ، ومن ثَمّ لم تبطل ، ولو عاد بطلت؛ للزيادة. وفي بطلان صلاة الناسي لو لم يعد قولان (٢) أجودهما العدم. والظانّ كالناسي ، والجاهل عامد.

﴿ ويُستحبّ إسماع الإمام مَنْ خلفه أذكارَه ليتابعه فيها وإن كان مسبوقاً ما لم يؤدّ إلى العُلُوّ المفرط ، فيسقط الإسماع المؤدّي إليه.

﴿ ويكره العكس بل يُستحبّ للمأموم ترك إسماع الإمام مطلقاً عدا تكبيرة الإحرام لو كان الإمام منتظراً له في الركوع ونحوه (٣) وما يفتح به

____________________

(١) الدروس ١ : ٢٢١ ، البيان : ٢٣٨.

(*) في (ق) : استمرّ.

(٢) القول بعدم البطلان يظهر من التذكرة ٤ : ٣٤٥ ، ومال إليه الشهيد في الذكرى ٤ : ٤٤٧. وأمّا القول بالبطلان فلم نعثر عليه في من تقدّم على الشهيد الثاني. نعم ذهب إلى ذلك السيّد السند في المدارك ٤ : ٣٢٩.

(٣) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : أي نحو الركوع ممّا يكون الانتظار فيه سبباً لإدراك الركعة ، أو كان عدم الانتظار مفوّتاً لإدراك الجماعة رأساً ، كالسجود والتشهّد الأخير. المناهج السويّة : ٤١٥.