درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۲۶: احکام خلل (۶)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

مسئله اول: ترجیح طرف مظنون در هنگام بروز شک

مسائل سبع

در مورد شکیاتی که در جلسات گذشته مطرح شد، مرحوم شهید، هفت مسئله را ذکر فرموده است، که یکی از مهم‌ترین مسائل، مسئله اول است. هرچند که مسئله ششم نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

مسئله اول:

شکیاتی که بیان می‌شود، اختصاص به شک در رکعات نماز ندارد. بلکه شامل شک در انجام افعال نماز نیز می‌شود.

اگر شک کننده، پس از فکر و تأمل به یکی از طرفین شک، ظن و گمان پیدا کرد. یعنی ابتدا طرفین شک مساوی بودند و پس از تأمل به یک طرف، ظن پیدا کرد. هرچند که طرف ظن، ۱% بیشتر از طرف دیگر باشد. صرف این که یک طرف ۵۱% و طرف دیگر ۴۹% باشد، شک تبدیل به ظن شده است. اگر پس از تأمل و فکر، ظن حاصل شد، حکم آن است که مصلی بنا را بر طرف راجح و مظنون قرار دهد.

به این نکته باید توجه داشت که شک تساوی الطرفین است. یعنی هر طرف ۵۰% است و با ظن قابل جمع نیست. یعنی نمی‌توان نسبت به یک چیز هم شک و هم ظن وجود داشته باشد. مراد از غلبه ظن نسبت به یک طرف آن است که پس از این که شک کرد و فکر و تأمل کرد و شکش از بین رفت و پس از آن که شک از بین رفت، ظن برای او حاصل شده است. در حقیقت شک او تبدیل به ظن و گمان شده است. نه آن که در آن واحد هم شک و هم ظن دارد. بنابراین مراد از ظن، ظنی است که بعد از فکر و تأمل، از شک تبدیل شده به ظن.

ذکر چند مطلب:

مطلب نخست:

این که گفته شد بنا را بر طرف راجح، قرار دهد، تفاوت نمی‌کند که شک ابتدایی او، بین رکعت اول و دوم باشد یا غیر از رکعت اول و دوم. هرچند که ابن ادریس معتقد است که این مسئله برای غیر رکعت اول و دوم است. اما مرحوم شهید معتقد است که تفاوتی نمی‌کند. حتی اگر در رکعت اول و دوم شک کند و بعد از شک، ظن برای او حاصل شود، باید بنا را بر طرف مظنون قرار دهد. همچنین تفاوتی ندارد که شک شاک در نماز چهار رکعتی یا نماز سه رکعتی یا نماز دو رکعتی باشد. اما برخی فرموده‌اند که در نماز‌های دو رکعتی و سه رکعتی، این حکم نیست. به عنوان نمونه، مرحوم شیخ صدوق معتقد است که در نمازهای دو رکعتی و سه رکعتی اگر یک طرف مظنون شد، باید نماز احتیاط بخواند، نه آن که بنا را بر طرف مظنون قرار دهد.

مطلب دوم:

سوال: معنای بناء بر طرف راجح چیست؟

پاسخ: مراد از این که گفته شد بنا را بر طرف راجح قرار دهد، آن است که طرف راجح را واقع فرض کند. یعنی فرض کند که واقعیت خارجی همان طرف راجح است و ملتزم به حکم طرف راجح باشد. خواه حکم صحت یا بطلان یا نقیصه یا زیاده داشته باشد.

ذکر چند مثال: مثلا اگر مصلی شک در افعال داشته باشد. یعنی شک می‌کند که فلان فعل را انجام داده است یا انجام نداده است. مثلا برای رکعت سوم ایستاده است و شک می‌کند که تشهد را بیان کرده یا بیان نکرده است. پس از این که شک می‌کند، تأمل می‌کند و به یک طرف، ظن پیدا می‌کند. مثلا ظن پیدا می‌کند که تشهد را انجام داده است. در این صورت، رکعت سوم را ادامه می‌دهد و نماز را تمام می‌کند. اگر ظن پیدا کرد که تشهد را انجام نداده است. در این صورت اگر محل آن نگذشته باشد و به رکن بعدی نرسیده باشد (هنوز رکوع رکعت سوم را انجام نداده است)، می‌نشیند و تشهد را انجام می‌دهد و دوباره قیام می‌کند و رکعت سوم را ادامه می‌دهد. البته بخاطر قیام بی‌جا، لازم است که پس از نماز دو سجده سهو را انجام دهد.

مثلا اگر شک در عدد رکعات بود، طرف راجح را واقع می‌پندارد، بدون این که نیاز به اقامه نماز احتیاط داشته باشد. مثلا اگر بین رکعت سوم و چهارم شک کرد و پس از تأمل، به رکعت سوم، ظن پیدا کرد. در این صورت بنا را بر رکعت سوم قرار می‌دهد و اگر نماز چهار رکعتی بود، یک رکعت دیگر اقامه می‌کند و نماز را کامل می‌کند. اما اگر پس از تأمل، به رکعت چهارم، ظن پیدا کرد. در این صورت بنا را بر رکعت چهارم می‌گذارد و تشهد و سلام را بیان می‌کند و نماز احتیاط هم بر عهده او نیست. اما اگر ظن بر اکثر (رکعت چهارم) پیدا کرد اما غلبه اکثر به گونه‌ای بود که از عدد رکعات نماز بیشتر بود. مثلا در نماز چهار رکعتی، در شک بین رکعت چهار و پنج، اگر فکر کرد و ظن به رکعت پنجم پیدا کرد. در این جا در حقیقت یک رکعت اضافه اقامه کرده است و لذا به بطلان نماز حکم می‌کنیم. مگر در صورتی که در رکعت چهارم، بعد از سجدتین به اندازه تشهد نشسته باشد، حتی اگر تشهد و سلام را انجام نداده باشد. اما صرف این که به اندازه تشهد، نشسته، در این صورت نمازش صحیح است. هرچند که بعد از آن ایستاده و یک رکعت اقامه کرده است. این نکته را در صفحه۲۳۴، سطر۳ و ۴، بیان شد.

۴

تطبیق مسئله اول: ترجیح طرف مظنون در هنگام بروز شک

﴿ مسائل ﴾ سبع (در مورد شکیات، هفت مسئله وجود دارد)

الاُولى:

﴿ لو غلب على ظنّه ﴾ بعد التروّي ﴿ أحدُ طرفي ما شكّ فيه ﴾ (اگر غلبه پیدا کند بر ظن مصلی، بعد از فکر کردن؛ یکی از دو طرف آنچه که در آن شک کرده است. یعنی شکی که طرفینش ۵۰%، ۵۰% بود را یکی از دو طرف) أو أطرافِه (یا یکی از اطراف، غلبه پیدا کند بر ظن. یعنی یکی از طرف‌ها که مساوی الطرفین بود، ترجیح پیدا کند. هرچند که ترجیح آن به ۱% باشد. در این صورت) ﴿ بنى عليه ﴾ (بنا را بر طرف مظنون قرار دهد.) أي على الطرف الذي غلب عليه ظنُّه. (بر همان طرفی که غلبه پیدا کرده بر آن طرف، ظن مصلی)

والمراد (مراد این است که) أنّه غلب ظنُّه عليه ثانياً (که غلبه پیدا کند، ظن مصلی بر یکی از اطراف، در مرحله دوم) بعد أن شكّ فيه أوّلاً (بعد از این که شک کرد، ظن پیدا کند. یعنی شک پیدا کرد و با تأمل، شک از بین رفت و ظن حاصل شد.)؛ لأنّ الشكّ لا يجامع غلبةَ الظنّ (بخاطر این که شک با غلبه ظن، جمع نمی‌شود. مراد این است که نمی‌توان در آن واحد هم شک و هم ظن داشته باشد. زیرا شک و ظن با یکدیگر قابل جمع نیستند.)؛ لما عرفت من اقتضاء الشكّ تساوي الطرفين (شک، اقتضاء تساوی طرفین را دارد) والظنّ (الظن، عطف به الشک می‌شود. یعنی اقتضا دارد ظن،) رجحانَ أحدهما (یک طرف رجحان دارد. هرچند که ۴۹% در مقابل ۵۱% باشد). ولا فرق في البناء على الطرف الراجح بين الاُوليين وغيرهما (فرقی بر بناء طرف راجح نیست. یعنی باید بنا را بر طرف راجح قرار دهیم، هم در رکعت اول و دوم و هم در غیر رکعت اول و دوم. گرچه مرحوم ابن ادریس، معتقد است که این حکم برای غیر رکعت اول و دوم است. یعنی در رکعت اول و دوم، نمی‌توان به صرف رجحان یک طرف بنا را بر طرف راجح قرار دهیم)، ولا بين الرباعيّة وغيرها (فرقی نیست بین نماز چهار رکعتی و غیر نماز چهار رکعتی. مرحوم صدوق در نماز دو و سه رکعتی، قائل به نماز احتیاط است).

ومعنى البناء عليه (معنای بناء بر طرف راجح. یعنی این که باید بنا را بر طرف راجح و مظنون قرار دهیم): فرضُه واقعاً (این است که فرض کنیم طرف راجح را واقع. یعنی فرض کنیم که واقعیت خارجی، همین طرف راجح است. هرچند که طرف راجح را ۵۱% احتمال می‌دهیم اما ۱۰۰% آن را حساب می‌کنیم که واقعیت خارجی همین طرف است.) والتزام حكمه (یعنی فرض کند واقع و التزام پیدا کند به حکم طرف راجح.) من صحّةٍ وبطلان (خواه حکم به صحت یا بطلان باشد.) وزيادةٍ ونقصان (و خواه زیاده یا نقصان باشد. بالاخره هر حکمی که طرف راجح داشت، به همان حکم ملتزم باشد. هرچند که باعث بطلان نماز باشد. ذکر چند مثال)، فإن كان في الأفعال (ضمیر کان به ما شک فیه، بازگشت دارد. آنچه که شک می‌شود در آن، اگر از افعال باشد. یعنی مصلی شک می‌کند که فلان فعل نماز را انجام داده است یا خیر. مثلا برای رکعت سوم ایستاده است و شک می‌کند که تشهد را انجام داد یا خیر. پس از تفکر) وغلب الفعلُ (به ذهنش رسید که انجام داده است. یعنی احتمال بیشتر داد که آن فعل را انجام داده است.) بنى على وقوعه (بنا را بر آن بگذارد که آن فعل را انجام داده است. یعنی تشهد را انجام داده است. هرچند که ۴۹% احتمال می‌دهد که انجام نداده است. اما چون ۵۱% احتمال می‌دهد که انجام داده است، همین مقدار کافی است تا تشهد را انجام شده فرض کند.)، أو عدمُهُ (أو عدمه به الفعل، عطف می‌شود. یعنی غلب عدم الفعل. اگر غلبه پیدا کرد عدم فعل. یعنی به این احتمال رسید که تشهد را انجام نداده است.) فَعَله (انجامش می‌دهد. یعنی بر می‌گردد و تشهد را انجام می‌دهد. البته زمانی می‌تواند برگردد و آن فعل را انجام دهد) إن كان في محلّه (که در محل باشد و محلش نگذشته باشد. سابقا بیان شد که منظور از نگذشتن از محل آن است که رکن بعدی را انجام نداده باشد و الا اگر وارد رکن بعدی شده باشد، دیگر برگشتی برای او وجود ندارد.)، وفي عدد الركعات (فی عدد الرکعات، عطف به فی الافعال می‌شود. یعنی فإن کان ما شک فیه فی عدد الرکعات. اگر آنچه که شک شده در آن، در عدد رکعات باشد. در این صورت) يجعل الواقعَ ما ظنَّه من غير احتياط (قرار می‌دهد، واقعیت خارجی را همان چیزی که ظن به آن پیدا کرده، بدون نیاز به نماز احتیاط. من غیر احتیاط یعنی بدون این که نیاز باشد نماز احتیاط را بخواند)، فإن غلب الأقلُّ (اگر غلبه پیدا کرد اقل. مثلا در شک بین رکعت سه و چهار، ظن به رکعت سه پیدا کرد. در این صورت) بنى عليه وأكمل (بنا را بر اقل می‌گذارد و یک رکعت دیگر اقامه می‌کند و نمازش صحیح است.)، وإن غلب الأكثرُ من غير زيادةٍ في عدد الصلاة (مثلا در شک بین رکعت سه و چهار، رکعت چهارم غلبه پیدا کرد که رکعت چهارم، زیاده در عدد نماز نیست. نمازش چهار رکعتی است و الآن ظن پیدا کرد که چهار رکعت اقامه کرده است. اگر غلبه پیدا کرد اکثر، بدون زیاده در عدد نماز) ـ كالأربع ـ (مثل اربع) تشهَّدَ وسلَّم (تشهد و سلام را بیان می‌کند و نماز را تمام می‌کند و نیازی به نماز احتیاط نیست)، وإن كان زيادة (ضمیر کان به مظنون بازگشت دارد. اگر مظنونش زیاده است. یعنی زیاده در عدد نماز است. مثلا در شک بین رکعت چهارم و پنجم، ظنش به سمت رکعت پنجم رفت، اگر پنج رکعت اقامه کرده باشد، نماز باطل است) ـ كما لو غلب ظنّه على الخمس ـ صار كأ نّه زاد ركعةً آخر الصلاة (این مانند کسی است که در آخر نماز، یک رکعت اضافه کرده است.)، فتبطل (در این صورت نمازش باطل می‌شود. البته زمانی نمازش باطل می‌شود که) إن لم يكن جلس عقيب الرابعة بقدر التشهّد (اگر ننشسته باشد، بعد از رکعت چهارم، به مقدار تشهد. اگر بعد از دو سجده رکعت چهارم به مقدار تشهد نشسته باشد، هرچند که تشهد و سلام را بیان نکرده باشد، نمازش صحیح است.)، وهكذا.. (مثال‌های دیگر نیز وجود دارد که می‌توان بیان کرد.)

۵

حکم مصلی در صورت محدث شدن قبل از انجام نماز احتیاط یا قضاء اجزاء منسیه

اگر مصلی، قبل از اقامه نماز احتیاط یا قبل از اتیان اجزاء منسیه. در جلسات گذشته بیان شد که مصلی، برخی از اجزاء منسیه را باید قضاء کند و انجام دهد. این موارد عبارتند از: تشهد، سجده واحده، صلاة علی النبی و آله.

اکنون که نماز تمام شده، مصلی می‌خواهد نماز احتیاط را اقامه کند یا می‌خواهد اجزاء فراموش شده را قضاء کند و قبل از نماز احتیاط یا انجام اجزاء منسیه، محدث شد و وضو او باطل شد. در این صورت لازم است که وضو بگیرد و برگردد و آن نماز احتیاط یا جزء منسی را انجام دهد، بدون آن که نمازش باطل شود، علی الاقوی.

مرحوم شهید نیز می‌فرماید در این صورت بایستی وضو بگیرد و برگردد و نماز احتیاط یا اجزاء منسیه را انجام دهد، بدون این که نمازش باطل شود.

در بیان دلیل، مرحوم شهید، نماز احتیاط را جداگانه و انجام اجزاء منسیه را نیز بصورت جداگانه مورد بحث قرار می‌دهد.

نسبت به دلیل نماز احتیاط دو دلیل اقامه می‌کند.

دلیل اول: نماز احتیاط، نماز جداگانه است و در واقع، جزء نماز اصلی نیست تا کسی بگوید اکنون که نماز احتیاط جزء نماز اصلی است، پس گویا حدث در وسط نماز حادث شده است و اگر حدث در وسط نماز حادث شود، نماز باطل می‌باشد. از نظر شهید، نماز احتیاط یک نماز جداگانه محسوب می‌شود.

برای اثبات این که نماز احتیاط یک نماز جداگانه می‌باشد، قرینه‌ای وجود دارد و آن عبارت است از این که نماز احتیاط، نیت جداگانه، تکبیرة الاحرام جداگانه و فاتحه الکتاب دارد. وجود نیت، تکبیرة الاحرام و فاتحه الکتاب، نشان دهنده آن است که این نماز، یک نماز جدا است و چون نماز جداگانه‌ای محسوب می‌شود مانند آن است که مصلی می‌خواهد دو نماز اقامه کند و پس از این که یک نماز را اقامه کرد، محدث شد و پس از آن وضو می‌گیرد و نماز دوم را اقامه می‌کند. در این صورت هیچ اشکالی ندارد.

ممکن است، کسی اشکال کند که نماز احتیاط، نماز جداگانه نیست. در حقیقت نماز احتیاط، جبران و تدارک نقص احتمالی است که در نماز اصلی رخ داده است. یعنی نماز اصلی، احتمالا ناقص است و نماز احتیاط، آن نقص احتمالی را جبران می‌کند. نشانه جبران کننده بودن نماز احتیاط آن است که این نماز احتیاط باید مطابق باشد با آن نقص احتمالی که در نماز وجود دارد. یعنی ائمه عليهم‌السلام هنگامی که خواستند نماز احتیاط را آموزش دهند، به گونه‌ای فرموده‌اند که نماز احتیاط، مطابق با نقص احتمالی خود نماز باشد. مثلا در شک بین رکعت دوم و چهارم، احتمال نقص، دو رکعت است. یعنی مصلی نمی‌داند که دو رکعت اقامه کرده است یا چهار رکعت را اقامه کرده است. اگر احتمال را بر رکعت چهارم بگذارد و نماز را تمام کند، احتمال نماز او، دو رکعت ناقص است. لذا فرموده‌اند نماز احتیاطی که اقامه می‌کند باید دو رکعت نماز ایستاده باشد. همچنین مثلا در شک بین رکعت سوم و چهارم، بیان فرموده‌اند که یک رکعت نماز احتیاط ایستاده اقامه شود. زیرا احتمال نقص یک رکعت است. بنابر این مشخص می‌شود که نماز احتیاط، جزء اصل نماز است و هنگامی که جزء اصل نماز باشد، در حقیقت، حدث در وسط نماز حادث شده است و نماز باطل می‌شود.

مرحوم شهید در پاسخ به این اشکال می‌فرماید: جبران بودن و تدارک بودن نماز احتیاط، اقتضاء جزئیت ندارد. یعنی این که نماز احتیاط، جبران اصل نماز است و تدارک می‌کند اصل نماز را، به این معنا نیست که جزء اصل نماز باشد. زیرا احتمال دارد که جزء اصل نماز باشد و احتمال دارد که بدل باشد. چه اشکالی دارد که نماز جداگانه‌ای را شارع مقدس بر ما واجب کرده باشد و آن، بدل نقص احتمالی نماز باشد. هنگامی که بدل باشد، دیگر جزئیت ثابت نمی‌شود. بنابر این، نماز احتیاط می‌تواند جزء و می‌تواند بدل باشد. هرچند که نماز احتیاط جبران نقص احتمالی در اصل نماز است اما جبران بودن، با بدل بودن نیز سازگار است و هنگامی که بدل باشد دیگر نمی‌توان سخن بالا را ثابت دانست. یعنی نمی‌توان پذیرفت که حدث در وسط نماز، رخ داده است.

دلیل دوم: اگر نهایتا شک کنیم، اصل عملی حکم به صحت نماز می‌کند. زیرا اگر شک کنیم، استصحاب این را داریم که اصل نماز بصورت صحیح تمام شد. اکنون که بعد از اصل نماز و قبل از نماز احتیاط، حدث، حادث شده است، شک در صحت اصل نماز می‌کنیم. هنگامی که اصل نماز در زمان سابق (قبلا) صحیح بوده، اکنون شک می‌کنیم که آن نماز، صحتش را از دست داده است یا خیر، استصحاب صحت نماز را می‌کنیم.

مرحوم مصنف، صحت نماز را هم در کتاب لمعه و هم در کتاب دروس، بیان والفیه فتوا داده است. اما در مقابل، مرحوم مصنف در کتاب الذکری، به دو دلیل، قائل به بطلان نماز شده است.

دلیل نخست بر باطل بودن نماز: مشروع بودن نماز احتیاط برای آن است که جبران نقصی باشد که احتمالا در نماز حاصل شده. لذا نماز احتیاط اگر واجب شود، جزء نماز اصلی می‌شود. هنگامی که جزء نماز اصلی شود، در حقیقت، حدثی که در نماز حادث شده، حدث در وسط نماز بوده و مبطل نماز می‌باشد.

مرحوم شهید ثانی در مقام پاسخ می‌فرماید: سخن مذکور، سخن صحیحی نیست. زیرا بیان شد که جبران بودن با جزئیت و بدلیت می‌سازد و اگر نماز احتیاط را بدل بدانیم دیگر نمی‌توان قائل شد حدث در وسط نماز حادث شده است.

دلیل دوم بر باطل بودن نماز: ظاهر اخبار بر بطلان نماز دلالت دارد. زیرا در روایات چنین بیان شده است: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا لَمْ تَدْرِ أَرْبَعاً صَلَّيْتَ أَمْ رَكْعَتَيْنِ (یعنی شک بین رکعت دوم و چهارم. اگر نمی‌دانی چهار رکعت اقامه کردی یا چهار رکعت) فَقُمْ (بایست) وَ اِرْكَعْ رَكْعَتَيْنِ (دو رکعت نماز احتیاط اقامه کن) ثُمَّ سَلِّمْ (سپس سلام بده) وَ اُسْجُدْ سَجْدَتَيْنِ وَ أَنْتَ جَالِسٌ ثُمَّ سَلِّمْ بَعْدَهُمَا. (دو سجده سهو انجام بده و پس از آن سلام بده)

شاهد ادعا فقم و ارکع رکعتین است. از فاء، فقم و ارکع رکعتین، مرحوم شهید استفاده می‌کند که مصلی باید بلافاصله نماز احتیاط را اقامه کند. یعنی بدان معنا است که اگر وضوی مصلی باطل شد و خواست برود وضو بگیرد و برگردد دیگر بلافاصله محقق نمی‌شود و مقتضای فاء رعایت نشده است.

مرحوم شهید ثانی نسبت به اخبار چنین پاسخ می‌فرمایند: این روایات، فقط دلالت بر فوریت نماز احتیاط دارد. یعنی می‌پذیریم که نماز احتیاط را باید فورا اقامه کرد. اما آنچه که محل بحث است، آن است که اگر مصلی با فوریت مخالفت کرده است، فقط معصیت کرده است یا علاوه بر آن که معصیت کرده است، نماز او باطل است. اگر کسی قائل شود که مخالفت با فوریت فقط به معنای معصیت کردن است. بنابر این اگر از کسی بصورت عمدی حدث حادث شد، قائل به معصیت کار بودن او حکم می‌کنیم و اگر بصورت عمدی نباشد، گنه کار بودن او نیز ثابت نمی‌شود. لذا وجوب مربوط به صورتی می‌شود که برای مصلی امکان پذیر باشد که حدث از او حادث نشود و اگر بصورت عمدی از او حدث حادث شود، در نهایت می‌توان قائل به معصیت کار بودن او شد. اما نمی‌توان بطلان نماز را از روایات استفاده کرد.

۶

تطبیق حکم مصلی در صورت محدث شدن قبل از انجام نماز احتیاط یا قضاء اجزاء منسیه

﴿ ولو أحدث قبل الاحتياط (اگر مصلی، محدث شود قبل از نماز احتیاط) أو الأجزاء المنسيّة ﴾ (الاجزاء، عطف به الاحتیاط می‌شود. یعنی قبل از اجزاء منسیه -تشهد، سجده واحده و صلوات بر پیامبر و آل پیامبر-) التي تُتلافى بعد الصلاة (همان اجزاء منسیه‌ای که لازم است تلافی شود و قضا شود بعد از نماز) ﴿ تطهّر وأتى بها * ﴾ (در این صورت باید تطهیر کند و وضو بگیرد و اجزاء منسیه و نماز احتیاط را انجام دهد.) من غير أن تبطل الصلاة (بدون آن که نماز باطل شود) ﴿ على الأقوى ﴾ (بنابر نظر اقوی. سوال: به چه دلیل گفته می‌شود که نماز باطل نمی‌شود؟ دلیل اول) لأنّه صلاةٌ منفردة (به دلیل این که نماز احتیاط، یک نماز جداگانه است. هنگامی که نماز جداگانه باشد، مانند آن است که مصلی، نماز ظهر را اقامه کند و سپس حدث از او صادر شود و وضو بگیرد و نماز عصر را اقامه کند. در این صورت قطعا نماز صحیح است.)، ومن ثَمّ (نشانه آن که نماز احتیاط، نماز جداگانه‌ای است.) وجب فيها النيّة والتحريمة والفاتحة (بنابر این حساب، واجب است که در نماز احتیاط، نیت جداگانه، تکبیرة الاحرام جداگانه و فاتحه الکتاب جداگانه را بیان کند)، ولا صلاة إلّا بها (در روایات بیان شده است که لا صلاة الا بالنیة، لا صلاة الا بالتحریم، لا صلاة الا بفاتحة الکتاب. این‌ها نشانه آن است که نماز احتیاط یک نماز جداگانه است.)، وكونُها (ممکن است کسی اشکال کند) جبراً لما يُحتمل نقصه من الفريضة ـ ومن ثمّ وجبت المطابقة بينهما ـ لا يقتضي (کونها سطر قبل، مبتدا ات و لا یقتضی، خبر می‌باشد. مبتدا اشکال و خبر جواب آن اشکال است. اگر کسی بگوید که نماز احتیاط جبران آن چیزی است که احتمال دارد نقصش. یعنی جبران آن مقداری از نماز فریضه است که احتمال نقصش را می‌دهیم. مثلا در شک بین رکعت سوم و چهارم، یک رکعت را احتمال نقص می‌دهیم. یا در شک بین رکعت دوم و چهارم، دو رکعت را احتمال نقص می‌دهیم. در حقیقت، نماز احتیاط جبران آن نقص است. نشانه جبران کننده بودن هم این است که بین نماز احتیاط و آن رکعتی که احتمالا ناقص است، مطابقت لازم است. یعنی نماز احتیاط به گونه‌ای در کلام ائمه عليهم‌السلام بیان شده است که جبران نقص احتمالی را کند. مرحوم شهید می‌فرماید: کونها جبرا، لا یقتضی) الجزئيّة (می‌پذیریم که نماز احتیاط، جبران مقدار نقص احتمالی است اما نتیجه جبران بودن، جزئیت نیست.)، بل يحتمل ذلك والبدليّة (احتمال جزئیت و احتمال بدلیت وجود دارد. چه بسا کسی قائل شود که نماز احتیاط جزء نیست که وسط نماز حادث شده است. بلکه بدل است. چنانچه بدل باشد، نماز جداگانه‌ای است که بدل قرار گرفته برای آن مقداری نقص احتمالی.)؛ إذ لا يقتضي المساواة من كلّ وجه (چون اقتضا ندارد جابر بودن، مساوات بین نماز احتیاط و نمازی که احتمالا فوت شده از همه جهات. به عبارت دیگر، باعث نمی‌شود که از همه جهات مساوی باشند. تا کنون دلیل اول بیان شد. دلیل دوم برای صحت نماز احتیاط، هرچند که قبلش حدث حادث شده باشد و مصلی وضو بگیرد و برگردد و آن را انجام دهد، چنین است:)، ولأصالة الصحّة (استصحاب صحت. یعنی نهایتا اگر شک کنیم به استصحاب مراجعه می‌کنیم. قبل از حدوث حدث، قطعا نماز اصلی بصورت صحیح تمام شد. اکنون که حدث حادث شده است، شک می‌کنیم که آیا نماز صحیح است یا باطل است. استصحاب صحت نماز را جاری می‌کنیم.) وعليه المصنِّف في مختصراته (بر صحت نماز احتیاط است، مصنف در کتاب دروس و بیان و الفیه. این کتاب‌ها نسبت به کتاب الذکری اختصار بیشتری دارد. اما مرحوم مصنف، با این که به صحت نماز احتیاط در کتاب دروس و بیان و الفیه و لمعه، فتوا داده است). واستضعفه في الذكرى (در کتاب الذکری، ضعیف شمرده قول به صحت را.)، بناءً على أنّ شرعيّته ليكون استدراكاً للفائت منها (بنا بر این که مشروع بودن نماز احتیاط برای آن است که نماز احتیاط، جبران باشد. به عبارت دیگر، نماز احتیاط، جبران کننده آن مقداری است که احتمالا فوت شده از اصل نماز.)، فهو على تقدير وجوبه جزءٌ (پس نماز احتیاط در فرض وجوب، جزء نماز می‌شود. به دلیل این که استدراک است.)، فيكون الحدث واقعاً في الصلاة (پس بنابر این، حدث بین نماز، واقع شده است. لذا نماز باطل است.) ولدلالة ظاهر الأخبار عليه (بخاطر دلالت ظاهر اخبار بر بطلان نماز به حدث قبل از نماز احتیاط. بیان شد که دلالت ظاهر اخبار از فَقُمْ وَ اِرْكَعْ رَكْعَتَيْنِ، برداشت می‌شود. در روایت بیان شده است: هنگامی که بین رکعت دوم و چهارم شک کردی: فَقُمْ وَ اِرْكَعْ رَكْعَتَيْنِ. فاء، دلالت بر ترتیب به اتصال می‌کند. یعنی بلافاصله بعد از نماز اصلی، باید نماز احتیاط اقامه شود و اگر حدث حادث شود چون بلافاصله بودن رعایت نمی‌شود، نماز صحیح نیست. مرحوم شهید ثانی در صدد باطل کردن سخن ذکری بر می‌آید.).

وقد عرفت دلالةَ البدليّة (دانستی دلالت بدلیت را. یعنی استدراک و جبران بودن، ملازم با جزئیت نیست. بلکه با بدلیت نیز می‌سازد و بدلیت هم دلالت بر آنچیزی که ذکری بیان کرده است، ندارد.) والأخبار (با این عبارت، دلیل دوم ذکری را رد می‌کند.) إنّما دلّت على الفوريّة (فاء فَقُمْ وَ اِرْكَعْ رَكْعَتَيْنِ تنها بر این دلالت می‌کند که باید نماز احتیاط را فورا اقامه کرد.) ولا نزاع فيها (اختلافی در فوریت نداریم.)، إنّما الكلام في أنّه بمخالفتها (الفوریة) هل يأثم خاصّة (اگر کسی با فوریت مخالفت کرد، آیا فقط گناه کرده است؟ معصیت کار بودن مربوط به صورتی می‌شود که عمدا این کار را کرده باشد و الا اگر بصورت غیر اختیاری حدث از او سر بزند، دیگر گناه کار نیز محسوب نمی‌شود.) ـ كما هو مقتضى كلّ واجب (هر واجبی اینگونه است که اگر مکلف بصورت عمدی آن را ترک کند، گنه کرده است) ـ أم يبطلها؟ (یا باعث بطلان نماز می‌شود. اگر کسی قائل شد که تنها گناه کرده است، دیگر بطلان نماز را نمی‌توان از آن استفاده کرد.)

۷

دلیل صحت نماز در صورت ظهور حدث، پیش از انجام اجزاء منسیه

دلیل صحت نماز در صورت ظهور حدث، پیش از انجام اجزاء منسیه:

با وجود فاصله شدن حدث بین نماز و اجزاء منسیه، چرا اجزاء منسیه صحیح است؟

مرحوم شهید می‌فرماید: اجزاء منسیه که بعد از نماز قضاء می‌شوند، جزء محض و خالص نماز نیستند تا قائل شویم که حادث شدن حدث قبل از اجزاء منسیه، مبطل نماز است. بلکه قضاء آن اجزاء بعد از نماز، فعل دیگری است، غیر از خود آن اجزاء. نشانه غیریت آن است که اگر این اجزاء، خود اجزاء نماز باشد، نباید بین محل اصلی و محل قضاء بعد از نماز به ارکان، فاصله شود. یعنی مصلی نباید جا به جا می‌کرد بین محل اصلی تشهد فراموش شده و بعد از نماز به ارکان. هنگامی که بین محل اصلی و آن محلی که انجام می‌دهیم به عنوان قضاء، ارکان نماز، فاصله می‌شود، قاعده آن است که اگر محل منتقل شود به جای دیگری که رکنی، بینش فاصله شود، باعث بطلان نماز است. لذا می‌گوییم اگر تشهد رکعت دوم را فراموش کرد و قیام کرد و در حال قیام یادش نیامد و رکوع و سجده‌ها را انجام داد و پس از آن یادش آمد، دیگر نمی‌تواند در رکعت سوم، قضاء تشهد را انجام دهد. به این دلیل نمی‌تواند در آن جا انجام دهد که اگر بخواهد این تشهد، همان تشهد باشد، بینش رکوع و دو سجده فاصله شده است و حال آن که نباید بین آن‌ها ارکان فاصله شود. بنابر این، قضاء، جزء خالص نیست. هنگامی که جزء خالص نشود، واقع شدن حدث قبل از آن مبطل نماز نمی‌باشد.

۸

تطبیق دلیل صحت نماز در صورت ظهور حدث، پیش از انجام اجزاء منسیه

وأمّا الأجزاء المنسيّة (تشهد، سجده واحده و صلوات فراموش شده) فقد خرجت عن كونها جزءاً محضاً (خارج هستند از این که بخواهند جزء محض باشند. هرچند که اجمالا می‌پذیریم که جزء هستند اما جزء محض و عین همان اجزاء نیست)، وتلافيها بعد الصلاة (قضا کردن این اجزاء بعد از نماز) فعلٌ آخر (فعل دیگری است که به جای آن اجزاء فراموش شده، قرار می‌گیرد.)، ولو بقيت على محض الجزئيّة (اگر باقی مانده بود بر محض جزئیت) كما كانت (اگر تشهد فراموش شده‌ای که بعد از نماز انجام می‌دهد، محض جزئیت را داشت، همانگونه که بود) لبطلت بتخلّل الأركان بين محلّها وتلافيها. (باطل می‌شود نماز بواسطه فاصله شدن ارکان بین محل اصلی تشهد یا سجده فراموش شده و بین قضاء آن‌ها. چون ارکان بین آن‌ها فاصله شده، اگر عین همان‌ها بود و جزء محض بود، فاصله شدن ارکان، باعث بطلان بود. پس مشخص می‌شود که جزء محض نیست که فاصله شدن ارکان باعث بطلان نشده است. هنگامی که جزء محض نشود، وقوع حدث قبل از این‌ها دلیل ندارد که بخواهد مبطل نماز باشد.)

﴿ مسائل سبع

الاُولى :

﴿ لو غلب على ظنّه بعد التروّي ﴿ أحدُ طرفي ما شكّ فيه أو أطرافِه ﴿ بنى عليه أي على الطرف الذي غلب عليه ظنُّه.

والمراد أنّه غلب ظنُّه عليه ثانياً بعد أن شكّ فيه أوّلاً؛ لأنّ الشكّ لا يجامع غلبةَ الظنّ؛ لما عرفت من اقتضاء الشكّ تساوي الطرفين والظنّ رجحانَ أحدهما. ولا فرق في البناء على الطرف الراجح بين الاُوليين وغيرهما ، ولا بين الرباعيّة وغيرها.

ومعنى البناء عليه : فرضُه واقعاً والتزام حكمه من صحّةٍ وبطلان وزيادةٍ ونقصان ، فإن كان في الأفعال وغلب الفعلُ بنى على وقوعه ، أو عدمُهُ فَعَله إن كان في محلّه ، وفي عدد الركعات يجعل الواقعَ ما ظنَّه من غير احتياط ، فإن غلب الأقلُّ بنى عليه وأكمل ، وإن غلب الأكثرُ من غير زيادةٍ في عدد الصلاة ـ كالأربع ـ تشهَّدَ وسلَّم ، وإن كان زيادة ـ كما لو غلب ظنّه على الخمس ـ صار كأ نّه زاد ركعةً آخر الصلاة ، فتبطل إن لم يكن جلس عقيب الرابعة بقدر التشهّد ، وهكذا ...

﴿ ولو أحدث قبل الاحتياط أو الأجزاء المنسيّة التي تُتلافى بعد الصلاة ﴿ تطهّر وأتى بها * من غير أن تبطل الصلاة ﴿ على الأقوى لأنّه صلاةٌ منفردة ، ومن ثَمّ وجب فيها النيّة والتحريمة والفاتحة ، ولا صلاة إلّا بها ، وكونُها جبراً لما يُحتمل نقصه من الفريضة ـ ومن ثمّ وجبت المطابقة بينهما ـ لا يقتضي

____________________

(*) في محتمل (ق) : بهما.

الجزئيّة ، بل يحتمل ذلك والبدليّة؛ إذ لا يقتضي المساواة من كلّ وجه ، ولأصالة الصحّة (١) وعليه المصنِّف في مختصراته (٢).

واستضعفه في الذكرى ، بناءً على أنّ شرعيّته ليكون استدراكاً للفائت منها ، فهو على تقدير وجوبه جزءٌ ، فيكون الحدث واقعاً في الصلاة (٣) ولدلالة ظاهر الأخبار (٤) عليه.

وقد عرفت دلالةَ البدليّة (٥) والأخبار إنّما دلّت على الفوريّة ولا نزاع فيها ، إنّما الكلام في أنّه بمخالفتها هل يأثم خاصّة ـ كما هو مقتضى كلّ واجب ـ أم يبطلها؟

وأمّا الأجزاء المنسيّة فقد خرجت عن كونها جزءاً محضاً ، وتلافيها بعد الصلاة فعلٌ آخر ، ولو بقيت على محض الجزئيّة كما كانت لبطلت بتخلّل الأركان بين محلّها وتلافيها.

﴿ ولو ذكر ما فعل فلا إعادة إلّا أن يكون قد أحدث أي : ذكر نقصانَ الصلاة بحيث يحتاج إلى إكمالها بمثل ما فعل صحّت الصلاةُ وكان الاحتياط متمّماً

____________________

(١) عطف على قوله : لأنّه صلاة منفردة.

(٢) الدروس ١ : ٢٠٥ ، البيان : ٢٥٥ ، الألفية : ٧٣.

(٣) الذكرى ٤ : ٨٢.

(٤) منها : رواية ابن أبي يعفور الدالّة على وجوب سجدتي السهو بالتكلّم قبل الاحتياط ، ومنها : الروايات الظاهرة في وجوب الفوريّة كرواية أبي بصير وصحيحة زرارة ، راجع الوسائل ٥ : ٣٢٣ ، الباب ١١ من أبواب الخلل ، الحديث ٢ و ٨. والباب ١٠ ، الحديث ٣. نصّ بتلك الروايات الفاضل في المناهج السويّة : ٣٠٠ ـ ٣٠١.

(٥) عند قوله : بل يحتمل ذلك والبدليّة.