درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۱۶: نماز آیات (۱)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

مورد سوم و چهارم از اسباب وجوب نماز آیات

در جلسه گذشته، بحث در مورد نشانه‌هایی بود که سبب وجود نماز آیات می‌شد. دو مورد از نشانه‌ها عبارت بودند از خسوف و کسوف که بیان شد.

مورد سوم از اسباب وجوب نماز آیات: زلزله

اگر زمین بلرزد و زلزله‌ای محقق شود، سبب وجوب نماز آیات می‌شود.

مورد چهارم از اسباب وجوب نماز آیات: باد سیاه

مرحوم شهید این مورد را بصورت کلی بیان فرموده است. باد سیاه یا باد زرد و هر مخوف سماوی، سبب وجوب نماز آیات می‌شود. یعنی اگر باد سیاه یا باد زرد بوزد یا هر چیزی که بترساند و در عین حال سماوی باشد. مثل تاریکی سیاه یا زرد که منفک از باد باشد. حتی اگر باد هم وجود نداشته باشد اما تاریکی سیاه یا تاریکی زردی که غالب مردم را بترساند، یا باد شدید زیاده بر مقدار متعارف اگرچه منفک از رنگ سیاهی یا زردی باشد، باعث وجوب نماز آیات است. همچنین باد شدید زیاده بر مقدار متعارف، اگرچه متصف به رنگ دیگری غیر از سیاه و زرد باشد، بازهم سبب وجوب نماز آیات می‌شود.

مرحوم شهید برای کامل کردن مطلب می‌فرماید: ضابطه این موارد، هرچیزی است که معظم مردم را بترساند. یعنی عموم مردم از آن بترسند و در عین حال، سماوی باشد.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: مرحوم شهید اول، اخاویف را به سماوی نسبت داد و چنین فرمود: وكلُّ مخوّفٍ سماويّ. در نسبت اخاویف به سماوی، سه احتمال، مطرح شده است.

احتمال اول: نسبت دادن آن به سماء و آسمان از این باب است که بعض اخاویف مثل کسوفین در آسمان رخ می‌دهند. یعنی همین که خسوف و کسوف در آسمان است، کل اسباب را سماوی می‌نامیم، گرچه بسیاری از اسباب سماوی نیستند. بادها و زلزله، ربطی به آسمان ندارند اما به همین مقدار که کسوفین در آسمان رخ می‌دهند، اخاویف را به سماء نسبت می‌دهند.

احتمال دوم: مراد از آسمان، فلک و آسمان نیست بلکه مراد مطلق علو و مکان بالا است. لذا مثل بادهای سرخ و سیاه را شامل می‌شود. علاوه بر این که کسوف و خسوف را نیز شامل می‌شود. البته فقط زلزله را شامل نمی‌شود که با غلبه اکثر، زلزله را به آن اضافه می‌کنیم.

احتمال سوم: مراد از سماوی اموری هستند که از جانب خالق سماء است. یعنی مراد این است که از جانب خداوند متعال است. به بیان دیگر، نمی‌خواهیم بگوییم که این مربوط به آسمان یا مطلق علو است بلکه در صدد بیان آن هستیم که این امور از جانب خداوند متعال است که آن خدا، خالق آسمان‌ها است. در این صورت، مثل زلزله را هم شامل خواهد شد.

مرحوم شهید می‌فرماید: دلیل وجوب نماز آیات برای موارد مذکور، صحیحه‌ای از زراره از امام باقر عليه‌السلام است که مفید تمام این موارد است. آن صحیحه چنین است: زرارة ومحمد بن مسلم قالا قلنا لأبي جعفر (عليه السلام) هذه الرياح والظلم التي تكون هل يصلى لها؟ (آیا برای بادها و تاریکی‌ها، نماز خوانده می‌شود؟) فقال (امام عليه‌السلام فرمودند:) كل أخاويف السماء من ظلمة أو ريح أو فزع فصل له صلاة الكسوف حتى يسكن[۱] (هر اخاویف سماء، اعم از تاریکی، باد یا فزع، نماز بخوان؛ همان نمازی که برای کسوف می‌خوانی تا این که این اخاویف، آرام بگیرند.). مرحوم شهید ثانی می‌فرمایند: با وجود این روایت، قول کسانی که نماز آیات را اختصاص به کسوفین داده‌اند یا مثل مصنف در الفیه، موارد خاصی را فقط اضافه کرده‌اند و به این عمومیت ذکر نکرده‌اند، تضعیف می‌شود. مثلا مرحوم شهید اول در الفیه فرموده است: أما الآيات هي الكسوفان و الزلزلة و كلّ ريح مظلمة سوداء أو صفراء مخوّفة. یعنی فقط کسوفان، زلزله و ریح با قیودی را ذکر کرده است. این بیان با صحیحه مذکور سازگار نیست. چون در روایت بیان فرمود کل اخاویف السماء و مواردی که در روایت بیان شده است، از باب نمونه و مثال است. لذا نمی‌توان آن را محدود کرد به مواردی که مرحوم شهید اول در الفیه بیان فرموده است.


وسائل الشیعه، ج۷، ص ۴۸۶، ح۱.

۴

تطبیق مورد سوم و چهارم از اسباب وجوب نماز آیات

﴿ والزلزلة ﴾ وهي رجفة الأرض (رجفة به معنای لرزش و تکان خوردن است. لرزش زمین را زلزلزه می‌نامند. هنگام تحقق زلزله، نماز آیات واجب می‌شود.) ﴿ والريحُ السوداء أو الصفراء (باد سیاه یا زرد. ظاهر عبارت مرحوم مصنف آن است که باد سیاه یا زرد نیازی به ترسیدن مردم ندارد تا نماز آیات واجب شود. بلکه به صرف وزیدن باد سیاه یا زرد، نماز آیات واجب می‌شود. اما در ادامه می‌فرماید:)، وكلُّ مخوّفٍ سماويّ ﴾ (هر چیزی که مخوف باشد. یعنی باعث ترسیدن غالب مردم شود و در عین حال سماوی باشد.) كالظلمة السوداء [أو] الصفراء (مثل تاریکی سیاه یا زرد) المنفكّة عن الريح (که منفک از باد باشد. یعنی بدون وزش باد، این تاریکی سیاه یا زرد، پدید آید. تاریکی سیاه یا زرد چون موجب ترسیدن مردم می‌شود و از طرفی هم سماوی است، موجب وجوب نماز آیات می‌شود.)، والريح العاصفة زيادةً على المعهود (یا بادی که شدید باشد و زیاده از مقدار معهود و متعارف باشد. متعارف است یعنی مردم از آن باد نمی‌ترسند.) وإن انفكّت عن اللونين (اگر چه باد عاصفه زیاده بر معهود، منفک و جدا باشد از رنگ سیاه یا زرد. چون اگر منفک نباشد، همان ریح سوداء یا صفراء که قبلا بیان شد، می‌شود.) أو اتّصفت بلونٍ ثالث. (یا متصف باشد به رنگ سومی. مثلا نه سیاه باشد و نه زرد باشد بلکه باد سرخ باشد. این مورد نیز از مصادیق مخوف سماوی می‌باشد. مرحوم شهید، قاعده را مطرح می‌فرماید. در این مورد می‌فرماید:) وضابطه: ما أخاف معظمَ الناس (آنچه که بترساند، معظم و غالب مردم را. همین که بخش زیادی از مردم را بترساند، کفایت می‌کند که نماز آیات واجب شود). ونسبة الأخاويف إلى السماء (این که مرحوم شهید اول فرمود: وكلُّ مخوّفٍ سماويّ. یعنی سماوی را به عنوان قید مخوف ذکر فرمود، سه احتمال دارد. نسبت اخاویف به سماء) باعتبار كون بعضها فيها (یا بخاطر آن است که بعض از این اخاویف در سماء هستند. مثل این که خسوف و کسوف در آسمان هستند. از باب این که برخی از آن‌ها در آسمان هستند، همه آن موارد را به آسمان نسبت داده‌اند.)، أو أراد بالسماء مطلق العلوّ (یا مراد از سماء، مطلق علو است نه سماء به معنای فلک و آسمان. هنگامی که مطلق علو را در نظر بگیریم، بادها را نیز شامل می‌شود. گرچه طبق این احتمال، زلزله را شامل نمی‌شود. چون زلزله، علو ندارد. اما آن را می‌توان از باب غلبه، اضافه نمود.)، أو المنسوبة إلى خالق السماء ونحوه (یا مراد از سماوی، آن است که منسوب به خالق سماء است. یعنی آنچه که مربوط به خداوند متعال است که آسمان را آفریده است. هرچه که مربوط به خداوند متعال که خالق آسمان است، سماوی است. هرچند که زلزله باشد که ارتباطی به مطلق علو یا آسمان ندارد.)؛ لإطلاق نسبته إلى اللّٰه تعالى كثيراً. (به جهت این که کثیرا اطلاق می‌شود نسبت سماوی به خداوند متعال. مثلا هنگامی که گفته می‌شود فلان امر، سماوی است یعنی این که از جانب خداوند متعال است.)

ووجه وجوبها للجميع (وجه وجوب نماز آیات برای همه این مواردی که ذکر شد) صحيحة زرارة عن الباقر عليه‌السلام (صحیحه‌ای است از زراره از امام باقر عليه‌السلام) المفيدةُ للكلّ (که آن صحیحه افاده می‌کند همه این مواردی که ذکر کردیم)، وبها (بواسطه این صحیحه) يُضعَّف قول من خصّها بالكسوفين (تضعیف می‌شود قول کسانی که اختصاص داده‌اند نماز آیات را به کسوف و خسوف. همچنین تضعیف می‌شود نظر کسانی که) أو أضاف إليهما (أضاف به خصّها، عطف می‌شود. یعنی قول من أضاف إلیهما) شيئاً مخصوصاً (مواردی را به کسوفین اضافه کرده‌اند.) كالمصنِّف في الألفيّة. (مثل مصنف در الفیة. مرحوم شهید اول در الفیه چنین نگاشته است: أما الآيات هي الكسوفان و الزلزلة و كلّ ريح مظلمة سوداء أو صفراء مخوّفة. در حالی که روایت صحیحه، چنین بیان می‌فرماید: کل أخاويف السماء من ظلمة أو ريح أو فزع فصل له صلاة الكسوف حتى يسكن. کل أخاویف السماء، منحصر در مواردی که الفیه بیان کرده است، نیست بلکه خیلی از موارد دیگر را شامل می‌شود.)

۵

کیفیت نماز آیات

کیفیت نماز آیات:

مرحوم شهید در ادامه کیفیت نماز آیات را بیان می‌فرماید. نماز آیات را می‌توان به کیفیت‌های مختلفی اقامه کرد.

کیفیت نخست: نماز آیات که دو رکعت است را در هر رکعت، دو سجده، پنج رکوع، پنج قیام و پنج قرائت انجام دهیم. یعنی مصلی ابتدا نیت می‌کند و سپس تکبیرة الاحرام را بیان می‌کند و پس از آن حمد و یک سوره کامل قرائت می‌کند پس از قرائت، رکوع می‌رود و سر از رکوع بر می‌دارد و پس از آن دوباره حمد و یک سوره کامله قرائت می‌کند و دوباره به رکوع برود. دوباره سر از رکوع بردارد و پس از آرامش بدن، حمد و سوره را قرائت کند و این را پنج بار تکرار کند. در این کیفیت، پنج بار حمد و سوره کامل و پس از هر حمد و سوره کامل، یک رکوع را انجام داده است. رکعت دوم را نیز به همین کیفیت انجام دهد. مرحوم شهید می‌فرماید: این صورت از نماز آیات، افضل صور است.

کیفیت دوم: جایز است که مصلی اکتفا کند بر قرائت بعض از سوره (ولو یک آیه) برای هر رکوع و احتیاج هم ندارد که حمد را تکرار کند مگر در قیام اول در هر رکعت. یعنی هنگامی که نیت و تکبیرة الاحرام را گفت، حمد را باید قرائت کند و پس از آن یک سوره را به پنج قسمت تقسیم می‌کند و هر قسمت را که می‌خواند، رکوع را انجام می‌دهد و سر از رکوع برمی دارد و هنگامی که بدنش آرام گرفت، قسمت دوم را قرائت می‌کند. این کار را تکرار می‌کند تا پنج قسمت و پنج رکوع، تمام شود. البته باید توجه داشت که یک سوره را در یک رکعت، کامل بخواند. یعنی علاوه بر حمد باید در یک رکعت، یک سوره کامل، قرائت کند و الا اگر سوره بصورت ناقص قرائت کند، کفایت نمی‌کند. در رکعت دوم نیز کار را تکرار می‌کند. در مجموع با دو حمد و دو سوره، نماز آیات را اقامه می‌کند.

کیفیت سوم: در رکعت اول به کیفیت صورت نخست عمل کند و در رکعت دوم به کیفیت صورت دوم، عمل کند. یعنی در رکعت اول، پنج حمد و پنج سوره بخواند و بعد از هر حمد و سوره، رکوع برود و سر از رکوع بردارد و این کار را تا پنج مرتبه تکرار کند. اما در رکعت یک حمد قرائت کند و یک سوره را به پنج قسمت تقسیم کند.

کیفیت چهارم: در برخی از رکوع‌ها، سوره را تمام کند. مثلا در رکوع اول از رکعت اول، یک حمد و یک سوره را بصورت کامل قرائت کند و رکوع برود اما پس از آن که سر از رکوع برداشت، در بقیه رکوع‌ها، سوره را تبعیض کند. باید توجه داشت که هنگامی که حمد و سوره را قرائت کرد و رکوع را انجام داد و سر از رکوع برداشت، چون سوره را در رکوع اول بصورت کامل قرائت کرده است و می‌خواهد یک سوره دیگر را قرائت کند، باید حمد را دوباره تکرار کند. لذا مرحوم شهید می‌فرماید ضابطه چنین است که هرگاه رکوع را با اتمام سوره انجام داد (یعنی پیش از این که رکوع را انجام دهد، یک حمد و یک سوره کامل را قرائت نمود)، واجب است هنگامی که سر از رکوع را برداشت، حمد را دوباره قرائت کند. اما در ادامه مخیر است که بعد از حمد، سوره کامله را قرائت کند یا سوره‌ای که می‌خواهد قرائت کند را تبعیض نماید. اما هرگاه با قرائت بعض سوره، رکوع را انجام داد (مثلا در یک رکعت شروع به قرائت سوره توحید کرد و تا آیه دوم این سوره را قرائت کرد و به رکوع رفت)، مخیر است هنگامی که سر از رکوع برداشت، یا از همان آیه دوم به بعد را قرائت کند یا از غیر آن آیه (موضع قطع) ادامه دهد. یعنی می‌تواند از قبل همان سوره یا بعد موضع قطع، قرائت کند. یا از یک سوره دیگر قرائت کند. مثلا سوره فلق را قرائت کند.

مرحوم شهید می‌فرماید: در غیر صورتی که از همان موضع قطع ادامه می‌دهد، اگر از موضع قطع ادامه دهد، طبیعتا سوره را کامل می‌کند. در این صورت لازم نیست که حمد را اعاده کند اما اگر از غیر موضع قطع ادامه دهد، واجب است که حمد را اعاده کند. گرچه ایشان می‌فرماید احتمال دارد که در هیچ یک از سه صورتی که بیان شد (که از همان موضع قطع یا قبل یا بعد از موضع قطع ادامه دهد یا از یک سوره دیگر، قرائت کند)، اعاده حمد لازم نباشد. اما آنچه که مهم و مسلّم است این است که در مجموع پنج رکوع لازم است که یک سوره کامله را قرائت کند.

در کیفیت چهارم، مرحوم شهید می‌فرماید: اگر مصلی در بعض از رکوعات، سوره را تماما کند. مثلا در رکوع اول از رکعت اول، سوره را تمام کند، در بقیه رکوعات، می‌تواند سوره را تبعیض کند. یعنی در رکوع دوم، سوم، چهارم و پنجم، یک سوره کامل بخواند. اما هنگامی که می‌خواهد قبل از رکوع دوم، سوره جدید را شروع کند باید حمد را دوباره قرائت کند. لذا مرحوم شهید این ضابطه را مطرح می‌کند که هرگاه با اتمام سوره، رکوع برود، (یعنی حمد و سوره کامل را قرائت کرد و پس از آن به رکوع رفت) در این صورت هنگامی که سر از رکوع برمی دارد باید حمد را دوباره قرائت کند. البته هنگامی که حمد را قرائت کرد، نسبت به سوره مخیر است که بعد از حمد، سوره کامل را قرائت کند یا سوره را تبعیض کند.

اما اگر سوره را کامل قرائت نکرد و رکوع را انجام داد. (حمد را قرائت کرد و سوره توحید را تا الله الصمد قرائت کرد) در این صورت هنگامی که سر از رکوع برداشت، نسبت به سوره می‌تواند از همان بعد از الله الصمد (یعنی لم یلد و لم یولد) ادامه دهد و می‌تواند در همین سوره از قبل یا بعدش ادامه دهد. مثلا از قل هو الله احد شروع به قرائت کند یا لم یلد و لم یولد را قرائت نکند و از ولم یکن له کفوا احد، شروع به قرائت کند. همچنین می‌تواند سوره دیگری را شروع کند. البته مرحوم شهید می‌فرماید: اگر مصلی از همان موضع قطع، سوره را ادامه دهد، نیازی نیست که حمد را دوباره بخواند اما اگر از غیر موضع قطع (قبل یا بعد از موضع قطع) قرائت کند یا سوره دیگری را قرائت کند، باید حمد را اعاده کند. گرچه احتمال دارد که قائل شویم، نیازی به اعاده حمد نیست. اما این مقدار مسلّم است که در مجموع پنج رکوع یک رکعت، حتما باید یک سوره کامل را قرائت کرده باشد. پس از این که پنج رکوع را انجام داد، سجده را انجام می‌دهد و برای رکعت دوم، قیام می‌کند. در رکعت دوم نیز باید حتما در ابتدا سوره حمد را قرائت کند. چه در آخر رکعت اول، سوره را کامل کرده باشد و چه ناقص گذاشته باشد. یعنی مهم نیست که در آخر رکعت اول، سوره را کامل کرده باشد یا ناقص گذاشته باشد. البته مقصود از این که ناقص گذاشته است آن است که قبل از رکوع آخر رکعت اول، یک سوره کامله را قرائت کرده است. چون در مجموع پنج رکوع رکعت اول باید یک سوره کامله قرائت می‌کرد. اما اگر در ابتدای رکعت اول یک سوره کامله را قرائت نمود و در آخر رکعت اول، یک سوره را شروع کرد و ناقص ماند. در رکعت دوم، هرچند که آخرین رکوع رکعت اول با سوره ناقص بوده است اما باید حمد را تکرار کند. تفاوتی ندارد که در آخر رکعت اول، سوره را تکمیل کرده باشد یا خیر. پس از حمد، در ابتدای رکعت دوم، اگر سوره رکعت اول، ناقص مانده باشد، می‌تواند همان سوره را ادامه دهد و می‌تواند یک سوره دیگری را شروع کند. البته اگر همان سوره را ادامه دهد، باید در مجموع پنج رکوع رکعت دوم، یک سوره کامله را قرائت نماید.

۶

تطبیق کیفیت نماز آیات

وهذه الصلاة ركعتان في كلّ ركعة سجدتان (نماز آیات، دو رکعت است که در هر رکعت، دو سجده دارد) وخمس ركوعات (و پنج رکوع دارد.) وقيامات (و پنج قیام دارد) وقراءات. (و پنج قرائت دارد.) 

﴿ وتجب فيها (واجب است در نماز آیات): النيّة (مصلی ابتدا نیت کند) والتحريمة (تکبیرة الاحرام را بگوید) وقراءة الحمد وسورة (حمد و سوره را قرائت کند)، ثمّ الركوع (سپس به رکوع برود)، ثمّ يرفع ﴾ رأسه منه (سر از رکوع بردارد) إلى أن يصير قائماً مطمئنّاً (تا این که بایستد و بدن او آرام بگیرد. الی أن یصیر المصلی قائماً)، ﴿ ويقرأهما هكذا خمساً (قرائت کند حمد و سوره را پنج بار. یعنی حمد و سوره را قرائت کند و سپس به رکوع برود و تا پنج بار این را تکرار کند)، ثمّ يسجد سجدتين (بعد به سجده برود و دو سجده انجام دهد)، ثمّ يقوم إلى الثانية (بایستد برای رکعت دوم) ويصنع كما صنع أوّلاً ﴾ (همان کارهایی که در رکعت اول انجام داد در رکعت دوم نیز انجام دهد.) هذا هو الأفضل. (افضل برای نماز آیات آن است که این گونه اقامه شود.)

﴿ ويجوز له ﴾ الاقتصار على ﴿ قراءة بعض السورة ﴾ (جایز است برای مصلی، اکتفا کند بر قرائت بعض سوره. یعنی می‌تواند بعد از حمد به جای آن که سوره کامله را قرائت نماید، بعض یک سوره را قرائت نماید.) ولو آيةً (هرچند که یک آیه بخواند) ﴿ لكلّ ركوعٍ (برای هرکدام از رکوع‌ها)، ولا يحتاج إلى ﴾ قراءة ﴿ الفاتحة (دیگر لازم نیست که حمد را تکرار کند) إلّا في ﴾ القيام ﴿ الأوّل ﴾ (مگر در ابتدای هر رکعت.) ومتى اختار التبعيض (هنگامی که تبعیض سوره را اختیار کرد) ﴿ فيجب إكمال سورةٍ في كلّ ركعةٍ مع الحمد مرّةً ﴾ (واجب است که یک سوره را در هر رکعت به همراه حمد، کامل کند.) بأن يقرأ في الأوّل الحمد وآية (به این صورت که قرائت کند در رکعت اول حمد و یک آیه را)، ثمّ يفرِّق الآيات (بعد آیات را تکه تکه کند) على باقي القيامات بحيث يُكملها في آخرها. (به گونه‌ای که کامل کند آن سوره را در آخر قیامات. یعنی در آخر قیامات، یک سوره را کامل کند.)

﴿ ولو أتمّ مع الحمد في ركعةٍ سورةً ﴾ (اگر تمام کند همراه حمد در یک رکعت، سوره‌ای را) أي قرأ في كلّ قيام منها الحمدَ وسورةً تامّة (اگر تمام کند همراه حمد در یک رکعت، سوره را. یعنی در هر قیام از یک رکعت، حمد و سوره کامله را قرائت کند اما در رکعت دوم) ﴿ وبعّض في ﴾ الركعة ﴿ الاُخرى ﴾ (سوره را تبعیض کند در رکعت دوم. یعنی در رکعت اول، پنج حمد و پنج سوره بخواند اما در رکعت دوم یک حمد و یک سوره را که به پنج قسمت تقسیم کرده است، قرائت کند.) كما ذكر ﴿ جاز (این جایز است و اشکالی ندارد.)، بل لو أتمّ السورةَ في بعض الركوعات وبعّض في آخر جاز ﴾. (اگر در بعضی از رکوعات سوره را تمام کند اما در بعضی از رکوعات دیگر همان رکعت، سوره را تبعیض کند، جایز است. یعنی بعد از این که تکبیرة الاحرام را گفت، حمد و یک سوره کامله را قرائت کند و به رکوع برود و پس از قیام، سوره را برای چهار رکوع دیگر، تبعیض کند. مرحوم شهید می‌فرماید این صورت نیز اشکال ندارد.)

والضابط: أنّه متى ركع عن سورةٍ تامّةٍ (هرزمانی که رکوع می‌کند از سوره تامه. یعنی بعد از این که حمد و یک سوره کامله را قرائت کرد، رکوع را انجام داد.) وجب في القيام عنه (هنگامی که سر از رکوع برداشت،) الحمد (حمد را باید دوباره قرائت کند) ويتخيَّر بين إكمال سورة معها وتبعيضها (مصلی می‌تواند سوره دیگری را بصورت کامل قرائت کند و به داخل برود و می‌تواند سوره را تبعیض کند.)، ومتى ركع عن بعض سورةٍ (اما اگر رکوع کرد از بعض سوره. یعنی سوره را بصورت کامل نخواند. مثلا سوره را تا الله الصمد قرائت نمود و به سجده رفت. در این صورت می‌فرماید:) تخيّر في القيام بعده (بعد از رکوع و هنگامی که قیام کرد، مخیر بین سه کار است که در ادامه بیان می‌شود.) بين القراءة من موضع القطع (می‌تواند الله الصمد را ادامه دهد و بگوید لم یلد و لم یولد) ومن غيره من السورة (می‌تواند از غیر موضع قطع، از همان سوره، قرائت را شروع کند.) متقدّماً ومتأخّراً (می‌تواند از قل هو الله احد شروع کند و می‌تواند لم یلد و لم یولد را نگوید و لم یکن له کفوا احد را بیان کند)، ومن غيرها (راه دیگر آن است که سوره دیگر را قرائت کند. اما)، وتجب إعادة الحمد فيما عدا الأوّل (در غیر مورد اول -هنگامی که از رکوع قیام کرد، از موضع قطع، قرائت کند. در این صورت اعاده حمد لازم نیست.- اعاده حمد لازم است.)، مع احتمال عدم الوجوب في الجميع (احتمال هم دارد که قائل شویم لازم نیست که در تمام این موارد، حمد تکرار شود. باید به یک نکته توجه داشت و آن عبارت است از این که:) ويجب مراعاة سورةٍ فصاعداً في الخمس. (در مجموعه پنج رکوع، لازم است که یک سوره کامله قرائت شود.)

ومتى سجد وجب إعادة الحمد (هنگامی که سجده کرد، اعاده حمد واجب است. یعنی هنگامی که سجده را انجام داد و برای رکعت دوم قیام کرد، باید ابتدای رکعت دوم، حمد را تکرار کند) سواء كان سجوده عن سورةٍ تامّةٍ أم بعضِ سورة (تفاوتی ندارد که هنگامی که خواست سجده رکعت اول را انجام دهد، سوره را تکمیل کرده و به سجده رفته. یعنی از سوره کامله به سجده رفته یا این که سوره را ناقص گذاشت و به سجده رفت و اکنون برای رکعت دوم قیام نمود. البته باید توجه داشت، کسی که سوره را در آخر رکعت اول بصورت ناقص رها می‌کند، باید قبلش یکبار سوره را کامل کرده باشد و الا اگر قبلش هم سوره را کامل نکرده باشد، در مجموعه پنج رکوع رکعت اول، طبیعتا یک سوره کامل را قرائت نکرده و کفایت نمی‌کند.) كما لو كان قد أتمّ سورةً قبلَها (مثل جایی که یک سوره کامل را قبل از این سوره ناقص رها کرده) في الركعة (در رکعت اول)، ثمّ له أن يبني على ما مضى أو يشرع في غيرها (سوره ناقص را تلاوت کرده و به سجده‌ها رفته است. در این صورت که آخر رکعت اول، سوره ناقص را رها کرده، باقی مانده همان سوره رکعت اول را قرائت کند و می‌تواند سوره جدیدی را آغاز کند)، فإن بنى عليها وجب سورة غيرها كاملةً في جملة الخمس. (باید توجه داشت که اگر سوره ناقص رکعت اول را خواست تمام کند، واجب است که یک سوره دیگر، غیر از این سوره ناقصه را بصورت کامله در پنج رکوع قرائت کند. آنچه که مسلّم است این است که باید در مجموعه پنج رکوع یک رکعت، یک سوره کامله را قرائت کند.)

أمّا هو فيجب عليه الحضور ، فإن تمّت الشرائط صلّاها ، وإلّا سقطت عنه. ويُستحبّ له إعلام الناس بذلك في خطبة العيد.

﴿ ومنها صلاة ﴿ الآيات

جمع «آية» وهي العلامة ، سُمّيت بذلك الأسباب المذكورة؛ لأنّها علامات على أهوال الساعة وأخاويفها وزلازلها وتكوير الشمس والقمر.

﴿ و الآيات التي تجب لها الصلاة ﴿ هي : الكسوفان كسوفُ الشمس وخسوفُ القمر ، ثنّاهما (١) باسم أحدهما تغليباً ، أو لإطلاق الكسوف عليهما حقيقةً ، كما يُطلق الخسوف على الشمس أيضاً ، و «اللام» للعهد الذهني ، وهو الشائع من كسوف النيّرين دون باقي الكواكب أو انكساف الشمس بها.

﴿ والزلزلة وهي رجفة الأرض ﴿ والريحُ السوداء أو الصفراء ، وكلُّ مخوّفٍ سماويّ كالظلمة السوداء [أو] (٢) الصفراء المنفكّة عن الريح ، والريح العاصفة زيادةً على المعهود وإن انفكّت عن اللونين أو اتّصفت بلونٍ ثالث. وضابطه : ما أخاف معظمَ الناس. ونسبة الأخاويف إلى السماء باعتبار كون بعضها فيها ، أو أراد بالسماء مطلق العلوّ ، أو المنسوبة إلى خالق السماء ونحوه؛ لإطلاق نسبته إلى اللّٰه تعالى كثيراً.

ووجه وجوبها للجميع صحيحة زرارة عن الباقر عليه‌السلام (٣) المفيدةُ للكلّ ، وبها

____________________

(١) في (ع) : سمّاهما.

(٢) في المخطوطات : و.

(٣) الوسائل ٥ : ١٤٤ ، الباب ٢ من أبواب صلاة الكسوف والآيات ، الحديث الأوّل.

يُضعَّف قول من خصّها بالكسوفين (١) أو أضاف إليهما شيئاً مخصوصاً كالمصنِّف في الألفيّة (٢).

وهذه الصلاة ركعتان في كلّ ركعة سجدتان وخمس ركوعات وقيامات وقراءات.

﴿ وتجب فيها : النيّة والتحريمة وقراءة الحمد وسورة ، ثمّ الركوع ، ثمّ يرفع رأسه منه إلى أن يصير قائماً مطمئنّاً ، ﴿ ويقرأهما هكذا خمساً ، ثمّ يسجد سجدتين ، ثمّ يقوم إلى الثانية ويصنع كما صنع أوّلاً هذا هو الأفضل.

﴿ ويجوز له الاقتصار على ﴿ قراءة بعض السورة ولو آيةً ﴿ لكلّ ركوعٍ ، ولا يحتاج إلى قراءة ﴿ الفاتحة إلّا في القيام ﴿ الأوّل ومتى اختار التبعيض ﴿ فيجب إكمال سورةٍ في كلّ ركعةٍ مع الحمد مرّةً بأن يقرأ في الأوّل (٣) الحمد وآية ، ثمّ يفرِّق الآيات على باقي القيامات بحيث يُكملها في آخرها.

﴿ ولو أتمّ مع الحمد في ركعةٍ سورةً أي قرأ في كلّ قيام منها الحمدَ وسورةً تامّة ﴿ وبعّض في الركعة ﴿ الاُخرى كما ذكر ﴿ جاز ، بل لو أتمّ السورةَ في بعض الركوعات وبعّض في آخر جاز .

والضابط : أنّه متى ركع عن سورةٍ تامّةٍ وجب في القيام عنه الحمد ويتخيَّر بين إكمال سورة معها وتبعيضها ، ومتى ركع عن بعض سورةٍ تخيّر في القيام بعده بين القراءة من موضع القطع ومن غيره من السورة متقدّماً ومتأخّراً ، ومن غيرها ،

____________________

(١) وهو أبو الصلاح ، لكنّه لم ينصّ على الاختصاص ، بل لم يتعرّض لغيرهما ، راجع الكافي في الفقه : ١٥٥. انظر المناهج السوية : ٢٢٦.

(٢) الألفيّة : ٧٤.

(٣) في (ش) و (ف) : الاُولى.

وتجب إعادة الحمد فيما عدا الأوّل ، مع احتمال عدم الوجوب في الجميع. ويجب مراعاة سورةٍ فصاعداً في الخمس.

ومتى سجد وجب إعادة الحمد سواء كان سجوده عن سورةٍ تامّةٍ أم بعضِ سورة كما لو كان قد أتمّ سورةً قبلَها في الركعة ، ثمّ له أن يبني على ما مضى أو يشرع في غيرها ، فإن بنى عليها وجب سورة غيرها كاملةً في جملة الخمس.

﴿ ويستحبّ : القنوت عقيب كلّ زوجٍ * من القيامات تنزيلاً لها منزلة الركعات ، فَيَقْنت قبل الركوع الثاني والرابع ، وهكذا.

﴿ والتكبيرُ للرفع من الركوع في الجميع ـ عدا الخامس والعاشر ـ من غير تسميع ، وهو قرينة كونها غير (١) ركعات.

﴿ والتسميعُ وهو قول «سمع اللّٰه لمن حمده» ﴿ في الخامس والعاشر خاصّةً ، تنزيلاً (٢) للصلاة منزلة ركعتين. هكذا ورد النصّ بما يوجب اشتباه حالها (٣) ومن ثَمّ حصل الاشتباه لو شُكّ في عددها نظراً إلى أنّها ثنائيّة أو أزيد. والأقوى أنّها في ذلك ثنائيّة وأنّ الركوعات أفعال ، فالشكّ فيها في محلّها يوجب فعلَها ، وفي عددها يوجب البناء على الأقلّ ، وفي عدد الركعات مبطل.

____________________

(*) في (ق) : مزدوج.

(١) في (ف) ونسخة بدل (ر) : عشر.

(٢) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : إمّا متعلّق بخاصّة أو بالتسميع أو به وبالتكبير جميعاً. والأوسط أضعف من الطرفين. المناهج السويّة : ٢٣٠.

(٣) من كونها ثنائيّة أو عشاريّة. وقد وردت في روايات كثيرة أنّها «عشر ركعات وأربع سجدات» وفي روايةٍ «أنّ عليّاً عليه‌السلام صلّى في كسوف الشمس ركعتين في أربع سجدات وأربع ركعات ...» راجع الوسائل ٥ : ١٤٩ ، الباب ٧ من أبواب صلاة الكسوف والآيات.