درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۱۰: نماز جمعه (۱)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

واجبات خطبه نماز جمعه

در جلسه گذشته، در خصوص خطبه‌های نماز جمعه که باید مشتمل بر چه مطالبی باشد، نکاتی بیان شد.

در جلسه حاضر، واجبات نماز جمعه را مرحوم شهید، متذکر می‌شود.

واجبات خطبه نماز جمعه

۱) نیت: دو خطبه نماز جمعه، عوض دو رکعت نماز ظهر می‌باشد. لذا خطبه‌ها، عبادت محسوب می‌شود و چون عبادت هستند، نیازمند قصد قربت و نیت هستند.

۲) عربیت خطبه: یعنی عربی بودن آنچه که خطبه باید مشتمل بر آن باشد.

دلیل این موارد، تأسی است. به این بیان که چون پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم، خطبه‌ها را عربی فرموده‌اند، ما نیز باید عربی بخوانیم. و الّا دلیل یا روایتی در این مورد وجود داشته ندارد.

در برخی از موارد که مثلا دلیل وجود دارد که با لفظ خاصی بیان شود (مثل الحمد لله)، پذیرش عربیت ممکن است. اما در برخی از موارد، پذیرش این که باید خطبه‌ها بصورت عربی باشد، سخت است. مثلا در حالی که مخاطبین، فارس یا ترک یا... هستند، چگونه مردم را به عربی موعظه کنیم و حال این که مخاطبین این موعظه را متوجه نمی‌شوند. بنابر این، عربی بودن خطبه‌ها برای تمام ملل و افراد، سخت است.

۳) ترتیب بین اجزاء خطبه به همان گونه که بیان شد. یعنی در ابتدا حمد و سپس ثناء الهی و پس از آن صلوات بر پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و در مرحله بعد، موعظه و در نهایت قرائت سوره کوتاه باشد.

۴) مبالات باید رعایت شود. مبالات در حدی که خطبه عرفا صدق کند. مثلا اگر حمد و ثناء را بگوید و نیم ساعت فاصله ایجاد کند، طبیعتا حمد و ثنائی که گفته است، حمد و ثناء خطبه محسوب نمی‌شود و باید مبالات را رعایت کند.

۵) قیام: در فرض قدرت، خطیب جمعه باید ایستاده خطبه‌ها را قرائت کند.

۶) نشستن بین دو خطبه.

۷) خطبه را به گونه‌ای قرائت کند که حداقل به عدد معتبر در نماز جمعه، (۵ نفر یا ۷ نفری که برخی بیان کرده‌اند) بتواند حرف خود را بشنواند.

۸) خطیب جمعه از حدث و خبث، طاهر باشد.

۹) خطیب جمعه، ستر عورت داشته باشد.

۱۰) مأمومین که خطبه را می‌شنوند، خطبه‌ها را گوش دهند و با یکدیگر صحبت نکنند.

۴

مستحبات نماز جمعه: بلاغة الخطیب

مستحبات نماز جمعه

بلاغة الخطیب:

خطیب بلاغت داشته باشد. مراد از بلاغة الخطیب، آن است که بین فصاحت و بلاغت به معنای خاص، جمع کند.

فصاحت ملکه‌ای است که بواسطه آن ملکه، انسان قدرت پیدا می‌کند که مقصود خودش را به لفظ فصیح بیان کند. به لفظ فصیح بیان کند یعنی لفظی که خالی از ضعف تألیف. ضعف تألیف یعنی ضعف در تلفیق و کنار هم قرار دادن کلمات. به بیان دیگر، کلمات را بصورت زیبا در کنار هم قرار دهد و کلمات در مجموع به گونه‌ای باشد که به زبان، سنگین نباشد. پیچیده و سربسته و کنایات دور از ذهن نباشد. همچنین از کلمات نامأنوس استفاده نکند. اگر خطیب به این موارد توجه داشته باشد، کلامش فصیح خواهد بود.

بلاغت، ملکه‌ای است که انسان بواسطه آن ملکه، قادر می‌شود که کلام فصیح خودش را به گونه‌ای که مطابق با مقتضای حال باشد، از جهت زمان و مکان و مخاطب، به طرف منتقل کند. گاهی هوا برفی یا بارانی است و خطیب، خطبه را طولانی می‌کند. هرچند که کلام خطیب، فصیح باشد اما مقتضای حال را مراعات نکرده. طبیعتا در این هوا باید خطبه را کوتاه قرائت نمود. همچنین اگر به دلیل کمبود فضا، مردم در تنگنا قرار گرفته است، باید خطیب به خطبه کوتاه بسنده کند. یا اگر سطح علمی مردم پایین است، باید به اندازه قدرت فهم مخاطب، خطبه بیان شود و از مسائل بالا علمی نباید صحبت کند. رعایت این امور را بلاغت می‌نامند.

بنابر این، بلاغت عبارت است از سخن گفتن مطابق مقتضای حال از جهت زمان، مکان و مخاطب. فصاحت یعنی خود کلام پیچیدگی، کلمات نامأنوس، ضعف تألیف و تنافر کلمات، نداشته باشد.

۵

تطبیق واجبات خطبه نماز جمعه

ويجب فيهما: النيّة (فیهما یعنی فی الخطبتین. در دو خطبه نماز جمعه چند چیز واجب است که اولین از آن‌ها نیت و قصد قربت است. نیت به این دلیل واجب است که خطبه‌ها عبادت است و عوض دو رکعت است.)، والعربيّةُ (محشین در مورد عربیت فرموده‌اند: للتأسي. بیان شد که پذیرش این مورد دشوارد است. بخصوص در قسمت وعظ. چگونه افراد فارس زبان را به عربی، موعظه کند در حالی که مردم آن وعظ را نمی‌فهمد.)، والترتيبُ بين الأجزاء كما ذُكر (ترتیب بین اجزاء به همان ترتیبی که در عبارت مرحوم شهید اول، بیان شد. یعنی به این ترتیب باشد: حمد الهی، ثناء الهی، صلوات، موعظه، قرائت سوره. یعنی مثلا سوره را در ابتدا، قرائت نکند.) والموالاةُ (فاصله بین اجزاء ایجاد نکند.)، وقيامُ الخطيب مع القدرة (اگر خطیب قدرت دارد، ایستاده خطبه را بیان کند)، والجلوسُ بينهما (بین الخطبتین. یعنی خطبه اول که تمام شد، بنشیند و دوباره قیام کند برای خطبه دوم)، وإسماعُه العددَ المعتبر (عدد معتبر در نماز جمعه، ۵ نفر با امام جمعه یا برخی گفته‌اند ۷ نفر. به آن تعداد ۵ یا ۷ نفر، اسماع کند. اسماع کند یعنی کلام خودش را بشنواند.)، والطهارةُ من الحدث والخبثِ في أصحّ القولين (در طهارت اختلاف نظر است. وضو دارد یا اگر غسلی بر او واجب است، غسل را انجام دهد. بدنش طاهر باشد، طهارت از حدث یعنی وضو و غسل و خبث یعنی بدن و لباسش طاهر باشد) والسترُ (ستر عورت) ـ كلّ ذلك للاتّباع ـ (تمام این موارد، بخاط تبعیت از عمل پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت است. اشکالی که در جلسه گذشته بیان شد، در این جا نیز مطرح می‌شود. اتباع به این که چون پیامبر اکرم به این کیفیت خطبه می‌خواندند؛ پس ما نیز باید حتما اینگونه خطبه بخوانیم، دلیل نیست. چون چه بسا، پیامبر اکرم، کار مستحبی انجام می‌دادند. مگر این که در کنار تأسی قرینه‌ای بر وجوب، وجود داشته باشد.) وإصغاءُ من يمكن سماعه من المأمومين (اصغاء یعنی گوش دادن مخاطبین. گوش بدهند، کسانی که خطبه‌ها را می‌شنوند)، وتركُ الكلام مطلقاً. (چه کسانی که خطبه‌ها را می‌شنوند و چه کسانی که خطبه‌ها را نمی‌شنوند، ساکت باشند. اگر مثلا می‌خواهد کتابی را مطالعه کند، اشکالی ندارد اما نباید حرف بزند.)

۶

تطبیق مستحبات نماز جمعه: بلاغة الخطیب

﴿ ويُستحبّ: بلاغةُ الخطيب ﴾ (مستحب است بلاغت خطیب. بلاغت در این جا اعم از بلاغت و فصاحت به معنای خاص است. لذا می‌فرماید:) بمعنى (مراد از بلاغت خطیب آن است که) جمعه (جمع خطیب) بين الفصاحة (فصحاحت چیست؟ می‌فرماید:) التي هي (فصاحت): ملكةٌ يقتدر (خطیب) بها (بواسطه این ملکه) على التعبير عن مقصوده بلفظٍ فصيح (بتواند تعبیر کند از مقصود خودش به واسطه لفظ فصیح. لفظ فصیح چه لفظی است؟) ـ أي خالٍ عن ضعف التأليف (خالی باشد از ضعف در تلفیق و کنار هم قرار دادن کلمات) وتنافر الكلمات (یعنی کلمات به گونه‌ای باشند که در مجموع به زبان سنگین نباشد.) والتعقيد (تعقید به سخن پیچیده، سربسته، کنایات دور از ذهن، گفته می‌شود. خالی باشد از تعقید) وعن كونها غريبة وحشيّة (خالی باشد از این که کلمات غریبه و وحشیه باشد. غریبه یعنی نامأنوس باشد. وحشیه یعنی کلماتی که با ذهن، انس نمی‌گیرد.) ـ وبين البلاغة (بلاغت چیست؟) التي هي: ملكةٌ يقتدر بها على التعبير عن الكلام الفصيح المطابق لمقتضى الحال (بتواند کلام فصیح را که بواسطه فصاحت دارد، تعبیر کند از آن کلام، اما کلام فصیح که مقتضای حال باشد. یعنی مقتضای حال مخاطب را رعایت کند.) بحسب الزمان والمكان والسامع والحال. (به حسب زمان، یعنی مثلا اگر مخاطب طاقت دو خطبه نیم ساعته را دارد، خطبه را ۳ ساعت طول ندهد. به حسب مکان، یعنی گاهی فضای مکان، گرم یا سرد است. به حسب مخاطب و به حسب مقتضای حال مخاطب خطبه بخواند. مثلا مخاطب از سفر برگشته و خسته است. در این حالت نباید خطبه را طولانی کرد.)

۷

سایر مستحبات نماز جمعه

مستحبات نماز جمعه: نزاهت خطیب

از دیگر مستحبات نماز جمعه آن است که خطیب منزه باشد از رذائل اخلاقی و گناهان شرعی. به گونه‌ای که به آن چه که امر می‌کند و نهی می‌کند، عمل کند تا موعظه بر دل مردم بنشیند.

مستحبات نماز جمعه: محافظت بر اول وقت نماز

امام جمعه، محافظت بر اول وقت نماز‌ها داشته باشد تا مردم موعظه او را بپذیرند. اگر خطیب امام جمعه از کسانی باشد که هر روز نماز ظهر و عصر را ساعت ۷ عصر و نماز مغرب و عشا را ساعت ۱۱ شب بخواند، مردم او را نمی‌پذیرند.

مستحبات نماز جمعه: عمامه

مستحب است که امام جمعه، در هنگام خطبه، عمامه داشته باشد. تفاوتی ندارد که زمستان یا تابستان باشد. به جهت تأسی به معصوم عليه‌السلام. علاوه بر عمامه، تحت الحنک نیز داشته باشد. عبا و بهترین لباس‌ها را بپوشد و از عطر نیز استفاده کند.

مستحبات نماز جمعه: الاعتماد علی شئ

در حال خطبه بر چیزی مانند شمشیر، کمان یا عصا تکیه کند. به جهت تأسی به معصوم عليه‌السلام.

۸

تطبیق سایر مستحبات نماز جمعه

﴿ ونزاهتُه ﴾ (یستحب نزاهته. مستحب است منزه بودن خطیب) عن الرذائل الخُلقيّة (از رذائل اخلاقی) والذنوب الشرعيّة، بحيث يكون مؤتمراً بما يأمر به (مؤتمر باشد یعنی امر پذیر باشد. عمل کند به امری که خودش امر می‌کند.)، منزجراً عمّا ينهي عنه (دوری کند از آنچه که نهی می‌کند از آن. اگر به مردم می‌گوید که غیبت نکنید خودش نیز غیبت نکند)؛ لتقع موعظته في القلوب (تا موعظه او در قلب مردم واقع شود.)، فإنّ الموعظة إذا خرجت من القلب دخلت في القلب، وإذا خرجت من مجرّد اللسان لم تتجاوز الآذان.

﴿ ومحافظتُه على أوائل الأوقات ﴾ (محافظت کند بر اول وقت. نماز‌ها را -علاوه بر نماز جمعه- در اول وقت اقامه کند) ليكون (تا بوده باشد خطیب جمعه) أوفق لقبول موعظته. (نفوذ موعظه را بیشتر می‌کند) 

﴿ والتعمّمُ ﴾ (عمامه داشتن در حال خطبه) شتاءً وصيفاً (تفاوتی بین زمستان و تابستان ندارد) ـ للتأسّي ـ (تأسی به عمل اهل بیت عليهم‌السلام) مضيفاً إليها الحنكَ والرداءَ (اضافه کند به عمامه، تحت الحنک را و رداء را. رداء به لباس بلند مثل عبا گفته می‌شود.)، ولُبس أفضل الثياب (بهترین لباس‌هایش را بپوشد)، والتطيّبُ. (از عطر هم استفاده کند)

﴿ والاعتمادُ على شيءٍ ﴾ حال الخطبة (در حال خطبه تکیه بر چیزی داشته باشد): من سيفٍ أو قوسٍ أو عصاً؛ (شمشیر، کمان یا عصا باشد) للاتّباع. (به جهت تبعیت از اهل بیت عليهم‌السلام)

۹

شرائط نماز جمعه

شرائط نماز جمعه

مرحوم شهید در ادامه شرائط نماز جمعه را بیان خواهد کرد. به بیان دیگر، چه شرائطی باید جمع باشد تا نماز جمعه، منعقد شود. یا امام جمعه باید چه شرائطی داشته باشد. آیا فقط امام معصوم یا کسی که از طرف حضرت برای این کار منصوب شده باشد می‌تواند امام جمعه شود یا غیر آنان نیز می‌تواند امام جمعه باشد؟

مرحوم شهید می‌فرماید: نماز جمعه منعقد نمی‌شود و صحیح نیست مگر توسط امام معصوم عليه‌السلام یا نائب خاص امام معصوم عليه‌السلام. مراد از نائب خاص امام معصوم، شخصی است که از طرف امام معصوم برای نماز جمعه، نصب شده است.

یا نائب عام امام معصوم. منظور از نائب عام امام معصوم، شخصی است که برای مجموعه کارهایی نصب شده، از جمله امام جمعه بودن. مثلا امام معصوم، شخصی را تام الاختیار در شهری قرار داده است.

اگر چه آن نائب، فقیه جامع شرائط فتوا باشد در زمان غیبت. شرائط فتوا را در اول کتاب القضا بیان می‌فرماید. در آن جا، غیر از اعلمیت می‌فرماید باید بالغ، عاقل، ذکور، شیعه، عادل، طهارت مولد، اجتهاد داشته باشد. سپس بصورت مفصل در خصوص اجتهاد بحث می‌کند.

البته در صورتی نماز جمعه منعقد می‌شود که امکان اجتماع مردم باشد. مثلا سلطان جائری وجود دارد که آن سلطان اجازه جمع شدن مردم را نمی‌دهد. یا مقام تقیه است که در این شرائط نماز جمعه منعقد نمی‌شود.

این که گفته شد ولو نائب، فقیه جامع شرائط فتوا باشد در زمان غیبت، قید زمان غیبت مربوط است به اکتفا کردن به فقیه در زمان غیبت. دلیلش روایاتی است که دالّ بر نصب فقیه است بطور عام از جانب امام عليه‌السلام. مثلا در روایتی چنین بیان شده است: میان دو نفر نزاع شکل می‌گیرد. به امام معصوم مراجعه می‌کنند و از حضرت پرسیده می‌شود که اگر دسترسی به امام معصوم نبود در زمان نزاع باید چه کار کنند؟ حضرت می‌فرماید: يَنْظُرَانِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا (نگاه کنید به کسی که احادیث ما را بلد است و احادیث ما را برای شما نقل می‌کند) وَ نَظَرَ فِي حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا (او نظر در حلال و حرام می‌کند و احکام ما را می‌شناسد) فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً (به حکم او راضی باشید) فَإِنِّي (امام صادق عليه‌السلام) قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً (من این شخصی که حلال و حرام ما را می‌شناسد، احکام ما را می‌شناسد، بر شما حاکم قرار دادم. حاکم قرار دادم یعنی حکمش را بر شما نافذ کردم) فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يُقْبَلُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اُسْتُخِفَّ بِحُكْمِ اَللَّهِ (اگر چنین شخصی حکمی کند و کسی حکم او را قبول نکرده، در حقیقت حکم خدا را قبول نکرده) وَ عَلَيْنَا رُدَّ (و بر ما رد کرده) وَ اَلرَّادُّ عَلَيْنَا اَلرَّادُّ عَلَى اَللَّهِ (کسی که ما را رد کرده، در حقیقت خدا را رد کرده است).

مخلص کلام این که در فرض حضور امام معصوم عليه‌السلام نماز جمعه منعقد نمی‌شود مگر به خود امام یا نائب خاص امام که منصوب است برای نماز جمعه یا نائب عام امام معصوم و بدون چنین نائبی در زمان حضور، نماز جمعه، ساقط است. یعنی در زمان حضور امام معصوم، امام باید تصمیم بگیرد. اما در زمان غیبت امام، علما شیعه در وجوب یا تحریم نماز جمعه، اختلاف نظر دارد. مرحوم شهید اول در کتاب لمعه فرموده است: نماز جمعه واجب است، با وجود فقیه که امام جمعه باشد. چون شرط وجوب نماز جمعه، با وجود فقیه، محقق است. یعنی اگر فقیه وجود داشته باشد، شرائط وجوب نماز جمعه، وجود دارد. زیرا امام معصوم عليه‌السلام بنابر روایات، بطور عام اذن داده است که اذن امام فی الجمله شرط است. مرحوم شهید اول این نظر را در کتاب الدروس تصریح کرده است.

البته در مقابل، برخی مانند ابوالصلاح حلبی، قائل به وجوب نماز جمعه در زمان غیبت حتی اگر فقیه آن را اقامه نکند. یعنی ایشان شرط ندانسته که امام جمعه حتما باید فقیه باشد. به جهت عمل به اطلاق ادله. برخی از روایات، سخنی از فقیه بیان نفرموده است. به عنوان نمونه در یک روایت چنین بیان شده است: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِذَا كَانَ قَوْمٌ فِي قَرْيَةٍ (اگر عده‌ای در روستایی) صَلَّوُا اَلْجُمُعَةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ (نماز روز جمعه را چهار رکعت بخوانند. یعنی نماز ظهر را اقامه کنند) فَإِنْ كَانَ لَهُمْ مَنْ يَخْطُبُ بِهِمْ (اگر همراه آن‌ها کسی است که برای آنان خطبه بخواند) جَمَّعُوا إِذَا كَانُوا خَمْسَ نَفَرٍ (اگر ۵ نفر هستند، جمع شوند) وَ إِنَّمَا جُعِلَتْ رَكْعَتَيْنِ لِمَكَانِ اَلْخُطْبَتَيْنِ. (نمازشان را دو رکعتی قرار دهند، بخاطر آن دو خطبه‌ای که امام جمعه می‌خواند.)

در این حدیث، سخنی از فقیه بیان نشده است.

اگر کسی بگوید اشتراط امام یا نائب امام که علما فرموده است، را چه باید کرد؟ ایشان می‌فرماید: شرط امام یا نائب امام یا باید مخصوص زمان حضور بدانیم یا مخصوص فرض امکان است. یعنی اگر ممکن باشد که نائب امام، نماز جمعه را اقامه کند، نائب امام، امام جمعه باشد و اگر ممکن نبود، اشکالی ندارد. لذا اگر امام یا نائب امام در زمان غیبت ممکن نبودبگوییم عموم ادله چه آیه شریفه قرآن که می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ و چه روایات ما، خالی از معارض هستند. این‌ها مربوط به زمان غیبت و در جایی که امکان ندارد امامت امام معصوم و نائب او، نمی‌باشد. ایشان می‌فرماید: این ظاهر عبارت اکثر علما است.

۱۰

تطبیق شرائط نماز جمعه

﴿ ولا تنعقد ﴾ الجمعةُ ﴿ إلّابالإمام ﴾ العادل عليه‌السلام (منعقد نمی‌شود نماز جمعه مگر به امام عادل. امام عادل یعنی امام معصوم عليه‌السلام. زیرا بعدش می‌فرماید:) ﴿ أو نائبه ﴾ (نائب امام. امام معصوم یا نائب امام معصوم. نائب چه) خصوصاً (خصوصا باشد. یعنی امام برای خصوص نماز جمعه او را نصب کرده باشد.) أو عموماً (و چه عموما باشد. یعنی برای مجموعه‌ای از کارها نصب شود از جمله اقامه جمعه) ﴿ ولو ﴾ كان النائب ﴿ فقيهاً ﴾ (ولو نائب امام عادل، فقیه جامع الشرائط باشد) جامعاً لشرائط الفتوى (جامع شرائط فتوا باشد. یعنی بالغ، عقل، ذکور، طیب ولادت، اجتهاد را داشته باشد.) ﴿ مع إمكان الاجتماع في الغيبة ﴾ (البته به شرطی که امکان اجتماع در زمان غیبت، باشد. مثلا تقیه نباشد، سلطان جائر منع نکرده باشد) هذا (قید فی الغیبة) قيد في الاجتزاء بالفقيه حالَ الغيبة (قید است در اکتفا کردن به فقیه. یعنی اکتفا به فقیه، مربوط است به زمان غیبت. ظاهرا حال الغیبة، تکرار همان الغیبة است و چیز جدایی نیست)؛ لأنّه (فقیه) منصوبٌ من الإمام عليه‌السلام عموماً (چون فقیه نصب عام از طرف امام معصوم، دارد.) بقوله: «انظروا إلى رجلٍ قد روى حديثنا...» وغيره (و غیر این روایت).

والحاصل أنّه مع حضور الإمام عليه‌السلام (خلاصه این که با حضور امام معصوم) لا تنعقد الجمعة إلّا به (بالامام) أو بنائبه (بنائب الامام) الخاصّ (نائب خاص امام. در چند سطر پیش خصوصا را خصوص نماز جمعه معنا کردیم اما در این جا نائب الخاص را اینگونه معنا می‌کند) ـ وهو (نائب خاص) المنصوب للجمعة أو لما هو أعمّ منها (یعنی نائب خاص را کسی معنا می‌کند که از طرف امام معصوم، اذن دارد. چه اذن خاص برای نماز جمعه و چه اذن عام. در حقیقت، همه خصوصا أو عموما که در بالا بیان شد، را در اینجا خاص شد.) ـ وبدونه (بدون چنین نائبی) تسقط (نماز جمعه ساقط می‌شود و دیگر نماز جمعه لازم نیست در زمان حضور)، وهو موضع وفاق. (موضع وفاق همین است.)

وأمّا في حال الغيبة ـ كهذا الزمان (اما در زمان غیبت امام معصوم، مانند زمان ما) ـ فقد اختلف الأصحاب في وجوب الجمعة وتحريمها (در این که نماز جمعه واجب است یا حرام است، اختلاف نظر وجود دارد)، فالمصنّف هنا أوجبها (مرحوم شهید اول در این جا واجب دانسته است. زیرا در بالا فرمود: مع إمکان الاجتماع فی الغیبة.) مع كون الإمام فقيهاً (در صورتی که امام جمعه، فقیه باشد. چرا اگر امام جمعه فقیه باشد، نماز جمعه، واجب می‌شود؟)؛ لتحقّق الشرط (چون شرط محقق است. شرط چیست؟) وهو (شرط) إذن الإمام (اذن امام است که در این جا وجود دارد. در بالا فرمود: انظروا إلى رجلٍ قد روى حديثنا. پس اذن عام امام به فقیه، وجود دارد. کدام اذن امام؟ همان اذنی که) الذي هو شرطٌ في الجملة إجماعاً (اجماع وجود دارد که اذن امام، فی الجمله شرط است. فی الجمله یعنی ولو در زمان غیبت، ولو اذن عام، این شرط است.)، وبهذا القول صرّح (مرحوم شهید اول) في الدروس أيضاً.

وربّما قيل بوجوبها حينئذٍ (برخی از علما معتقدند که نماز جمعه واجب است، در زمان غیبت) وإن لم يَجْمعها فقيهٌ (هرچند که فقیه نباشد. یعنی هرچند که امام جماعت معمولی باشد، نماز جمعه واجب است) عملاً بإطلاق الأدلّة (ادله دالّ بر وجوب جمعه مطلق است. در روایت چنین بیان شده است: إِذَا كَانَ قَوْمٌ فِي قَرْيَةٍ صَلَّوُا اَلْجُمُعَةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَإِنْ كَانَ لَهُمْ مَنْ يَخْطُبُ بِهِمْ جَمَّعُوا إِذَا كَانُوا خَمْسَ نَفَرٍ. هنگامی که کسی وجود دارد که خطبه را بخواند، جمع شوند. یا آیه شریفه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ. فاسعوا، امر است و به معنای آن است که سعی کنید و به سمت ذکر شداوند بروید.)، واشتراطُ الإمام عليه‌السلام (شرط امام را چه می‌گویید؟) أو مَن نصبَه إن سلِّم (اگر این شرط حضور امام معصوم یا نائب او را پذیرفتیم) فهو مختصّ بحالة الحضور أو بإمكانه (یا اختصاص به زمان حضور امام دارد. یعنی در زمان حضور امام شرط است نه در زمان غیبت. یا بگوییم مشروط به امکان است. یعنی اگر ممکن بود، امام یا نائب امام، نماز جمعه را بخواند و اگر نشد، شخص دیگر نماز جمعه را اقامه کند)، فمع عدمه (عدم امکان نائب) يبقى عموم الأدّلة من الكتاب والسُنّة خالياً عن المعارِض (عموم ادله، چه آیه مذکور و چه روایت مذکور و امثال آن، معارض ندارند. معارض ندارند یعنی اطلاق آن‌ها شامل زمان غیبت هم می‌شود). وهو ظاهر الأكثر (ظاهر اکثر علما چنین نظری است. که در زمان غیبت، شخص غیر فقیه می‌تواند جمعه را اقامه کند.) ومنهم المصنّف في البيان (از جمله اکثر است، مرحوم مصنف در کتاب البیان) فإنّهم (اکثر) يكتفون (اکتفا کرده‌اند) بإمكان الاجتماع مع باقي الشرائط. (باقی شرائط یعنی مثل خطبه، شرائط شخصی امام، عدالت و... که باشد کافی است و لازم نیست که فقیه باشد در زمان غیبت.)

ويجب فيهما : النيّة ، والعربيّةُ ، والترتيبُ بين الأجزاء كما ذُكر والموالاةُ ، وقيامُ الخطيب مع القدرة ، والجلوسُ بينهما ، وإسماعُه (١) العددَ المعتبر ، والطهارةُ من الحدث والخبثِ في أصحّ القولين (٢) والسترُ ـ كلّ ذلك للاتّباع ـ وإصغاءُ من يمكن سماعه من المأمومين ، وتركُ الكلام مطلقاً (٣).

﴿ ويُستحبّ : بلاغةُ الخطيب بمعنى جمعه بين الفصاحة التي هي : ملكةٌ يقتدر بها على التعبير عن مقصوده بلفظٍ فصيح ـ أي خالٍ عن ضعف التأليف وتنافر الكلمات والتعقيد وعن كونها غريبة وحشيّة ـ وبين البلاغة التي هي : ملكةٌ يقتدر بها على التعبير عن الكلام الفصيح المطابق لمقتضى الحال بحسب الزمان والمكان والسامع والحال.

﴿ ونزاهتُه عن الرذائل الخُلقيّة والذنوب الشرعيّة ، بحيث يكون مؤتمراً بما يأمر به ، منزجراً عمّا ينهي عنه؛ لتقع موعظته في القلوب ، فإنّ الموعظة إذا خرجت من القلب دخلت في القلب ، وإذا خرجت من مجرّد اللسان لم تتجاوز الآذان.

﴿ ومحافظتُه على أوائل الأوقات ليكون أوفق لقبول موعظته.

﴿ والتعمّمُ شتاءً وصيفاً ـ للتأسّي (٤) ـ مضيفاً إليها الحنكَ والرداءَ ، ولُبس

____________________

(١) في (ف) و (ر) : إسماع.

(٢) وهو الذي اختاره الشيخ في المبسوط ١ : ١٤٧ ، والخلاف ١ : ٦١٨ ، المسألة ٣٨٦. وأمّا القول الآخر وهو عدم اشتراط الطهارة فقد قاله ابن إدريس في السرائر ١ : ٢٩١ ، والمحقّق في المعتبر ٢ : ٢٨٥ ، والعلّامة في القواعد ١ : ٢٨٥.

(٣) على الخطيب والسامعين الداخلين في العدد وغيرهم من المأمومين وغير السامعين منهم لبُعدٍ أو صممٍ أو نحوهما. المناهج السويّة : ١٨٤.

(٤) التأسّي برسول اللّٰه صلى‌الله‌عليه‌وآله ، راجع سنن البيهقي ٣ : ٢٤٦.

أفضل الثياب ، والتطيّبُ.

﴿ والاعتمادُ على شيءٍ حال الخطبة : من سيفٍ أو قوسٍ أو عصاً؛ للاتّباع (١).

﴿ ولا تنعقد الجمعةُ ﴿ إلّابالإمام العادل عليه‌السلام ﴿ أو نائبه خصوصاً أو عموماً ﴿ ولو كان النائب ﴿ فقيهاً جامعاً لشرائط الفتوى ﴿ مع إمكان الاجتماع في الغيبة هذا قيد في الاجتزاء بالفقيه حالَ الغيبة؛ لأنّه منصوبٌ من الإمام عليه‌السلام عموماً بقوله : «انظروا إلى رجلٍ قد روى حديثنا ...» (٢) وغيره (٣).

والحاصل أنّه مع حضور الإمام عليه‌السلام لا تنعقد الجمعة إلّا به أو بنائبه الخاصّ ـ وهو المنصوب للجمعة أو لما هو أعمّ منها ـ وبدونه تسقط ، وهو موضع وفاق.

وأمّا في حال الغيبة ـ كهذا الزمان ـ فقد اختلف الأصحاب في وجوب الجمعة وتحريمها ، فالمصنّف هنا أوجبها مع كون الإمام فقيهاً؛ لتحقّق الشرط وهو إذن الإمام الذي هو شرطٌ في الجملة إجماعاً ، وبهذا القول صرّح في الدروس أيضاً (٤).

وربّما قيل بوجوبها حينئذٍ وإن لم يَجْمعها فقيهٌ (٥) عملاً بإطلاق الأدلّة ، واشتراطُ الإمام عليه‌السلام أو مَن نصبَه إن سلِّم فهو مختصّ بحالة الحضور أو بإمكانه ، فمع عدمه يبقى عموم الأدّلة من الكتاب والسُنّة خالياً عن المعارِض. وهو ظاهر

____________________

(١) اتّباع الرسول صلى‌الله‌عليه‌وآله ، راجع سنن البيهقي ٣ : ٢٠٦.

(٢) الوسائل ١٨ : ٩٩ ، الباب ١١ من أبواب صفات القاضي ، الحديث الأوّل.

(٣) المصدر السابق ، الحديث ٩.

(٤) الدروس ١ : ١٨٦.

(٥) صرّح به أبو الصلاح في الكافي : ١٥١ ، وهو ظاهر المفيد في المقنعة : ١٦٣.

الأكثر ومنهم المصنّف في البيان (١) فإنّهم يكتفون بإمكان الاجتماع مع باقي الشرائط.

وربّما عبّروا عن حكمها حال الغيبة بالجواز تارةً (٢) وبالاستحباب اُخرى (٣) نظراً إلى إجماعهم على عدم وجوبها حينئذٍ عيناً ، وإنّما تجب على تقديره تخييراً بينها وبين الظهر ، لكنّها عندهم أفضل من الظهر ، وهو معنى الاستحباب ، بمعنى أنّها واجبةٌ تخييراً مستحبّةٌ عيناً ، كما في جميع أفراد الواجب المخيَّر إذا كان بعضها راجحاً على الباقي ، وعلى هذا ينوي بها الوجوب وتُجزئ عن الظهر.

وكثيراً ما يحصل الالتباس في كلامهم بسبب ذلك حيث يشترطون الإمامَ أو نائبَه في الوجوب إجماعاً ، ثمّ يذكرون حال الغيبة ويختلفون في حكمها فيها ، فيوهم أنّ الإجماع المذكور يقتضي عدمَ جوازها حينئذٍ بدون الفقيه ، والحال أنّها في حال الغيبة لا تجب عندهم عيناً ، وذلك شرط الواجب العيني خاصّةً.

ومن هنا ذهب جماعةٌ من الأصحاب إلى عدم جوازها حال الغيبة (٤) لفقد الشرط المذكور.

ويُضعَّف بمنع عدم حصول الشرط أوّلاً؛ لإمكانه بحضور الفقيه ، ومنع اشتراطه ثانياً؛ لعدم الدليل عليه من جهة النصّ فيما علمناه.

____________________

(١) البيان : ١٨٨.

(٢) مثل الشيخ في النهاية : ٣٠٢ ، وفخر المحقّقين في الإيضاح ١ : ١١٩.

(٣) مثل العلّامة في المختلف ٢ : ٢٢٠ ـ ٢٢١ ، والشهيد في غاية المراد ١ : ١٦٤ ، ونسباه إلى المشهور.

(٤) منهم السيّد المرتضى في مسائل الميّافارقيّات (رسائل الشريف المرتضى) ١ : ٢٧٢ ، وسلّار في المراسم : ٢٦٤ ، وابن إدريس في السرائر ١ : ٣٠٣ ـ ٣٠٤ ، والفاضل الآبي في كشف الرموز ١ : ١٧٧.