درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۸۸: اذان (۳)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

ذکر چند نکته در مورد اذان و اقامه

نکته اول: در مسئله اذان، یکی از مطالبی که مرحوم شهید مطرح می‌فرماید آن است که مستحب است خانم‌ها اذان و اقامه را آهسته بگویند. یعنی با صدای بلند اذان و اقامه نگویند. البته اگر شخص نامحرم صدای خانم را نشنود، بلند گفتن اذان و اقامه برای خانم‌ها مجاز است و حرام نیست. اما ظاهرا از نظر مرحوم شهید، هرچند که نامحرم صدای خانم را نشنود، بازهم مستحب است که با صدای آهسته اذان و اقامه را بیان کند. اما اگر شخص نامحرم صدای او را می‌شنود، جایز نیست که خانم‌ها با صدای بلند اذان و اقامه را بیان کند و اگر نامحرم صدای او را نمی‌شنود، جایز است که اذان و اقامه را با صدای بلند بگوید.

نکته دوم: اگر زن برای مردان یا زنان دیگر به گونه‌ای که صدای او را بشنوند، اذان بگوید آیا مردان محرم یا زنان دیگری که صدای او را می‌شنوند، آیا آن‌ها می‌توانند برای نماز خودشان، اذان نگویند و به اذان آن خانم مؤذن، اکتفا کنند؟

مرحوم شهید در پاسخ به این پرسش می‌فرماید: بله، می‌توانند به اذان او اکتفا کنند. یعنی هنگامی که خانم، اذان به جهر گفت و مردان محرم و زنان دیگر، صدای او را شنیدند می‌توانند به اذان او اکتفا کنند و برای نماز خودشان، اذان نگویند و به اذان آن خانم اکتفا کنند.

نکته سوم: اگر مصلی، اذان و اقامه را فراموش کند و نماز را شروع کند، در این صورت تا قبل از رکوع، می‌تواند نماز را قطع کند و اذان و اقامه را بگوید و دوباره نماز را شروع کند. مرحوم شهید می‌فرماید: قول اصح، نظر مذکور است. اما اگر عمدا اذان و اقامه را ترک کند، رجوع قبل از رکوع جایز نیست.

برخی از فقها نظر برعکس قول مذکور را بیان نموده‌اند. به نظر آنان، اگر عمدا اذان و اقامه را نگفته است، تا قبل از رکوع می‌تواند، برگردد اما اگر اذان و اقامه را نسیاناً نگفته است تا قبل از رکوع، نمی‌تواند رجوع کنند.

اگر تنها اذان یا تنها اقامه را فراموش کرده باشد، چه حکمی دارد؟

مرحوم شهید می‌فرماید: اگر فقط اقامه را فراموش کرده باشد، همانند جایی که اذان و اقامه را فراموش کرده است، می‌تواند رجوع کند. اما اگر اقامه را گفته ولی اذان را فراموش کرده است، رجوع جایز نیست.

۴

تطبیق ذکر چند نکته در مورد اذان و اقامه

﴿ ويستحبّان للنساء سرّاً ﴾ (استحباب دارد اذان و اقامه برای زنان بصورت سر و آهسته) ويجوزان جهراً (جایز است اذان و اقامه بصورت جهر) إذا لم يسمع الأجانبُ من الرجال (هنگامی که مردان نامحرم صدای او را نشنوند. بنابر این، اگر نامحرم صدای او را می‌شنود، اصلا جایز نیست که جهرا اذان و اقامه بگوید و باید آهسته بگوید. اگر نامحرم صدای او را نمی‌شنوند، جایز است که جهرا اذان و اقامه بگوید اما در همین صورت نیز مستحب است که اذان و اقامه را سراً بگوید.)، ويُعتدّ بأذانهنّ لغيرهنّ (اعتنا می‌شود به اذان زنان برای غیر آن‌ها. مراد از لغیرهنّ، لغیرهنّ من الرجال المحارم و نساء اخری، است. این که می‌فرماید: اعتنا می‌شود به اذان زنان برای غیرشان، نه برای غیر نامحرم. طبیعتا برای مرد نامحرم کفایت نمی‌کند. چون اساسا جایز نیست. اما غیر این زن‌ها از زنان دیگر می‌توانند به اذان این زن که اذان را بلند گفته است، اکتفا کنند. مردان محرم نیز می‌توانند به اذان او اکتفا کنند).

﴿ ولو نسيهما ﴾ المصلّي ولم يذكر حتّى افتتح الصلاة (اگر مصلی اذان و اقامه را نسیان کند و یادش نیاید تا زمانی که نماز را شروع کرد) ﴿ تداركهما ما لم يركع ﴾ (تا قبل از این که رکوع نرفته است، می‌تواند اذان و اقامه را تدارک کند) في الأصحّ (بنابر نظر اصح. بنابر نظر اصح آن است که در فرض نسیان، تدارک جایز است. معنای آن این است که اگر عمدا اذان و اقامه را ترک کند، رجوع جایز نیست. اما برخی بر عکس این نظر را ارائه داده‌اند)، وقيل: يرجع العامد دون الناسي (اگر عمدا اذان و اقامه را ترک کند، می‌تواند برگردد اما شخصی که اذان و اقامه را فراموش کرده نمی‌تواند برگردد)، ويرجع أيضاً للإقامة لو نسيها لا للأذان وحده (اگر فقط اقامه یا فقط اذان را فراموش کرده باشد، ایشان می‌فرماید: رجوع می‌کند همچنین برای اقامه به تنهایی. یعنی اگر اذان گفته اما اقامه را فراموش کرده است، در این صورت می‌تواند برگردد. اما اگر اقامه را گفت ولی اذان را فراموش کرد، نمی‌تواند برگردد).

۵

صورت اسقاط اذان و اقامه از جماعت دوم

اگر جماعتی با اذان و اقامه، نماز را خواندند. مثلا جماعتی وارد مسجد شد و امام جماعت اذان و اقامه را گفت و نماز ظهر و عصر را خواندند اما آن جماعت دیر رسیدند و خواستند که نماز جماعت دومی در آن مکان، برپا کنند. مرحوم شهید می‌فرماید: اگر جماعت اول، با اذان و اقامه نماز جماعت را به اتمام رساندند، دیگر لازم نیست که جماعت دوم، اذان و اقامه بگوید. البته تا زمانی که جماعت اول، متفرق نشده باشند.

مراد از این که جماعت اول متفرق نشده باشند این است که از جماعت اول باقی مانده باشد هرچند که باقی مانده یک نفر باشد و در حال تعقیب باشد. گاهی افراد در مسجد حضور دارند اما هیچ شخصی مشغول تعقیبات نیست. این صورت فایده ندارد. بلکه مراد آن است که از آن جماعت ولو یک نفر در حال انجام تعقیبات حضور داشته باشد. لذا اگر هیچ کسی از جماعت اول در حال تعقیبات نباشد، اذان و اقامه از جماعت دوم ساقط نمی‌شود.

همچنین اگر نماز گزار دوم، منفرد باشد. یعنی بخواهد که نماز را فرادا بخواند. شخصی وارد مسجد شد اما نماز به اتمام رسید ولی مردم متفرق نشدند. از نظر شهید، اذان و اقامه از آن یک نفر ساقط است و لازم نیست که اذان و اقامه بگوید.

از نظر مرحوم شهید: اسقاط اذان و اقامه از شخص منفرد به طریق اولی است. طریق اولویت آن است که در جماعت، اذان و اقامه مورد تأکید بیشتر قرار گرفته است. در نماز جماعت که آکد است و ساقط می‌شود در نماز فرادا که تأکیدش به اندازه تأکید نماز جماعت نیست به طریق اولی، اذان و اقامه ساقط می‌شود.

البته صور فوق مربوط به جایی است که جماعتی، نماز جماعت برپا کرده باشند و با اذان و اقامه نماز جماعت خوانده باشند. اما اگر کسی که جلوتر نماز خوانده، بصورت فرادا نماز خوانده؛ مثلا شخصی وارد مسجد شد و دید که یک نفر با اذان و اقامه بدون این که نماز جماعت برپا شود، نماز خواند. اذان و اقامه‌ای که آن شخص برای نماز فرادا گفته است موجب اسقاط اذان و اقامه این شخص نمی‌شود. آنچه موجب اسقاط اذان و اقامه می‌شود در جایی است که نماز به جماعت خوانده شده باشد.

۶

ذکر چند نکته

ذکر چند نکته:

نکته اول: شرط است که یا دو نماز یکی باشد ولو وقت آن دیگری نباشد. مثل آنکه جماعت، نماز عصر را خواندند و جماعت دوم بعد از وقت نماز عصر، همان نماز عصر را بصورت قضائی می‌خواهد بخواند. مثلا بچه‌های اردو از اتوبوس پیاده شدند و چند دقیقه قبل از اذان مغرب، نماز عصرشان تمام شد و ما می‌خواهیم، بعد از اذان مغرب همان نماز عصر را اما به نیت قضا، اقامه کنیم. در این صورت چون آن گروه نماز عصر خواندن و ما هم می‌خواهیم نماز عصر را بخوانیم هرچند که وقتش یکی نیست، اشکال ندارد و اذان و اقامه از ما ساقط می‌شود. چون جماعت اول، نماز عصر را به اذان و اقامه بصورت جماعت اقامه کرده‌اند. بنابر این یا باید هر دو نماز یکی باشد (نماز جماعت اول، نماز عصر بود. نماز جماعت دوم نیز عصر است.) هرچند که وقتشان یکی نباشد. (نماز جماعت اول داخل در وقت بود اما نماز دوم داخل در وقت نیست).

یا اگر نماز‌ها یکی نیست، حداقل وقت دو نماز یکی باشد. مثلا جماعت اول نماز عصر را خوانده‌اند اما جماعت دوم می‌خواهند نماز ظهر را اقامه کنند. هرچند که دو نماز یکی نیست و متفاوت هستند اما وقتشان یکی است. چون نماز ظهر و عصر، وقت مشترکشان یکی است و در یک وقت می‌توان هر دو را اقامه کرد.

نکته دوم: شرط است که مکان دو نمازگزار عرفا یکی باشد. یعنی جماعت اول و جماعت دوم که از جماعت دوم، اذان و اقامه ساقط می‌شود، مکانشان یکی باشد. مثلا جماعت اول که در طبقه اول اقامه شده است، جماعت دوم اگر بخواهد در طبقه دیگر نماز را اقامه کند، به دلیل این که عرفا مکانشان یکی نیست، اذان و اقامه از آن‌ها ساقط نمی‌شود.

نکته سوم: آیا مسجد بودن مکان شرط است یا خیر؟ یعنی این که گفته شد، اگر جماعت اول با اذان و اقامه نماز را اقامه کرد تا هنگامی که جماعت اول متفرق نشدند، از جماعت دوم، اذان و اقامه ساقط می‌شود، برای هنگامی است که جماعت اول در مسجد، نماز را اقامه کرده باشند یا حتی اگر در مسجد هم نباشد، این حکم جاری می‌شود؟

مرحوم شهید می‌فرماید: دو وجه وجود دارد. ممکن است که قائل شویم، مسجد بودن شرط برای این حکم است و ممکن است که بگوییم مسجد بودن، شرط نیست. زیرا از طرفی روایات در مورد مسجد صادر شده است. هرچند که در روایات تصریح نشده است که این حکم به مسجد اختصاص دارد. اما سوال و کلام امام عليه‌السلام در مورد مسجد است. لذا می‌توان گفت که این حکم اختصاص به مسجد دارد. اما از طرف دیگر می‌توان گفت، هرچند که روایات در مورد مسجد صادر شده است اما چه بسا بتوان ادعا کرد این که روایات در مورد مسجد صادر شده است، دلیل نمی‌شود که حکم اختصاص به مسجد داشته باشد. علتش این است که معمولا نماز جماعت‌ها در مسجد انجام می‌شود و به این دلیل است که سوال راوی و پاسخ امام عليه‌السلام در مورد مسجد بوده است و الّا اگر از امام عليه‌السلام می‌پرسیدند اگر نماز جماعت در مکانی غیر از مسجد انجام شده است، چه بسا امام عليه‌السلام همین پاسخ را می‌فرمودند. گرچه ظاهر اطلاق عبارت مصنف که فرمود: ويسقطان عن الجماعة الثانية ما لم تتفرّق الاُولى، آن است که مسجد بودن شرط این حکم نیست.

۷

تطبیق صورت اسقاط اذان و اقامه از جماعت دوم

﴿ ويسقطان عن الجماعة الثانية ﴾ (ساقط می‌شود اذان و اقامه از جماعت دوم) إذا حضرت (جماعت دوم) لتصلّي في مكانٍ (هنگامی که جماعت دوم حاضر می‌شوند برای این که نماز بخوانند جماعت دوم در مکانی) فوجدت جماعةً اُخرى (جماعت اخری یعنی جماعت اول. پس می‌یابند این جماعت دوم، جماعت دیگری را) قد أذّنت وأقامت وأتمّت الصلاة (که جماعت اول، اذان و اقامه گفته‌اند و نمازشان تمام شده است. هنگامی که جماعت دوم حاضر شوند، ويسقطان عن الجماعة الثانية) ﴿ ما لم تتفرّق الاُولى ﴾ (تا هنگامی که جماعت اول، متفرق نشده باشند. تا زمانی که جماعت اول متفرق نشده باشند، جماعت دوم می‌توانند بدون اذان و اقامه، نمازشان را بخوانند و اذان و اقامه از آن‌ها ساقط می‌شود) بأن يبقى منها ولو واحداً مُعقِّباً (به این که باقی مانده باشند از جماعت اولی ولو یک نفر در حال تعقیب. ما لم تتفرق الاولی می‌خواهد بگوید که مهم تفرق و عدم تفرق نیست. ممکن است که همه متفرق شده باشند ولی یک نفر فقط باقی مانده باشد اما آن یک نفر از جماعت اول در حال تعقیبات است. در این صورت جماعت اول می‌تواند اذان و اقامه نگوید و نماز بخواند. اما اگر تمام افراد جماعت اول حضور داشته باشند اما هیچ کسی مشغول تعقیبات نباشد، در این صورت هرچند که تفرق فیزیکی حاصل نشده اما هیچ کدام مشغول تعقیب نیست. لذا می‌فرماید:)، فلو لم يبق منها أحدٌ (اگر باقی نمانده باشد از آن‌ها احدی) كذلك (در حال تعقیب. اگر یک نفر در حال تعقیب باقی نمانده باشد) ـ وإن لم يتفرّق بالأبدان ـ (ولو جسمشان در آن جا حضور دارد اما هیچ کسی در حال تعقیب نیست) لم يسقطا عن الثانية (اذان و اقامه از جماعت دوم ساقط نیست و مستحب است که دوباره اذان و اقامه بگویند. گویی این که می‌فرماید: ويسقطان عن الجماعة الثانية، در صدد بیان این نکته است که حکم استحباب برداشته می‌شود. ممکن است کسی بگوید استحباب همچنان پابرجاست اما ساقط می‌شود. از اول هم ساقط بود چون از ابتدا اذان و اقامه واجب نبود. این که گفته می‌شود یسقطان، به این معنا است که استحبابش ساقط است. گویا می‌خواهد بگوید اگر شرایط کامل است، برای جماعت دوم دیگر اذان و اقامه حکم استحباب را ندارد. در جایی که می‌فرماید: لم یسقطا عن الثانیة، یعنی حکم استحباب همچنان باقی است). وكذا يسقطان عن المنفرد بطريقٍ أولى (همچنین اذان و اقامه از منفرد ساقط است. یعنی از کسی که بعد از جماعت اولی می‌خواهد فرادا نماز را اقامه کند. یعنی جماعت ثانیه وجود ندارد. در این صورت، اذان و اقامه به طریق اولی ساقط است. چون در جماعت که اذان و اقامه آکد است، ساقط می‌شود. در نماز فرادا که به اندازه جماعت، اذان و اقامه آکد نیست. به طریق اولی ساقط می‌شود). ولو كان السابق منفرداً (اگر کسی که جلوتر نماز را اقامه کرده است، منفرد بوده است. آیا می‌توان به اذان و اقامه او اکتفا کرد؟ مرحوم شهید می‌فرماید: نمی‌توان به اذان و اقامه او اکتفا نمود.) لم يسقطا عن الثاني مطلقاً (مهم نیست که دومی که می‌خواهد نماز بخواند، جماعت باشد یا فرادی باشد. مطلقا یعنی ثانی منفرد باشد یا جماعت باشد).

۸

تطبیق ذکر چند نکته

ويشترط اتّحاد الصلاتين أو الوقت والمكان (المکان به مجموعه الصلاتین أو الوقت، عطف شده است. می‌فرماید: اتحاد دو چیز شرط است.

۱. اتحاد مکان: مکان باید متحد باشد لذا اگر در طبقه اول، جماعتی نماز بخواند و جماعت دوم بخواهد در طبقه دیگر نماز بخواند، اذان و اقامه از آن‌ها ساقط نیست.

۲. اتحاد صلاتین یا وقت: یا باید دو نماز یکی باشد. هرچند که وقتش یکی نباشد.

مثال برای اتحا صلاتین: جماعت اول، نماز عصر را بصورت اداء در آخر وقت اقامه کرده‌اند و مشغول تعقیبات هستند و پس از آن که اذان مغرب گفتند، شخصی نماز عصر را بصورت قضائی اقامه کرد. در این صورت، اتحاد صلاة محقق شده است. هرچند که در دو وقت اقامه کرده‌اند.

مثال برای اتحاد وقت: جماعت اول، نماز عصر را به اتمام رساندند و جماعت دوم می‌خواهند نماز ظهر را اقامه کنند. در این صورت هرچند در نماز اتحاد ندارند اما چون هر دو در یک زمان هستند _هر دو بصورت ادائی نماز را اقامه کرده اند_ وقتشان متحد است.) عرفاً (البته اتحاد مکان عرفی است. لذا اگر در جلو، امام جماعت ایستاده است و مردم در پشت او ایستاده‌اند، جماعت دوم لازم نیست که دقیقا در مکان امام جماعت اول حاضر شوند. هرچند در پشت سر آن‌ها قرار گیرند، عرفا مکان واحد محسوب می‌شود. اما اگر طبقات فرق کند، از نظر عرف مکان متعدد محسوب می‌شود.) وفي اشتراط كونه مسجداً وجهان (در این که آیا آن مکان باید مسجد باشد یا خیر، دو وجه وجود دارد. دو وجه وجود دارد یعنی این که ممکن است گفته شود، مسجد بودن شرط است از باب این که روایات در مورد مسجد، صادر شده است. از طرف دیگر ممکن است که بگوییم، مسجد بودن شرط نیست. از باب این که هرچند در روایات، مسجد بیان شده است اما مسجد ویژگی ندارد. این که سائل و امام در مورد مسجد سخن گفته‌اند، به این دلیل بوده است که نماز جماعت معمولا در مسجد اقامه می‌شده است.)، وظاهر الإطلاق عدم الاشتراط (ظاهر الاطلاق یعنی ظاهر اطلاق کلام مصنف. چون مصنف فرمود: ويسقطان عن الجماعة الثانية ما لم تتفرّق الاُولى. دیگر سخنی از مسجد بودن مکان بیان نفرمود)، وهو (عدم اشتراط) الذي اختاره المصنّف في الذكرى (مرحوم مصنف در کتاب الذکری فرموده است که مسجد بودن شرط نیست)[۱].


در روایتی چنین بیان شده است: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ اَلرَّجُلُ يَدْخُلُ اَلْمَسْجِدَ وَ قَدْ صَلَّى اَلْقَوْمُ أَ يُؤَذِّنُ وَ يُقِيمُ (شخصی وارد مسجد می‌شود و جماعت نمازشان را اقامه کرده‌اند، آیا لازم است که این شخص اذان و اقامه بگوید؟) قَالَ إِذَا كَانَ دَخَلَ وَ لَمْ يَتَفَرَّقِ اَلصَّفُّ (در این روایت می‌فرماید: صف بهم نخورده باشد و این با مطلبی که شهید فرمود متفاوت است. زیرا شهید فرمود هرچند که یک نفر در حال تعقیب باشد، کافی است. اگر یک نفر باشد و بقیه رفته باشند، صف بهم خورده است. در روایت می‌فرماید صف بهم نخورده باشد. مگر آن که ایشان بفرماید قوام بهم خوردن صف به این است که همه رفته باشند و الا اگر یک نفر هم حاضر باشد، صف بهم نخورده است.) صَلَّى بِأَذَانِهِمْ وَ إِقَامَتِهِمْ وَ إِنْ كَانَ تَفَرَّقَ اَلصَّفُّ أَذَّنَ وَ أَقَامَ (اگر صف بهم خورده، اذان و اقامه بگوید).

۹

شرطیت مسجد در مکان + عدم اشتراط علم به اذان و اقامه

شهید ثانی می‌فرماید: چه بسا مسجد بودن مکان را شرط بدانیم. زیرا از مدلول و خلال روایات، استفاده می‌شود که حکمت سقوط اذان و اقامه در جماعت دوم آن است که می‌خواهد احترام امام جماعت اول که امام راتب آن مسجد است، رعایت شود. یعنی کسی تصور نکند که این مسجد دو امام جماعت دارد. گویا با سقوط اذان و اقامه، می‌خواهیم بگوییم که جماعت دوم، ادامه همان جماعت اول است که احترام امام جماعت اول حفظ شود و این حکمت برای مسجد است که معمولا امام جماعت، امام راتب است. و الّا اگر در جای دیگر مثل خانه، جماعتی نماز را اقامه کرده‌اند و پس از گذشت مدتی، جماعت دوم حاضر شدند و بخواهند دوباره نماز جماعت برپا کنند، امام جماعت اول، امام راتب نیست که بخواهیم احترام او را حفظ کنیم.

مرحوم شهید، روایت را ذکر نفرموده اما یک روایت را در این جا ذکر می‌کنیم.

أَبِي عَلِيٍّ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ -در خدمت امام صادق عليه‌السلام بودیم- فَأَتَاهُ رَجُلٌ -شخصی خدمت حضرت رسید- فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ صَلَّيْنَا فِي اَلْمَسْجِدِ اَلْفَجْرَ وَ اِنْصَرَفَ بَعْضُنَا -نماز صبح را اقامه کردیم و برخی رفتند- وَ جَلَسَ بَعْضٌ فِي اَلتَّسْبِيحِ -برخی مشغول تسبیح بودند- فَدَخَلَ عَلَيْنَا رَجُلٌ اَلْمَسْجِدَ -داخل شد بر ما مردی در مسجد- فَأَذَّنَ -شروع به اذان گفتن نمود. گویی نماز دومی را می‌خواهد برگزار کند- فَمَنَعْنَاهُ وَ دَفَعْنَاهُ عَنْ ذَلِكَ -او را از این کار دفع کردیم و اجازه ندادیم این کار را انجام دهد. گویی اذان گفتن دوباره، آرام آرام، در مساجد انفکاک ایجاد می‌کند.- فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَحْسَنْتَ اِدْفَعْهُ عَنْ ذَلِكَ وَ اِمْنَعْهُ أَشَدَّ اَلْمَنْعِ -دفعش کنید از این کار. او را به شدت از این کار منع کنید- فَقُلْتُ فَإِنْ دَخَلُوا فَأَرَادُوا أَنْ يُصَلُّوا فِيهِ جَمَاعَةً -اگر جماعت داخل شدند و خواستند نماز اقامه کنند. مثلا بدون اذان و اقامه- قَالَ يَقُومُونَ فِي نَاحِيَةِ اَلْمَسْجِدِ -در گوشه‌ای از مسجد بایستند- وَ لاَ يَبْدُرْ بِهِمْ إِمَامٌ -امامی هم در جلو قرار ندهند که بخواهد دو دستگی ایجاد شود. در گوشه‌ای نماز را اقامه کنند. انگار حضرت می‌خواهند بیان کنند که اگر بخواهند امامی را در جلو قرار دهند و نماز دومی برپا کنند، جایز نیست- اَلْحَدِيثَ.

نکته: برای سقوط اذان و اقامه، شرط نیست که جماعت دوم، علم به اذان و اقامه جماعت اول داشته باشند. یعنی لازم نیست که از مأمومین پرسیده شود که جماعت اول اذان و اقامه گفتند و نماز را اقامه کردند یا نماز را بدون اذان و اقامه، خواندند. همین که عمل به اهمال و ترک اذان و اقامه، از جماعت اول نداریم کافی است. چون معمولا در نماز جماعت‌ها اذان و اقامه گفته می‌شود. البته اگر علم به ترک اذان و اقامه توسط جماعت اول داشته باشیم، اذان و اقامه از جماعت دوم ساقط نمی‌شود. حتی ایشان می‌فرماید: احتمال دارد به جهت عمل به اطلاق نص و مراعات حکمتی که بیان شد، حتی اگر می‌دانیم که جماعت اول اذان و اقامه را نگفته‌اند، جماعت دوم، اذان و اقامه را بیان نکنند، تا حکمت مذکور مراعات شود و روایات این مسئله بصورت مطلق بیان شده است.

۱۰

تطبیق شرطیت مسجد در مکان + عدم اشتراط علم به اذان و اقامه

ويظهر من فحوى الأخبار (از مدلول اخبار فهمیده می‌شود) أنّ الحكمة في ذلك (ذلک به سقوط اذان و اقامه از جماعت دوم، بازگشت دارد. ظاهر می‌شود از فحوای اخبار که حکمت در سقوط اذان و اقامه از جماعت دوم) مراعاة جانب الإمام السابق (مراعات احترام او است. یعنی جماعت اول، محترم بمانند) في عدم تصوير الثانية (برای این که کسی تصویر نکند جماعت دوم) بصورة الجماعة ومزاياها (الجماعة. یعنی کسی تصویر نکند، جماعت دوم را بصورت جماعت مستقل و بخواهد به آن مزایای جماعت دوم را برای او قائل شود. و آرام آرام، دو دستگی ایجاد شود). ولا يشترط العلم بأذان الاُولى وإقامتها (آیا لازم است که علم داشته باشیم که جماعت اول اذان و اقامه را گفته‌اند یا خیر؟ می‌فرماید: لازم نیست که علم داشته باشیم)، بل عدم العلم بإهمالها لهما (بلکه عدم علم به اهمال جماعت اول نسبت به اذان و اقامه کافی است. یعنی همین که علم به اهمال نداریم کافی است.)، مع احتمال السقوط عن الثانية مطلقاً (مطلقا یعنی حتی اگر علم به اهمال جماعت اول داشته باشیم. چطور اذان و اقامه از جماعت دوم ساقط است با این که علم به اهمال داریم؟ می‌فرماید:)، عملاً بإطلاق النصّ ومراعاة الحكمة (حکمتی که گفتیم احترام جماعت اول محفوظ باشد و اطلاق نص یعنی روایتی که می‌فرماید اذان و اقامه از جماعت دوم ساقط است، مطلق است و سخنی از این که جماعت اول اذان و اقامه را گفته‌اند یا خیر، نگفته است)[۱].


در خصوص این کلام که فرمود عملا بإطلاق النص، اشکالی مطرح است. در روایت اول چنین بیان شد: و ان کان دخل و لم یتفرق الصف صلی بأذانهم و اقامتهم. یعنی جماعت دوم یا فردی که می‌خواهد بعد از جماعت اول، نماز بخواند، با اذان و اقامه آن‌ها نماز بخواند. اگر جماعت اول اهمال کرده باشند، آیا صدق می‌کند که بگوییم دومی صلی بأذانهم و إقامتهم؟ جماعت اول که اذان و اقامه نداشته‌اند.

چگونه ایشان می‌فرماید بإطلاق النصّ؟!

هرچند که روایات مطلقی وجود داشته باشد، این روایتی که بیان شد، مقید است و اطلاق روایات را باید حمل بر این روایت مقید کنیم.

﴿ ويستحبّان للنساء سرّاً ويجوزان جهراً إذا لم يسمع الأجانبُ من الرجال ، ويُعتدّ بأذانهنّ لغيرهنّ.

﴿ ولو نسيهما المصلّي ولم يذكر حتّى افتتح الصلاة ﴿ تداركهما ما لم يركع في الأصحّ ، وقيل : يرجع العامد دون الناسي (١) ، ويرجع أيضاً للإقامة لو نسيها لا للأذان وحده.

﴿ ويسقطان عن الجماعة الثانية إذا حضرت لتصلّي في مكانٍ فوجدت جماعةً اُخرى قد أذّنت وأقامت وأتمّت الصلاة ﴿ ما لم تتفرّق الاُولى بأن يبقى منها ولو واحداً مُعقِّباً ، فلو لم يبق منها أحدٌ كذلك ـ وإن لم يتفرّق بالأبدان ـ لم يسقطا عن الثانية. وكذا يسقطان عن المنفرد بطريقٍ أولى. ولو كان السابق منفرداً لم يسقطا عن الثاني (٢) مطلقاً.

ويشترط اتّحاد الصلاتين أو الوقت والمكان عرفاً (٣) وفي اشتراط كونه مسجداً وجهان ، وظاهر الإطلاق عدم الاشتراط ، وهو الذي اختاره المصنّف في الذكرى (٤).

ويظهر من فحوى الأخبار (٥) أنّ الحكمة في ذلك مراعاة جانب الإمام السابق في عدم تصوير الثانية بصورة الجماعة ومزاياها. ولا يشترط العلم بأذان

____________________

(١) قاله الشيخ في النهاية : ٦٥ ، وابن ادريس في السرائر ١ : ٢٠٩.

(٢) في (ر) : الثانية.

(٣) قيد للمكان والوقت ، المناهج السويّة : ٨٣.

(٤) الذكرى ٣ : ٢٢٧.

(٥) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : كرواية أبي عليّ عن أبي عبد اللّٰه صلوات اللّٰه عليه ، المناهج السويّة : ٨٣. راجع الوسائل ٥ : ٤٦٦ ، الباب ٦٥ من أبواب صلاة الجماعة ، الحديث ٢.

الاُولى وإقامتها ، بل عدم العلم بإهمالها لهما ، مع احتمال السقوط عن الثانية مطلقاً ، عملاً بإطلاق النصّ (١) ومراعاة الحكمة.

﴿ ويسقط الأذان في عصرَي عرفة لمن كان بها ﴿ والجمعة ، وعشاء ليلة ﴿ المزدلفة وهي المشعر. والحكمة فيه ـ مع النصّ (٢) ـ استحباب الجمع بين الصلاتين ، والأصل في الأذان الإعلام ، فمن حضر الاُولى صلّى الثانية فكانتا كالصلاة الواحدة.

وكذا يسقط في الثانية عن كلّ جامعٍ ولو جوازاً. والأذان لصاحبة الوقت ، فإن جمع في وقت الاُولى أذّن لها وأقام ثمّ أقام للثانية. وإن جمع في وقت الثانية أذّن أوّلاً بنيّة الثانية ثم أقام للاُولى ثم للثانية.

وهل سقوطه في هذه المواضع رخصة فيجوز الأذان ، أم عزيمة فلا يُشرع؟ وجهان :

من أنّه عبادةٌ توقيفيّةٌ ولا نصّ عليه هنا بخصوصه والعموم مخصَّصٌ بفعل النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله فإنّه جمع بين الظهرين والعشاءين بغير (٣) مانع بأذان وإقامتين (٤) وكذا في تلك المواضع. والظاهر أنّه لمكان الجمع لا لخصوصيّة البقعة.

ومن أنّه ذكرٌ للّٰه تعالى فلا وجه لسقوطه أصلاً ، بل تخفيفاً ورخصةً.

ويشكل بمنع كونه بجميع فصوله ذكراً ، وبأنّ الكلام في خصوصيّة العبادة لا في مطلق الذكر.

____________________

(١) راجع الوسائل ٤ : ٦٥٣ ، الباب ٢٥ من أبواب الأذان والإقامة.

(٢) راجع الوسائل ٤ : ٦٦٥ ، الباب ٣٦ من أبواب الأذان والإقامة ، الحديث الأوّل.

(٣) في (ف) و (ر) : لغير.

(٤) راجع الوسائل ٤ : ٦٦٥ ، الباب ٣٦ من أبواب الأذان والإقامة ، الحديث ٢.