درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۷۱: شروط ساتر (۱)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

لزوم یکبار تطهیر ثوب مربیه ولد

نکته باقی مانده از بحث نجاست ثوب مربیه ولد، آن است که واجب است زن مربیه در هر شبانه روز، یکبار لباس نجس را تطهیر نماید. در روایتی که در جلسه گذشته بیان شد، امام عليه‌السلام فرمودند تَغْسِلُ اَلْقَمِيصَ فِي اَلْيَوْمِ مَرَّةً[۱]

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: بهتر آن است که در آخر روز (پیش از آن که نماز ظهر و عصر قضا شود) لباس را تطهیر کند. به گونه‌ای که بتواند نماز ظهر و عصر را اداءً قبل از غروب آفتاب و نماز مغرب و عشا را در اول وقت با لباس طاهر اقامه کند.


وسائل، ج۳، ص۳۹۹.

۴

مورد چهارم از موارد معفو عنه: تعذر از طهارت

تا کنون سه مورد از موارد معفو عنه در ساتر نمازگزار بیان شد.

۱) صاحب قروح و جروح،

۲) نجاست کمتر از درهم بغلی،

۳) نجاست ثوب مربیه صبی.

مورد چهارم از موارد معفو عنه: تعذر از طهارت

یکی دیگر از موارد معفو عنه، صورتی است که ازاله نجاست متعذر باشد.

جناب شهید اجمالا به جهت ضرورت می‌فرماید جایز است که مکلف در این ساتر نماز را اقامه کند. یعنی به همین دلیل که نمی‌تواند ساتر را تطهیر کند، ضرورت محقق می‌شود و متعین نیست که بصورت برهنه نماز بخواند.

ممکن است شخصی گمان کند اکنون که ساتر طاهر ندارد لازم است که بصورت برهنه نماز را اقامه کند.

مرحوم شهید می‌فرماید: متعین نیست که بصورت برهنه نماز را اقامه کند. برخلاف مشهور که معتقدند باید برهنه نماز را اقامه کند. مگر آن که اضطراری مثل سرما وجود داشته باشد که مکلف نتواند بدون لباس باشد.

مرحوم شهید پس از آن که این مسئله را بصورت اجمالی مطرح می‌فرمایند، این مسئله بصورت گسترده‌تر مورد توجه قرار می‌دهد.

ایشان می‌فرماید: به نظر ما، نماز گزاری که اضطرار به پوشیدن لباس نجس به جهت سرما نداشته باشد، مختار است[۱] بین این که با همین لباس نجس بصورت کامل[۲] نماز را اقامه کند و این که بصورت برهنه نماز بخواند اما اقامه آن نماز با کمی نقص همراه است. اگر مکلفی که بصورت برهنه نماز را اقامه می‌کند، از دیده شدن توسط دیگران، ایمن است و فرد دیگر او را نمی‌بیند، بصورت ایستاده نماز را اقامه می‌کند. البته لازم نیست که رکوع و سجود را انجام دهد بلکه این اعمال را با اشاره انجام می‌دهد. اما اگر از دیده شدن، ایمن نباشد، بصورت نشسته نماز را اقامه می‌کند و رکوع و سجود را با اشاره انجام می‌دهد.

در حقیقت مرحوم شهید معتقد است که اگر مکلّف می‌خواهد با آن لباس نجس نماز را اقامه کند، اشکالی ندارد اما باید نماز را کامل انجام دهد. به این معنا که قیام، رکوع و سجود را باید کاملا انجام دهد؛ و اگر مکلف می‌خواهد بصورت برهنه نماز بخواند، در صورتی که دیگری او را نمی‌بیند، بصورت ایستاده نماز را اقامه می‌کند ولی اگر دیگری او را می‌بیند، بصورت نشسته نماز را اقامه می‌کند. مرحوم شهید می‌فرماید در هر دو صورت از نماز برهنه، مصلی باید با اشاره رکوع و سجود را انجام دهد.

در نهایت مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: افضل آن است که مکلّف در لباس نجس نماز را اقامه کند و بصورت برهنه نماز نخواند. زیرا هنگامی که با لباس نجس نماز را اقامه کند، نماز را بصورت تام و کامل انجام داده است. علاوه بر آن اگر به مکلّف گفته شود که باید با لباس نجس نماز را اقامه کند، اصل لزوم وجود ساتر حفظ شده و تنها وصف ساتر (طهارت) از بین رفته است. ایشان می‌فرماید: فوت وصف ساتر بر فوت اصل ساتر، مقدم است.

در صورتی که مکلف، برهنه نماز را اقامه کند، هم اصل ساتر و هم وصف ساتر از بین می‌رود. اما اگر با لباس نجس نماز را اقامه کند، هرچند که وصف ساتر از بین می‌رود اما اصل ساتر باقی می‌ماند.

سوال: با وجود این ادله، چرا قائل به افضلیت اقامه نماز با ساتر شدید و آن را واجب ندانستید؟

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: ظاهر آن است که بر جواز اقامه نماز بصورت برهنه، اجماع وجود دارد. بلکه مشهور معتقد است که در این صورت باید مکلف بصورت عریان نماز را اقامه کند. بنابر این چون اجماع بر جواز اقامه نماز بصورت برهنه وجود دارد، مرحوم شهید قائل به افضلیت اقامه نماز با ساتر نجس شد و اگر این اجماع وجود نداشت، اقامه نماز با ساتر را واجب می‌دانست. [۳]


پر واضح است اختیار در مورد نماز گزاری که اضطرار به پوشیدن لباس نجس داشته باشد، معنا ندارد و چنین شخصی حتما لباس را در هنگام اقامه نماز استفاده می‌کند. اعم از این که آن لباس طاهر یا نجس باشد.

اقامه کامل نماز یعنی اقامه نماز با تمام افعال. یعنی قیام، رکوع و سجود بصورت کامل انجام شود.

با بررسی‌های انجام شده، دریافت می‌شود که برای هر دو طرف، روایت وجود دارد.

۵

تطبیق لزوم یکبار تطهیر ثوب مربیه ولد

﴿ ويجب غَسله كلّ يومٍ مرّةً ﴾ (این نکته در مورد نجاست ثوب مربیه صبی باقی ماند. واجب است که مربیه در شبانه روز یکبار لباس را بشوید و تطهیر نماید) وينبغي كونها (مرّة) آخر النهار (آخر النهار در حدی که نماز ظهر و عصر قضا نشود) لتصلّي فيه أربع صلوات (اربع صلوات یعنی ظهر و عصر و مغرب و عشا. دو نماز را قبل از غروب و دو نماز را بعد از غروب، بصورت ادائی انجام می‌دهد.) متقاربة بطهارةٍ أو نجاسةٍ خفيفة (بطهارة مربوط به جایی می‌شود که در این فرصت بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا، لباس او نجس نشود. خفیفة مربوط به جایی می‌شود که حتی اگر در فرصت بین آن نماز‌ها، لباس او نجس شود، نجاست خفیف و جزئی است).

۶

تطبیق مورد چهارم از موارد معفو عنه: تعذر از طهارت

﴿ و ﴾ كذا عُفي (مورد چهارم از موارد معفو عنه) ﴿ عمّا يُتعذّر إزالته (عفو شده از نجاستی که متعذر است، ازاله آن نجاست. به عبارت دیگر، نمی‌توان آن نجس را ازاله نمود)، فيُصلّي فيه للضرورة ﴾ (پس مجاز است که مصلی در چنین لباسی نماز را اقامه کند. به جهت ضرورت. البته طبیعتا این مورد در صورتی معفو است که مصلی لباس دیگری ندارد.) ولا يتعيّن عليه الصلاة عارياً، خلافاً للمشهور (خلافاً للمشهور یعنی مشهور معتقد است که متعین آن است که چنین شخصی بصورت برهنه نماز را اقامه کند).

﴿ والأقرب تخيير المختار ﴾ (مرحوم شهید می‌فرماید: شخص مختار یعنی شخصی که می‌تواند با لباس نجس یا بصورت برهنه نماز را اقامه کند) وهو (و هو تفسیر المختار است) الذي لا يضطرّ إلى لبسه (اضطرار به پوشیدن این لباس نجس ندارد) لبردٍ وغيره (بخاطر سرما و غیر سرما. پس مضطر کنار گذاشته می‌شود. شخص غیر مضطر مختار است) ﴿ بينه ﴾ أي بين أن يُصلّي فيه صلاةً تامّة الأفعال (بین این که در همین لباس نجس نماز را اقامه کند اما نماز را تامة الافعال بازی کردیم. تامة الافعال یعنی قیام، رکوع و سجود سر جای خود انجام شود) ﴿ وبين الصلاة عارياً (و بین این که نماز را برهنه اقامه کند. البته هنگامی که برهنه نماز را اقامه کند)، فيومئ للركوع والسجود ﴾ (ایماء، اشاره کند برای رکوع و سجود. به عبارت دیگر، برای رکوع و سجود تنها سر خود را خم کند. برای رکوع کمتر سر را خم کند و برای سجده بیشتر آن را خم کند) كغيره من العُراة (ضمیر کغیره به شخص برهنه بازگشت دارد. مثل غیر این برهنه از دیگر برهنه‌ها) قائماً مع أمن المُطّلع، وجالساً مع عدمه. (المطلع یعنی بیننده و کسی که او را ببیند. اگر ایمن است از مطلع و کسی او را نمی‌بیند، لازم است که نماز را ایستاده اقامه کند اما اگر از مطلع ایمن نیست و فرد دیگر او را می‌بیند، لازم است که نشسته نماز را اقامه کند) والأفضل الصلاة فيه مراعاةً للتماميّة (افضل آن است که در همان لباس نجس نماز را اقمه کند. زیرا در صورتی که نماز را همین لباس نجس اقامه کند، نماز را بصورت کامل اقامه کرده است) وتقديماً لفوات الوصف على فوات أصل الستر (امر دائر است بین این که اصل ساتر حفظ شود، هرچند که وصف آن از بین برود؛ و بین این که اصل ستر از بین برود. مرحوم شهید می‌فرماید: اصل ستر مهم‌تر از وصف ستر است. لذا فوات وصف مقدم بر فوات اصل ستر است. شخصی از مرحوم شهید می‌پرسد با وجود این دلایل چرا اقامه نماز با لباس را فرمودید افضل و نفرمودید واجب؟ در پاسخ به این سوال می‌فرماید:)، ولولا الإجماع على جواز الصلاة فيه عارياً (اگر اجماع بر جواز نماز در این فرض از مسئله بصورت برهنه وجود نداشت) ـ بل الشهرة بتعيّنه ـ (بلکه مشهور نمی‌فرماید که جایز است بلکه می‌فرماید تعیّن دارد و حتما باید نماز را در این فرض بصورت برهنه اقامه کند. بنابر این، اگر چنین اجماعی وجود نداشت) لكان القول بتعيّن الصلاة فيه (در لباس نجس) متوجّهاً (قول به تعیّن نماز در لباس نجس، وجیه و صحیح بود).

أمّا المضطر (تمام سخنان فوق در مورد شخص غیر مضطر بود. اما فردی که مضطر است) إلى لبسه (مثل جایی که یخبندان است) فلا شبهة في وجوب صلاته فيه (شبهه‌ای نیست که شخص مضطر واجب است نماز را در لباس نجس اقامه کند[۱]).


چنانچه در توضیحات بیان شد، هم برای صورت اقامه نماز با ساتر نجس و هم برای صورت اقامه نماز بصورت برهنه، روایت وجود دارد. در این قسمت، روایات این دو صورت ذکر می‌شود.

در یک روایت چنین نقل شده است: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ أَجْنَبَ فِي ثَوْبِهِ وَ لَيْسَ مَعَهُ ثَوْبٌ غَيْرُهُ قَالَ يُصَلِّي فِيهِ -طبیعتا این سوال مربوط به جایی می‌شود که شخص نمی‌تواند لباس خود را تطهیر کند. با این بیان فرض ضرورت ساخته می‌شود- فَإِذَا وَجَدَ اَلْمَاءَ غَسَلَهُ - این عبارت ناظر بر این است که تا پیش از آن آب پیدا نکرده است-

در این روایت هیچ سخنی از نماز بصورت عریان بیان نشده است.

در روایاتی بیان شده است که شخص مصلی بصورت عریان نماز را اقامه کند. در برخی بیان شده است که بصورت نشسته نماز را اقامه کند و در برخی بیان شده است که بصورت ایستاده نماز را اقامه کند.

در یک روایت چنین بیان شده است:... يُصَلِّي عُرْيَاناً قَاعِداً يُومِئُ إِيمَاءً.

در روایت دیگر چنین بیان شده است:... يُصَلِّي عُرْيَاناً قَائِماً يُومِئُ إِيمَاءً.

فقها برای جمع میان این روایات، چنین فرموده‌اند: روایتی که امر به اقامه نماز بصورت نشسته می‌کند، مربوط به جایی است که بیننده وجود دارد. اما روایتی که امر به اقامه نماز بصورت ایستاده می‌کند، مربوط به صورتی است که بیننده وجود ندارد.

۷

شرط دوم و سوم در ساتر

شرط دوم ساتر: غصبی نبودن

شروط دوم در ساتر نماز آن است که غصبی نباشد. اگر مکلفی با لباس غصبی نماز بخواند، نمازش باطل است. باید توجه داشت که غصب تنها به دزدی نیست. بلکه ندادن خمس، ندادن ارث دیگر ورّاث موجب پیدایش غصب در مال افراد می‌شود.

همچنین باید توجه داشت که لباس غصبی، با علم به غصب موجب بطلان نماز می‌شود اما اگر کسی با لباس غصبی نماز را اقامه کرد اما علم به غصب نداشت، نماز‌های او صحیح است.

شرط سوم ساتر: نبودن اجزاء حیوان حرام گوشت

ساتر نباید از اجزاء حیوان حرام گوشت باشد. مثلا از پوست، پشم، مو، کرک حیوان حرام گوشت، نباشد. حتی اگر حیوان حرام گوشت، ذبح شرعی شده باشد و پوست آن پاک باشد. تنها سگ و خوک هستند که با ذبح شرعی پاک نمی‌شوند اما سایر حیوانات را اگر بصورت شرعی ذبح کنند، هرچند که گوشت آن‌ها همچنان حرام می‌باشد اما پوست آن‌ها پاک می‌شود. لذا پوست حیوان حرام گوشتی که بصورت شرعی ذبح شده باشد، پاک است اما نمی‌توان با آن نماز خوان.

البته دو مورد استثنا است.

۱) خز: خز حیوان دریاییِ چهار پا است که شبیه روباه می‌باشد که از آب صید می‌شود و همچون ماهی تزکیه می‌شود. تذکیه ماهی اینگونه است که آن را از آب می‌گیرند و اگر بیرون آب جان دهد، کافی است. خز نیز اگر بیرون آب، جان دهد کافی است. البته برای استفاده این حیوان نیاز به تذکیه داریم اما برای استفاده از کرک او، نیاز به تذکیه نداریم. چون خز همانند حیوانات دیگر است. اگر در دریا جان داد و او را از آب خارج کردیم و از موی آن استفاده کردیم و لباس ایجاد کردیم، کرک آن پاک است. چون اجزائی از میته نجس است که تحله الحیاة باشد. اما مو پاک است.

۲) سنجاب. در صورتی که سنجاب تذکیه شده باشد می‌توان از پوست او استفاده کرد. زیرا این حیوان، دارای خون جهنده است و بدونه تذکیه، پوستش قابل استفاده نیست.

مرحوم مصنف در کتاب ذکری فرموده: مشهور در بین تجار و مسافرین آن است که سنجاب قابل تذکیه نیست. اما این سخن اشتباه است. بلکه قابل تذکیه است و مسلمین آن را خرید و فروش می‌کنند و از پوستش استفاده می‌کنند. تصرف مسلمین هم حمل بر غالب اعمال آن‌ها که صحیح است می‌کنیم.

۸

تطبیق شرط دوم و سوم در ساتر

﴿ ويجب كونه ﴾ أي الساتر ﴿ غير مغصوبٍ ﴾ (واجب است که ساتر غیر مغصوب باشد) مع العلم بالغصب (البته به شرطی که علم به غصب داشته باشد).

﴿ وغير جلدٍ (پوست) وصوفٍ (پشم) وشَعرٍ (مو) ﴾ ووَبرٍ (کُرک) ﴿ من غير المأكول (باید غیر این‌ها از غیر مأکول باشد)، إلّا الخزّ ﴾ (خز چیست؟) وهو دابّةٌ (جنبنده‌ای که) ذات أربع (چهار پا است) تُصاد من الماء (از آب صید می‌شود)، ذكاتها كذكاة السمك (تذکیه او همانند تذکیه ماهی است. یعنی صرف این که بیرون آب جان دهد برای تذکیه‌اش کافی است)، وهي (ذکاة) معتبرةٌ في جلده لا وَبَره (این نکته را به این دلیل بیان می‌کند که وبر از میته خز هم اشکال ندارد. زیرا کرک نیاز به تذکیه ندارد و اساسا میته محسوب نمی‌شود) إجماعاً ﴿ والسَّنْجاب ﴾ مع تذكيته لأنّه ذو نفس (چون خون جهنده دارد باید حتما تذکیه شود تا پاک محسوب شود). قال المصنّف في الذكرى: وقد اشتهر بين التجّار والمسافرين أنّه غير مذكّى (بین تجار و مسافرین مشهور است که سنجاب قابل تذکیه نیست)، ولا عبرة بذلك (این سخن صحیحی نیست و نباید بدان توجه نمود. چرا؟)، حملاً لتصرّف المسلمين على ما هو الأغلب (تصرف مسلمین را باید حمل بر اغلب کنیم. اغلب یعنی اغلب کارهای مسلمین که صحیح است).

في كتبه كلّها (١).

﴿ ويجب غَسله كلّ يومٍ مرّةً وينبغي كونها آخر النهار لتصلّي فيه أربع صلوات متقاربة بطهارةٍ أو نجاسةٍ خفيفة.

﴿ و كذا عُفي ﴿ عمّا يُتعذّر إزالته ، فيُصلّي فيه للضرورة ولا يتعيّن عليه الصلاة عارياً ، خلافاً للمشهور.

﴿ والأقرب تخيير المختار وهو الذي لا يضطرّ إلى لبسه لبردٍ وغيره ﴿ بينه أي بين أن يُصلّي فيه صلاةً تامّة الأفعال ﴿ وبين الصلاة عارياً ، فيومئ للركوع والسجود كغيره من العُراة قائماً مع أمن المُطّلع ، وجالساً مع عدمه. والأفضل الصلاة فيه مراعاةً للتماميّة وتقديماً لفوات الوصف على فوات أصل الستر ، ولولا الإجماع على جواز الصلاة فيه عارياً ـ بل الشهرة بتعيّنه ـ لكان القول بتعيّن الصلاة فيه متوجّهاً.

أمّا المضطر إلى لبسه فلا شبهة في وجوب صلاته فيه.

﴿ ويجب كونه أي الساتر ﴿ غير مغصوبٍ مع العلم بالغصب.

﴿ وغير جلدٍ وصوفٍ وشَعرٍ ووَبرٍ ﴿ من غير المأكول ، إلّا الخزّ (٢) وهو دابّةٌ ذات أربع تُصاد من الماء ، ذكاتها كذكاة السمك ، وهي معتبرةٌ في جلده لا وَبَره إجماعاً ﴿ والسَّنْجاب مع تذكيته لأنّه ذو نفس. قال المصنّف في الذكرى : وقد اشتهر بين التجّار والمسافرين أنّه غير مذكّى ، ولا عبرة بذلك ، حملاً لتصرّف

____________________

(١) الدروس ١ : ١٢٦ ـ ١٢٧ ، والبيان : ٩٥ ، والذكرى ١ : ١٣٩.

(٢) وكأ نّه اليوم مجهولةٌ أو مغيّرة الاسم أو موهومةٌ ، وقد كانت في مبدأ الإسلام إلى وسطه كثيرة جدّاً. (هامش ر).

المسلمين على ما هو الأغلب (١).

﴿ وغير ميتةٍ فيما يقبل الحياة كالجلد. أمّا ما لا يقبلها ـ كالشعر والصوف ـ فتصحّ الصلاة فيه من ميّتٍ إذا أخذه جزّاً ، أو غَسَل موضَع الاتّصال.

﴿ وغيرَ الحرير المحض أو الممتزج على وجهٍ يستهلك الخليط لقلّته ﴿ للرجل والخنثى واُستثني منه ما لا يتمّ الصلاة فيه ، كالتِكّة (٢) والقَلَنْسُوَة وما يُجعل منه في أطراف الثوب ونحوها ممّا لا يزيد عن أربع أصابع مضمومة. أمّا الافتراش له فلا يُعدّ لُبساً كالتدثّر به والتوسّد والركوب عليه.

﴿ ويسقط ستر الرأس وهو الرقبة فما فوقها ﴿ عن الأمة المحضة التي لم ينعتق منها شيء وإن كانت مدبّرة أو مكاتبةً مشروطة أو مطلقةً لم تؤدّ شيئاً أو اُمّ ولدٍ ، ولو انعتق منها شيءٌ فكالحرّة ﴿ والصبيّة التي لم تبلغ ، فتصحّ صلاتُها تمريناً مكشوفة الرأس.

﴿ ولا تجوز الصلاة في ما يستر ظهر القدم إلّا مع الساق بحيث يُغطّي شيئاً منه فوق المَفْصِل على المشهور. ومستند المنع (٣) ضعيف جدّاً والقول بالجواز قويٌّ متين.

﴿ وتستحبّ : الصلاةُ ﴿ في النعل ﴿ العربيّة للتأسّي (٤).

____________________

(١) الذكرى ٣ : ٣٨.

(٢) رباط السراويل.

(٣) قال قدس‌سره في المسالك (١ : ١٦٥) : واستندوا في ذلك إلى فعل النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله والصحابة والتابعين والأئمّة الصالحين ، فإنّهم لم يصلّوا في هذا النوع ولا نقله عنهم ناقل.

(٤) راجع الوسائل ٣ : ٣٠٨ ، الباب ٣٧ من أبواب لباس المصلّي. وليس في أحاديث الباب التقييد بالعربيّة.