درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۶۷: علامت اهل عراق

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

علامت اهل عراق در تعیین قبله

بحث دیگری که در مسئله قبله، مطرح می‌شود؛ این است که اگر فردی که دور از مکه و کعبه است، بخواهد قبله را تشخیص دهد، دو حالت دارد.

۱) علم و یقین به جهت قبله پیدا می‌کند. ممکن است که پیدایش علم ناشی از محراب معصوم باشد. یعنی در تاریخ ثبت شده باشد که معصوم عليه‌السلام به سمت خاصی نماز می‌خواندند. در برخی از مکان‌ها مثل مسجد کوفه و مسجد النبی می‌توان محراب امیر المؤمنین عليه‌السلام و پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را پیدا کرد. یا ناشی از علم نجوم، می‌باشد. در این صورت لازم است که بر اساس علمی که دارد عمل نماید.

۲) علم به جهت قبله ندارد و راهی ندارد که به جهت قبله علم پیدا کند. مرحوم شهید می‌فرماید: در این صورت لازم است به علاماتی که برای جهت قبله نصب شده است، اعتماد کند. این علامات گاهاً در روایات مورد تصریح قرار گرفته‌اند و گاهی علاماتی هستند که در روایات بیان نشده‌اند اما فقها آن‌ها را استنباط نموده‌اند. بنابر این، هرچند که این علامات موجب پیدایش علم به جهت قبله نیست اما به صرف این که ظن آور هستند، موجب پیروی از آن‌ها هستند.

سوال: علامات چه مواردی هستند؟

پاسخ: مرحوم شهید در ادامه علامت افراد مختلف در کشور‌های مختلف را بیان می‌فرماید. مثلا می‌فرماید: علامت افرادی که در کشور عراق هستند؛ چیست.

از توضیح و تطبیق سه صفحه‌ای که در ادامه بیان می‌شود، چشم پوشی می‌کنیم و تنها چند سطر نخست را بیان خواهیم نمود.

علامت اهل عراق:

برای تبیین این موضوع، لازم است پیش از بیان اصل مطلب، نکاتی مطرح شود.

نکته نخست: در جلسات گذشته بیان شد که عرض جغرافیایی یعنی فاصله هر مکان نسبت به خط استوا است. طول جغرافیایی یعنی فاصله هر مکان نسبت به نصف النهار مبدأ.

نکته دوم: ستاره‌ای به نام ستاره جدی وجود دارد. این ستاره، ستاره‌ای پر نور و در سمت قطب شمال قرار گرفته است و در هر شبانه روز، یک دور کامل همانند یک دایره می‌زند. یعنی از مکانی که قرار دارد در هر شبانه روز، حرکت می‌کند و دوباره به مکان خود، باز می‌گردد.

این ستاره جدی همراه دو ستاره دو برادران می‌باشد.

نکته سوم: اگر دایره‌ای به عنوان کره زمین را در نظر بگیریم، یک قطب شمال و یک قطب جنوب وجود خواهد داشت. سمت قطب شمال، یک دایره دیگر را فرض کنیم. این دایره را مدار ستاره جدی می‌نامیم. یعنی ستاره جدی در هر شبانه روز این دایره را طی می‌کند. یک مکان مربوط به این است که جدی در غایت انخفاض (پستی - زوال) به سر می‌برد و یک مکان مربوط به این است که جدی در غایت ارتفاع به سر می‌برد. یعنی در واقع، هنگامی که جدی به مکانی برسد که نزدیکترین مکان به قطب شمال باشد، را غایت انخفاض می‌نامیم و هنگامی که به مکانی برسد که دورترین مکان به قطب شمال باشد، را غایت ارتفاع می‌نامیم.

هر مکانی که مکلف ایستاده و مکلف در صدد تعین جهت قبله است، نصف النهاری دارد. اگر آن نصف النهار را ادامه دهیم؛ غایت انخفاض و ارتفاع ستاره جدی مشخص می‌شود. به بیان دیگر، در صورتی که خطی که کره زمین را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می‌کند را ادامه دهیم، دو محلی که ستاره جدی در ادامه این خط را قطع می‌کند، نزدیک‌ترین را غایت انخفاض و دورترین را غایت ارتفاع می‌نامیم.

بنابر این، ستاره جدی در هنگام چرخش خودش گاهی در حالت ارتفاع قرار می‌گیرد و گاهی در حالت انخفاض قرار می‌گیرد. غایت ارتفاعش زمانی است که محل تقاطع دایره نصف النهار آن محلی که مکلف در آن حضور دارد، و دایره مدار خود آن ستاره در طرف بالا برسد. در طرف پایین، غایت انخفاض می‌شود.

با توجه به این سه مقدمه، مرحوم شهید می‌فرماید: دو علامت برای اهل عراق ذکر می‌شود.

علامت اول برای اهل عراق: مرحوم شهید می‌فرماید: این علامت برای اهل عراق و برای بعضی از افرادی است که اهل خراسان هستند. مراد از بعض خراسان، شهر‌های شمال غرب ایران است. قسمت‌هایی که طول جغرافیایی آن‌ها با طول جغرافیایی عراق، تقریبا یکی است.

هنگامی که به نقشه توجه شود، متوجه می‌شویم که برخی از قسمت‌های ایران با عراق، در طول جغرافیایی تقریبا یکی هستند.

علامت اول این است که هرگاه شخص، در عراق به گونه بایستد که سمت راست او، مغرب و سمت چپ او، مشرق شود. یعنی شمال پشت سر قرار گیرد و جنوب رو بروی آن شخص باشد. آن سمت، قبله او می‌شود.

باید دید که آفتاب از کدام سمت طلوع و در کدام سمت غروب می‌کند. سپس به گونه‌ای بایستد که سمت چپ، مشرق قرار گیرد و سمت راست، مغرب واقع شود. در این هنگام آن شخص رو به قبله قرار گرفته است.

سوال: چرا اگر به این گونه بایستد، رو به قبله قرار گرفته است؟

پاسخ: چون تقریبا مکه با بسیاری از مناطق عراق از جهت طول جغرافیایی، یکی هستند. یعنی فاصله عراق با نصف النهار مبدأ با مکه یکی است. طبعا چون عراق سمت شمال عربستان قرار گرفته است، هنگامی که بخواهیم طول جغرافیایی را بسنجیم، نسبت به نصف النهار مبدأ که موازی شمال و جنوب است. (خط نصف النهار مبدأ شمال و جنوب را به یکدیگر متصل می‌کند.) با توجه به این که عراق، شمال عربستان قرار گرفته است اگر بخواهیم از عراق یک خط به مکه بکشیم، این خط با خط نصف النهار، دو خط موازی می‌شوند. بنابر این اگر مرحوم شهید می‌فرمود: هر مکانی در کره زمین که در شمال مکه قرار بگیرد و طول جغرافیایی آن با طول جغرافیایی مکه یکی باشد، این علامت برای آن محسوب می‌شود. چون هنگامی که طول جغرافیایی یکی باشد، هنگامی که شخص به شمال پشت کند، سمت راستش غرب و سمت چپش غرب قرار می‌گیرد و در واقع رو به جنوب قرار می‌گیرد. طبیعتاً در صورتی که طول جغرافیایی مکانش با طول جغرافیایی مکه، یکی باشد در این صورت رو به قبله قرار می‌گیرد.

البته این که مرحوم شهید می‌فرماید: عراق و برخی از مناطق ایران، هنگامی که در نقشه می‌نگریم متوجه می‌شویم که این علامت به تمام شهر‌های عراق، مربوط نمی‌شود. چون طول جغرافیایی شرق تا غرب عراق متفاوت است و نیازمند تمایل است. اما ملاک در این علامت آن است که طول جغرافیایی آن مکان با طول جغرافیایی مکه، یکی باشد. خواه در عراق یا کشور دیگری باشد.

علامت دوم برای اهل عراق: با توجه به نکته‌ای که در مورد ستاره جدی بیان شد؛ مرحوم شهید می‌فرماید: علامت دوم آن است که ستاره جدی را در زمانی که در حالت غایت ارتفاع یا حالت انخفاض قرار دارد، اگر به گونه‌ای باشد که پشت شانه راست او قرار گیرد، رو به جنوب بوده و هنگامی که شخص در عراق رو به جنوب باشد، طبیعتا رو به قبله می‌باشد.

بدیهی است که علامت اول مربوط به طول روز است که شخص می‌تواند با توجه به طلوع و غروب خورشید، شرق و غرب را نشان کند. اما علامت دوم، مربوط به شب می‌باشد.

این دو علامت به گونه‌ای بیانگر آن است که در عراق هرگاه اشخاص رو به جنوب قرار گیرند، رو به قبله می‌باشند و راه این که بدانند چه هنگام رو به جنوب می‌باشند با توجه به دو علامت ذکر شده است.

۴

تطبیق علامت اهل عراق در تعیین قبله

ثمّ إن علِمَ البعيد (اگر شخصی که دور از شهر مکه قرار دارد، بداند) بالجهة (جهت قبله را) بمحراب معصومٍ (از طریق محراب معصوم مثل محراب مسجد النبی و محراب مسجد کوفه) أو اعتبار رصديٍّ (رصدی یعنی اهل رصد و ستاره شناسان. یا از طریق قواعد ستاره شناسان توانست جهت قبله را علم پیدا کند. مطابق علم عمل می‌کند)، وإلّا (اگر علم پیدا نکرد) عوَّل (تکیه کند) على العلامات المنصوبة لمعرفتها (علاماتی که نصب شده برای معرفت جهت قبله از آن‌ها استفاده کند، هرچند که آن علامات علم آور نباشند) نصّاً (یا علاماتی که در روایات بیان شده است) أو استنباطاً (یا در روایات بیان نشده است اما فقیه آن‌ها را استنباط کرده است. پیش از بیان علامت اهل عراق سه نکته توضیح داده شد).

﴿ وعلامة ﴾ أهل ﴿ العراق (علامت اهل عراق) ومن في سمتهم ﴾ (هر کسی که در سمت عراق باشد.) كبعض أهل خراسان (مناطق شمال غربی ایران که طول جغرافیایی آن مناطق با عراق یکی می‌باشد) ممّن يقاربهم في طول بلدهم (از کسانی که نزدیک است با اهل عراق در طول جغرافیایی. به عبارت دیگر، طول جغرافیایی آن منطقه با طول جغرافیایی عراق یکی است.) ﴿ جَعلُ المغرب على الأيمن والمشرق على الأيسر (هرگاه شخص در عراق به گونه‌ای بایستد که غرب سمت راست و شرق سمت چپ باشد، رو به قبله قرار می‌گیرد) والجَدي ﴾ (الجدی عطف به المغرب می‌شود. یعنی علامة أهل العراق جعل الجدی. این که ستاره جدی را قرار دهیم) حال غاية ارتفاعه أو انخفاضه (در حالت غایت ارتفاع یا انخفاض ستاره جدی. حالت غایت ارتفاع یا انخفاض این خاصیت را دارد؛ مکانی که شخص ایستاده، حالت غایت ارتفاع ستاره جدی نسبت به آن شخص، غایت ارتفاع و انخفاض را که به یکدیگر وصل کنیم، خطی می‌شود که اگر خط نصف النهار مکان شخص را ادامه دهیم به آن خط تلاقی می‌کند. چون حالت ارتفاع و انخفاض زمانی می‌شود که ستاره جدی نزدیک‌ترین یا دور‌ترین نقطه به قطب شمال را دارد و این خط موازی با آن خط نصف النهار مکان مکلف می‌شود. بنابر این، ستاره جدی را در حالت ارتفاع یا انخفاض قرار دهیم) ﴿ خَلْفَ المنكب الأيمن ﴾ (پشت شانه راست. زمانی که آن ستاره پشت شانه راست قرار گیرد در حقیقت پشت به شمال قرار می‌گیرد و به جهت این که طول جغرافیایی مکه مقدار کمی کمتر از اهل عراق است، باید پشت شانه راست قرار گیرد).

۵

دلایل حذف علامات تعیین قبله

در ادامه مرحوم شهید ثانی، اشکالاتی را نسبت به دو علامت مذکور بیان می‌کند.

به سه دلیل ۳ صفحه آتی، حذف می‌کنیم.

دلیل اول: مرحوم شهید در این صفحات علائمی برای تشخیص قبله برای اهل عراق، شام و... ذکر کرده که فی حد نفسه اهمیت چندانی ندارد.

دلیل دوم: هرچند تفهیم این مطالب مفید است اما به جهت نیاز به مقدمات زیاد در علم نجوم، فهم و تفهیم این مطالب مشکل است و از سویی بدون دانستن آن مقدمات قابل تفهیم نیست.

دلیل سوم: فرمایش شهید اول، مورد اشکال شهید ثانی قرار گرفته است. بنابر این باید به گونه‌ای این مطالب تبیین و تفهیم شود که بتوان بین شهیدین داوری کرد.

به دلایل مذکور تا نیمه صفحه ۱۶۲ (﴿ و ﴾ يجوز أن ﴿ يُعوَّل على قبلة البلد ﴾) حذف می‌شود.

يوجب اتّساع جهة محاذاته؛ لأنّ ذلك لا يقتضي استقبال العين؛ إذ لو اُخرجت خطوطٌ متوازيةٌ من مواقف البعيد المتباعدة المتّفقة الجهة على وجهٍ يزيد على جرم الكعبة لم تتّصل الخطوط أجمع بالكعبة ضرورةً ، وإلّا لخرجت عن كونها متوازية.

وبهذا يظهر الفرق بين العين والجهة ، ويترتّب عليه بطلان صلاة بعض الصفّ المستطيل زيادةً عن قدر الكعبة لو اعتُبر مقابلة العين.

والقول بأنّ البعيد فرضه الجهة أصحّ القولين في المسألة ، خلافاً للأكثر (١) حيث جعلوا المعتبر للخارج عن الحرم استقباله ، استناداً إلى روايات ضعيفة (٢).

ثمّ إن علِمَ البعيد بالجهة بمحراب معصومٍ أو اعتبار رصديٍّ ، وإلّا عوَّل على العلامات المنصوبة لمعرفتها نصّاً أو استنباطاً.

﴿ وعلامة أهل ﴿ العراق ومن في سمتهم كبعض أهل خراسان ممّن يقاربهم في طول بلدهم ﴿ جَعلُ المغرب على الأيمن والمشرق على الأيسر والجَدي (٣) حال غاية ارتفاعه أو انخفاضه ﴿ خَلْفَ المنكب الأيمن .

____________________

(١) كالشيخين في المقنعة : ٩٥ ، والنهاية : ٦٣ ، وسلّار في المراسم : ٦٠ ، وابن البرّاج في المهذّب ١ : ٨٤ ، وابن حمزة في الوسيلة : ٨٥.

(٢) راجع الوسائل ٣ : ٢٢٠ ، الباب ٣ من أبواب القبلة ، الحديث ١ و ٢ ، والصفحة ٢٢١ ، الباب ٤ من الأبواب ، الحديث ١ و ٢ ، اُنظر المناهج السويّة : ٢٦.

(٣) المشهور بين أهل اللغة أنّه مكبَّر ، وقد يصغّر ليتميّز عن البرج ، وهو نجمٌ مضيءٌ معروف يدور مع الفرقدين حول القطب الشمالي كلّ يوم وليلة دورة كاملة ، وغاية ارتفاعه أن يكون على جهة السماء والفرقدان إلى الأرض ، وغاية انخفاضه عكسه ، الحواشي للمحقّق الخوانساري : ١٧٤.