درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۶۰: مقدمات وقت نماز (۲)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

خلاصه مقدمات جلسه گذشته

در جلسه گذشته؛ مقدماتی برای فهم عبارتی که قرائت شد؛ بیان شد.

اکنون مقدماتی که در جلسه گذشته تبیین شد، بصورت خلاصه بیان می‌شود، پس از آن مقدماتی که باقی مانده توضیح داده می‌شود.

خط استوا: خطی است که کره زمین را به دو نیم کره شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند. به جهت این که قطب شمال و قطب جنوب، مکان مشخصی دارند، یک خط استوا بیشتر وجود ندارد.

نصف النهار: خطی است که باعث می‌شود کره زمین به دو نیم کره شرقی و غربی تقسیم شود. این خط به تعداد هر مکانی در روی کره زمین، متعدد می‌باشد. زیرا شرق و غرب مشخصی وجود ندارد. البته اگر بخواهیم بر اساس درجه محاسبه کنیم می‌توانیم ۳۶۰ نصف النهار ترسیم کنیم.

دایره معدل النهار: کل عالم را بصورت یک کره تصور کنیم که مرکز آن کره زمین باشد. خطی که اگر کوچک کوچک شود و روی خط استوا قرار می‌گیرد، دایره معدل النهار نامیده می‌شود.

دایره البروج: این دایره در کره عالم نصب می‌شود. این دایره مسیر سالانه خورشید را در ۱۲ برج به ما نمایش می‌دهد.

هر دایره‌ای که ترسیم می‌شود به ۳۶۰ قسمت مساوی تقسیم می‌شود که هر قسمت را درجه می‌نامند. هر درجه را به ۶۰ قسمت مساوی تقسیم می‌کنند که هر قسمت را دقیقه می‌نامند و هر دقیقه را به ۶۰ قسمت تقسیم می‌کنند که هر قسمت را ثانیه می‌نامند. این کار باعث تعیین دقیق عرض و طول جغرافیایی می‌شود.

مقدمه دیگر که بیان شد عبارت است از این که، خط استوا کره زمین را به دو نیم کره شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند. بالای خط استوا، خط دیگری دارد که دایره کوچک‌تر از دایره خط استوا را دارا است. بالای آن خط، خط دیگر و بالای آن، خط دیگر وجود دارد. هر یک از این خط‌ها را مدار می‌نامند. البته این مدار‌ها از خط استوا تا قطب شمال، ۹۰ است. از قطب شمال تا خط استوا نیز ۹۰ است. در نیم کره جنوبی نیز به همین شکل است. مجموعا ۳۶۰ درجه است.

عرض جغرافیایی: فاصله مکان (مکانی که میخواهیم عرض جغرافیایی آن را محاسبه کنیم) از خط استوا را عرض جغرافیایی می‌نامند. به عبارت دیگر باید بدانیم که چند درجه و چند دقیقه و چند ثانی، آن مکان از خط استوا فاصله دارد، به فاصله میان خط استوا تا آن مکان، عرض جغرافیایی می‌گویند. طبیعتا اگر روی مدار بخواهیم برویم ۹۰ درجه بیشتر نخواهد بود.

طول جغرافیایی: فاصله هر مکان به درجه و دقیقه و ثانیه از نصف النهار مبدأ. چنانچه بیان شد، با توجه به این که نصف النهار‌ها متعدد هستند، بصورت توافقی یک مکان را به عنوان نصف النهار مبدأ قرار داده شده است. طول جغرافیایی دارای شرقی و غربی است و ممکن است تا ۱۸۰ درجه پیش برود.

۴

مختصات حرکت ظاهری خورشید

مقدمه پنجم: مختصات حرکت ظاهری خورشید

دایره البروج، در دو نقطه دایره معدل النهار را قطع می‌کند.

۱) اول برج حَمَل (ابتدای فروردین = اول بهار)،

۲) اول برج میزان (اول مهر = اول پاییز).

این دو نقطه بر روی معدل النهار، منطبق بر خط استوا هستند. یعنی هنگامی که خورشید با دایره معدل النهار تلاقی می‌کند، به جهت این که اگر دایره معدل النهار کوچک شود، روی خط استوا قرار می‌گیرد، عمود بر زمین است. یعنی دقیقا در نقطه‌ای قرار دارد که موازی و منطبق بر خط استوا است.

از اول که بهار که روز به روز می‌گذرد، خورشید بر روی دائره البروج به سمت شمال میل پیدا می‌کند. برج حَمَل را می‌گذراند، برج ثور، برج جوزا را نیز می‌گذراند. همین طور که به سمت شمال می‌رود، از دایره معدل النهار فاصله می‌گیرد. یعنی مدار‌ها را بالا می‌رود تا آخر جوزا از ۹۰ مدار و ۹۰ درجه‌ای که تا قطب شمال وجود دارد، حدود ۲۳ و خورده‌ای از مدار‌ها را طی می‌کند. در آخر جوزا دیگر خورشید به سمت شمال میل پیدا نمی‌کند بلکه کم کم به معدل النهار نزدیک می‌شود. یعنی از اول حَمَل تا آخر جوزا، سمت و سو خورشید به سمت شمال است و پس از آن کم کم به سمت جنوب حرکت می‌کند. به دایره معدل النهار نزدیک می‌شود تا اول میزان، دوباره در آن جا دائره البروج با دایره معدل النهار، تلاقی می‌کنند. باز از معدل النهار فاصله می‌گیرد اما در این بار به سمت جنوب حرکت می‌کند. یعنی فاصله دایره البروج از دایره معدل النهار همینجور که خورشید حرکت می‌کند بعد از اتمام سنبله و اول میزان، به سمت نیم کره جنوبی می‌آید. یعنی فاصله خورشید از دایره البروج زیاد می‌شود اما به سمت جنوب و این تمایل و دور شدن از دایره معدل النهار، ادامه پیدا می‌کند تا ابتدا جَدی. به آن جا که رسید، دوباره خورشید روی دایره البروج به خط استوا نزدیک می‌شود. یعنی میل شمالی پیدا می‌کند و سمت شمال حرکت می‌کند و به خط استوا نزدیک می‌شود تا دوباره می‌رسد به آن نقطه تلاقی ابتدا سال. در این زمان است که سال تمام می‌شود.

نهایت فاصله‌ای که خورشید بعد از جوزا از روی خط دایره البروج از دایره معدل النهار در سمت نیم کره شمالی، پیدا می‌کند، میل اعظم شمالی می‌نامند.

نهایت فاصله‌ای که خورشید از دایره معدل النهار در سمت نیم کره جنوبی، پیدا می‌کند، میل اعظم جنوبی می‌نامند.

خورشید در یک سال، دوبار روی دایره معدل النهار قرار می‌گیرد. یعنی مدار خورشید با مدار معدل النهار یکی می‌شود. در حقیقت مدار صفر درجه پیدا می‌کند. در شش ماه اول سال، خورشید روی برج‌های نیم کره شمالی است. در شش ماه دوم سال، خورشید روی برج‌های نیم کره جنوبی است. هیچ گاه از مدار رأس السرطان، در شمالی تجاوز نمی‌کند و هیچ گاه از مدار رأس الجدی در قسمت جنوبی، تجاوز نمی‌کند. یعنی در همین محدوده می‌چرخد. به عبارت دیگر، خط استوا را در نظر بگیریم، ۲۳/۵ درجه به سمت بالا حرکت کنیم و ۲۳/۵ درجه به سمت پایین حرکت کنیم. در ۴۷ درجه‌ای که نصفش بالا خط استوا و نصفش پایین خط استوا است. (خط استوا مورد نظر نیست بلکه دایره معدل النهار که منطبق بر خط استوا است، در نظر ما است.) ۴۷ درجه از دایره معدل النهار که نصفش بالا و نصفش پایین است، خورشید در این قسمت می‌گردد و بالاتر یا پایین‌تر از این قسمت قرار نمی‌گیرد.

۵

تقسیم شهرها از جهت عرض جغرافیایی

مقدمه اصلی: تقسیم شهرها از جهت عرض جغرافیایی

شهر‌ها بر روی کره زمین از جهت عرض جغرافیایی (فاصله از خط استوا) به چهار قسمت تقسیم می‌شود.

۱) شهر‌هایی که روی خط استوا قرار دارند که عرض جغرافیایی این دسته از شهر‌ها صفر درجه هستند.

سوال: در چند روز از سال نقاط تلاقی دایره معدل النهار و دایره بروج خورشید روی این خط‌ها اتفاق می‌افتد؟

پاسخ: دو روز. در دو روز که نقاط تلاقی دایره معدل النهار و دایره البروج خورشید است، در این دو روز آفتاب در موقع اذان ظهر، دقیقا عمود بر این شهر‌ها است. چون آفتاب بر این شهر‌ها بصورت عمود می‌تابد، شاخص در این لحظه سایه ندارد.

تمام این مقدمات بیان شد که ثابت شود در اول حَمَل و اول میزان، همه مکان‌هایی که روی خط استوا هستند، سایه ندارند.

مورد نخست را مرحوم شهید در کتاب متذکر نشده است.

۲) برخی از شهر‌ها، عرض جغرافیایی آن‌ها کمتر از درجه فاصله میل اعظم آفتاب است. میل اعظم شمالی، ۲۳ درجه و ۳۰ دقیقه و ۱۷ ثانیه است. شهرهایی که عرض جغرافیاییشان کمتر از این مقدار است[۱]، در سال دو روز شاخص هیچ سایه ندارد. (اما آن دو روز اول حمل و اول میزان نیست، زیرا این دو روز مربوط به شهرهایی می‌شود که روی خط استوا هستند.) دو روزی که در این شهر‌ها، شاخص هیچ سایه ندارد عبارتند از زمانی که مدار آن شهر مورد نظر (مثلا مکه) با مدار خورشید در دایره البروج، یکی شود. اول حَمَل، دایره البروج روی مدار صفر درجه است اما هیمنجور که خورشید حمل را طی می‌کند و به آخر حمل می‌رسد، مثلا $\frac{۱}{۳} $ از ۲۳ درجه را طی کرده است. هنگامی که برج ثور را نیز طی کند، مقداری از ۲۳ درجه را طی می‌کند. نصف بیشتر جوزا را که طی کند به ۲۱/۵ درجه می‌رسد. هنگامی که خورشید به ۲۱/۵ درجه برسد، تمام شهرهایی که روی مدار ۲۱/۵ درجه هستند، خورشید بر آن‌ها عمود می‌تابد و شاخص دیگر سایه ندارد.

یکبار خورشید هنگامی که به سمت شمال حرکت می‌کند به مدار ۲۱/۵ درجه می‌رسد و یکبار هم پس از آن که میل اعظم را تمام کرد هنگامی که میل جنوبی پیدا می‌کند و رو به پایین حرکت می‌کند، اگر ۲ درجه به طرف پایین حرکت کند، باز به مدار ۲۱/۵ درجه می‌رسد.

هر مکانی که در محدوده قبل از رسیدن به میل اعظم شمالی (۲۳/۵ درجه) باشد؛ دوبار این اتفاق در آن جا محقق می‌شود. یعنی دو روز در سال، شاخص سایه ندارد.

۳) برخی از شهر‌ها، عرض جغرافیایی آن‌ها عین عرض جغرافیایی میل اعظم شمالی است. یعنی شهر‌هایی مثل شهر مدینه، عرض جغرافیاییشان روی مدار میل اعظم شمالی یعنی ۲۳/۵ درجه است.

این دسته از شهرها که عرض جغرافیاییشان به اندازه درجه میل اعظم شمالی یا جنوبی است، در سال ۱ روز شاخصشان سایه ندارد. زیرا خورشید زمانی که به میل اعظم خودش رسید، عمود بر آن مدار می‌شود. پس از آن به سمت پایین حرکت می‌کند و بازگشتی ندارد که دو بار بر آن مدار عمود شود.

۴) شهر‌هایی که عرض جغرافیایی آن‌ها بیش از میل اعظم است. یعنی بیش از ۲۳/۵ درجه است. مثل شهرهای ایران، عراق، سوریه، ترکیه، روسیه و.... در این شهر‌ها هیچ گاه خورشید بر آن‌ها عمود نمی‌شود. به عبارت دیگر، هیچ گاه نمی‌توان در ایران روزی را پیدا کرد که شاخص، سایه نداشته باشد.

توضیح: عرض جغرافیایی تهران، ۳۵ درجه است. میل اعظم شمالی ۲۴ درجه است. فاصله میان آن‌ها ۱۱ درجه است. زاویه خورشید در آن مداری که قرار دارد در میل اعظم شمالی یعنی رأس السرطان که اول تابستان است. مداری که خورشید در آن قرار دارد ۲۴ درجه است و مداری که تهران در آن قرار دارد ۳۵ درجه است. یعنی زاویه خورشید با آن شاخصی که در تهران نصب کردیم، ۱۱ درجه است. هنگامی که ۱۱ درجه است، هنگام ظهر یک سایه‌ای دارد. اما اگر اول حَمَل باشیم که مدار خورشید صفر درجه است و تهران ۳۵ درجه است، زاویه خورشید با تهران در اول فروردین، ۳۵ درجه است. هنگامی که ۳۵ درجه زاویه دارد، کمترین سایه شاخص متفاوت است با سایه‌ای که رأس السرطان دارد.


مثل مکه که عرض جغرافیایی آن ۲۱/۵ درجه است.

۶

خلاصه تقسیم شهر‌ها از جهت عرض جغرافیایی

آنچه که بیان شد به شرح ذیل است.

در کره زمین، چهار مکان وجود دارد.

۱) برخی روی خط استوا قرار گرفته‌اند،

۲) برخی بین مدار رأس السرطان و خط استوا (بین صفر و ۲۳/۵درجه است)،

۳) برخی روی خود مدار ۲۳/۵ درجه است،

۴) برخی بیشتر از مدار ۲۳/۵ درجه است.

شهر‌هایی که روی خط استوا هستند، در سال دو روز شاخصشان سایه ندارد. اول حمل و اول میزان دو روزی است که شاخص در این مکان‌ها سایه ندارد.

شهرهایی که بین مدار رأس السرطان و خط استوا هستند، در سال دو روز شاخصشان سایه ندارد اما زمانی که مدارشان با مدار خورشید منطبق شود.

شهرهایی که در روی رأس السرطان هستند، فقط یک روز شاخصشان سایه ندارد. روزی که خورشید به مدار ۲۳/۵ درجه برسد.

شهرهایی که بالاتر از مدار ۲۳/۵ درجه هستند، همیشه شاخصشان سایه دارد.

تمام مطالبی که بیان شد در نیم کره جنوبی هم جاری است.

۷

انواع سایه شاخص در وقت ظهر

بیان شد که وقت نماز ظهر، وقتی است که سایه‌ای که با طلوع آفتاب، برای آن شاخص از طرف مغرب پدید می‌آید که اول طلوع آفتاب بلند است. هرچه آفتاب بالا می‌آید، سایه کوچک‌تر می‌شود. هنگامی که خورشید به معدل النهار و وسط آسمان می‌رسد (خورشید به دایره معدل النهاری می‌رسد که منطبق بر این مکان است) هنگامی که خورشید به این مکان برسد، وقت نماز ظهر است. این که شاخص آیا سایه دارد یا سایه کمی دارد یا هیچ سایه‌ای ندارد، مورد بحث است.

مرحوم شهید می‌فرماید: گاهی سایه به کمترین مقدار خودش می‌رسد که از آن به بعد سایه زیاد می‌شود و گاهی هم منعدم می‌شود.

سوال: صورتی که کمترین مقدار می‌رسد، چه زمانی است؟

 پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: هرگاه عرض جغرافیایی آن مکان شاخص، با عرض جغرافیایی خورشید، متفاوت باشد (کمتر یا بیشتر باشد) سایه به صفر نمی‌رسد و سایه وجود خواهد داشت. در حقیقت هرگاه مدار مکان شاخص با مدار خورشید متفاوت باشد، سایه وجود خواهد داشت. اما اگر مدار شاخص با مدار میل خورشید یکی باشد، طبیعتا سایه پیدا نمی‌کند.

مرحوم شهید می‌فرماید: صورتی که سایه به کمترین مقدار خودش می‌رسد، جایی است که مدار شاخص با مدار خورشید یکی نباشد. صورتی که سایه به طور کلی منعدم می‌شود، جایی است که عرض جغرافیایی مکان شاخص به مقدار میل خورشید باشد (مدار شاخص با مدار خورشید یکی باشد) صفر می‌شود. این صورت در دو جا محقق می‌شود.

۱) عرض جغرافیایی مکان شاخص به مقدار میل اعظم خورشید باشد. یعنی همان ۲۳/۵ درجه باشد. در این فرض مکان شاخص با میل خورشید هم عرض می‌شود اما چون در میل اعظم خورشید است، در طول سال تنها یکبار این صورت محقق می‌شود. زمان این اتفاق در رأس السرطان در نیم کره شمالی است. طبیعتا برای مکان‌هایی که در میل اعظم جنوبی هستند، در رأس الجدی این اتفاق محقق می‌شود.

۲) عرض جغرافیایی از میل اعظم کمتر باشد. اما میل خورشید، هم مدار با آن مکان شود. در این صورت این اتفاق دوبار محقق می‌شود.

۸

تطبیق انواع سایه شاخص در وقت ظهر

فينتهي النقصان (در قبل بیان شد که فإنّ الشمس إذا طلعت وقع لكلّ شاخصٍ قائمٍ على سطح الأرض بحيث يكون عموداً على سطح الاُفق ظلُّ طويل. ظلّ طویل فاعل وقع است. واقع می‌شود ظل طویل، إلى جهة المغرب، ثمّ لا يزال ينقص؛ سایه مدام کم می‌شود، كلّما ارتفعت الشمس، هرچه خورشید بالا می‌رود؛ حتى تبلغ، خورشید؛ وسط السماء، وسط آسمان. نقصان به انتهای خودش می‌رسد. یعنی از آن کمتر نمی‌شود. چه زمانی این گونه می‌شود؟) إن كان عرضُ المكان المنصوب فيه المقياس (المكان المنصوب فيه المقياس یعنی مکانی که شاخص در آن نصب شده است. عرض آن مکان) مخالفاً لميل الشمس في المقدار (عرض جغرافیایی آن مکان با مداری که خورشید در آن مدار قرار دارد، مختلف باشد. همین که مدار‌ها مختلف باشند به صفر نمی‌رسد و نقصانش منتهی می‌شود. اما در جاهایی)، ويُعدم الظلّ أصلاً (به طور کامل سایه منعدم می‌شود) إن كان بقدره (ضمیر کان به عرض مکان و قدره به میل شمس بازگشت دارد. اگر عرض آن مکانی که شاخص در آن نصب شده به مقدار میل شمس باشد و مدارشان بر هم منطبق شود، سایه معدوم می‌شود. یعدم الظل، در کجا محقق می‌شود؟)، وذلك (انعدام ظل بطور کامل) في كلّ مكانٍ يكون عرضه (هر مکانی است که عرض آن مکان) مساوياً للميل الأعظم للشمس (در طول سال یکبار محقق می‌شود. مساوی میل اعظم باشد یعنی همان ۲۳/۵ درجه باشد) أو أنقص (یا زیر ۲۳/۵ درجه باشد. عرض جغرافیایی آن مکان کمتر از میل اعظم خورشید باشد.) عند ميلها بقدره (البته به شرطی که میل خورشید هم به مقدار همان مدار آن مکان باشد. یعنی اگر آن مکان روی مدار ۱۵ درجه است، مدار خورشید هم روی مدار ۱۵ درجه باشد) وموافقته له في الجهة (شمالی و جنوبی هم موافق باشند. هر دو شمالی یا جنوبی باشد).

لفظيّة بعد ذلك.

﴿ فللظهر من الوقت ﴿ زوال الشمس عن وسط السماء وميلها عن دائرة نصف النهار ﴿ المعلوم بزيد الظلّ أي زيادته ـ مصدران ل‍ ﴿ زاد الشيء ـ ﴿ بعد نقصه وذلك في الظلّ المبسوط ، وهو الحادث من المقاييس القائمة على سطح الاُفق؛ فإنّ الشمس إذا طلعت وقع لكلّ شاخصٍ قائمٍ على سطح الأرض بحيث يكون عموداً على سطح الاُفق ظلُّ طويل إلى جهة المغرب ، ثمّ لا يزال ينقص كلّما ارتفعت الشمس حتى تبلغ وسط السماء ، فينتهي النقصان إن كان عرضُ المكان المنصوب فيه المقياس مخالفاً لميل الشمس في المقدار ، ويُعدم الظلّ أصلاً إن كان بقدره ، وذلك في كلّ مكانٍ يكون عرضه مساوياً للميل الأعظم للشمس أو أنقص عند ميلها بقدره وموافقته له في الجهة.

ويتّفق في أطول أيّام السنة تقريباً في مدينة الرسول صلى‌الله‌عليه‌وآله وما قاربها في العرض ، وفي مكّة قبل الانتهاء بستّة وعشرين يوماً ، ثم يحدث ظلٌّ جنوبيٌّ إلى تمام الميل وبعده إلى ذلك المقدار ، ثمّ يُعدم يوماً آخر.

والضابط : أنّ ما كان عرضه زائداً على الميل الأعظم لا يُعدم الظلّ فيه أصلاً ، بل يبقى عند زوال الشمس منه بقيّة تختلف زيادةً ونقصاناً ببُعد الشمس من مسامتة رؤوس أهله وقربها. وما كان عرضه مساوياً للميل يُعدم فيه يوماً وهو أطول أيّام السنة. وما كان عرضه أنقص منه ـ كمكّة وصنعاء ـ يُعدم فيه يومين عند مسامتة الشمس لرؤوس أهله صاعدةً وهابطة ، كلّ ذلك مع موافقته له في الجهة ، كما مرّ.

أمّا الميل الجنوبي فلا يُعدم ظلّه من ذي العرض مطلقاً ، لا كما قاله المصنّف رحمه‌الله في الذكرى ـ تبعاً للعلّامة ـ : من كون ذلك بمكّة وصنعاء في أطول