یکی از مباحثی که در مسئله نماز میت مطرح است، آن است که اگر کسی بر میتی نماز میخواند و جنازه دیگری در وسط نماز، جلوی نمازگزار قرار دادند. در صورت بروز این مسئله حکم چیست؟
(برخی از فروضی که مرحوم شهید متذکر میشود، در شرایط عادی اگر تصور شود احساس میشود که این فرض خیلی فرض بعیدی است. چرا ایشان این فروض را مطرح فرموده است؟
هرچند که در شرایط عادی این فروض بعید به نظر میرسد؛ اما اگر شرایط خاصی باشد، این فروض خیلی محتمل است. مثل جایی که زلزله عظیمی رخ داده و تعداد زیادی از اشخاص از دنیا رفته باشند که در این صورت بروز چنین مسئلهای احتمال زیادی دارد.)
مرحوم شهید میفرماید: افضل آن است که نماز را بر میت اول تمام کند و نماز دیگری بر میت دوم اقامه کند. البته در فرضی که خوف بر جنازه دوم نباشد.
برخی از علما فرمودهاند: اگر نماز بر جنازه دوم، مستحب باشد (نه واجب). مثل این که میت دوم، بچه زیر شش سال باشد. در این صورت اختلاف وجه دارند. یعنی نماز بر میت اول واجب و نماز بر میت دوم مستحب است. در این صورت، برخی گفتهاند که تعیّن دار که نمازِ میت اول را تمام کنیم و پس از آن نمازی دیگر بر میت دوم اقامه کنیم. به عبارت دیگر به نظر این دسته از علما، اصلا نمیتوان نماز آن دو را یکی کرد. چون اختلاف وجه میان آن دو میت وجود دارد.
شهید ثانی میفرماید: این نظر درستی نیست. زیرا قصد وجه را در نماز میت لازم نمیدانیم. یعنی لازم نیست که نماز گزار بگوید این نماز یا واجب است یا مستحب.
مرحوم علامه و جماعتی فرمودهاند: نماز گزار در این صورت میتواند دو کار انجام دهد.
الف) نماز را قطع کند و نماز دیگری بر هر دو شروع کند.
ب) نماز اول را تکمیل کند و نماز دیگری بر میت دوم اقامه کند.
دلیل علامه و این جماعت روایت است. روایت عبارت است از این که: عليّ بن جعفر عن أخيه عليهالسلام: «في قوم كبّروا على جنازةٍ تكبيرةً أو تكبيرتين (جماعتی نماز را شروع کردهاند و یک تکبیر یا دو تکبیر گفتند) ووضعت معها اُخرى (سپس، میت دیگری را جلوی این قوم قرار دادند)، قال عليهالسلام (امام فرمودند که دو راه دارند): إن شاؤوا تركوا الاُولى حتّى يفرغوا من التكبيرة الأخيرة، وإن شاؤوا رفعوا الاُولى وأتمّوا التكبير على الأخيرة، كلّ ذلك لا بأس به» (هر یکی از این دو کار را انجام دهند اشکال ندارد.)
مرحوم علامه فرمود: میتواند نماز را قطع کند و رها کند و یک نماز را از اول بر هر دو اقامه کند و میتواند نماز اولی را تمام کند و یک نماز جداگانه از ابتدا برای میت دوم اقامه کند. این رأی از کجا روایت استنباط میشود؟ إن شاؤوا تركوا الاُولى حتّى يفرغوا من التكبيرة الأخيرة، وإن شاؤوا رفعوا الاُولى وأتمّوا التكبير على الأخيرة.
گویا مرحوم علامه و قائلین به این نظر که به این روایت استناد کردهاند، روایت را اینگونه معنا کردهاند: إن شاؤوا تركوا الاُولى (اگر میخواهند، نماز بر میت اول را رها کنند. که چه چیزی محقق شود؟) حتّى يفرغوا من التكبيرة الأخيرة (تا این که نماز جدیدی بر آنها اقامه کنند تا انتهای تکبیر بر جنازه دوم.)، وإن شاؤوا رفعوا الاُولى (اگر هم میخواهند نماز اول را تمام کنند و افراد میت اول را بردارند و بعد) وأتمّوا التكبير على الأخيرة (نماز دوم بر میت دوم بخوانند.)
مرحوم مصنف در کتاب الذکری سخنی دارد که در واقع جواب استدلال به این روایت محسوب میشود. یعنی معنایی که علامه و پیروانش از این روایت ارائه داده است را نپذیرفته و معنای دیگری برای روایت در نظر گرفته است.
شهید اول در کتاب الذکری فرموده: روایت در صدد بیان مدعای علامه نیست. بلکه ظاهر روایت آن است که ما بقی تکبیر که از جنازه اول باقی مانده، برای هر دو میت به حساب میآید. مثلا جنازه اول، دو تکبیرش تمام شده و الآن میخواهند تکبیر سوم را بگویند. در این جا، ما بقی تکبیراتی که از جنازه اول باقی مانده (سه تکبیر آخر) برای هر دو میت محسوب میشود. یعنی تکبیر سوم را که گفت به نیت هر دو میت میگوید. سپس، ذکر بعد از تکبیر اول را برای میت دوم میگوید (چون تکبیر اول، میت دوم محسوب میشود) و ذکر بعد از تکبیر سوم را برای میت اول میگوید. پس از آن تکبیر چهارم را بیان میکند و ذکر بعد از تکبیر دوم را برای میت دوم و ذکر بعد از تکبیر چهارم را برای جنازه اول میگوید. سپس تکبیر پنجم را میگوید. با بیان تکبیر پنجم، نماز میت اول تمام میشود. اما تکبیر سوم برای جنازه دوم محسوب میشود و آن را ادامه میدهد.
در واقع میفرماید: ما بقی تکبیر از جنازه اول، برای هر دو به حساب میآید و بعد از این که نماز میت اول تمام شد، نماز میت دوم را ادامه میدهد. روایت میفرماید: زمانی که سه تکبیر مشترک را تمام کردید إن شاؤوا تركوا الاُولى حتّى يفرغوا من التكبيرة الأخيرة. اگر خواستید جنازه اول را رها کنید و به آن دست نزنید تا تکبیر آخر جنازه دوم تمام شود. اگر هم خواستید میتوانید جنازه اول را بردارید، چون نماز او تمام شده است. وإن شاؤوا رفعوا الاُولى وأتمّوا التكبير على الأخيرة.
معنا بر اساس این سخن، روانتر است. گویی امام، این تصور را کردهاند که شخص این نکته را میداند که تکبیرهای باقی مانده از میت اول را باید بر هر دو میت انجام دهد و اذکار هر یک از دو میت را نیز باید بیان کند. سوال راوی این است، زمانی که تکبیرهای میت اول تمام شد اما هنوز تکبیرهایی برای جنازه دوم باقی مانده است، میت اول را باید چه کار کرد؟ امام در پاسخ این سوال میفرماید: اگر میخواهی او را رها کن تا از تکبیرات میت دوم فارغ شود و اگر هم میخواهی میتوانی میت اول را برداری.
این معنایی است که مصنف در کتاب الذکری بیان کرده است. گرچه این معنا با ظاهر معنا کردن روایت سازگار است اما دارای یک مشکل است. مشکلی که در این معنا وجود دارد آن است که باید فرض کرد که مأموم میدانسته باید چه کار کند. یعنی او میدانسته که باید تکبیرات باقی مانده را برای هر دو قرار دهد و سوال او این است که بعد از اتمام تکبیر بر میت اول و هنوز تکبیرهایی برای میت مانده، باید چه کار کرد. اما این فرض، خلاف ظاهر سوال سائل است. سوال سائل این است: في قوم كبّروا على جنازةٍ تكبيرةً أو تكبيرتين ووضعت معها اُخرى کیف یصنعون؟ ظاهر این سوال آن است که سائل اصلا نمیداند زمانی که میت دیگری ملحق شد باید چه کرد. نه این که میداند باید باقی تکبیرها را برای هر دو میت قرار دهد و نمیداند زمانی که تکبیر بر میت اول تمام شد، میت را باید چه کار کرد. به عبارت دیگر، ترجمهای که مرحوم مصنف در کتاب الذکری بیان نموده است با سوال سائل سازگار نیست. گرچه در معنا کردن خود پاسخ امام، روانتر است.
مرحوم شهید اول، در کتاب لمعه نیز سخن ذکری را تکرار میکند. البته به روایت توجهی ندارد ولی سخنی که در کتاب الذکری بیان نموده را تأیید میفرماید. یعنی باید باقی تکبیرها را برای هر دو میت قرار دهد و پس از آن که نماز میت اول تمام شد، تکبیرها را تا پایان، ادامه دهد برای میت دوم.
مرحوم مصنف در کتاب الذکری، به حدیث اشکالی مطرح نموده است. اشکال عبارت است از این که در حدیث، سخنی از نیت برای جنازه دوم مطرح نشده است. چون نیت از ارکان نماز میت است. یعنی در روایت بیان نشد که هرگاه میت دوم را قرار دادند، مصلی باید نیت کند برای میت دوم. چگونه بدون نیت باقی تکبیرات را به میت دوم برگردانیم؟ با این که هر عمل عبادی متوقف بر نیت و قصد قربت است. البته خود مصنف در کتاب الذکری چنین پاسخ داده: ممکن است که روایت را حمل کنیم بر این که لازم است که مصلی از زمان الحاق میت دوم، نیت کند که باقی تکبیرات برای هر دو جنازه باشد. هرچند که در روایت سخنی از نیت مطرح نشده است.
شهید ثانی در خصوص این پاسخ میفرماید: این پاسخی است که راه فراری از آن نیست و باید همین کار را انجام داد. گرچه روایت تصریح به آن نکرده است. چون نیت یک امر قلبی است.