درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۳۵: استحاضه (۱)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

آیه دال بر تحریم وطی بعد از انقطاع دم و قبل از انجام غسل

در پایان بحث حیض، آخرین نکته‌ای که در جلسه گذشته بیان شد این بود که آیا بعد از انقطاع خون حیض و قبل از انجام غسل حیض، وطی زن توسط زوج جایز است یا خیر؟

مرحوم شهید فرمود: علی الاظهر وطی کراهت دارد. یعنی ایشان فتوا به کراهت داد برخلاف مرحوم صدوق که به زعم مرحوم شهید، قائل به حرمت است.

مستند طرفین، دو دسته روایات است که برخی از آن‌ها وطی را جایز و در برخی از روایات، انجام این عمل نهی شده است. طریق جمع میان این دسته از روایات این است که روایات مانعه را حمل بر حرمت نکنیم بلکه حمل بر کراهت شود که با جواز دسته اول از روایات، سازگار باشد.

در جلسه حاضر این نکته بیان می‌شود که علاوه بر روایات مانعه، قائلین به حرمت به آیه شریفه استدلال می‌کنند. این آیه شریفه، بصورت مفصل در علم اصول مورد بحث قرار گرفته است.

آیه شریفه عبارت است از: وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ (سوال می‌کنند در مورد حیض از تو) قُلْ هُوَ أَذًى (بگو این حیض یک اذیت و آزاری برای زن است) فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ (کناره گیری کنید از زنان در حال حیض) وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ (نزدیک آن‌ها نشوید) حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ.

قرآن‌های حفص از عاصم که در دسترس ما است به این قرائت و بدون تشدید است. اگر اینگونه قرائت شود، به معنای پاکی از خون حیض است. یعنی قطع خون حیض. به عبارت دیگر، این قرائت عدم تحریم را ثابت می‌کند. اما در برخی از قرائات هفتگانه قرآن به جای حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ، چنین قرائت کرده‌اند: حتی یَطَّهَّرنَ، یعنی طاء و هاء را به تشدید قرائت کرده‌اند. یَطَّهَّرنَ، در حقیقت اینگونه بوده است یططهَّرن که طاء در طاء فاءالفعل ادغام شده است. اگر یَطَّهَّرنَ قرائت کنیم، به معنای غسل کردن می‌باشد و دیگر به معنای انقطاع دم نیست. در واقع معنا اینگونه می‌شود: نزدیک زنان نشوید، تا زمانی که غسل کنند. یعنی تا قبل از انجام غسل حیض، نزدیک شدن به زنان جایز نیست. طبیعتا اگر قرائت دوم باشد، قول به حرمت ثابت می‌شود.

مرحوم شهید بر طبق قرائت دوم می‌فرماید: آیه ظهور در تحریم دارد. یعنی فقهایی که قائل به حرمت شده‌اند، به آیه تمسک کرده‌اند اما بر اساس قرائت دوم که تشدید دارد.

یک قرینه‌ای در آیه شریفه وجود دارد که عبارت است از: بعد از حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ می‌فرماید: فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ.

فَإِذَا تَطَهَّرْنَ، از حیث معنوی با قرائت حتی یَطَّهَّرنَ سازگار است. نه به با قرائت حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ. لذا بر اساس قرائت دوم، مرحوم شهید می‌فرماید: آیه ظهور در تحریم دارد و مانعین به این آیه بر اساس قرائت دوم، تمسک کرده‌اند.

عبارت شهید در صدد بیان این نکته است که تبیین شد از این رو می‌فرماید: والآية ظاهرةٌ في التحريم قابلةٌ للتأويل.

آیه ظهور در تحریم دارد. ظهور در تحریم دارد بر اساس قرائت حتی یَطَّهَّرنَ. اما مرحوم شهید می‌فرماید هر چند که با تشدید قرائت شود، قابل تأویل است. یعنی می‌توان آیه را به گونه‌ای برگرداند که عدم تحریم از آن برداشت شود.

سوال: چگونه آیه را تأویل ببریم؟

پاسخ: دو تأویل مطرح شده است.

۱) حتی یَطَّهَّرنَ، کراهت را بیان می‌کند. یعنی آیه بیان می‌کند که قبل از انجام غسل، وطی کراهت دارد. در حقیقت آیه را حمل بر کراهت می‌کنیم.

۲) باب تفعل در این آیه، به معنای ثلاثی مجرد است. یعنی یَطَّهَّرنَ، به معنای یَطهُرنَ است و به معنای غسل کردن است. بنابر این، معنا حتی یَطَّهَّرنَ این است که تا وقتی که از خون حیض پاک شوند نه تا وقتی که غسل کنند.

این تتمه بحث گذشته بود.

۴

اقامه نماز در صورت تحقق حیض قبل یا بعد از اذان

نکته پایانی بحث حیض:

گاهی زن، چند دقیقه بعد از اذان حائض می‌شود. مثلا اگر اذان ساعت ۱۲ ظهر است، زن ساعت ۱۲: ۱۰ حائض می‌شود اما هنوز نماز ظهر و عصر را نخوانده است.

سوال: آیا نماز ظهر و عصری که فوت شد، قضا دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر، اگر قبل از اذان ظهر یا هنگام اذان، حائض می‌شد، قطعا نماز ظهر و عصرش قضا نداشت. اما اکنون که بین اذان و حائض شدن، فاصله شده و می‌توانست در آن فاصله نمازش را اقامه کند. اکنون که نماز را نخوانده است آیا باید بعد از حیض قضا کند یا خیر؟

همچنین گاهی، چند دقیقه قبل از اذان مغرب یا چند دقیقه قبل از طلوع آفتاب (مثلا پنج دقیقه قبل از قضا شدن نماز صبح) حائض می‌شود. اگر ایام حیض او ۶ روز باشد، ۶ روز بعد، پنج دقیقه قبل از اذان، ایام حیض تمام می‌شود. الآن پنج دقیقه فرصت برای اقامه نماز دارد. آیا نماز صبح روز ۷ که از حیض پاک می‌شود را باید اقامه کند یا خیر؟

بنابر این، هم ابتدا و هم در انتها، مشکل وجود دارد. در این موارد باید چگونه رفتار کند؟

پاسخ: نسبت به قبل از حیض، هر نمازی را که می‌توانسته آن را در اول وقت اقامه کند، به گونه‌ای که از اول وقت به مقدار انجام خود نماز و تمام آنچه که معتبر است در نماز و حاصل نبوده. مثلا وضو نداشته و باید وضو می‌گرفته است؛ یا لباسش طاهر نبوده و باید لباسش را عوض می‌کرده است. اگر از اول اذان، به این مقدار (که آنچه در اقامه نماز معتبر است را حاصل کند) فرصت داشته و نماز را نخوانده است، باید نماز را قضا کند.

نسبت به بعد از حیض، اگر بعد از حیض به اندازه انجام یک رکعت + غسل حیض و تمام شرائط مفقوده وقت داشته است. مثلا پنج دقیقه قبل از طلوع آفتاب، پاک می‌شود. فرصت دارد که در سه دقیقه غسل کند و وضو بگیرد و در یک دقیقه لباس بپوشد و در یک دقیقه پایانی، یک رکعت از دو رکعت نماز صبح را در داخل وقت اقامه کند. اگر این فرصت را دارد باید نماز را اقامه کند و اگر نماز را اقامه نکند، باید آن را قضا کند.

اما اگر این مقدار زمان نداشته باشد، طبیعتا نماز قضا نخواهد داشت.

۵

تطبیق اقامه نماز در صورت تحقق حیض قبل یا بعد از اذان

﴿ وتقضي (قضا می‌کند زن حائض) كلَّ صلاةٍ تمكّنت من فعلها قبله ﴾ (هر نمازی که این زن، تمکّن داشته از انجام آن نماز، قبل از حیض. یعنی قبل از آن که حیض شود، می‌توانست اقامه کند اما اول وقت اقامه نکرد و به تأخیر انداخت و حائض شد.) بأن مضى من أوّل الوقت (از اول وقت چه مقدار گذشته است؟) مقدارُ فعلها (فعل الصلاة) وفعل ما يعتبر فيها (فی الصلاة) ممّا ليس بحاصلٍ لها (مثلا باید وضو می‌گرفته، لباس می‌پوشیده، مهر تهیه می‌کرده است. اگر فرصت این کار‌ها را داشته است) طاهرةً (یعنی مثلا یک ربع بعد از اذان حائض شده و در آن زمان که طاهر است می‌توانسته این کار‌ها را انجام دهد. در این صورت باید نماز را قضا کند. این برای اول کار یعنی ابتداء حیض اگر فرصت داشته نماز را بخواند و نخوانده باید قضا کند.) ﴿ أو * فعل ركعة مع الطهارة ﴾ وغيرها من الشرائط المفقودة ﴿ بعده ﴾. (بعده یعنی بعد الحیض. اگر مثلا ده دقیقه قبل از طلوع آفتاب، حائض شد و ایام حیض او ۷ روز بود و ده دقیقه قبل از طلوع آفتاب روز ۷ پاک شد، در این صورت در آن ده دقیقه اگر فرصت انجام یک رکعت + غسل کردن و وضو و لباس پوشیدن را داشته باشد، باید نماز را اقامه کند و اگر نماز را نخواند باید قضا کند.)

۶

استحاضه و انواع آن

استحاضه

خون استحاضه، خونی است که از رحم خارج می‌شود، نه دم قروح و جروح که از فرج خارج می‌شود.

خونی وجود دارد که خون قروح و جروح است. مثلا کسی مریضی دارد که در فرج او، دُمَل ایجاد شده است یا زخم ایجاد شده است که آن زخم موجب خون ریزی است. این خون، نه خون حیض و نه خون استحاضه و نه خون نفاس است.

خون استحاضه، خون قروح و جروح نیست بلکه خونی است که از رحم خارج می‌شود. یعنی همانند خون حیض که از رحم خارج می‌شود، خون استحاضه نیز از رحم خارج می‌شود.

خون‌های استحاضه:

۱) خونی که مازاد بر ۱۰ روز باشد، مطلقا استحاضه می‌باشد. البته خون نفاس را باید تفکیک نمود. از هر زنی که چنین خونی خارج شود، خون استحاضه محسوب می‌شود. خواه ذات العاده، مبتدئه یا مضطربه باشد. خواه صفات خون حیض را دارا باشد یا صفات را نداشته باشد.

۲) در خصوص زنان صاحب عادت عددیه (زنانی که عدد حیضشان ۷ روز است در دو ماه پشت سر هم) اگر خون از ۱۰ روز تجاوز کند، هر چه بعد از عادتش است، استحاضه محسوب می‌شود. مثلا زنی که دو ماه پشت سر هم ۷ روز خون دیده و صاحب عادت عددیه می‌باشد. در این ماه ۱۲ روز خون دیده است. در خصوص این زن از روز ۷ به بعد، خون استحاضه محسوب می‌شود.

۳) خون بعد از یائسه شدن زن، استحاضه محسوب می‌شود. (در زن قرشیه و نبطیه بعد از ۶۰ سالگی و در غیر آن‌ها بعد از ۵۰ سالگی)

۴) خون بعد از نفاس. در بحث نفاس بیان خواهد شد که همانند خون حیض، اکثرش ۱۰ روز است. یعنی بیش از ۱۰ روز نمی‌شود و زنی که عادت عددیه دارد (مثلا ۷ روز حیض می‌بیند)، اگر خون نفاسش مازاد بر ۱۰ روز باشد (مثلا ۱۲ روز خون نفاس ببیند) به مقدار عادت عددیه (۷ روز) نفاس قرار می‌دهد و مازاد بر ۷ روز را استحاضه قرار می‌دهد.

مرحوم شهید می‌فرماید: برای استحاضه بعد از نفاس، دو مثال می‌توان بیان نمود.

الف) خون بعد از ۱۰ روز برای زنی که عادت حیض ندارد.

ب) خون بعد از ایام عادت برای زنی که عادت بر حیض دارد.

مازاد بر ۱۰ روز که قطعا، استحاضه دارد. زنی که صاحب عادت عددیه است، (مثلا عادت حیضش ۷ روز است) اگر ما زاد بر ۱۰ روز خون دید، از روز ۷ به بعد را استحاضه قرار می‌دهد.

نسبت به مثال اول که خون بعد از ۱۰ روز باشد، مرحوم شهید می‌فرماید: خون بعد از ۱۰ روز، در صورتی استحاضه است که شرائط ذیل را دارا باشد (در نفاس، خون مازاد بر ۱۰ روز در صورتی استحاضه محسوب می‌شود که شرائط ذیل را داشته باشد):

الف) فاصله بین خون نفاس و خون بعد از ۱۰ روز به مقدار پاک شدن اقل طُهر. یعنی اگر خون نفاس را ۱۰ روز دید و بعد پاک شد، تا ۱۰ روز بعد دوباره خون دید، در صورتی که خون دوم، امکان حیض بودن داشته باشد. (طبق قاعده امکان که چنین بود: متی امکن کونه حیضا، حکم به) در این صورت خون دوم، حیض می‌باشد نه استحاضه. زیرا بین خون دوم و خون نفاس، ۱۰ روز فاصله ایجاد شد و اقل طُهر هم ۱۰ روز است. این ۱۰ روز را حکم به نفاس و خون بعدی را حکم به حیض می‌کنیم. زیرا اقل طهر بین آن‌ها فاصله شده و لذا خون دوم، خون حیض می‌باشد. بنابر این، خون بعد از ۱۰ روز نفاس در صورتی استحاضه است که بین آن‌ها، اقل طهر فاصله نشده باشد. چون اگر اقل طهر فاصله شده باشد، از خون‌هایی می‌باشد که امکن کونه حیضا و لذا حکم بالحیضیه.

ب) حتی اگر اقل طهر فاصله شده باشد، در مورد زنی که عادت وقتیه در حیض دارد. یعنی خون نفاس را تا ۱۰ روز دید و خون تا ۱۰ روز قطع شد. ۱۰ روز بین آن‌ها فاصله شد و سپس خون دید. زن اگر صاحب عادت وقتیه در حیض باشد. یعنی همیشه وقت حیض او در اول ماه بوده است. خون بعد از ۱۰ روز پاکی اگر مصادف با ایام عادت حیضش مصادف نشده باشد، در این صورت حکم به استحاضه می‌شود و حکم به حیض نمی‌شود. زیرا این زن صاحب عادت وقتیه است و این خون دوم، در وقت حیض او نبوده است. صاحب عادت وقتیه در زمانی حکم به حیض می‌کند که در وقت خودش، خون ببیند. لذا اگر مصادف با ایام حیض او باشد، حکم به حیض می‌شود اما اگر مصادف با ایام حیض او نباشد، در این صورت حکم به استحاضه می‌شود.

بنابر این، مشخص می‌شود اگر در صاحب عادت وقتیه، بعد از پاکی ۱۰ روز، خون مصادف با ایام حیض او نباشد، اصلا امکان حمل بر حیض وجود ندارد تا قاعده امکان استفاده شود و این خون را حمل بر حیض شود.

ج) حتی اگر ۱۰ روز که اقل طهر است، فاصله شد. در مورد زنی که عادت مشخصی ندارد، خونی که بعد از اقل طهر می‌بیند، تمییز در آن خون حاصل نباشد. یعنی آن خونی که دیده، صفات حیض را نداشته باشد؛ حکم به استحاضه می‌شود؛ حتی اگر بین خون نفاس و خون بعدی، ۱۰ روز فاصله شده باشد. اما اگر تمییز در آن حاصل باشد، حکم به حیض بودن می‌شود.

جمع بندی شرائط:

در صاحب عادت، خون بعد از اقل طهر، در صورت مصادف شدن با زمان حیض، حیض محسوب می‌شود. در غیر صاحب عادت، خون بعد از اقل طهر. یعنی ۱۰ روز پاک بود، اگر تمییز داشته باشد، (تمییز داشته باشد یعنی خون چند نوع باشد و این خون صفات حیض را دارد) در این صورت حکم به حیض می‌شود اما در غیر این دو صورت، یعنی در صورتی که صفات حیض را نداشته باشد و در صورتی که صاحب عادت است و در غیر وقت خودش خون دیده است، هر چند که اقل طهر فاصله شده باشد، حکم به استحاضه می‌شود.

در شرط اول، بصورت کلی فرمودند که خون بعد از اقل طهر اگر امکان حیض بودن داشته باشد، حکم به حیض بودن می‌شود. اما در شرط دوم و سوم، فرمودند که امکان حمل بر حیض وجود ندارد، لذا حکم به استحاضه می‌شود.

۷

تطبیق استحاضه و انواع آن

«وأمّا الاستحاضة» (خون استحاضه) 

﴿ فهي (خون استحاضه) ما ﴾ أي الدم الخارج من الرَحِم (خون استحاضه، خونی است که از رحم خارج می‌شود. با این عبارت در تبیین این نکته است که اگر از فرج خارج می‌شود اما از رحم نیست، مثل خون قروح و جروح، ربطی به خون رحم ندارد و لذا خون استحاضه محسوب نمی‌شود) الذي ﴿ زاد على العشرة ﴾ (خونی که بعد از ۱۰ روز می‌آید. خون بعد از ۱۰ روز نمی‌تواند خون حیض باشد) مطلقاً (از هر زنی. چه ذات العاده باشد و چه نباشد، چه صفات حیض را داشته باشد و چه نداشته باشد. چون حیض بیش از ۱۰ روز نیست.) ﴿ أو العادة مستمرّاً ﴾ (العادة عطف بر العشرة می‌شود یعنی زاد علی العادة) إلى أن تجاوز العشرة (اگر زنی صاحب عادت عددیه است. مثلا دو ماه پشت سر هم ۷ روز خون دیده است. در ماه سوم اگر ۹ روز ببیند نمی‌تواند آن دو روز اضافه بر ۷ را استحاضه قرار دهد. بلکه همه ۹ روز را باید حیض قرار دهد. سوال: در چه زمانی می‌تواند مازاد بر ۷ روز را استحاضه قرار دهد؟ موقعی می‌تواند مازاد بر ۷ روز را استحاضه قرار دهد که از ۱۰ روز تجاوز کند. اگر از ۱۰ روز گذشت، مازاد بر ۷ روز را استحاضه قرار می‌دهد. لذا کسی که صاحب عادت ۷ روز است اگر ۱۲ روز خون دید، باید ۵ روز آخر را استحاضه قرار دهد.)، فيكون تجاوزها (تجاوز از ۱۰ روز) كاشفاً عن كون السابق عليها بعد العادة استحاضةً (این کشف می‌کند از این که آنچه که سابق بر ۱۰ روز بوده بعد از عادت، آن‌ها نیز استحاضه می‌باشد. یعنی آن سه روز بعد از ۷ روز را باید استحاضه قرار دهد. علاوه بر آن ۲ روز بعد از ۱۰ روز) (مورد سوم) ﴿ أو بعد اليأس ﴾ (بعد الیأس عطف بر زاد می‌شود. یعنی فهی ما ای الدم الذی بعد الیأس. یعنی هر خونی که بعد از یائسه شدن بیاید) ببلوغ الخمسين (در غیر قرشیه و نبطیه) أو الستّين على التفصيل (در قرشیه و نبطیه) ﴿ أو بعد النفاس ﴾ (بعد النفاس نیز عطف بر زاد می‌شود. یعنی خونی که بعد از نفاس است. سوال: از چه راهی بفهمیم که چه مقدار نفاس و چه مقدار از آن بعد از نفاس است؟ در جواب این سوال می‌فرماید:) كالموجود بعد العشرة (اگر در نفاس، مثلا زن ۱۵ روز خون ببیند، قطعا این‌ها استحاضه است و نفاس محسوب نمی‌شود. زیرا خون نفاس همانند خون حیض بیش از ۱۰ روز نمی‌باشد.) أو فيها بعد أيّام العادة مع تجاوز العشرة (آنچه که در خود عشره است اما بعد از ایام عادت در فرض تجاوز عشره. این عادتی که می‌فرماید، یعنی عادت حیضی. عادت نفسی وجود ندارد. عادت حیضی این زن ۷ روز بوده است، الآن مازاد بر ۷ روز را در فرض تجاوز عشره، استحاضه قرار می‌دهد. یعنی اگر ۱۲ روز خون دیده است، ۵ روز آخر را استحاضه قرار می‌دهد. البته در اینجا شرط مطرح می‌کند. اذا مربوط به بعد از نفاس است. کی مابعد ایام عادت را مع تجاوز العشره، همه را استحاضه قرار می‌دهیم یا بعد عشره را استحاضه قرار می‌دهیم؟)، إذا لم يتخلّله نقاءُ أقلّ الطهر (زمانی که بین خون بعد از عشره و خون نفاس، فاصله نشود. چه چیزی فاصله نشود؟ پاکی اقل طهر. اقل طهر را قبلا بیان کردیم که ۱۰ روز است. یعنی اگر خون بعد از ۱۰ روز نفاس، فاصله شود بین آن خون و نفاس، ۱۰ روز، دیگر آن خون را نمی‌توان استحاضه دانست. چه بسا آن خون، خون حیض باشد از باب قاعده امکان. چون قاعده می‌گوید: متی امکن کونه حیضا، حکم به. این خانم، ۱۰ روز نفاس دیده و ۱۰ روز پاک بوده و بعد از آن دوباره خون دیده است. این خون دوم را می‌توان حمل بر حیض نمود. پس این که فرمود: كالموجود بعد العشرة برای صورتی است که ۱۰ روز پاکی فاصله نشود) أو يصادفْ (او یصادف عطف بر یتخلل می‌شود. یعنی اذا لم یصادف) أيّام العادة في الحيض بعد مضيّ عشرةٍ فصاعداً من أيّام النفاس (بعد مضیّ عشرة یعنی زمانی که مصادفت نکند با ایام عادت در حیض. یعنی این زن ایام عادتی دارد در حیض؛ مصادفت نکند، خون دوم با ایام عادت در حیض بعد از مضیّ عشرة طُهر. یعنی ۱۰ روز پاکی او گذشت اما خونی که بار دوم و بعد از نفاس می‌بیند، مصادف نشد با زمان وقتیه خودش. در این صورت چون مصادف نشده است نمی‌تواند حکم بر حیض کند و باید حکم بر استحاضه نماید. پس اذا لم یصادف، می‌تواند، حکم بر استحاضه کند و الا اگر مصادف باشد باید حکم بر حیض نماید) أو يحصلْ (یحصل عطف بر یتخلل می‌شود و لم بر سر آن می‌آید. اذا لم یحصل) فيه تمييزٌ بشرائطه. (زمانی که حاصل نشود در خون دومی که دیده، تمییز با شرائط خودش. اگر تمییز حاصل شود، باید حکم حیض کند. یعنی اگر این زن، زن صاحب تمییز است با شرائطی که بیان شد، باید حکم به حیض بودن کند و دیگر حکم به استحاضه نمی‌کند.

بنابراین، دو مورد را از مواردی محسوب کردیم که امکان حمل بر حیض وجود ندارد.

الف: صاحب عادت وقتیه است و خون دوم در وقت خودش نبوده. در این مورد امکان حمل بر حیض نیست و باید حمل بر استحاضه کند.

ب: ذات تمییز است و خونی که دیده است، شرائط تمییز را ندارد. در این مورد نیز باید حمل بر استحاضه کند.)

۸

صفات خون استحاضه و اقسام آن

صفات خون استحاضه

سابقا برای خون حیض، صفاتی بیان شد. صفات خون حیض را چنین بیان فرمود: غالبا اسود، احمر، حارّ له دفع را بیان نمود.

اکنون صفات غالبی خون استحاضه را بیان می‌فرماید.

۱) غالبا خون استحاضه، زرد است، یعنی سیاه و قرمز نیست.

۲) غالبا سرد است، یعنی حار نیست.

۳) غالبا رقیق است، یعنی غلیظ نیست.

۴) غالبا فاتر است، یعنی به سنگینی و سستی بیرون می‌آید، نه به دفع.

دقیقا برعکس صفاتی که در خون حیض مطرح شد. البته باید توجه داشت، مقصود از این که گفته شد، این قیود، قیود غالبی است به این معنا است که اگر در زمان‌هایی که این خون دیده شود و در آن زمان‌ها استحاضه است، حکم به استحاضه می‌شود، هرچند که این شرائط را نداشته باشد. بنابر این، خون بعد از ۱۰ روز، هرچند که سیاه باشد و با دفع خارج شود، استحاضه محسوب می‌شود. زیرا خون بعد از ۱۰ روز نمی‌تواند خون حیض باشد.

استحاضه قلیله، متوسطه و کثیره:

در گذشته بیان شد که استحاضه یا قلیله یا متوسطه و یا کثیره است.

زن مقداری پنبه و پارچه‌ای هم روی پنبه قرار می‌دهد و آن‌ها را روی فرج قرار می‌دهد تا ببیند چه مقدار خون می‌آید. اگر آلودگی خون، باطن پنبه را آلوده نکند و فقط ظاهر پنبه را آلوده کند، بدون این که به درون پنبه نفوذ کند. در این صورت استحاضه قلیه می‌شود. اگر آلودگی خون به ظاهر و باطن پنبه برسد اما به پارچه نرسد، استحاضه متوسطه می‌شود. اگر آلودگی خون، علاوه بر ظاهر و باطن پنبه، پارچه را نیز آلوده کند، استحاضه کثیره می‌شود. هر یک از این اقسام، احکام خاص خود را دارد.

۹

تطبیق صفات خون استحاضه و اقسام آن

﴿ ودمُها ﴾ أي: دم الاستحاضة ﴿ أصفر (زرد) بارد (سرد) رقيق (مقابل غلیظ) فاتر ﴾ أي يخرج بتثاقل وفتور (خارج می‌شود این خون به سنگینی و سستی) لا بدفع (با دفع و فشار بیرون نمی‌آید) ﴿ غالباً ﴾ (این قیود و صفاتی که برای خون استحاضه بیان نمودیم، قیود و صفات غالبی است) ومقابل الغالب (در مقابل غالب، خونی است که) ما تجده في الوقت المذكور (ضمیر مستتر تجده به زن و ضمیر ظاهر به ما بر می‌گردد. خونی که می‌یابد زن آن خون را در وقت مذکور. در وقت مذکور مثل خون بعد از عشره یا خون بعد از یائسگی) فإنّه يحكم بكونه استحاضةً (این خون حکم می‌شود به استحاضه بودنش) وإن كان بصفة دم الحيض (اگرچه صفات خون حیض را داشته باشد)؛ لعدم إمكانه. (چون خون بعد از عشره و خون بعد یائسگی را نمی‌توان خون حیض دانست. لذا هرچند که صفات خون حیض را داشته باشد حکم به استحاضه می‌کنیم. اما غالبا اینگونه نیست.)

ثمّ الاستحاضة تنقسم إلى قليلة وكثيرة ومتوسّطة (استحاضه تقسیم می‌شود به قلیله، متوسطه و کثیره)؛ لأنّها إمّا أن لا تَغمس القطنة (یا آلوده نمی‌کند و فرو نمی‌رود پنبه را) أجمع (همه پنبه را آلوده نمی‌کند) ظاهراً وباطناً (هم ظاهر و هم باطن پنبه را آلوده نمی‌کند. یعنی فقط ظاهرش را آلوده می‌کند. این استحاضه قلیله محسوب می‌شود)، أو تغمسها كذلك (یا آلوده می‌کند پنبه را ظاهرا و باطنا. کذلک یعنی ظاهرا و باطنا. این صورت، استحاضه متوسطه محسوب می‌شود) ولا تسيل عنها بنفسه إلى غيرها (و جریان پیدا نمی‌کند از پنبه به غیر پنبه. این استحاضه متوسطه می‌شود)، أو تسيل عنها (یا جریان پیدا می‌کند از پنبه. یعنی می‌رسد به) إلى الخرقة. (پارچه هم می‌رسد. این استحاضه کثیره می‌باشد.)

﴿ ويكره وطؤها قُبُلاً ﴿ بعد الانقطاع قبل الغُسل على الأظهر خلافاً للصدوق رحمه‌الله حيث حرّمه (١) ومستند القولين الأخبار المختلفة ظاهراً (٢) والحمل على الكراهة طريق الجمع. والآية (٣) ظاهرةٌ في التحريم قابلةٌ للتأويل.

﴿ وتقضي كلَّ صلاةٍ تمكّنت من فعلها قبله بأن مضى من أوّل الوقت مقدارُ فعلها وفعل ما يعتبر فيها ممّا ليس بحاصلٍ لها طاهرةً ﴿ أو * فعل ركعة مع الطهارة وغيرها من الشرائط المفقودة ﴿ بعده .

«وأمّا الاستحاضة»

﴿ فهي ما أي الدم الخارج من الرَحِم الذي ﴿ زاد على العشرة مطلقاً ﴿ أو العادة مستمرّاً إلى أن تجاوز العشرة ، فيكون تجاوزها كاشفاً عن كون السابق عليها بعد العادة استحاضةً ﴿ أو بعد اليأس ببلوغ الخمسين أو الستّين على التفصيل (٤) ﴿ أو بعد النفاس كالموجود بعد العشرة أو فيها بعد أيّام العادة مع تجاوز العشرة ، إذا لم يتخلّله نقاءُ أقلّ الطهر أو يصادفْ أيّام العادة في الحيض

____________________

(١) الهداية : ٩٩ ، والفقيه ١ : ٩٥ ، ذيل الحديث ١٩٩.

(٢) اُنظر الأخبار ـ المجوّزة والمانعة ـ في الوسائل ٢ : ٥٧٢ ، الباب ٢٧ من أبواب الحيض. وراجع روض الجنان ١ : ٢١٧.

(٣) وهو قوله تعالى : (وَيَسْئَلُونَكَ عَنِ اَلْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا اَلنِّسٰاءَ فِي اَلْمَحِيضِ وَلاٰ تَقْرَبُوهُنَّ حَتّٰى يَطْهُرْنَ فَإِذٰا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اَللّٰهُ ...) سورة البقرة : ٢٢٢.

(*) في (س) : و.

(٤) المتقدّم في الصفحة ٩٤ ـ ٩٥.

بعد مضيّ عشرةٍ فصاعداً من أيّام النفاس أو يحصلْ فيه تمييزٌ (١) بشرائطه.

﴿ ودمُها أي : دم (٢) الاستحاضة ﴿ أصفر بارد رقيق فاتر أي يخرج بتثاقل وفتور لا بدفع ﴿ غالباً ومقابل الغالب ما تجده في الوقت المذكور فإنّه يحكم بكونه استحاضةً وإن كان بصفة دم الحيض؛ لعدم إمكانه.

ثمّ الاستحاضة تنقسم إلى قليلة وكثيرة ومتوسّطة؛ لأنّها إمّا أن لا تَغمس القطنة أجمع ظاهراً وباطناً ، أو تغمسها كذلك ولا تسيل عنها بنفسه إلى غيرها ، أو تسيل عنها إلى الخرقة.

﴿ فإذا لم يغمس القطنةَ تتوضّأ لكلّ صلاة مع تغييرها * القطنةَ؛ لعدم العفو عن هذا الدم مطلقاً ، وغَسلِ ما ظهر من الفرج عند الجلوس على القدمين ، وإنّما تركه؛ لأنّه إزالة خبثٍ قد علم ممّا سلف.

﴿ وما يغمسها بغير سيلٍ يزيد على ما ذكر في الحالة الاُولى ﴿ الغُسلَ للصبح إن كان الغمس قبلها ، ولو كانت صائمةً قدّمته على الفجر واجتزأت به للصلاة. ولو تأخّر الغمس عن الصلاة فكالأوّل.

﴿ وما يسيل يجب له جميع ما وجب في الحالتين ، وتزيد عنهما (٣) أنّها ﴿ تغتسل أيضاً للظهرين تجمع بينهما به ﴿ ثمّ العشاءين ** كذلك ﴿ وتغيّر *** الخرقة فيهما أي في الحالتين ـ الوسطى والأخيرة ـ لأنّ الغمس

____________________

(١) في (ش) و (ع) : تميّز.

(٢) لم يرد «دم» في (ع).

(*) في صريح (س) وظاهر (ق) : تغيّرها.

(٣) في (ر) : عليهما.

(**) في (ق) ونسخة (ر) من الشرح : للعشاءين.

(***) في (س) ونسخة (ش) و (ف) من الشرح : تغيير.