درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۳۳: احکام حائض مضطربه + محرمات حیض

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

حکم زن مضطربه و زن مبتدئه در صورت فقدان اقران و اقارب

در جلسه گذشته، بیان شد، اگر زن مبتدئه یا مضطربه، ذات تمییز باشد، باید به تمییز مراجعه کند. یعنی خون قوی را حیض و خون ضعیف را استحاضه قرار دهد.

اگر ذات تمییز نبود. یعنی خون‌هایی که می‌بیند، یک نوع است و یا اگر انواع مختلف است، صفاتش به گونه‌ای نیست که شرائط تمییز را داشته باشد. در نتیجه تمییز وجود ندارد.

در این صورت (زنی که تمییز نداشت) در مبتدئه تا کنون اینگونه بیان شد که اول باید به عادت اقارب خودش مراجعه کند. اگر عادت اقارب وجود نداشت باید به عادت اقران مراجعه نماید و اگر عادت اقران نیز وجود نداشت باید به روایات مراجعه نماید.

مرحوم شهید در خصوص عدم وجود عادت اقران، اینگونه فرمودند: مرحوم مصنف، فرض فقدان اقران را مطرح نموده اما فرض فقدان اقارب را مطرح نکرده است. که مورد اشکال شهید ثانی قرار گرفت.

حکم زن مضطربه و زن مبتدئه در صورت فقدان اقران و اقارب:

در جلسه امروز این نکته را بیان می‌کنیم، در مورد زن مبتدئه اگر اهل وجود نداشت یا عادتش به یک نوع نبود و اقران نیز مفقود بود یا عادت واحدی در میان آن‌ها وجود نداشت در این صورت باید به عدد روایات مراجعه نمود. یعنی هر حکمی که در مورد مضطربه جاری می‌دانیم در مورد مبتدئه نیز جاری کنیم.

پس در حقیقت، حکم رجوع به عدد روایات هم مربوط به مبتدئه‌ای می‌شود که اهل و اقران ندارد و هم مربوط به مضطربه است.

مقصود از مراجعه به عدد روایات چیست:

عدد روایات، سه عدد است.

۱) یک ماه را ده روز حیض قرار دهد و یک ماه سه روز.

۲) در تمام ماه‌ها، هفت روز را حیض قرار دهد.

۳) در تمام ماه‌ها، شش روز را حیض قرار دهد.

کدام یک از موارد فوق الذکر را باید انتخاب کند؟

مرحوم شهید می‌فرماید: مکلف مخیر است که هرکدام را انتخاب کند. گرچه افضل آن است که به مزاجش نگاه کند و متناسب با مزاج انتخاب کند. اگر مزاجش، مزاج گرمی است، در تمام ماه‌ها، هفت روز را حیض قرار دهد. زیرا در این صورت، بیشترین روز را حیض قرار می‌دهد و با مزاج گرم سازگاری دارد.

اگر مزاج سردی دارد، در تمام ماه‌ها شش روز را حیض قرار دهد. زیرا شش و شش، دوازده روز می‌شود و دوازده روز پایین‌ترین است.

اگر مزاج متوسط است، یک ماه را ده روز و یک ماه را سه روز قرار دهد. زیرا این راه بین دو راه دیگر است.

نکته اول: زن مخیر است که در ما زاد بر ده روز که خون می‌بیند، هر یک از سه راه فوق را انتخاب کند، از هر زمانی که خواست. مثلا اگر دوازده روز خون می‌بیند و می‌خواهد، هفت، هفت را انتخاب کند، هفت روزی را که می‌خواهد حیض قرار دهد، می‌تواند از روز اول تا روز هفتم را انتخاب کند و حیض قرار دهد. می‌تواند از روز دوم تا روز هشتم را انتخاب کند و حیض قرار دهد. یعنی هر قسمتی که از این دوازده روز را انتخاب کند، اشکالی ندارد و شوهر نیز حق اعتراض ندارد.

نکته دوم: حق انتخاب مربوط به ماه اول می‌شود. اگر ماه اول از روز سوم تا روز نهم را حیض قرار داد باید در ماه‌های بعدی نیز این روز‌ها را حیض قرار دهد. یعنی تخییر، تخییر بدوی است و تخییر استمراری نیست.

۴

تطبیق حکم زن مضطربه و زن مبتدئه در صورت فقدان اقران و اقارب

﴿ فإن فُقدن ﴾ الأقران (در زنی که ذات تمییز نیست و مبتدئه است. باید ابتدا به اهل و اقارب خودش مراجعه کند. اگر در این مرحله به نتیجه نرسید باید به اقران خودش مراجعه نماید اگر اقران وجود نداشت) ﴿ أو اختلفن (یا اقران وجود داشت اما عادت آن‌ها مختلف بود.) فكالمضطربة في ﴾ الرجوع إلى الروايات (حکمش همانند مضطربه است که باید به روایات مراجعه نماید. رجوع به روایات را که تبیین کنیم و هم تکلیف مضطربه و هم تکلیف مبتدئه‌ای که در رجوع به اقران به نتیجه‌ای نرسیده است، مشخص می‌شود. عدد روایات چیست؟)، وهي ﴿ أخذ عشرة ﴾ أيّام ﴿ من كلّ * شهرٍ وثلاثة من آخر ﴾ (از هر ماهی، ده روز و از ماه دوم، سه روز را حیض قرار دهد. یعنی ده روز، سه روز) مخيّرةً في الابتداء بما شاءت منهما (ماه اول را سه قرار دهد یا ماه اول را ده روز قرار دهد؟ ایشان می‌فرماید: مخیر است که ماه اول را سه و ماه دوم را ده یا بالعکس قرار دهد.) ﴿ أو سبعة سبعة ﴾ من كلّ شهر أو ستّة ستّة مخيّرةً في ذلك (مخیرةً فی ذلک یعنی مخیرة فی سه مورد. یعنی می‌خواهد هفت، هفت قرار دهد، می‌خواهد شش، شش قرار دهد و می‌خواهد ده، سه قرار دهد.) وإن كان الأفضل لها اختيار ما يوافق مزاجها منها (اگر چه افضل آن است که موردی را انتخاب کند که موافق مزاج او است از این سه مورد. منها یعنی از این سه مورد. هر کدام که با مزاجش سازگار است، آن را انتخاب کند. مقصود از این که با مزاجش سازگار است، چیست؟)، فتأخذ ذات المزاج الحارّ (زنی که مزاجش گرم است) السبعة (این زن، هفت، هفت را اخذ کند. زیرا دو ماه پی در پی می‌شود ۱۴ روز و ۱۴ روز بالاترین روز است.)، والبارد (صاحب مزاج سرد) الستّة (شش، شش را قرار دهد. زیرا دو ماه پشت سر هم می‌شود ۱۲ روز و این کمترین روز است)، والمتوسّط (کسی که مزاجش متوسط است) الثلاثة والعشرة (سه و ده را قرار دهد. زیرا در این صورت ۱۳ روز می‌شود و این حد وسط است)، وتتخيّر في وضع ما اختارته حيث شاءت من أيّام الدم (زن مخیر است که قرار دهد، هرچه را که می‌خواهد. یعنی اگر خواست می‌تواند هفت روز حیض را از روز سومی که خون دیده است، شروع کند. یا از روز دوم یا از روز چهارم انتخاب کند.)، وإن كان الأولى الأوّل (اگرچه بهتر این است که از روز اول که خون می‌بیند، آن را حیض قرار دهد). ولا اعتراض للزوج في ذلك (ممکن است که زوج در این مسئله نظر دهد. مرحوم شهید می‌فرماید: زوج نمی‌تواند در انتخاب زن اعتراض کند. یعنی زوج نمی‌تواند به زن بگوید که حتما روز اول تا هفتم یا دوم تا هشتم را حیض قرار بده). هذا (البته این که گفته شد زن مختار است این عدد را در هر زمانی که خون می‌بیند، قرار دهد) في الشهر الأوّل (در ماه اول است)، أمّا ما بعده فتأخذ ما يوافقه وقتاً. (اما در ماه‌های بعدی اخذ می‌کند آنچه را که موافق منتخب ماه اول است. ضمیر یوافقه به منتخب ماه اول بر می‌گردد. یعنی در ماه‌های بعد، باید همان زمانی که در ماه اول انتخاب کرده را ملاک قرار دهد و همان ایام را حیض قرار دهد.)

۵

حکم زن مضطربه در صورتی که عدد یا وقت را بداند

حکم زن مضطربه در صورتی که عدد یا وقت را بداند

در مورد مضطربه (زنی که عدد یا وقت یا عدد و وقت را فراموش کرده) بیان شد که باید به عدد روایات مراجعه نماید. مرحوم شهید می‌فرماید: آنچه که در مورد مضطربه بیان شد مربوط به زنی است که هم وقت و هم عدد را فراموش کرده باشد اما اگر یکی را فراموش و یکی را بداند، حکم دیگری دارد.

صورتی که وقت را فراموش کرده اما عدد را فراموش نکرده است:

اگر وقت را فراموش کرده اما عدد را می‌داند. مثلا می‌داند که در دو ماه پیش هشت روز حیض بوده است. یعنی صاحب عادت عددیه محضه است. دراین صورت اگر بیشتر از ده روز خون دید، باید عدد خودش را ملاک قرار دهد و به عدد روایات نباید توجه کند. البته چون زمان را فراموش کرده است می‌تواند ایام حیض را در هر یک از زمان‌هایی که خون می‌بیند قرار دهد. یعنی می‌تواند روز اول تا هشتم را حیض قرار دهد. می‌تواند روز دوم تا دهم را حیض قرار دهد. بنابر این از حیث زمان مختار است اما از حیث عدد نباید به عدد روایات مراجعه نماید.

صورتی که عدد را فراموش کرده اما وقت را فراموش نکرده است:

اگر عدد را فراموش کرده اما وقت را می‌داند. یعنی می‌داند که در دو ماه گذشته، سوم ماه خون دیده است و هرچند که عدد در دو ماه گذشته یکی بوده اما اکنون آن عدد را فراموش کرده است. در این صورت، چند حالت وجود دارد که هریک حکم خاص خود را دارد. مرحوم شهید قاعده‌ای کلی ارائه می‌دهد و سپس چند مثال بیان می‌کند.

قاعده: آن مقداری از وقت را که یقین دارد حیض است، باید حیض قرار دهد. (چه ابتدای حیض را بداند، چه وسط و چه آخر ایام حیض را بداند.) و آن را با یکی از عدد روایات به گونه‌ای تکمیل کند که مطابق شود. چون وقت را می‌داند و عدد را فراموش کرده است. چون عدد را فراموش کرده است، طبیعتا باید به عدد روایات مراجعه نماید. اما آن مقداری از وقت را که یقین دارد حیض بوده باید آن زمان را حیض قرار دهد و عدد روایات را باید به گونه‌ای با این وقت تطبیق دهد که با وقت یقینی سازگار باشد.

ذکر چند مثال:

۱) اگر اول وقت را می‌داند. یعنی می‌داند سوم ماه به عنوان اولین روز، عادت بوده. در این صورت باید سوم را اولین روز حیض خودش قرار دهد، هرچند که خون را در روز اول یا دوم ماه دیده باشد. طبیعتا زمانی که روز سوم را روز اول حیض قرار دهد، یقینا روز چهارم و پنجم نیز حیض است. زیرا عدد حیض از سه روز کمتر نیست. اکنون که روز سوم و چهارم و پنجم را حیض قرار داد، باقی ایام حیض را باید با عدد یکی از روایات تطبیق دهد. یا یک ماه را سه روز و ماه دیگر را ده روز حیض قرار دهد یا شش، شش و یا هفت، هفت قرار دهد. البته باید از ادامه قرار دهد و نمی‌تواند از روز‌های قبل حساب کند. زیرا می‌داند که روز سوم، روز اول حیض است.

۲) اگر آخر وقت حیض را می‌داند. یعنی می‌داند که دهم ماه آخرین روز حیضش بوده است اما عدد را فراموش کرده است. در این صورت روز دهم و دو روز قبلش را حتما حیض قرار می‌دهد. سپس این سه روز را از ما قبل به گونه‌ای تکمیل می‌کند که با عدد روایات سازگار باشد. اگر می‌خواهد شش، شش قرار دهد باید سه روز دیگر را به این ایام اضافه کند. اگر می‌خواهد هفت، هفت قرار دهد، چهار روز دیگر به آن اضافه می‌کند. اگر می‌خواهد سه، ده قرار دهد باید این سه روز را حیض و در ماه بعد به آن هفت روز اضافه کند، یا بالعکس.

۳) اگر وسط حیض را می‌داند و می‌داند که ما قبل این وسط و ما بعدش، مساوی بوده است. یعنی می‌داند که مثلا ۵ ماه، وسط حیضش بوده است یعنی تعداد روز‌های قبل و تعداد روز‌های بعدش، برابر بود. در این صورت روز ۵ ماه و حد اقل یک روز قبل و یک روز بعد از ۵ را نیز حیض قرار می‌دهد. سپس باید هفت، هفت را قرار دهد و نمی‌تواند شش، شش یا سه، ده را قرار دهد. زیرا هر یک از آن‌ها را قرار دهد، پنجم وسط قرار نمی‌گیرد. یعنی تعداد روز‌های قبل و بعدش یکی نمی‌شود. برای این که پنجم وسط قرار گیرد و روز‌های بعد و قبلش مساوی شود باید هفت، هفت را انتخاب کند.

۴) اگر وسط حیض را می‌داند اما دو روز می‌داند. یعنی می‌داند که ۵ و ۶ ماه عادت بوده و این دو روز، وسط بوده. به این معنا که ما قبل و ما بعد این ۵ و ۶ ماه، مساوی بوده است. در این صورت باید ۵ و ۶ ماه را حیض قرار دهد و از عدد روایات شش، شش را انتخاب کند. زیرا شش، شش زوج است. دو روز قبل از پنجم و دو روز بعد از ششم را باید به آن‌ها اضافه کند تا شش روز شود. این صورت نه با هفت، هفت و نه با سه، ده سازگار می‌شود.

۵) اگر اجمالا می‌داند که مثلا روز ۵ ماه، وسط حیض بوده است. چه ماقبل و مابعد مساوی باشد و چه نباشد. یعنی نمی‌داند که ماقبل این ۵ و مابعد آن با یکدیگر مساوی بود یا مساوی نبود اما می‌داند که ۵ وسط بود و اول و آخر نبود. در این صورت حتما باید یک روز قبل و یک روز بعد را حیض قرار دهد. اکنون که روز‌های ۴ و ۵ و ۶ حیض قرار گرفت با یکی از روایات چه از قبل و چه از از بعد و چه از قبل و بعد، عدد را تکمیل می‌کند. مثلا اگر شش، شش قرار می‌دهد. روز ۴ و ۵ و ۶ که حیض قرار گرفتند می‌تواند سه روز دیگر را از قبل و یا از بعد قرار دهد. می‌تواند یکی را از قبل و دو روز دیگر را از بعد قرار دهد یا بالعکس.

۶) اگر اجمالا می‌داند ۴ و ۵ ماه عادت بوده است اما نمی‌داند که ۴ و ۵ اول حیض یا آخر یا وسط حیض بوده است. در این صورت خود ۴ و ۵ ماه را باید حیض قرار دهد و این روز‌ها را با یکی از اعداد روایات به اختیار خودش تکمیل کند. اگر می‌خواهد شش، شش قرار دهد باید چهار روز دیگر را به آن اضافه کند. این چهار روز را می‌تواند از قبل از ۴ به آن اضافه کند و می‌تواند به بعد روز ۵ اضافه کند و می‌تواند بعضی را قبل و بعضی را بعد قرار دهد.

مرحوم شهید پس از ذکر این مثال‌ها می‌فرماید: شیخ طوسی در مورد ناسیه وقت (زنی که وقت را فراموش کرده است) فرموده است که لازم است که احتیاط کند، بین تروک حائض و عمل مستحاضه. یعنی تروک حائض را باید ترک کند. نباید وارد مسجد شود، دست به خط قرآن نباید بکشد و.... اما از سویی باید عمل مستحاضه را انجام دهد. یعنی اگر ماه رمضان است، باید روزه بگیرد، نمازش را بخواند.

مرحوم شهید می‌فرماید: از نظر ما هرچند این احتیاط جایز است اما لازم نیست.

۶

تطبیق حکم زن مضطربه در صورتی که عدد یا وقت را بداند

وهذا إذا نسيت المضطربة الوقت والعدد معاً (این در موردی است که فراموش کرده باشد هم وقت و هم عدد را). أمّا لو نسيت أحدهما خاصّةً (اما اگر نسیان کرده باشد یکی از دو وقت و عدد را، حکمش متفاوت می‌شود)، فإن كان الوقت (اگر وقت را فراموش کرده باشد و عدد را بداند) أخذت العدد كالروايات (عدد خودش را مانند روایات اخذ می‌کند. یعنی اگر هشت هست، هشت را اخذ می‌کند.)، أو العدد (عدد عطف به وقت است. یعنی اگر آنچه را که فراموش کرده عدد است. یعنی وقت را می‌داند اما عدد را فراموش کرده است) جعلت (در این صورت قرار می‌دهد) ما تيقّن من الوقت حيضاً (آن مقداری از وقت را که یقین دارد، حیض قرار می‌دهد) أوّلاً أو آخراً أو ما بينهما (چه اول و چه آخر و چه وسط باشد.)، وأكملته بإحدى الروايات (کامل می‌کند آن وقت یقینی را به یکی از عدد روایات) على وجهٍ يطابق (به گونه‌ای که مطابق با آن وقتی که می‌داند، باشد. در ادامه چند مثال مطرح می‌کند). فإن ذكرت أوّله (اگر اول حیض را می‌داند. یعنی می‌داند مثلا سوم ماه، روز اول عادتش بوده است) أكملته ثلاثة متيقّنةً (این را باید تا سه روز بصورت یقینی تکمیل کند. پس روز ۳ و ۴ و ۵ قطعا حیض می‌باشد) وأكملته بعددٍ مرويّ (و این سه روز را با عدد روایات تکمیل می‌کند. اگر شش، شش می‌خواهد قرار دهد، سه روز بعدی را نیز حیض قرار می‌دهد. اگر می‌خواهد هفت، هفت قرار دهد، چهار روز بعدی را نیز حیض قرار می‌دهد.). أو آخره (آخره عطف بر اوله است. یعنی می‌داند که روز ۱۰ ماه، روز آخر حیضش بود.) تحيّضت بيومين قبله متيقّنة (دو روز قبلش بصورت یقینی باید حیض قرار دهد) وقبلهما تمام الرواية (قبل از دو روزی که در اینجا اضافه کرد، باید روایت را تمام کند. یعنی باید عدد روایات را با قبل تمام کند و نمی‌تواند روز‌های بعدی را حیض قرار دهد). أو وسطه (وسطه عطف به اوله است. ذکرت وسطه. وسط به دو گونه است. گاهی وسطی است که ماقبل و ما بعدش ممکن است مساوی باشند و ممکن است که مساوی نباشند. اما گاهی وسطی است که) المحفوف بمتساويين (یقین دارد که قبل و بعدش مساوی بوده‌اند.) وأ نّه يومٌ (روز وسط، روزی بوده است که) حفّته بيومين (حتما روز قبل و روز بعدش حائض بوده است. حفّته جواب إن است. یعنی اگر یادش می‌آید وسط حیض را که محفوف به متساویین است. اما این وسط، یک روز است و نه دو روز. در این صورت حفّته بیومین. یعنی باید روز قبل و بعدش را حیض قرار دهد.) واختارت رواية السبعة (باید اختیار کند روایت هفت روز را. زیرا) لتطابق الوسط (وسط بودن این روز تطابق کند. و الا اگر روایت شش را انتخاب کند، قبل و بعدش نمی‌تواند مساوی باشد.)، أو يومان (یومان عطف به أنّه یوم. یعنی إن ذکرت وسطه المحفوف بمتساویین و أنّه یومان. آن وسط دو روز است. یعنی دو روزی دارد که ما قبل این دو روز و ما بعد این دو روز مساوی بود) حفّتهما بمثلهما (در این صورت، دو روز مثل خود این دو روز را حیض قرار می‌دهد. به عبارت دیگر، یک روز قبل از آن دو روز و یک روز بعد از آن دو روز را حیض قرار می‌دهد.) فتيقّنت أربعة (چهار روز قطعی می‌شود) واختارت رواية الستّة (باید روایت شش را اخذ کند) فتجعل قبل المتيقّن يوماً وبعده يوماً (از این شش روز، چهار روزش یقینی می‌شود و یک روز قبل و یک روز هم بعد اضافه می‌کند و در نتیجه شش روز می‌شود. برای آن شش، شش قرار می‌دهیم که آن دو روز بتواند وسط محفوف بمتساویین باشد و الا اگر هفت، هفت قرار دهد باید یکی و نصفی قبل و یکی و نصف بعد از چهار تا قرار داد که امکان ندارد). أو الوسطَ بمعنى الأثناء (می‌داند این روز وسط بوده به معنای اثناء) مطلقاً (چه ماقبل و مابعدش یکی باشد و چه ماقبل و ما بعدش یکی نباشد) حفّته بيومين متيقّنة (قطعا یک روز قبل و یک روز بعدش، حیض بوده است.) وأكملته بإحدى الروايات (زمانی که یک روز قبل و یک روز بعدش حیض باشد، باقی عدد را با یکی از روایات کامل می‌کند.) متقدّمةً أو متأخّرةً أو بالتفريق (مقدار کامل کردن را یا با ماقبل و یا با مابعد یا بصورت مختلف قرار می‌دهد. به این دلیل اختیار دارد که روز مثلا ۵، در وسط به معنای اثناء قرار گرفت. دیگر لازم نیست که ما قبل و مابعدش مساوی باشد. لذا مختار می‌باشد). ولا فرق هنا بين تيقّن يومٍ وأزيد (در مورد آخر، فرقی نیست که یک روز یقینی است یا بیشتر از یک روز. به چه دلیل می‌فرماید: فرقی نیست؟ چون فرض آن است که اثناء مطلق است. چه گفته شود که فقط ۵ را می‌داند وسط اثنا مطلق بوده. اگر ۵ بوده ماقبل و مابعد را قرار می‌دهیم و بعد با عدد روایات تکمیل می‌کنیم. چه گفته شود دو روز را می‌داند که اثناء مطلق بوده. باز در این صورت یک روز قبل از این دو روز و یک روز بعد از این دو روز قطعا حیض بوده و باقی را با عدد روایات تکمیل می‌کنیم.) ولو ذكرت عدداً في الجملة (اگر عدد فی الجمله‌ای را یادش می‌آید. یعنی می‌داند فی الجمله روز ۴ و ۵ عادت بوده است. اما این که آیا اول یا آخر و یا وسط بوده را یادش نمی‌آید.) فهو المتيقّن خاصّةً (خود روز ۴ و ۵ یقینا حیض است.) وأكملته بإحدى الروايات قبله أو بعده أو بالتفريق. (در این جا دیگر گفته نمی‌شود که روز قبل و یک روز بعدش باید حیض باشد. زیرا دیگر ما نمی‌دانیم که وسط یا اول یا آخر بوده.) ولا احتياط لها بالجمع بين التكليفات عندنا (ضمیر لها باید به ناسیه وقت برگردانیم. مرحوم شهید می‌فرماید: احتیاطی واجب نیست برای ناسیه وقت، به این که جمع کند بین تکلیفات در نزد ما. جمع بین تکلیفات یعنی جمع بین تروک حائض و عمل مستحاضه. یعنی تروک حائض را انجام دهد اما عمل مستحاضه را انجام دهد. یعنی همانند مستحاضه، غسل‌ها را انجام دهد و نماز را بخواند و یا روزه بگیرد.) وإن جاز فعله. (اگرچه جمع بین تکلیفات را جایز می‌دانیم اما واجب نمی‌دانیم.)

۷

محرمات حائض

محرمات حائض:

با این که در بسیاری از این موارد با جنب اشتراک وجود دارد اما موارد تفاوت نیز وجود دارد. که با توجه به ضیق وقت تنها قرائت می‌شود.

﴿ ويحرم عليها ﴾ أي: على الحائض مطلقاً (مطلقا یعنی تفاوتی ندارد که چه نوعی از حائض باشد. حرام است بر حائض) ﴿ الصلاةُ ﴾ واجبةً ومندوبةً (نماز چه واجب و چه مستحب حرام است) ﴿ والصومُ (روزه نیز نمی‌تواند بگید. البته بین نماز و روزه یک چیز متفاوت است)، وتقضيه ﴾ دونها (روزه قضا دارد اما نماز قضا ندارد. دلیل این تفاوت چیست؟)، والفارق النصّ (در روایت بین این دو تفاوت بیان شده است) لا مشقّتها بتكرّرها ولا غير ذلك. (برخی گفته‌اند اگر بخواهد نمازش را قضا کند، کار سخت می‌شود و چون به سختی می‌افتد، خداوند دستور داده است که نماز نیازی به قضا ندارد. مرحوم شهید می‌فرماید هیچ یک از این سخنان صحیح نیست و فارق روایت است. در روایت چنین بیان شده است: عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْحَائِضُ تَقْضِي اَلصَّلاَةَ قَالَ لاَ قُلْتُ تَقْضِي اَلصَّوْمَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ جَاءَ هَذَا قَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ.) 

وتختصّ المبتدأة على هذا بمن رأته أول مرّة ، والأوّل أشهر.

وتظهر فائدة الاختلاف في رجوع ذات القسم الثاني من المبتدأة إلى عادة أهلها وعدمه.

﴿ ومع فقده أي فقد التمييز بأن اتّحد الدم المتجاوز لوناً وصفةً ، أو اختلف ولم تحصل شروطه ﴿ تأخذ المبتدأة عادةَ أهلها وأقاربها من الطرفين أو أحدهما ، كالاُخت والعمّة والخالة وبناتهنّ.

﴿ فإن اختلفن في العادة وإن غلب بعضهنّ ﴿ فأقرانها وهنّ من قاربها (١) في السنّ عادةً. واعتبر المصنّف في كتبه الثلاثة (٢) فيهنّ وفي الأهل اتّحاد البلد؛ لاختلاف الأمزجة باختلافه. واعتبر في الذكرى أيضاً الرجوع إلى الأكثر عند الاختلاف (٣) وهو أجود. وإنّما اعتبر في الأقران الفقدان دون الأهل؛ لإمكانه فيهنّ دونهنّ؛ إذ لا أقلّ من الاُمّ. لكن قد يتّفق الفقدان بموتهنّ وعدم العلم بعادتهنّ ، فلذا عبّر في غيره (٤) ب‍ «الفقدان» و «الاختلاف» فيهما.

﴿ فإن فُقدن الأقران ﴿ أو اختلفن فكالمضطربة في الرجوع إلى الروايات ، وهي ﴿ أخذ عشرة أيّام ﴿ من كلّ * شهرٍ وثلاثة من آخر (٥) مخيّرةً في الابتداء بما شاءت منهما ﴿ أو سبعة سبعة من كلّ شهر أو ستّة ستّة

____________________

(١) في (ر) : قارنها.

(٢) الذكرى ١ : ٢٤٧ ، والبيان : ٥٨ ، والدروس ١ : ٩٨.

(٣) الذكرى ١ : ٢٤٧.

(٤) في غير هذا الكتاب.

(*) لم يرد «كلّ» في (س).

(٥) الوسائل ٢ : ٥٤٧ و ٥٤٩ ، الباب ٨ من أبواب الحيض ، الأحاديث ٢ و ٤ و ٥ و ٦.

مخيّرةً في ذلك (١) وإن كان الأفضل لها اختيار ما يوافق مزاجها منها ، فتأخذ ذات المزاج الحارّ السبعة ، والبارد الستّة ، والمتوسّط الثلاثة والعشرة ، وتتخيّر في وضع ما اختارته حيث شاءت من أيّام الدم ، وإن كان الأولى الأوّل. ولا اعتراض للزوج في ذلك. هذا في الشهر الأوّل ، أمّا ما بعده فتأخذ ما يوافقه وقتاً.

وهذا إذا نسيت المضطربة الوقت والعدد معاً. أمّا لو نسيت أحدهما خاصّةً ، فإن كان الوقت أخذت العدد كالروايات ، أو العدد جعلت ما تيقّن من الوقت حيضاً أوّلاً أو آخراً أو ما بينهما ، وأكملته بإحدى الروايات على وجهٍ يطابق. فإن ذكرت أوّله أكملته ثلاثة متيقّنةً وأكملته بعددٍ مرويّ. أو آخره تحيّضت بيومين قبله متيقّنة وقبلهما تمام الرواية. أو وسطه المحفوف بمتساويين وأ نّه يومٌ حفّته بيومين واختارت رواية السبعة لتطابق الوسط ، أو يومان حفّتهما بمثلهما فتيقّنت أربعة واختارت رواية الستّة فتجعل قبل المتيقّن يوماً وبعده يوماً. أو الوسطَ بمعنى الأثناء مطلقاً حفّته بيومين متيقّنة وأكملته بإحدى (٢) الروايات متقدّمةً أو متأخّرةً أو بالتفريق. ولا فرق هنا بين تيقّن يومٍ وأزيد (٣) ولو ذكرت عدداً في الجملة فهو المتيقّن خاصّةً وأكملته بإحدى الروايات قبله أو بعده أو بالتفريق. ولا احتياط لها بالجمع بين التكليفات عندنا وإن جاز فعله.

﴿ ويحرم عليها أي : على الحائض مطلقاً ﴿ الصلاةُ واجبةً ومندوبةً ﴿ والصومُ ، وتقضيه دونها ، والفارق النصّ (٤) لا مشقّتها بتكرّرها ولا غير ذلك.

____________________

(١) الوسائل ٢ : ٥٤٧ ، الباب ٨ من أبواب الحيض ، الحديث ٣.

(٢) في (ع) و (ش) : وأكملت إحدى ، وفي (ف) : وأكملته إحدى.

(٣) في (ف) : أو أزيد.

(٤) الوسائل ٢ : ٥٨٨ ، الباب ٤١ من أبواب الحيض.