درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۲۸: ادامه مکروهات جنب + واجبات غسل

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت آغازین

۳

مکروهات شخص جنب

در جلسه گذشته به بحث مکروهات شخص جنب رسیدیم و بیان شد که یکی از مواردی که برای فرد جنب، مکروه است؛ اکل و شرب است مگر آن که مضمضه و استنشاق یا وضو بگیرد. بعد از انجام این موارد خوردن و آشامیدن برای شخص جنب، مکروه نمی‌باشد.

مورد دوم از مکروهات شخص جنب:

برای شخص جنب، خوابیدن مکروه است. مگر آن که وضو بگیرد و پس از آن بخوابد. در این صورت خوابیدن برای او مکروه نیست.

سوال: شخص جنب باید چه نیتی، چه هدفی و چه مقصودی از وضو داشته باشد؟

پاسخ: هدف و مقصود از وضو آن است که خواب علی الوجه الکامل صورت پذیرد. یعنی خواب او، خواب مکروه نباشد. برای آن که کراهت خواب از بین برود و علی الوجه الکامل صورت پذیرد، وضو را انجام می‌دهد. در نتیجه این وضو، مبیح صلاة نیست. زیرا یا به این دلیل که:

۱) غایت و هدف و مقصود از این وضو، خوابیدن است و خوابیدن، حدث می‌باشد. چگونه وضویی که هدف و مقصودش خوابیدن است، مبیح و رافع حدث باشد؟! زمانی که مقصود از وضو، خواب است که خودش حدث است و نه رافع حدث؛ چگونه این وضو رافع حدث و مبیح نماز باشد؟!

۲) آنچه که مبیح صلاة برای شخص جنب می‌باشد؛ فقط غسل است. یعنی بدون غسل، چیز دیگری نمی‌تواند رافع حدث و مبیح صلاة برای شخص جنب باشد. بنابر این، وضو برای شخص جنب نمی‌تواند رافع حدث و مبیح صلاة باشد. به نظر می‌رسد که این بیان قابل دفاع‌تر باشد.

مورد سوم از مکروهات شخص جنب:

خضاب کردن به حنا برای شخص جنب، مکروه است. مکروه است که شخص قبل از غسل جنابت، حنا کند.

همچنین مکروه است که شخص هنگامی که مختضب (حنا روی سر یا دست و پا دارد) است، جنب شود. به عبارت دیگر، جنب شدن در هنگام خضاب به حناء، مکروه است. علاوه بر این که بعد از جنب شدن، خضاب کردن نیز مکروه است.

در واقع دو چیز مکروه است:

۱) اول جنب شود و قبل از انجام غسل، به مثل حنا، خضاب کند و پس از خضاب، غسل را انجام دهد.

۲) اول خضاب کرده و در حالی که خضاب کرده و روی سر، حنا دارد و هنوز شسته نشده است، در حال اختیار جنب شود و بعد از آن غسل کند.

مورد چهارم از مکروهات شخص جنب:

قرائت بیش از هفت آیه از آیات قرآن در جمیع مدت جنابت، برای شخص جنابت مکروه است. پیشتر بیان شد که قرائت سور عزائم (حتی بخشی از سور و حتی بخشی از بسم الله الرحمن الرحیم به نیت قرائت سور عزائم) جایز نیست. اما غیر از چهار سوره (که سجده واجبه دارند) قرائت سور دیگر قرآن، اشکال ندارد اما قرائت بیش از هفت آیه از آیات قرآن کریم، مکروه است.

سوال: اگر یک آیه، بیش از هفت بار خوانده شود یا یک سوره که سه آیه دارد را چند بار قرائت کند، آیا در این صورت نیز صدق قرائت بیش از هفت آیه می‌کند یا خیر؟

مرحوم شهید تنها می‌فرماید وجهان و از مسئله عبور می‌کند. تفسیر وجهان به شرح ذیل است:

۱) از طرفی بالاخره صدق هفت آیه می‌کند و باید قائل به کراهت شد.

۲) از طرف دیگر می‌توان گفت که اخبار هفت آیه انصراف دارد به آیات متعدد و غیر تکراری نه بصورتی که یک آیه را متکرراً قرائت کند. لذا روایتی که دلالت بر نهی از قرائت بیش از هفت آیه دارد؛ ظاهر در آن است که بیش از هفت آیه مجزا و جداگانه را قرائت کند. بر این اساس اگر یک آیه را بیش از هفت بار تکرار کند، مرتکب کراهت نمی‌شود.

مکروه پنجم از مکروهات شخص جنب:

 عبور کردن در مساجد نیز مکروه است. در جلسات گذشته بیا شد که عبور کردن از مسجد الحرام و مسجد النبی برای شخص جنب جایز نیست. اما عبور کردن از مساجد غیر این دو مسجد، مکروه است. البته اگر مسجد، یک در داشته باشد و شخص جنب، وارد مسجد شود و در مسجد دور بزند و از همان در خارج شود؛ آیا عبور کردن صادق است یا خیر؟

مرحوم شهید می‌فرماید: جا دارد که این عمل را مصداق عبور کردن بدانیم و قائل شویم که این کار جایز است و اشکالی ندارد؛ هرچند که مکروه است. البته اگر کسی وارد مسجد شود و مکث نکند اما در مسجد قدم بزند و از سمتی به سمت دیگر مسجد برود، مصداق توقف می‌شود و دچار عمل حرام شده است.

بنابر این سه صورت در این مسئله وجود دارد:

۱) مسجد دو درب دارد و شخص جنب از یک درب وارد و از درب دیگر خارج می‌شود؛ بدون آن که در مسجد مکث کند. این صورت اگر در غیر مسجد الحرام و مسجد النبی باشد، قطعا جایز و بی‌اشکال است.

۲) مسجد یک درب دارد و شخص جنب داخل در مسجد می‌شود و بدون آن که مکث کند، در مسجد دوری می‌زند و از همان درب خارج می‌شود. این صورت محل اختلاف است. مرحوم شهید معتقد است که جا دارد این صورت را ملحق به عبور از مسجد کنیم و قائل به کراهت این عمل شویم.

۳) شخص جنب، وارد مسجد می‌شود (خواه مسجد یک درب داشته باشد یا بیشتر) اما دائما از این سمت مسجد به سمت دیگر، بدون آن که مکثی داشته باشد، می‌رود. مرحوم شهید می‌فرماید: این صورت قطعا مصداق توقف در مسجد است و صدق عبور نمی‌کند. لذا انجام این عمل حرام است.

۴

تطبیق مکروهات شخص

﴿ والنومُ (نوم عطف به الاکل و الشرب است. یعنی یکره له الاکل و الشرب و النوم. دومین مکروه برای شخص جنب، خوابیدن است مگر بعد از وضو. یعنی اگر کسی جنب شد و خواست که بخوابد و پس از آن غسل انجام دهد، وضو بگیرد و بخوابد تا خواب مکروه نباشد.) إلّا بعد الوضوء ﴾ وغايته (غایت وضو) هنا (در این جا) إيقاع النوم على الوجه الكامل. (غایت چنین وضویی در این جا آن است که نوم او علی الوجه الکامل واقع شود. یعنی نوم مکروه نباشد.) وهو (چنین وضویی) غير مبيح؛ (مبیح نماز نیست. یعنی با این وضو نمی‌تواند نماز بخواند، دست به خط قرآن بکشد و....) إمّا لأنّ غايته الحدث، (یا بخاطر آن که غایت چنین وضویی خودش حدث است. غایت وضو چیست که حدث است؟ غایت چنین وضویی خواب است که خواب خودش حدث می‌باشد و چیزی که خودش حدث است، نمی‌تواند رافع حدث باشد.) أو لأنّ المبيح للجنب هو الغسل خاصّة. (یا این که برای جنب اساسا وضو نمی‌تواند رافع حدث و مبیح نماز باشد. آن چیزی که برای شخص جنب، رافع حدث و مبیح صلاة است، فقط و فقط غسل جنابت است. یعنی تا زمانی که غسل جنابت انجام ندهد، اباحه نماز و... برای او حاصل نمی‌شود.)

(سومین مکروه) ﴿ والخضابُ ﴾ (خضاب عطف می‌شود به اکل و شرب. یعنی یکره للجنب الخضاب) بحِنّاءٍ وغيره. (خضاب کردن به حنا و غیر حنا و امثال آن برای شخص جنب مکروه است. یعنی جنب شده است و می‌خواهد غسل انجام دهد. پیش از انجام غسل، حنا بگذارد و بعد از آن غسل را انجام دهد. این عمل مکروه است.) وكذا يكره له أن يجنب وهو مختضب. (همچنین کراهت دارد که در حال مختضب، جنب شود. در حالی که مختضب است به این معنا نیست که اگر قبلا حنا گذاشته باشد، الآن مکروه است که جنب شود بلکه به این معنا است که اگر حنا روی سرش قرار دارد و هنوز آن را نشسته است.

بنابر این دو چیز کراهت دارد:

  •  شخص جنب باشد و قبل از انجام غسل، خضاب کند و پس از خضاب، غسل را انجام دهد.
  •  اول خضاب کند و در حالی که هنوز آن را نشسته است، جنب شود و پس از جنابت غسل انجام دهد.)

﴿ وقراءة ما زاد على سبع آيات ﴾ (قرائت کردن ما زاد بر هفت آیه برای شخص جنب کراهت دارد. طبیعتا هفت آیه‌ای که در این جا می‌فرماید، جزء آن چهار سوره‌ای که سجده واجب دارند؛ نباید باشد. زیرا اگر جزء آن سور باشد، قرائت آن‌ها حرام است.) في جميع أوقات جنابته. (نه هر بار کمتر از هفت آیه بلا اشکال باشد، در جمیع اوقات جنابت، قرائت بیش از هفت آیه اشکال دارد. مثلا اگر پس از نماز صبح جنب شده و تا نزدیک غروب جنب است. در تمام طول این مدت زمان نباید بیش از هفت آیه قرائت کند.) وهل يصدق العدد بالآية المكرّرة سبعاً؟ (آیا اگر یک آیه را هفت بار تکرار کند، آیا باز هم صدق قرائت هفت بار می‌کند؟) وجهان. (دو وجه است.

  •  از طرفی بالاخره قرائت هفت آیه صدق می‌کند و چون صادق است، قائل شویم که مکروه است.
  •  از سویی روایاتی که از قرائت بیش از هفت آیه نهی می‌کنند، انصراف دارد به هفت آیه مختلف و متفاوت. لذا اگر یک آیه را هفت بار تکرار کند این صورت را شامل نمی‌شود و مکروه نیست.

نکته: مواردی که به عنوان مکروه مطرح می‌شود. اگر مثل خوابیدن _ اکل و شرب و خضاب کردن_ باشد که خودش فی حد نفسه عبادت نیست اگر گفته شود که مکروه است یعنی کراهت دارد و به معنای اقل ثواباً نیست. کراهت در مواردی که فی حد نفسه عبادت نمی‌باشند به معنای مرجوح بودن است. اما در مواردی که فی حد نفسه عبادت می‌باشد. مثل قرائت ما زاد بر هفت آیه؛ کراهت به معنای اقل ثوابا است. به عبارت دیگر، کراهت در عبادات به معنای اقل ثوابا است. یعنی اگر کسی امرش بین این که جنب است و فرصت غسل ندارد و بین این که قرائت قرآن کند، اگر بیش از هفت آیه بخواند، اشکالی ندارد و مرجوح نیست. تنها نسبت به کسی که غسل را انجام داده و قرآن را قرائت می‌کند؛ کمتر است. لذا این بدان معنا نیست که فرد جنب، قرآن را قرائت نکند.)

﴿ والجوازُ في المساجد ﴾ (عبور کردن در مساجد) غير المسجدين، (غیر از مسجد النبی و مسجد الحرام. زیرا عبور کردن فرد جنب در این مساجد، حرام می‌باشد و از محل بحث خارج است اما عبور کردن در مساجد دیگر که جایز است و اشکال ندارد، مکروه است) بأن يكون للمسجد بابان فيدخل من أحدهما ويخرج من الآخر. (این نوعی که مرحوم شهید مطرح فرمودند از نوعی است که قطعا هیچ اشکالی ندارد و فقط کراهت دارد اما صورتی دیگر نیز وجود دارد و آن جایی است که مسجد یک درب دارد و شخص جنب از آن درب وارد و در مسجد بدون مکث قدم می‌زند و سپس خارج می‌شود) وفي صدقه (ضمیر صدقه به الجواز بر می‌گردد. آیا صدق عبور کردن می‌کند) بالواحد (در جایی که مسجد تنها یک درب دارد. البته) من غير مكثٍ (از درب وارد می‌شود و از همان درب خارج می‌شود، بدون آن که وسط آن مکث کند) وجهٌ. (وجهٌ یعنی این که جا دارد که بگوییم صدق عبور می‌کند و لذا در این مورد نیز مکروه است. از این عبارت مشخص می‌شود که برخی فقها در صدد آن بوده‌اند که بیان کنند صدق جواز نمی‌کند و حرام است. به نظر این گروه تنها در صورتی صدق عبور می‌کند که مسجد دو درب داشته باشد و از دربی وارد و از درب دیگر خارج شود اما اگر مسجد یک درب داشته باشد، صدق عبور نمی‌کند و حرام می‌باشد. اما مرحوم شهید می‌فرمایند و فی صدقه وجهٌ. یعنی جا دارد که قائل شویم که در این صورت نیز صدق عبور می‌کند و مکروه است) نعم، (صورت سومی وجود دارد که در آن صورت مسلّما صدق جواز نمی‌کند.) ليس له (للجنب) التردّد في جوانبه (جایز نیست برای جنب تردد بکند در جوانب مسجد. منظور از جوانب مسجد، بیرون مسجد نیست بلکه منظور آن است که در داخل مسجد از این سمت مسجد به سمت دیگر مسجد برود) بحيث يخرج عن المجتاز. (به گونه‌ای که خارج شود از حالت شخص عبور کننده. مجتاز یعنی عبور کننده. در این صورت قطعا جایز نیست. تفاوتی ندارد که مسجد یک درب یا بیشتر داشته باشد.)

۵

واجبات غسل جنابت: نیت

تا کنون در بحث جنابت موارد ذیل مطرح شد:

۱) دو موجب برای جنابت؛

۲) محرمات برای جنب؛

۳) مکروهات برای جنب.

در ادامه به این مسئله پرداخته می‌شود که اگر شخص بخواهد غسل کند، واجبات غسل چیست؟ لازم به ذکر است آنچه که در واجبات غسل جنابت بیان می‌شود، تفاوتی با غسل‌های دیگر ندارد. یعنی در تک تک غسل‌ها این موارد بیان نمی‌شود.

واجبات غسل جنابت:

۱) نیت: نیت هم در غسل ارتماسی و هم در غسل ترتیبی. پس از بیان نیت، مرحوم شهید وارد غسل ترتیبی می‌شود. یعنی واجبات غسل ترتیبی را بعد از بیان نیت، بیان می‌کند. در انتها غسل ارتماسی را بیان می‌فرماید.

منظور از نیت آن است که شخص قصد داشته باشد که فعل را متقربا الی الله، انجام دهد.

سوال: در بحث وضو، غیر از قصد فعل متقربا الی الله تعالی، موارد دیگری را در قصد بیان کرد که عبارت بودند از:

۱) قصد وجوب یا استحباب: آیا وضو را برای طهارت استحبابی می‌گیرم یا برای نماز واجب. در آن بخش بحث قصد وجوب و استحباب مطرح شد.

۲) قصد استباحه: یعنی با این وضو می‌خواهم، دست کشیدن بر خطوط قرآن یا اقامه نماز برای من مباح شود. آیا لازم است که قصد استباحه داشته باشد یا خیر؟

۳) قصد رفع حدث: اگر شخص محدث است و وضو می‌گیرد، وضوی او وضوی علی الوضوء نیست که نور علی نور باشد. آیا لازم است که قصد رفع حدث داشته باشد یا خیر؟

در بحث وضو (صفحه ۷۶) بیان کردیم که غیر از قصد قربت از قصد وجوب و قصد استباحه و قصد رفع حدث، دلیل ندارد. یعنی لازم نیست که در وضو، قصد وجوب، قصد استباحه و قصد رفع حدث وجود داشته باشد.

مرحوم شهید می‌فرماید: همان چیزی که در وضو مطرح شد، در غسل نیز مطرح می‌شود. یعنی آیا لازم است که شخص در غسل، قصد وجوب داشته باشد؟ پاسخ منفی است.

آیا لازم است که قصد استباحه و رفع حدث داشته باشد؟ گفته می‌شود که خیر لازم نیست. زیرا این‌ها هیچ کدام دلیل ندارد. البته باید توجه داشت که نیت باید مقارن با اولین جزء از شستن سر و گردن باشد. غیر از نیت، اولین کاری که شخص باید در غسل ترتیبی انجام دهد، شستن سر و گردن است. گردن نیز جزء کار اول است. یعنی اگر از گردن شروع به غسل می‌کند، اولین جزئی که از گردن می‌شوید باید در آن جا نیت داشته باشد.

پس اگر غسل ترتیبی انجام می‌دهد، لازم است که نیت و قصد قربت، مقارن با جزئی از شستن رأس.

اما اگر غسل ارتماسی انجام می‌دهد. مثل این که شخص می‌خواهد بصورت یک دفعه در آب استخر فرو رود و قصد غسل کند. در این جا لازم است که نیت مقارن باشد با جزئی از بدن به گونه‌ای که بقیه بدن بلافاصله به دنبال آن غَسل شود. یعنی اولین جزئی که وارد آب می‌شود، نیت را داشته باشد که بلافاصله بعد از آن بقیه بدن وارد آب می‌شود و غسل ارتماسی محقق می‌شود.

۶

شیوه انجام غسل ترتیبی

شیوه انجام غسل ترتیبی:

بعد از بیان نیت، مرحوم شهید به نحوه انجام غسل ترتیبی می‌پردازد. در غسل ترتیبی بعد از نیت باید سر و گردن شسته شود. شستن سر و گردن واجب است که بعد از نیت انجام شود. البته بین خود سر و گردن، ترتیبی وجود ندارد. این بخلاف وضو است. در وضو وقتی که می‌خواهد دست را از آرنج تا انگشتان بشوید، نمی‌تواند ابتدا انگشتان و کف دست را بشوید و سپس از آرنج به پایین را بشوید بلکه باید شروع غسل دست‌ها از آرنج به پایین باشد. یعنی جدای از این که بین خود اعضا، ترتیب وجود دارد. (اول صورت، سپس دست راست و پس از آن دست چپ) خود عضو هم ترتیب دارد. یعنی برای شستن دست‌ها باید از بالا شروع کند. اما در غُسل اینگونه نیست. در غسل بین اعضا مختلف، ترتیب وجود دارد. یعنی اول سر و گردن، بعد سمت راست و پس از آن سمت چپ. اما در خود سر و گردن، لازم نیست که ابتدا مو‌ها را بشوید و سپس صورت را بشوید و پس از آن گردن را بشوید. بلکه می‌تواند از گردن شروع به شستن کند و به سمت بالا برود. همچنین در غسل سمت راست لازم نیست که از شانه شروع به شستن کند، بلکه می‌تواند از کف پا غُسل را شروع کند. البته در مسح وضو نیز بیان شد که ترتیب وجود ندارد. برخی قائل بودند که در مسح سر، می‌توان از بالا به پایین یا از پایین به بالا مسح را انجام دهد. غسل در حقیقت همانند اعضا مسح وضو است اگر بگوییم ترتیب در خود غسل وجود ندارد.

در غسل، پس از شستن سر و گردن، سمت راست و پس از آن سمت چپ شسته می‌شود.

نکته: شستن عورت، تابع هر دو طرف است. یعنی نصف را با سمت راست و نصف دیگر را با سمت چپ شسته می‌شود. باید توجه داشت که از باب مقدمه علمیه، هر یک از اعضا را که می‌شوید باید مقداری بیشتر از آن را نیز بشوید که یقین شستن عضو بصورت کامل، حاصل شود.

نکته دوم: در غسل کردن باید توجه داشت که هر چیزی که مانع رسیدن آب به پوست بدن است را باید مرتفع کند. خواه همانند رنگ و جرم‌های خارجی که به بدن چسبیده است، باشد و چه همانند زیر بغل که باید برای شستن آن، دست را بلند کرد. همچنین پیچ‌های ظاهری گوش که برای شستن آن‌ها نیاز به دست کشیدن دارد. یا گودی زیر شکم برای افرادی که شکم بزرگی دارند. همچنین باید توجه داشت که صرف دست کشیدن کافی نیست. مثلا اگر کسی دست خیس را زیر بغل بکشد. این مسح است و غسل نیست. تفاوت بین مسح و غسل آن است که در مسح لازم نیست که آب را روی آن جاری کرد بلکه در غسل، جری الماء وجود دارد. لذا در موارد مذکور باید جری الماء محقق شود.

۷

تطبیق واجبات غسل جنابت: نیت

﴿ وواجبه: (واجبات غسل جنابت) النيّة ﴾ (نیت اولین واجب است. نیت مشترک است بین غسل ترتیبی و غسل ارتماسی) وهي القصد إلى فعله متقرّباً، (نیت یعنی قصد انجام غسل و قصد انجام غسل باید متقربا الی الله باشد. متقربا چون در بحث وضو بصورت مفصل مطرح شد در این قسمت تکرار نمی‌شود. در صفحه ۷۶ بحث تقرب الی الله را بیان نمود. بنابر این اگر کسی قصد و تصمیم به انجام غسل جنابت داشت و این قصد و تصمیم به قصد تقرب الی الله باشد، نیت محقق می‌شود. سوال: آیا قصد وجوب، قصد استباحه و قصد رفع حدث نیز واجب است؟ می‌فرماید:) وفي اعتبار الوجوب (وجوب یعنی قصد وجوب) والاستباحة (یعنی قصد استباحه) أو الرفع (یعنی قصد رفع حدث) ما مرّ (همان چیزی است که سابقا گذشت. چیزی که سابقا گذشت آن است که هیچ یک از این‌ها لازم نیست. رجوع شود به صفحه ۷۶. در آن قسمت بیان شد که برای قصد وجوب، قصد استباحه و قصد رفع حدث، دلیلی وجود ندارد در این قسمت نیز بیان می‌شود که دلیلی وجود ندارد. فقط باید توجه داشت که نیتی که بیان شد، باید) ﴿ مقارنةً ﴾ لجزءٍ من الرأس (مقارن با جزء اول از سر باشد. یعنی اولین جزء از رأس که می‌خواهیم بشوییم باید نیت وجود داشته باشد.) ومنه الرقبة (گردن نیز جزء رأس است. یعنی مراد از رأس، گردن و سر با همدیگر است.) إن كان مرتّباً، (اگر شخص جنب، غسل ترتیبی انجام می‌دهد. مرتبا یعنی غسل ترتیبی را انجام می‌دهد) ولجزءٍ من البدن (این عبارت عطف بر لجزء من الرأس است. یعنی نیت باید مقارن باشد با جزئی از بدن) إن كان مرتمساً (اگر غسل ارتماسی انجام می‌دهد. چون کسی که غسل ارتماسی انجام می‌دهد ممکن است که با پا وارد آب شود و از پا شروع کند) بحيث يتبعه الباقي بغير مهلة. (به گونه‌ای که تبعیت کند از جزء اول بقیه بدن بدون فاصله. در غسل ارتماسی باید تمام بدن، بدون فاصله عرفی وارد آب شود. نمی‌توان در غسل ارتماسی قسمتی از بدن را وارد آب کرد و پس از گذشت چند دقیقه بقیه بدن را وارد آب نمود بلکه باید تمام بدن بصورت یکباره عرفی وارد آب شود.)

۸

تطبیق شیوه انجام غسل ترتیبی

﴿ وغسلُ الرأس والرقبة ﴾ أوّلاً، (توضیح داده شد که این عبارت، واجبات دیگر غسل ترتیبی را بیان می‌کند. در انتهای صفحه ۹۳ می‌فرماید: ﴿ ويسقط الترتيب ﴾ بين الأعضاء الثلاثة ﴿ بالارتماس ﴾ در آن قسمت غسل ارتماسی را بیان می‌کند.

بعد از نیت، اولین کار، شستن سر و گردن است.) ولا ترتيب بينهما؛ (بینهما نه بین نیت و غسل الرأس و الرقبة. بلکه بین خود رأس و رقبة. بین خود رأس و رقبه ترتیبی وجود ندارد) لأنّهما (بخاطر این که رأس و رقبه) فيه (در غسل جنابت) عضوٌ واحد، (یک عضو واحد محسوب می‌شود) ولا ترتيب في نفس أعضاء الغُسل (در نفس اعضاء غسل، ترتیب وجود ندارد. در سر و گردن می‌توان از گردن شروع به غسل کند. در سمت راست بدن می‌توان شستن را از کف پا شروع کرد و در سمت چپ نیز چنین می‌تواند انجام دهد.) بل بينهما (بینهما اشتباه است بلکه عبارت صحیح بل بینها است. بینها یعنی بین خود اعضا. خود اعضا یعنی بین سر و گردن و سمت راست و سمت چپ، ترتیب وجود دارد. یعنی اول باید سر و گردن را بشوید و پس از آن سمت راست را بشوید. نمی‌تواند اول سمت راست بدن را بشوید و پس از آن سر و گردن را بشوید. در غسل ترتیبی بین اعضا، نسبت به یکدیگر، ترتیب وجود دارد اما هر عضوی نسبت به اجزاء خود آن عضو، ترتیب ندارد.)، كأعضاء مسح الوضوء، (کأعضا مسح الوضوء می‌خواهد این نکته را بیان کند که همانگونه که در خود مسح، ترتیب وجود ندارد و می‌توان از بالا به پایین یا از پایین به بالا، مسح کند در اعضا غسل نیز ترتیب وجود ندارد) بخلاف أعضاء غَسله (غسله یعنی غسل وضو. بر خلاف شستن صورت و دست راست و دست چپ که ترتیب دارد. یعنی صورت را باید از بالا بشوییم. دست‌ها را نیز باید از بالا به پایین بشوییم و نمی‌توان ابتدا انگشتان و کف دست و سپس آرنج را بشوییم.) فإنّه (ترتیب) فيها وبينها. (هم در خود اعضا غسل وضو، ترتیب وجود دارد و هم بین اعضا غسل وضو، ترتیب وجود دارد. یعنی در وضو، در صورت و دست راست و دست چپ هم نسبت به همدیگر بینشان ترتیب وجود دارد و هم در هر عضو، نسبت به اجزاء خود آن عضو، ترتیب وجود دارد. تا کنون نیت و غسل رأس و رقبه بیان شد.) ﴿ ثمّ ﴾ غَسل الجانب ﴿ الأيمن (طرف راست بدن، غیر از سر و گردن، شسته می‌شود.) ثمّ الأيسر ﴾ كما وصفناه (کما وصفناه یعنی بدون لزوم ترتیب در نفس عضو. یعنی می‌توان از پا شروع به شستن کند.)، والعورة تابعة للجانبين. (عورت تابع هر دو طرف است. یعنی نصفش مربوط به سمت راست و نصف آن مربوط به سمت چپ است.) ويجب إدخال جزءٍ من حدود كلّ عضوٍ من باب المقدّمة كالوضوء. (واجب است داخل کند بخشی از حدود را. حدود یعنی مرز. مثلا هنگامی که سر و گردن را می‌شوید؛ از پایین گردن مقداری بیشتر را بشوید که مطمئن شود گردن بصورت کامل شسته شده است. واجب است داخل کند بخشی از مرزهای هر عضو را از باب مقدمه علمیه؛ مثل وضو.) ﴿ وتخليلُ مانع وصول الماء ﴾ إلى البشرة، (تخلیل یعنی رفع کردن. رفع کند مانع رسیدن آب به پوست بدن. هر چیزی که مانع رسیدن آب به بدن می‌باشد را باید رفع کند. این مانع می‌تواند مانند رنگ و... باشد و می‌تواند مانند بسته بودن دست باشد که مانع این است که آب به زیر بغل برسد. در این صورت باید دست را باز کند که آب به زیر بغل برسد. باز کردن دست، تخلیل است.) بأن يُدخِل الماء خلاله إلى البشرة (به این که داخل کند آب را خلال مکان‌هایی که آب به آن نمی‌رسد که می‌خواهیم تخلیل کنیم) على وجه الغَسل. (علی وجه الغسل یعنی لا علی وجه المسح. نمی‌توان گفت که زیر بغل شسته نشد و دست را خیس نماید و زیر بغل بکشد. این کافی نیست بلکه باید جری الماء شود. در وضو نیز چنین است. اگر دست خیس را روی دست بکشد کافی نیست بلکه باید آب بریزد و جری الماء باشد. تفاوت مسح و غسل این است که در غسل، جری الماء است اما در مسح فقط رطوبت را رسانده است. مسح به تنهایی در غُسل کافی نیست.)

فإن أكل قبل ذلك خيف عليه البَرَص ، وروي : أنّه يورث الفقر (١) ويتعدّد بتعدّد الأكل والشرب مع التراخي عادةً لا مع الاتّصال.

﴿ والنومُ إلّا بعد الوضوء وغايته هنا إيقاع النوم على الوجه الكامل (٢). وهو غير مبيح؛ إمّا لأنّ غايته الحدث ، أو لأنّ المبيح للجنب هو الغسل خاصّة.

﴿ والخضابُ بحِنّاءٍ وغيره. وكذا يكره له أن يجنب وهو مختضب.

﴿ وقراءة ما زاد على سبع آيات في جميع أوقات جنابته. وهل يصدق العدد بالآية المكرّرة سبعاً؟ وجهان.

﴿ والجوازُ في المساجد غير المسجدين ، بأن يكون للمسجد بابان فيدخل من أحدهما ويخرج من الآخر. وفي صدقه بالواحد من غير مكثٍ وجهٌ. نعم ، ليس له التردّد في جوانبه بحيث يخرج عن المجتاز.

﴿ وواجبه : النيّة وهي القصد إلى فعله متقرّباً ، وفي اعتبار الوجوب والاستباحة أو الرفع ما مرّ (٣) ﴿ مقارنةً لجزءٍ من الرأس ومنه الرقبة إن كان مرتّباً ، ولجزءٍ من البدن إن كان مرتمساً بحيث يتبعه الباقي بغير مهلة.

﴿ وغسلُ الرأس والرقبة أوّلاً ، ولا ترتيب بينهما؛ لأنّهما فيه عضوٌ واحد ، ولا ترتيب في نفس أعضاء الغُسل بل بينهما ، كأعضاء مسح الوضوء ، بخلاف أعضاء غَسله فإنّه فيها وبينها.

﴿ ثمّ غَسل الجانب ﴿ الأيمن ثمّ الأيسر كما وصفناه ، والعورة تابعة للجانبين. ويجب إدخال جزءٍ من حدود كلّ عضوٍ من باب المقدّمة كالوضوء.

____________________

(١) الوسائل ١ : ٤٩٥ ـ ٤٩٦ ، الباب ٢٠ من أبواب الجنابة ، الحديث ٥ و ٦.

(٢) في (ف) بدل «الكامل» : الأكمل.

(٣) مرّ في الوضوء ، الصفحة ٧٦.

﴿ وتخليلُ مانع وصول الماء إلى البشرة ، بأن يُدخِل الماء خلاله إلى البشرة على وجه الغَسل.

﴿ ويستحبّ الاستبراء للمُنزِل ـ لا لمطلق الجنب ـ بالبول ليزيل أثر المنيّ الخارج ، ثمّ بالاجتهاد بما تقدّم من الاستبراء. وفي استحبابه به (١) للمرأة قولٌ ، فتستبرئ عَرْضاً ، أمّا بالبول فلا؛ لاختلاف المخرجين.

﴿ والمضمضةُ والاستنشاقُ كما مرّ (٢) ﴿ بعد غَسل اليدين ثلاثاً من الزَندين ، وعليه المصنّف في الذكرى (٣) وقيل : من المرفقين (٤) واختاره في النفليّة (٥) وأطلق في غيرهما (٦) كما هنا ، وكلاهما مؤدٍّ للسنّة وإن كان الثاني أولى.

﴿ والموالاةُ بين الأعضاء بحيث كلّما فرغ من عضوٍ شرع في الآخر ، وفي غَسل نفس العضو؛ لما فيه من المسارعة إلى الخير والتحفّظ من طريان المفسِد. ولا تجب في المشهور إلّا لعارض ، كضيق وقت العبادة المشروطة به ، وخوف فجأة الحدث للمستحاضة ، ونحوها. وقد تجب بالنذر؛ لأنّه راجح.

﴿ ونَقضُ المرأة الضفائر جمع «ضفيرة» وهي : العَقيصَة المجدولة من الشعر ، وخَصّ المرأة؛ لأنّها مورد النصّ (٧) وإلّا فالرجل كذلك؛ لأنّ الواجب غَسل

____________________

(١) لم يرد «به» في (ع) و (ف).

(٢) في الوضوء.

(٣) الذكرى ٢ : ٢٣٨.

(٤) قال في الذكرى : «وقال الجعفي : يغسلهما إلى المرفقين أو إلى نصفهما ...».

(٥) النفليّة : ٩٦.

(٦) البيان : ٥٥ ، والدروس ١ : ٩٦.

(٧) اُنظر الوسائل ١ : ٥٢١ ـ ٥٢٢ ، الباب ٣٨ من أبواب الجنابة ، الأحاديث ١ ، ٢ ، ٥.