درس کفایة الاصول - اصول عملیه و تعارض

جلسه ۱۳۴: تعارض الدلیلین ۱۶

 
۱

خطبه

۲

علت تعدی

درباره علت تعدی، دو احتمال است:

۱. یحتمل علت تعدی، روایات مشتمله بر مرجحات باشد، طبق این احتمال تعدی به کلیه مزایا جایز است به بیانی که گذشت.

مثلا فرد می‌گوید برداشت من از روایات این است که باید تعدی کنم که در این صورت باید تعدی به همه مزایا کند.

۲. یحتمل علت تعدی، اجماع باشد به این بیان:

صغری: خبر واجد مزیت (مزیت غیر منصوصه) اقوی الدلیلین است.

کبری: اقوی الدلیلین تقدیم آن واجب است بالاجماع.

نتیجه: خبر واجد مزیت (مزیت غیر منصوصه) تقدیم آن واجب است بالاجماع.

حال طبق این احتمال، تعدی به مزایایی جایز است که این مزایا موجب قوت دلیل از جهت دلیلیت و طریقیت الی الواقع باشد، چون متبادر یا قدر متیقن از اقوائیت، اقوائیت از جهت دلیلیت یا طریقیت است.

مثلا دو روایت با یکدیگر تعارض کرده‌اند و راوی یکی افقه است، حال اگر کسی دلیل تعدی او، اگر اجماع باشد، باعث نمی‌شود که به افقه تعدی کند چون باعث نمی‌شود کاشفیت آن از واقع بیشتر باشد اما اگر اضبط بود، این باعث می‌شود کاشفیت آن از واقع بیشتر باشد و تعدی جایز است. چون باعث اقوائیت می‌شود.

حال با این احتمال، حرف شیخ انصاری درست می‌شود که می‌گوید تعدی به مزایایی درست است که کاشفیت و طریقیت آنها به واقع بیشتر باشد.

فافهم: مراجعه به مرحوم فیروزآبادی شود.

۳

تطبیق علت تعدی

(استدراک از ثم... است:) نعم، لو كان وجه التعدّي (تعدی از مرجحات منصوصه به سایر مزایا) اندراج ذي المزيّة في أقوى الدليلين (جواب لو:) لوجب الاقتصار على ما (مزیتی که) يوجب القوّة في دليليّته (ذی المزینه - طریقیت به واقع) و (عطف بر دلیلیته است) في جهة إثباته (ذی المزیة) و (عطف بر اثباته است) طريقيّته (ذی المزینه)، من دون التعدّي إلى ما (مزیتی که) لا يوجب ذلك (قوت در دلیلیت)، وإن كان (ما لا یوجب ذلک) موجبا لقوّة مضمون ذيه (مزینه) ثبوتا (در واقع)، كالشهرة الفتوائيّة أو الأولويّة الظنّيّة (مثل قیاس) ونحوهما (شهرت فتوائیه یا اولویت ظنیه)، فإنّ المنساق (متبادر) من قاعدة «أقوى الدليلين» أو المتيقّن منها (اقوی الدلیلین) إنّما هو (مناسق) الأقوى دلالة (طریقیت و کاشفیت از واقع)، كما لا يخفى، فافهم.

۴

تذکرات

صدورا ، وإلّا فلا يوجب الظنّ بصدور أحدهما ، لإمكان صدورهما مع عدم إرادة الظهور في أحدهما أو فيهما أو إرادته تقيّة ، كما لا يخفى.

نعم ، لو كان وجه التعدّي اندراج ذي المزيّة في أقوى الدليلين لوجب الاقتصار على ما يوجب القوّة في دليليّته وفي جهة إثباته وطريقيّته ، من دون التعدّي إلى ما لا يوجب ذلك ، وإن كان موجبا لقوّة مضمون ذيه ثبوتا ، كالشهرة الفتوائيّة أو الأولويّة الظنّيّة ونحوهما (١) ، فإنّ المنساق من قاعدة «أقوى الدليلين» أو المتيقّن منها إنّما هو الأقوى دلالة ، كما لا يخفى ، فافهم.

__________________

(١) كالإجماع المنقول.